حضرت ابراهیم علیه السلام و مکه

اسکان همسر و فرزندش در مکه

از آیات قرآن استفاده مى شود که ابراهیم به همراه اسماعیل به مکه عزیمت کرده، وى را در مکه اسکان داد: «ربنا إنى أسکنت من ذریتى بواد غیر ذى زرع عند بیتک المحرم ربنا لیقیموا الصلاه؛ پروردگارا، من بعضى از فرزندانم را در سرزمین بى آب و علفى در کنار خانه اى که حرم توست ساکن ساختم تا نماز را برپا دارند.» (ابراهیم/ 37) زمینه ساز این تصمیم، ناسازگارى ساره همسر ابراهیم با هاجر (مادر اسماعیل) پیش از تولد اسحاق بود که این امر، ابراهیم (ع) را آزرد و در پى شکوه به خداوند، دستور یافت تا اسماعیل و مادرش هاجر را در مکه اسکان دهد. آیات مربوط به این ماجرا، به ویژه آیه 37 سوره ابراهیم «ربنا لیقیموا الصلوه» و 125 سوره بقره «و عهدنا إلى إبرهیم و إسمعیل أن طهرا بیتى؛ و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که خانه مرا براى کسانى که براى طواف و اعتکاف و نماز مى آیند پاکیزه کنید.» نشان مى دهد که هدف اصلى از این حرکت، ایجاد پایگاهى استوار براى نشر توحید بوده؛ چنان که حوادث آینده، از جمله درخواست تشریع امنیت حرم نیز این مطلب را به خوبى اثبات کرده است.
آیه 39 سوره ابراهیم «الحمدلله الذى وهب لى على الکبر إسمعیل؛ ستایش خداى را که در وقت پیرى، اسماعیل و اسحاق را به من عطا کرد. به راستى پروردگار من شنونده دعاست.» دلیل آن است که ابراهیم (ع) در سنین پیرى (حد اقل در 64 سالگى و حداکثر در 117سالگى) فرزند دار شده؛ بنابراین، عزیمت ابراهیم (ع) به مکه نیز در همین سنین بوده است. از نیایش حضرت در آیه 126 سوره بقره «رب اجعل هـذا بلدا ءامنا؛ پروردگارا اين [سرزمين] را شهرى امن گردان.» استفاده شده که هنگام ورود او به سرزمین مکه، در آن محل، شهرى نبوده و اسکان اسماعیل و هاجر در آن سرزمین، زمینه ساز تأسیس شهر مکه بوده و دعاى ابراهیم در آیه 35 سوره ابراهیم «رب اجعل هـذا البلد ءامنا؛ و آن گاه که ابراهیم عرضه داشت: پروردگارا! این مکان را شهر امنى قرار ده.» نشان مى دهد که در زمان خود ابراهیم (ع) در آن مکان، شهر مکه شکل گرفته بوده است.
نخستین مطلبى که ذهن انسان را مشغول مى کند این است که: اولا چطور ممکن بود که حضرت ابراهیم (ع) با آن رأفت و مهربانى که داشتند زن و بچه اش را در میان بیابان ساکن نماید. دوما: چه انگیزه اى سبب این اسکان غیر قابل تحمل و بسیار دشوار شد؟
در پاسخ باید گفت اولا، این هجرت و اسکان آزمایش بزرگى براى ابراهیم (ع) و هاجر بوده است که با سرافرازى از عهده آن برآمدند و آن جناب در این آزمایش از سد عواطف در راه انجام وظایف عبور نمود. ثانیا، در مورد انگیزه این اسکان آنچه که در این آیه ذکر شده فقط عبارت «لیقیموا الصلاة» است یعنى این اسکان به هدف برپا داشتن نماز است و به عبارتى کلى تر و بدون توجه به مصداق خاص بگوییم نماز هدف اقامه دین خدا بوده، این هدف مقدس بود که هم عواطف ابراهیم را تسکین مى داد و هم ترس و وحشت هاجر را زایل مى کرد. چنان که گفته شده وقتى که ابراهیم (ع) خواست همسر و فرزندش را ترک کند، هاجر گفت: «ما را در این بیابان به چه کسى واگذار مى کنى؟» فرمود «به همان کسى واگذار مى کنم که مرا امر کرده شما را در اینجا اسکان دهم، او حافظ شماست و آب و غذاى شما را مى رساند.» اگر خانه به خدا نسبت داده شده، از این بابت است که خانه مزبور به هدف و منظورى ساخته شده که جز براى خدا صلاحیت ندارد که آن عبادت است. و اما مقصود از «محرم» بودن خانه، همان حرمتى است که خداوند براى خانه تشریع نموده است.

