یاد معاد بهترین جایزه پیامبران و نقش آن در وارستگی انسانها

خداوند سبحان به پیامبران و بندگان برجسته و خاص خود، نعمتی ویژه عطا فرموده و آن یاد قیامت است: «إنا أخلصناهم بخالصة ذکری الدار* وإنهم عندنا لمن المصطفین الأخیار؛ ما آنان را برای یاد سرای آخرت خالص و پاکدل گردانیدیم، یا آن که ما آنان را از عباد مخلص قرار دادیم؛ چون دارای وصف خالص و ویژه اند و آن، یاد معاد است و آنان نزد ما از برگزیدگان خوبان بودند.» (ص/ 46 ـ 47)
پیامبران انسانهاى برجسته اى هستند که همواره باید در تمام شئونات زندگى الگوى و اسوه ى انسانها باشند خداوند بعضی ویژگیهاى آنها را در آیاتی از سوره ی ص توصیف می کند: مقام "عبودیت" و بندگى نخستین توصیفى است که براى آنها ذکر شده، و به راستى همه چیز در آن جمع است، بندگى خدا یعنى وابستگى مطلق به او، یعنى در برابر اراده او از خود اراده اى نداشتن، و در همه حال سر بر فرمان او نهادن.
بندگى خدا یعنى بى نیازى از غیر او، و بى اعتنایى به ما سوى الله، و تنها چشم بر لطف او دوختن، این همان اوج تکامل انسان و برترین شرف و افتخار او است.
سپس اضافه مى کند: "آنها صاحبان دستهاى نیرومند و چشمهاى بینا بودند" خداوند این پیامبران را به داشتن "درک و تشخیص و بینش قوى" و "قوت و قدرت کافى" براى انجام کار توصیف کرده و در آخر به آیه ى فوق اشاره مى کند.
وقتى انسان مستغرق در یاد آخرت و جوار رب العالمین شد، و تمامى همش متمرکز در آن گردید، قهرا معرفتش نسبت به خدا کامل گشته، نظرش در تشخیص عقاید حق مصاب مى گردد، و نیز در سلوک راه عبودیت حق، تبصر پیدا مى کند، و دیگر بر ظاهر حیات دنیا و زینت آن مانند ابناى دنیا جمود ندارد، هم چنان که در شان چنین کسانى در جاى دیگر نیز فرموده: «فأعرض عن من تولى عن ذکرنا و لم یرد إلا الحیاة الدنیا ذلک مبلغهم من العلم؛ پس از کسانى که از یاد ما اعراض مى کنند، و به جز حیات دنیا نظرى ندارند، اعراض کن که اینان بیش از چارچوب دنیا علمى ندارند.» (نجم/ 29- 30)
آرى آنها پیوسته به یاد جهان دیگر بودند، افق دید آنها در زندگى چند روزه این دنیا و لذات آن محدود نمى شد، آنها در ماوراى این زندگى زودگذر سراى جاویدان با نعمتهاى بى پایانش را مى دیدند، و همواره براى آن تلاش و کوشش داشتند. بنابراین منظور از "الدار" (سرا) که به طور مطلق ذکر شده سراى آخرت است، گویى غیر از آن سرایى وجود ندارد، و هر چه غیر از آن است.
گذرگاهى به سوى آن! بعضى از مفسران این احتمال را نیز داده اند که مراد از "دار" در اینجا سراى دنیا باشد، و تعبیر به "ذکرى الدار" اشاره به نام نیکى است که از این پیامبران در این جهان باقى مانده، اما این احتمال (به خصوص با توجه به مطلق بودن "الدار") بسیار بعید به نظر مى رسد، و با کلمه "ذکرى" نیز چندان سازگار نیست.
به هر حال دیگران ممکن است گهگاه به یاد سراى آخرت بیفتند، مخصوصا هنگامى که یکى از دوستانشان از دنیا مى رود و یا در مراسم تشییع و یادبود عزیزى حاضر مى شوند، ولى این یاد "خالص" نیست مشوب به یاد دنیاست، اما مردان خدا توجهى خالص و عمیق و مداوم و مستمر به سراى دیگر دارند، گویى همیشه در برابر چشمانشان حاضر است، و تعبیر به "خالصة" در آیه اشاره به همین است.
هنگامى که انسان قرآن را مى خواند یا درباره زندگى بزرگان مطلبى مى شنود، نخستین چیزى که باید به شناخت آن دست یابد همانا راز عظمت و بزرگى ایشان است، نه تنها براى آن که آن را بشناسد بلکه براى آن که او نیز اسباب بزرگى را به کار بندد، و سبب عظمت ایشان و والایى مقامشان همان ایمان ناب به آخرت و یاد کردن آن است که فاصله ایشان را از نافرمانى دورتر و پیوندشان را به فرمانبردارى نزدیکتر مى کند. مگر نه آن که پروردگار ما در سوره الممتحنه مى گوید: «قد کانت لکم أسوة حسنة فی إبراهیم و الذین معه؛ ابراهیم و کسانى که با وى بودند برایتان نیکو مقتدایى بودند.» (ممتحنة/ 4) سپس آیات ادامه مى یابد تا آن جا که خداى تعالى گوید: «لقد کان لکم فیهم أسوة حسنة لمن کان یرجوا الله و الیوم الآخر و من یتول فإن الله هو الغنی الحمید؛ آنها، نیکو مقتدایى هستند براى شما، براى کسانى که به خدا و روز قیامت امید دارند. و هر که رویگردان شود، خدا بى نیاز و ستودنى است.» (ممتحنة/ 6) عوامل دیگر در سرشتن شخصیت ایشان مداخله اى ندارد، بلکه تنها ذکر و یاد آخرت است که در ایشان به نحوى ناب تأثیر مى گذارد، پس وقتى به خداى تعالى ایمان آوردند و مسئولیتهاى مکتبى خود را بر عهده گرفتند از خلال آن به دنبال آرزوها و طمعهاى دنیوى نمى روند، و اگر عوامل دیگر در ساختن شخصیت ایشان مؤثر مى بود به چنین مرتبه اى از اخلاص و پاکدلى نمى رسیدند.
اصولا فراموشى روز قیامت همیشه سرچشمه گمراهیها است، و هر گمراهى آمیخته با این فراموشکارى است و این اصل تاثیر تربیتى توجه به معاد را در زندگى انسانها روشن مى سازد.
روایاتى که در این زمینه در منابع اسلامى وارد شده بسیار قابل دقت است، از جمله حدیث معروفى است که از پیغمبر گرامى اسلام (ص) و هم از امیر مؤمنان على (ع) نقل شده که فرمودند: «ایها الناس ان اخوف ما اخاف علیکم اثنان اتباع، الهوى و طول الامل فاما اتباع الهوى فیصد عن الحق و اما طول الامل فینسى الآخرة؛ اى مردم! وحشتناکترین چیزى که از ناحیه آن بر شما مى ترسم دو چیز است: پیروى از هوا و آرزوهاى دور و دراز است، اما پیروى هوا شما را از حق باز مى دارد، و آرزوهاى دور و دراز قیامت را به دست فراموشى مى سپارد.» سزاوار است این جمله با آب طلا نوشته شود و در برابر دیدگان همه مخصوصا حکمرانان و قضات و مسئولین امور قرار گیرد.
با توجه به این مطالب بوده که پیامبران بسیار آرزوی شتافتن به سرای آخرت داشته، از آن استقبال می کردند؛ بر خلاف کافران و گمراهان که شدیدا از آن هراسناک بودند. بر این اساس، قرآن چنین می فرماید: «قل إن کانت لکم الدار الاخرة عندالله خالصة من دون الناس فتمنوا الموت إن کنتم صادقین* و لن یتمنوه أبدا بما قدمت أیدیهم و الله علیم بالظالمین* و لتجدنهم أحرص الناس علی حیوة و من الذین أشرکوا یود أحدهم لو یعمر ألف سنة و ما هو بمزحزحه من العذاب أن یعمر و الله بصیر بما یعملون؛ بگو ای پیامبر (ص) اگر سرای آخرت را خداوند ویژه شما ساخته، نه سایر مردم، باید مشتاق و آرزومند مرگ باشید، اگر در این ادعا راست می گویید، و هرگز آرزوی مرگ نکنید. زیرا بر اثر کردار بد، عذاب سخت آخرت برای خود مهیا کرده اند و خدا به همه ی ستمکاران داناست و همه شما مخاطبان قرآنی می یابید که آنان (یهود) به زندگی مادی از همه مردم، حریص ترند برخی از مشرکان آرزوی هزار سال عمر می کنند و اگر هم آرزویشان به حصول پیوندد عمر هزار سال نیز آنان را از عذاب خدا نرهاند و خدا از کردار ناپسند آنان آگاه است.» (بقره/ 94ـ 96)

