معنای اشراط الساعة و مصادیقی از آن

بعثت پیامبر، دود و شق القمر سه نشانه قیامت
"اشراط" جمع «شرط» به معناى نشانه یا ابتداى شىء است و "الساعة" به هر بخشی از اجزاى شبانه روز گفته مى شود و مقصود از آن در اینجا قیامت است بنابراین، مراد از اشراط الساعه نشانه هایى است که پیش از قیامت یا در آستانه ظهور قیامت، واقع مى شود. برخى گفته اند: ساعت به معناى زمان محدود و منظور از «الساعه» در آیات قرآن، زمان مرگ است -که قیامت شخصى افراد است- و مراد از اشراط الساعه نشانه هاى زمان مرگ و ظهور آثار ضعف و سستى در بدن و قواى آن است.
واژه اشراط در قرآن فقط یک بار و به صورت اضافه به ضمیر قیامت به کار رفته است: «فقد جاء اشراطها؛ اینک نشانه هاى آن آمده است.» (محمد/ 18)، و طبق دیدگاه بیشتر مفسران به استناد روایتى از رسول اکرم (ص) که بعثت خود و قیامت را مانند دو انگشت سبابه و میانى دانسته که به هم چسبیده است، یکى از اشراط، بعثت پیامبر (ص) است. مفسران، برخى از تحولات اجتماعى و همچنین فرو پاشى نظام طبیعت و در هم پیچده شدن و تغییر وضعیت ظاهری آسمان و زمین پیش از ظهور قیامت را که در آیات گوناگونى به آن ها اشاره شده، از نشانه هاى قیامت دانسته اند. در روایات نیز بر تحولات اجتماعى و دگرگونی هاى کیهانى که پیش از قیامت واقع مى شود عنوان اشراط الساعه اطلاق شده است.
بر این اساس مى توانیم اشراط الساعه را سلسله اى از حوادث اجتماعى و طبیعى بدانیم که از زمان بعثت رسول اکرم (ص) آغاز، و تا فرو پاشى کامل نظام طبیعت ادامه مى یابد و همه آن ها را مى توان نشانه هایى از ظهور قیامت دانست.
در سایر ادیان آسمانى نیز به نشانه هاى ظهور قیامت اشاره شده است، چنان که در دین مسیحیت از آشوب هاى اجتماعى با خروج دجال و فرود آمدن عیسى (ع) از آسمان و نیز از دمیدن اسرافیل در صور و خاموش شدن خورشید و ماه و فرو افتادن ستارگان و زلزله زمین و به لرزه در آمدن ارکان آسمان سخن به میان آمده است. دستاوردهاى دانش بشرى نیز از پایان پذیرفتن انرژى خورشید و عمر منظومه شمسى، تبخیر اقیانوس ها، نرم شدن صخره ها و سرانجام به سردى گراییدن نظام کنونى دنیا خبر مى دهد.
درباره تقسیم بندى اشراط الساعه میان صاحب نظران اختلاف است؛ آلوسى آن ها را به نشانه هاى موسع که دنیا پس از ظهور آن ها مدتى طولانى ادامه دارد، مانند افزایش تبهکاران و نشانه هاى مضیق که دنیا پس از ظهور آن ها عمرى کوتاه دارد، مانند ظهور مهدى (عج) و فرود آمدن عیسى (ع) تقسیم کرده است.
برخى این نشانه ها را به سه دسته تقسیم کرده اند: 1- نشانه هایى که ظاهر شده و از بین رفته است مانند بعثت رسول اکرم (ص) و شق القمر 2- نشانه هایى که ظاهر شده و همچنان ادامه دارد مانند رباخوارى 3- نشانه هایى که تاکنون ظاهر نشده است مانند خروج دجال، بعضى هم معتقدند اشراط الساعه به سه دسته از رخدادها اطلاق مى گردد: 1. حوادث مهم پیش از پایان جهان مانند بعثت پیامبر (ص). 2. حوادث هولناک در آستانه پایان جهان مانند فرو پاشیدن کوه ها. 3. حوادث تکان دهنده در آغاز رستاخیز و نشانه هاى شروع قیامت؛ مانند تبدیل زمین و آسمان.
تقسیم بندی دیگری که مى توان در این رابطه ارائه نمود این است که مجموعه اشراط الساعه را به دو بخش اساسى تقسیم کنیم: 1- تحولات جهانی ،طبیعی و اجتماعى که در حلقه پایانى حیات دنیا رخ مى دهد. 2- دگرگونی هاى کیهانى که به فرو پاشى نظام دنیا و ظهور قیامت مى انجامد.
به عبارت دیگر نشانه ها و وقایعی که پیش از قیامت به وقوع می پیوندد دو دسته اند وقایعی که به عنوان نشانه نزدیکی قیامت در آیات و روایات مطرح شده اند و بنا بر آن چه در روایات آمده با بعثت پیامبر شروع شده و به تدریج در طول زمان یا به وقوع پیوسته و یا انتظار وقوع آن می رود؛ اما گروهی دیگر از اشراط و نشانه های قیامت وقایعی است که در آستانه پایان جهان و شروع قیامت به وقوع می پیوندد و طبق آن چه در منابع دینی آمده است با یکسری تحولات سریع کیهانی، جوی و طبیعی شروع شده و با نفخه صور به پایان می رسد که پس از وقوع صور احیاء (که طی آن تمام موجودات زنده می شوند) قیامت و وقایع آن شروع می شود.
از طرفى در بسیارى از روایات و تفاسیر از برخى حوادث اجتماعى و طبیعى که پیش از وقوع قیامت رخ مى دهد و بعضى از آن ها در قرآن نیز آمده است به عنوان حوادث آخر الزمان یاد شده که آن حوادث از اشراط الساعه نیز هست، بنابراین، برخى از مصادیق اشراط الساعه و حوادث آخر الزمان یکى است.