بناى کعبه

خانه کعبه نخستین پرستشگاه خدا بود که در زمان حضرت آدم (ع) توسط او ساخته شد بعدا طوفان نوح باعث شد که ساختمان این خانه ویران شده و در ظاهر محو گردید، اما ابراهیم خلیل می‎دانست که مکان خانه کعبه در سرزمین مکه قرار دارد و بر همین اساس، به فرمان خدا، همت کرد که دیگر بار این خانه، ساخته شود. این از یک سو و از سوی دیگر با سکونت هاجر و اسماعیل در سرزمین مکه، و پیدا شدن آب زمزم و رو آوردن قبائل به این سرزمین، طبیعی است که این مجتمع، نیاز به قانون (دین) و رهبر داشت. ریشه اساسی قانون و رهبر خوب، و اجرای قانون، پرستش و عبادت خدا است، نتیجه می‎گیریم که این مردم نیاز به پرستشگاهی داشتند، تا در وقتهای مخصوصی به آن جا روند و خدا را عبادت کنند و آن پرستشگاه کلاس تعلیم و تربیت برای آنها باشد. و چه خوب است که این پرستشگاه به دست قهرمان توحید، ابراهیم خلیل ساخته گردد و برنامه و مراسم آن با رهنمودهای این مرد بزرگ تعیین شود. از این رو ابراهیم پس از گذشت مراحل مقدماتی، از طرف خداوند مأمور شد تا خانه کعبه را با کمک اسماعیل بسازد.
بیشتر مفسران برآنند که کعبه پیش از ابراهیم وجود داشته است. آیه 127 بقره «و إذ یرفع إبرهیم القواعد من البیت؛ و (به یاد آورید) هنگامى را که ابراهیم و اسماعیل پایه هاى خانه (کعبه) را بالا مى بردند و (مى گفتند): پروردگار، از ما بپذیر، که تو شنوا و دانایى.» نشان مى دهد که پایه هاى خانه کعبه قبل از ابراهیم موجود بوده و آیه 96 آل عمران «إن أول بیت وضع للناس؛ در حقيقت نخستين خانه ‏اى كه براى [عبادت] مردم نهاده شده همان است كه در مكه است.» نیز مؤید همین مطلب است. بعضى در این زمینه به آیه 37 ابراهیم «ربنا إنى أسکنت من ذریتى بواد غیر ذى زرع عند بیتک المحرم» تمسک جسته اند؛ زیرا «عند بیتک المحرم» نشان مى دهد که هنگام عزیمت ابراهیم با اسماعیل و هاجر به مکه، اثرى از کعبه وجود داشته است. این استدلال در صورتى پذیرفته است که ثابت شود سخن مزبور هنگام آوردن اسماعیل و هاجر به مکه گفته شده باشد؛ ولى بعضى زمان این سخن را پس از بناى کعبه و تأسیس شهر مکه و در اواخر عمر حضرت دانسته اند از روایات متعددى برمى آید که محل کعبه مشخص نبوده و ابراهیم (ع) با ترسیم جبرئیل یا وزش طوفانى که از آن به سکینه تعبیر شده یا قطعه ابرى که به محل کعبه سایه افکند، محل کعبه را شناخته و آن را بنا نهاده است.
گروهى، آیه 26 حج «و إذ بوأنا لابرهیم مکان البیت؛ (به خاطر بیاور) زمانى را که جاى خانه (کعبه) را براى ابراهیم آماده ساختیم (تا خانه را بنا کند).» را اشاره به این ماجرا دانسته اند. این نظر، مبتنى بر آن است که مقصود از واژه «بوأنا»، شناساندن محل کعبه یا آماده سازى آن براى ابراهیم (ع) باشد؛ ولى بعضى این معنا را نپذیرفته و آیه را چنین معنا کرده اند: «ما به ابراهیم وحى کردیم تا محل کعبه را معبد خویش قرار دهد.» بنابراین از آیه برنمى آید که محل کعبه مشخص نبوده؛ هرچند مى رساند که بنایى وجود نداشته است. مؤید این برداشت، روایتى از امام صادق (ع) است که بر اساس آن، ابراهیم نخستین بار که به مکه آمد (در حالى که بناى کعبه ویران بود) به حج مأموریت یافته، آن را به جاى آورد و سال بعد به بناى کعبه مأمور شد. در این روایت، تصریح شده که با وجود ویرانى کعبه، حدود آن مشخص بود. آیات قرآن، فرمان بناى کعبه به ابراهیم (ع) را به صراحت باز نگفته؛ ولى در روایات آمده که ابراهیم از سوى خداوند مأمور بناى کعبه شد.