رابطه قیامت با هدف بعثت
هدف پیامبران نورانی کردن مردم و جامعه و نجات آنان از تاریکی و جهالت است: «لقد أرسلنا رسلنا بالبینات و أنزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط و أنزلنا الحدید فیه بأس شدید و منافع للناس و لیعلم الله من ینصره و رسله بالغیب إن الله قوی عزیز؛ همانا ما پیامبران خود را با ادله و معجزات به سوی خلق فرستادیم و برایشان کتاب و میزان عدل نازل کردیم تا مردم به راستی و عدالت گرایند و آهن را که در آن هم سختی کارزار و هم منافع بسیار برای مردم است نیز برای حفظ عدالت آفریدیم (از مخزن غیب نازل کردیم) تا معلوم شود چه کسی با ایمان قلبی به معارف غیبی خدا و پیامبر او را یاری خواهد کرد، که خدا بسیار قوی و مقتدر و از یاری خلق بی نیاز است.» (حدید/ 25)
یعنی هدف پیامبران قیام مردم به قسط و عدل به وسیله بینات و میزان است و آهن فقط برای حمایت از کتاب آسمانی است، نه برای تحقق بخشیدن اجباری به این هدف. عاملی که سبب تحقق این هدف والاست، یاد معاد و روز حساب است؛ زیرا انسان وقتی بداند موجودی ابدی است و هرگز با مردن از بین نخواهد رفت و بپذیرد که همه عقاید، اخلاق و کردارش زنده است و با او ارتباط دارد و احساس کرد که روزی همه ی آنها ظهور خواهد کرد و او جوابگوی همه ی عقاید و اخلاق و کردار فاسد و باطل خویش است، بهتر به هدف بعثت پیامبران نزدیک می شود. پس یاد معاد است که این هدف را محقق می سازد و فراموشی آن موجب تباهی در عقاید و اخلاق و تبه کاری خواهد بود.
شیخ اشراق در معنای سخن پیامبر (ص) "حب الوطن من الإیمان" می گوید: وطن انسان جایی است که از آن جا آمده و به آن جا می رود. پس جای دیگر وطن او به حساب نمی آید. از این رو پیامبران فرموده اند: شما فرزندان آخرت هستید و به حضور خدا خواهید رفت.