دود در آسمان
بعضی از نشانه های قیامت در قرآن آمده است، به برخی دیگر هم در روایات اشاره شده است؛ یکی از این نشانه ها که هم در قرآن و هم در روایات به آن اشاره شده است ظاهر شدن دود در آسمان است.
خداوند در قرآن کریم می فرماید: «فارتقب یوم تأتی السماء بدخان مبین؛ منتظر روزی باش که آسمان دود آشکاری پدید آورد.» (دخان/ 10)
بعضی از مفسران این آیه را اشاره عذاب روز قیامت می دانند که دود وحشتناک و شرر باری بر سر مجرمین سایه می افکند ولی باید گفت این احتمال بسیار بعید است چرا که در ذیل آیه می خوانیم: کافران در آن روز تقاضای بر طرف شدن عذاب الهی را نموده اظهار پشیمانی می کنند و به آن ها گفته می شود ما کمی عذاب را بر طرف می کنیم ولی شما باز به کار خود باز می گردید، «إنا کاشفوا العذاب قلیلا إنکم عائدون» (دخان/ 15)
برخی دیگر از مـفسران این آیه را ناظر به زمان رسول خدا (ص) در مکه مى دانند که منکران و کفار قـریـش به نفرین آن حضرت گرفتار خشکسالى شدند و شدت گرسنگى چنان بر آنان غلبه کـرد کـه مـیـان زمـیـن و آسـمـان بـه نظرشان پر از دود بود و یا این که در اثر آن خشکسالى و وزیـدن بـادهاى بدون باران، گرد و خاک چنان فضا را پر کرده بود، که مانند فضاى پر از دود تـاریـک شـده بـود. اشـکـالى کـه بـر ایـن تـفسیر گرفته اند و ظاهرا هم اشکال صحیحی به نظر می آید این که بنا به این تفسیر دود به معناى مجازى استعمال شده و استعمال مجازی نیاز به قرینه دارد در حالی که هیچ قرینه محکمى بر این اراده این معنی وجود ندارد.
امـا غـالب مـفـسـران ایـن دود فـراگیر را حقیقى و از علامت هاى نزدیکى وقوع قیامت شمرده اند که واقـع خـواهـد شـد و بـه هنگام وقوع، مردم از شدت ترس و اضطراب، دست تضرع به درگاه الهـى بـر خـواهـنـد داشـت و خـواستار رفع آن خواهند شد. با اجابت تقاضاى آنان و رفع عذاب، دوبـاره به کفر و ظلم بر مى گردند و با وقوع قیامت، قهر و انتقام الهى آنان را خواهد گرفت.
این تفسیر هم موافق ظاهر آیه هست هم با روایات بسیاری که در منابع تفسیر شیعه و سنی آمده مطابقت دارد که در این جا به برخی از آنان اشاره می کنیم:
حذیفة بن یمان از پیامبر اسلام (ص) نقل کرده است: «چهار چیز از نشانه های قیامت است: الدجال و نزول عیسی (علیه السلام) و نار تخرج من قعر عدن أبین تسوق الناس إلی المحشر تقیل معهم إذا قالوا و الدخان؛ دجال و نازل شدن عیسی از آسمان و آتشی کشنده که از درون سرزمین عدن (منطقه ای در یمن) خارج می شود و مردم را به محشر می راند و در همه حال با آن هاست؛ قال حذیفة: یا رسول الله، وما الدخان؟ فتلا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): "فارتقب یوم تأتی السماء بدخان مبین" یملأ مابین المشرق والمغرب یمکث أربعین یوما ولیلة، أما المؤمن فیصیبه منه کهیئة الزکمة، وأما الکافر بمنزلة السکران یخرج من منخریه وأذنیه ودبره؛ حذیفة پرسید: مراد از دود چیست؟ پیامبر (ص) پس از تلاوت آیه ی فوق فرمود: دودی است که میان مشرق و مغرب را فرا می گیرد و چهل شبانه روز خواهد ماند. اما مؤمن حالتی شبیه به زکام به او دست خواهد داد و اما کافر شبیه مست خواهد شد و دود از بینی، گوش ها و پشت او بیرون خواهد آمد.»