بیشتر مفسران با توجه به آیه 127 بقره «و إذ یرفع إبرهیم القواعد من البیت و إسمعیل» برآنند که ابراهیم و اسماعیل کعبه را به یارى یکدیگر بنا کرده اند؛بلکه در روایتى از امام صادق (ع) تصریح شده که ابراهیم و اسماعیل (ع) هر دو به این کار مأمور بوده اند. آن دو مأمور بوده اند خانه کعبه را پاکیزه دارند. به هر حال طبق آیه: «و إذ بوأنا لإبراهیم مکان البیت» (حج/ 26) مأموریت حضرت ابراهیم (ع) به ساختن کعبه پس از آزمایش بزرگ ذبح اسماعیل صورت گرفت. چند زمانى از این حادثه مى گذشت که جبرائیل برابرش آمد گفت: «خانه کعبه را بنا کن.» پرسید: «کجا بنا کنم؟» گفت: «همراه این ابرى که ظاهر شده برو هرکجا که ایستاد همان جا خانه را بنا کن.» ابراهیم (ع) رفت و جبرائیل راهنمایى کرد تا به محل بناى کعبه که حضرت آدم بنیانش را گذاشته بود رسیدند و بالاخره همان طورى که آیه شریفه مى فرماید: «مکان بیت را به ابراهیم (ع) نشان دادیم ابراهیم (ع) عرضه داشت خدایا سنگ آن را از کجا تهیه نمایم؟» که در این حال جبرائیل مأمور تهیه سنگ از پنج کوه «منى، سیاه، جودى، ابوقبیس و کوه صفا» شد و حضرت ابراهیم به اتفاق فرزندش اسماعیل دیوارهاى خانه را به اندازه قامت یک انسان یا 9 ذرع بالا آورد. و در حین بالا بردن دیوارها مى فرمود: «و اذا یرفع ابراهیم القواعد من البیت و اسماعیل ربنا تقبل منا انک انت السمیع العلیم؛هنگامى كه ابراهيم و اسماعيل پايه‏ هاى خانه [كعبه] را بالا مى‏ بردند [مى ‏گفتند] اى پروردگار ما از ما بپذير كه در حقيقت تو شنواى دانايى.» (بقره/ 127)
قواعد در عبارت «یرفع القواعد» جمع قاعده است و به آن قسمت بنا گفته مى شود که روى زمین قرار مى گیرد [که در فارسى پى و پایه گفته مى شود] و این که از دیوارها بلند، به مرتفع شدن قواعد و پایه ها تعبیر کرده از باب مجاز است. جلمه «ربنا تقبل منا» دعاى ابراهیم و اسماعیل است، آن دو پس از پایان دیوار چینى کعبه دست به دعا بلند کردند و گفتند، پروردگارا از ما قبول کن، و براى این که در مقام بندگى رعایت تواضع و ناقابلى خدمت خود را «یعنى بناى کعبه» برسانند، نگفتند، خدایا چه خدمتى را از ما قبول کن به عبارت دیگر به نوع کارشان اشاره اى نکردند و فقط گفتند از ما قبول کن. در قرآن آمده: پس از آن که ابراهیم و اسماعیل، ساختمان کعبه را بالا بردند و کارش را پایان دادند، چنین دعا کردند:
1. پروردگارا این عمل را از ما قبول کن.
2. خدایا از ما و فرزندان ما امتی را تسلیم فرمان خود کن.
3. شیوه پرستش خود را به ما نشان بده.
4. توبه ما را بپذیر.
5. در میان مردم این سرزمین، پیامبری را مبعوث کن تا به تعلیم و تربیت و پاکسازی فکری و عملی مردم بپردازد. (بقره/ 125)