نقش یاد قیامت در وارستگی انسان
یاد قیامت یکی از عوامل مؤثر در وارستگی انسان است؛ کسی که معاد را فراموش نکند پارسا خواهد بود؛ زیرا همه ی اعمال و رفتارش را تحت مراقبت ویژه قرار می دهد و سعی و تلاش همه جانبه دارد تا آنها را بر خشنودی خداوند استوار ساخته، در مدار شهوات، آرزوهای باطل و هوس های شیطانی نگردد. خدای سبحان به بنده پارسا و پیامبر برگزیده ی خویش داوود (ع) فرمان می دهد تا بر اساس حق و عدم پیروی از هوس داوری کند؛ زیرا هوس پرستی زمینه گمراهی است: «یا داود إنا جعلناک خلیفة فی الأرض فاحکم بین الناس بالحق و لا تتبع الهوی فیضلک عن سبیل الله إن الذین یضلون عن سبیل الله لهم عذاب شدید بما نسوا یوم الحساب؛ ای داوود ما تو را در روی زمین مقام خلافت دادیم تا میان خلق خدا به حق حکم کنی و هرگز از هوای نفس پیروی نکنی، که تو را از راه خدا گمراه می سازد و آنان که از راه خدا گمراه می شوند چون روز حساب و قیامت را فراموش کرده اند به عذاب سخت معذب خواهند شد. سرانجام گمراهی، عذاب دردناک و سبب آن، فراموشی روز حساب است.» (ص/ 26)
امیرالمؤمنین (ع) به این نکته زیبا توجه داده و فرموده است: هراسناک ترین چیزی که می ترسم دامنگیر شما گردد دو چیز است: پیروی از هوای نفس و آرزوی دراز؛ اما زیان پیروی از هوای نفس آن است که راه حق و حقیقت را می بندد و اما زیان آرزوی طولانی آن است که سبب فراموشی آخرت خواهد شد: "إن أخوف ما أخاف علیکم إثنان: إتباع الهوی و طول الأمل؛ فأما إتباع الهوی فیصدعن الحق و أما طول الأمل فینسى الآخرة". پس انسان اگر از قید و بند هوا بگریزد، قهرا برنامه های اخروی را با کمک عقل تنظیم می کند.


منابع :

  1. عبدالله جوادی- تفسیر موضوعی- جلد 4 صفحه22- 24

  2. ناصر مکارم شیرازی- تفسير نمونه- جلد 19 صفحه 308

  3. سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه الميزان- جلد 17 صفحه 322

  4. محمدتقی مدرسی- تفسير هدايت- جلد 11 صفحه 373

  5. ناصر مکارم شیرازی- تفسير نمونه- جلد 19 صفحه 264

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/112673