همچنین ابو مالک اشعری می گوید: پیامبر اکرم (ص) فرمود: «إن ربکم أنذرکم ثلاثا: الدخان یأخذ المؤمن منه کالزکمة، ویأخذ الکافر فینفخ حتی یخرج من کل مسمع منه، و الثانیة الدابة، و الثالثة الدجال؛ پروردگارتان شما را به سه چیز انذار کرده است: دودی که اثرش در مؤمن همچون زکام است و در کافر به گونه ای است که همه ی بدنش باد می کند و از همه ی منافذ بدن او بیرون می آید دیگری دابة الارض (موجودی شگفت انگیز که در آخر الزمان و قبل از قیامت از زمین خارج می شود و مؤمنان را از کفار جدا می کند) و سوم دجال» این آیات در رابطه با خصوصیات دودی که در آستانه قیامت پدید می آید بیانگر چند نکته است:
اولا: این دود از آسمان به جو زمین نفوذ می کند: «...تأتی السماء بدخان ...؛ آسمان دود می آورد...» (دخان/ 10)
ثانیا: این دود فرگیر بوده و تمام مردم را در بر می گیرد: «یغشی الناس هذا عذاب ألیم؛ (این دود) همه مردم را در بر می گیرد آن عذابی دردناک است» (دخان/ 11)
ثالثا: دود معمولی نبوده و عذابی دردناک (طبیعتا برای کفار) خواهد بود: «...هذا عذاب ألیم؛... آن عذابی دردناک است» (دخان/ 11) در روایات نیز به این که این دود برای مؤمنین عذاب نیست ولی کفار از ناحیه آن دچار عذاب می شوند تصریح شده است.
رابعا: این عذاب پس از مدتی با دعا و تضرع مردم کاهش می یابد اما با عصیان دوباره خلق این عذاب به عذاب قیامت متصل می شود و مورد انتقام الهی واقع می شوند.
نکته قابل توجه دیگری که در رابطه با دود در پایان هستی وجود دارد این است که قرآن وضع آغازین و پایانی آسمان را یکسان دانسته و از آن به دود تعبیر کرده است؛
زیرا درباره وضع آغازین آسمانی می‎فرماید: «ثم استوى إلى السماء و هی دخان؛ آن‎گاه قصد آفرینش آسمان را نموده که به شکل دود بود.» (فصلت/ 11)
و درباره وضع پایانی آسمان می‎فرماید: «یوم تأتی السماء بدخان مبین؛ روزی که آسمان به سان دود نمایان گردد.» (دخان/ 10)
به این مطلب که جهان هستی در پایان به نقطه آغازین باز می گردد در بعضی آیات دیگر اشاره شده است.
به عنوان مثال به این آیه از سوره انبیاء توجه کنید: «یوم نطوی السماء کطی السجل للکتب کما بدانا اول خلق نیده وعدا علینا إنا کنا فاعلین؛ روزی که آسمانها را در هم پیچیم هم چونان پیچاندن طومار به همان شکل که آفریدیم باز بر گردانیم. این وعده ماست که البته انجام خواهیم داد.» (انبیاء/ 104)