موضوع پوشش خانه کعبه

شیخ کلینى و صدوق با کمى اختلاف، از امام صادق (ع) نقل کرده اند هنگامى که بناى خانه کعبه به پایان رسید، براى آن خانه دو در ساختند که یکى براى ورود و در دیگر براى خروج بود. در ضمن براى آن درها نیز آستانه اى ساختند و حلقه اى نیز بر آن آویختند، ولى درها و خانه پرده نداشت. تا این که اسماعیل زنى از قبیله حمیر گرفت. او زن عاقله اى بود وقتى اسماعیل براى تهیه آذوقه به طایف رفت، او در مکه بود. روزى پیرمردى را دید که با سر و روى گردآلود از راه رسید و از او سؤ الاتى کرد و در ضمن از حالشان پرسید. او در پاسخ، خوبى حالشان را به اطلاع وى رسانید و سپس از حال خصوصى آن زن سؤال کرد و او همان پاسخ را داد. به دنبال آن پرسید: «تو از چه طایفه اى هستى؟» زن در پاسخ گفت: «من زنى از قبیله حمیر هستم.» پیرمرد نامه اى به آن زن داد و گفت: «وقتى شوهرت آمد، این نامه را به او بده.» و خداحافظى کرد و از مکه خارج شد. اسماعیل از طایف برگشت و آن زن نامه را به او داد. وقتى خواند گفت: «دانستى آن پیرمرد که بود؟» پاسخ داد: «نه، مرد خوش سیمایى بود که به تو شباهت داشت.» اسماعیل گفت: «او پدر من بود.» زن که این حرفت را شنید گفت: «واى بر من.» اسماعیل گفت: «چرا؟ مى ترسى جایى از بدن تو را دیده باشد؟» زن گفت: «نه! ولى مى ترسم در حق او کوتاهى کرده باشم.»
این واقعه گذشت تا روزى آن زن به اسماعیل گفت: «آیا بر درهاى کعبه پرده اى نیاویزیم؟» اسماعیل گفت: «آرى خوب است.» به دنبال این پیشنهاد دو پرده تهیه کردند و بر درهاى کعبه آویختند. زن که چنان دید پیشنهاد کرد که خوب است پرده دیگرى نیز تهیه کنیم و همه دیوارهاى اطراف کعبه را بپوشانیم که این سنگ بدنما شده است. اسماعیل با این پیشنهاد نیز موافقت کرد و آن زن به دنبال این تصمیم از قبیله خود استمداد نمود و پشم زیادى تهیه کرد و زن هاى قبیله مشغول رشتن آن پشم ها و بافتن آن شدند و هر قطعه اى که حاضر مى شد، به قسمتى از خانه کعبه مى آویختند. وقتى که هنگام حج و آمدن مردم به مکه شد قسمت زیادى از آن را پوشاندند، اما هنوز بخشى از آن بدون پوشش مانده بود.
همسر اسماعیل گفت: «خوب است این قسمت را با حصیرهاى علف بپوشانیم.» و همین کار را کردند. هنگامى که اعراب براى زیارت آمدند و آن وضع را مشاهده کردند، گفتند: «سزاوارتر آن است که براى تعمیر این خانه، هدیه اى بیاوریم.» و پس از آن مرسوم شد که براى خانه کعبه هدیه بیاورند. وقتى مقدار زیادى پول و هدایا جمع شد، آن حصیر را برچیده و به جاى آن پرده هایى کشیدند. بدین ترتیب تمام خانه کعبه پوشیده شد. کعبه سقف نداشت و اسماعیل چوب هایى بدین منظور تهیه کرد و به وسیله آن ها، سقفى بر آن زد و روى آن را با گل پوشانید. اسماعیل و مردم از نظر آب در مضیقه بودند. این موضوع را به ابراهیم گفتند. او به دستور خداوند مکانهایى را حفر کرد تا به آب رسید و از این نظر نیز آسوده خاطر شدند.

هدف از بنای کعبه و تجدید آن

ابراهیم، از خدا خواست که مکان کعبه را تعیین کند، جبرئیل از طرف خدا به زمین آمد و همان مکان سابق کعبه را خط کشی کرد، و آن گاه ابراهیم آماده شد که در آن مکان، به تجدید بنای کعبه بپردازد، اسماعیل از بیابان سنگ می‎آورد، و ابراهیم دیوار کشی کعبه را انجام می‎داد و به این ترتیب دیوار کعبه به ارتفاع 9 ذرع رسید، و سپس ابراهیم سقف کعبه را با چوبهایی پوشاند. در مورد «حجرالاسود» که در زمان حضرت آدم آن را از بهشت آورده بودند و در کنار کوه ابوقبیس بود، ابراهیم با راهنمایی خداوند آن سنگ را یافت و با کمک اسماعیل آن را برداشته و آوردند و در جای خود که هم اکنون قرار دارد، نصب کردند، ابراهیم برای کعبه، دو در قرار داد که یکی به طرف مغرب و دیگری به طرف مشرق باز می‎شد. به این ترتیب ابراهیم با همیاری اسماعیل در این مرحله نیز، کار خود را به طور کامل انجام داد، و با دعاهای پر محتوایش این کار بزرگ را تکمیل کرد. این مرحله مقدماتی و ظاهر ساختمان کعبه بود، ولی آن چه مهم است هدف از بنای این ساختمان است که تمام این زحمتها و رنجها به خاطر آن هدف می‎باشد، هدف از بنا کردن کعبه این بود که وسیله‎ای برای نجات انسانها از بت پرستی و خرافه گرایی، و کشاندن آنها به سوی توحید و خداپرستی باشد، هدف این بود که آن جا پایگاه توحید گردد، و مردم در کلاس این پایگاه، تعلیم و تربیت گردند و در همه ابعاد زندگی به سوی خدای بزرگ رو آورند، چنان که این هدف از دعاهای ابراهیم که در بالا ذکر شد، مشخص شده است، به خصوص دعای پنجم، که خداوند پیامبری (اشاره به پیامبر اسلام) بفرستد، و او را در این پایگاه توحید مردم را به سوی خدا بخواند.

مأموریت ابراهیم و اسماعیل
خداوند می فرماید: «و اذجعلنا البیت مثابة للناس و امنا و اتخذوا من مقام ابراهیم مصلى و عهدنا الى ابراهیم و اسماعیل ان طهرا بیتى للطائفین و العاکفین و الرکع السجود؛ و (به خاطر بیاورید) هنگامى که خانه کعبه را محل بازگشت و مرکز امن و امان براى مردم قرار دادیم. و (براى تجدید خاطره) از مقام ابراهیم عبادتگاهى براى خود انتخاب کنید و ما به ابراهیم و اسماعیل امر کردیم: خانه را براى طواف کنندگان و مجاوران و رکوع کنندگان و سجده کنندگان پاک و پاکیزه کنید.» (بقره/ 125) این آیه به تشریع حج و نیز به امنیت و نیز به مرجع بودن این خانه با کلمه «مثابت» اشاره مى کند. در جمله «و عهدنا الى ابراهیم و اسماعیل ان طهرابیتى» مقصود از «عهد» به معناى امر است. مقصود از طهارت مى تواند فقط طهارت معنوى یا طهارت معنوى و ظاهرى باشد؛ ولى به قرینه سیاق، منظور طهارت معنوى است؛ به این معنا که ابراهیم راه عبادت پیراسته از شرک را به مردم نشان دهدبه هر حال در کلمه «تطهیر» دو احتمال وجود دارد.
الف: تطهیر، به معناى این است که خانه خدا را براى عبادت طواف کنندگان و نمازگزاران و کسانى که مى خواهند در آن اعتکاف کنند، خالص و بلامانع سازند.
ب: و یا به معناى، تنظیف آن خانه از کثافات و پلیدى هایى است که در اثر بى مبالاتى مردم در مسجد پیدا مى شود و یا اعمال زشت و پلیدى ها که مایه فساد عبارت است یعنى شرک و مظاهر آن یعنى بت ها پس تطهیر خانه خدا از خصوص پلیدى هاى معنوى است و ابراهیم (ع) مأمور شد تا طریقه عبادت را به خوبى که خالى از شرکت باشد به مردم تعلیم دهد. همان طورى که خودش مأمور به چنین عبادتى شده بود.