شق القمر و نزدیکی قیامت
از دیگر نشانه های قیامت که در قرآن به آن اشاره شده و قرآن وقوع آن را دلیل بر نزدیکی قیامت می داند شق القمر است که طبق روایات یکی از معجزات رسول الله (ص) بوده و در زمان آن حضرت واقع شده است.
در اولین آیه از سوره قمر این گونه می خوانیم: «إقتربت الساعة و انشق القمر؛ قیامت نزدیک شد و ماه از هم شکافت» (قمر/ 1)
این آیه در واقع پاسخی است به سؤالی کفار مکررا از پیامبر می پرسیدند «یسألونک عن الساعة أیان مرسیها؛ تو را درباره قیامت مورد سؤال قرار می دهند که وقت آن کی می رسد؟» (نازعات/ 42) که در واقع می فرماید قیامت که این همه از زمان آن می پرسید دور نیست و نزدیک است نشانه آن هم همین واقعه شق القمر است حادثه ای که هم دلیل بر قدرت بی انتهای حضرت حق است و هم از راستگویی پیامبر در ادعای پیامبری اش حکایت می کرد و هم نشانه نزدیکی قیامت است همان گونه که در برخی روایات حضرت بعثت خود و قیامت را مثل دو انگشت سبابه و وسط در کنار هم دانسته و کنایة بعثت خود را نیز از نشانه های قیامت شمرده اند.
ولی برخی دیگر از مفسران آیه را اشاره به حوادثی می دانند که در پایان این جهان و در آغاز قیامت ظاهر می شود مثل: تاریکی خورشید آتش گرفتن دریاها و از آن جمله شکافتن ماه است و اگر آیه می گوید انشق که فعل ماضی و گذشته استبه خاطر آن است که در زبان عربی بسیاری از مسائل که در آینده قطعا به وقوع می پیوندد برای تأکید بر وقوع آن به صورت ماضی آورده می شود و امثال آن زیاد است.
در مقابل کمتر کسی از مفسران این تفسیر را پذیرفته است این آیه ناظر به حوادث پایان دنیا باشد زیرا به هر حال آیه ماضی است و اگر بخواهیم آن را مستقبل معنا کنیم در واقع آن را حمل به معنای مجازی کرده ایم و تا دلیل و قرینه محکمی بر این که از این لفظ ماضی اراده شده نباشد نمی توانیم این حمل را انجام دهیم به علاوه آیات دیگر که در ادامه این آیه آمده است به هیچ وجه با معنای مذکور سازگاری ندارد از سوی دیگر روایات فراوانی داریم که گواهی می دهد واقعه شق القمر در عصر پیامبر به وقوع پیوسته است.
همچنان که علامه طباطبایی در المیزان در این رابطه فرموده اند: «اهل حدیث و علمای تفسیر همگی این مطلب را پذیرفته اند که واقعه شق القمر در عصر پیامبر رخ داده و جز چند نفر از مفسران پیشین و غیر معروف بر این مطلب اتفاق دارند.»


منابع :

  1. عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی جلد 4- صفحه 275

  2. ناصر مکارم شیرازی- پیام قرآن جلد 6- صفحه 24-27

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/112704