دعوت به حج

پس از اتمام بناى کعبه و به گفته اى بعد از انجام مناسک حج و اقدام به قربانى اسماعیل، ابراهیم (ع) از سوى خداوند فرمان یافت تا مردم را به حج فرا خواند: «و أذن فى الناس بالحج؛ در ميان مردم براى [اداى] حج بانگ برآور.» (حج/ 27) پس از این فرمان، ابراهیم (ع) بر کوه ابوقبیس یا کوه صفا یا یکى از ارکان کعبه یا حجر یا مقام و به گفته اى، در روز دوازده ذى حجه بر کوه ثبیر ایستاد و مردم را ندا داد. مراد از ندا به حج، ممکن است فراخوانى مردم به انجام مناسک حج یا قصد کردن خانه کعبه (مثلا براى زیارت) باشد. به هر حال خداوند به ابراهیم و اسماعیل فرمان داد که مناسک حج را به جا آورند، جبرئیل از طرف خداوند بر ابراهیم نازل شد و مناسک حج از طواف و سعی و وقوف در عرفان و مشعر و آداب منی و... را به آن دو بزرگوار آموخت، آنها نیز مناسک حج را به ترتیب فوق انجام دادند و با انجام مناسک حج، و توجه به محتوای بزرگ حج، شاهد منافع مادی و معنوی خود گردند.
به نقل مفسر معروف، ابن عباس، ابراهیم بر بالای کوه ابوقبیس رفت، انگشتان دستش را به گوش گذاشت و فریاد زد: «ای مردم دنیا دعوت پروردگار خود را در مورد زیارت خانه خدا اجابت کنید.» خداوند صدای او را به همه مردم تا پایان دنیا رساند، آنان که از تبار ابراهیم هستند از درون وجدان و فطرتشان به این صدا لبیک گفتند و آمادگی خود را برای انجام این هدف بزرگ، و دیدن دوره سازنده دانشگاه حج اعلام نمودند. خداوند در قرآن (بقره/ 130) به همه جهانیان اعلام کرد که «هیچ کسی جز افراد سفیه و نادان از آیین پاک ابراهیم، روی گردان نمی‎شود، ما ابراهیم را در این جهان و جهان آخرت از مردان صالح و برجسته قرار دادیم.»
بر همین اساس، مراسم حج که در اسلام از مهمترین مراسم جهانی مذهبی است همواره یادآور خاطره ابراهیم است، و حماسه بندگی ابراهیم در تمام مراسم حج آمیخته است، و اصولا انجام مراسم حج بدون یاد ابراهیم، مفهومی ندارد، و این که خاطر آن است که نام و راه حماسه این مرد خدا همیشه زنده بماند و آنان که می‎خواهند راه عزت و عظمت انسانی را بپیمایند، در این راه گام بردارند. حج در حقیقت حرکت خلق پا به پای ابراهیم در خط خدا است، عبادت و سیاست فردی و اجتماعی در آن به هم آمیخته است که اگر به راستی محتوای واقعی آن، بر اساس صحیح دنبال شود، بزرگترین و عمیق‎ترین حماسه خدا پرستی برپا خواهد شد. خداوند می فرماید: «و أدن فى الناس بالحج یأتوک رجالا و على کل ضامر یاتین من کل فج عمیق؛ و مردم را دعوت عمومى به حج کن تا پیاده و سواره بر مرکب هاى لاغر از هر راه دورى به سوى تو بیایند.» (حج/ 27) در جمله «اذن فى الناس بالحج» اذن به معناى اعلام کردن با صداى بلند است به همین جهت است که بعضى آن راه به (ندا) معنا کرده اند. حج در لغت به معناى قصد است، و اما در اصطلاح، حج آن اعمال مخصوص «بیت الله» است که براى اولین بار به وسیله ابراهیم تشریع شد و این تشریع براى شریعت حضرت پیامبر خاتم محمد مصطفى (ص) نیز ادامه یافت. و رابطه بین معناى اصطلاحى با لغوى از این جهت است که هر کسى بخواهد این اعمال را انجام دهد «قصد خانه خدا» مى کند و عرفا مى گوید به حج مى روند و پس از بازگشت آنها را حاجى مى خوانند یعنى کسانى که اعمال مخصوص آن خانه معظم را به جا آورده اند. «ضامر» به مرکبى گفته مى شود که به خاطر کثرت راه یافتن لاغر شده است و «فج» به معناى راه دور است.

انجام مناسک حج:
چنان چه مقصود از مناسک در آیه 128 بقره «و أرنا مناسکنا؛ آداب دينى ما را به ما نشان ده.» مناسک حج و منظور از سعى در آیه 102 صافات، سعى صفا و مروه باشد و نه احتمال هاى دیگر، دو آیه یاد شده، به انجام حج از سوى ابراهیم و اسماعیل اشاره دارد. بنا به روایتى، ابراهیم و اسماعیل، نخستین حج خود را پیش از بناى کعبه انجام داده اند؛ ولى ظاهر روایاتى دیگر نشان مى دهد که نخستین حج ابراهیم، پس از بناى کعبه بوده است. به تصریح روایات، جبرئیل (ع) در طول مناسک با ابراهیم و اسماعیل (ع) همراه بود و مناسک را به آنان مى آموخت. بعضى، نخستین حج را به ابراهیم نسبت مى دهند؛ ولى در منابع متعددى، نخستین حج گزار، آدم (ع) معرفى شده است؛ حتى بر اساس روایتى، قبل از عزیمت ابراهیم (ع) به مکه، با وجود آن که خانه کعبه ویران بوده، مردم عرب حج مى گزارده اند.

راز مقام ابراهیم در کنار کعبه

خداوند می فرماید: «فیه آیات بینات مقام ابراهیم؛ در آن (کعبه) نشانه هاى روشن، (از جمله) مقام ابراهیم است.» (آل عمران/ 97)
و «و اتخذوا من مقام ابراهیم مصلى؛ و (براى تجدید خاطره) از مقام ابراهیم عبادتگاهى براى خود انتخاب کن.» (بقره/ 125) مقام ابراهیم مکانى است در «بیت الله الحرام» اما در این این که این مکان چیست و کجا است احتمالاتى داده شده:
الف: مقام ابراهیم (ع) سنگى است که جاى پاى آن حضرت در آن نقش بسته و این که این سنگ کجا بوده که آن حضرت پاى مبارکش را روى آن گذاشته و چگونه نقش بسته محل اختلاف است بعضى مى گویند این همان سنگى است که آن جناب زیر پایش قرار مى داد تا دیوارهاى کعبه را مرتفع سازد (که تا 9 ذرع دیوارهاى را بالا برد) و بعضى مى گویند این سنگى است که همسر اسماعیل زیر پاى آن حضرت قرار داد تا او را که از سفر رسیده بود و گرد سفر سر و رویش بود شستشو دهد آن سنگ را زیر پاى حضرت قرار داد و جاى پاى او برسنگ نفش بسته است. و گفته شده این سنگ در حال حاضر در همین مکانى که «مقام ابراهیم» نامیده مى شود دفن شده و مقام ابراهیم در حال حاضر کنار مطاف، روبروى ضلع ملتزم قرار دارد.
ب: احتمال دیگر این است که چه بسا از جمله «مقام ابراهیم» فهمیده شود که خود خانه مقام ابراهیمى باشد.
ج: احتمال سوم این است که بگوییم در خانه جاى معینى بوده که ابراهیم در آن مکان مخصوص به عبادت خداى سبحان مى ایستاده است.

راز قرار گرفتن مکانى به نام ابراهیم (ع) در کنار کعبه
شاید بعضى تصور کنند، چون ابراهیم (ع) سازنده این خانه بوده و از پیامبران بزرگ الهى است، خداوند به بزرگ داشت مقام وى و براى این که مزد احداث بنا را به او داده باشد جاى براى او مقرر نموده و از زائرین خانه اش خواسته در آن جا نماز بخوانند البته عقل گواهى بر صدق این احتمالات مى دهد یعنى از نظر عقل ابراهیم (ع) سزاوار چنین اکرام و بزرگ داشتى بوده است. اما در آیه شریفه مى فرماید از جمله آیات الهى در این خانه «مقام ابراهیم» است یعنى مقام ابراهیم آیتى روشنى است که با وقوع خود برخداى تعالى دلالت مى کند و مقام خداوند را به یاد مى آورد، ابراهیم (ع) منادى توحید و یکتاپرستى است و در دعوت به این راه هیچ گاه متوقف نشد. بنابراین کدام علامت و آیت بهتر و روشن تر از مقام ابراهیم (ع) است که اهل دنیا را به سوى خدا جلب نموده و به عظمت مقام او راهنمایى کند. از این رو در کنار آیتى بزرگ یعنى بیت الله نیاز به آیتى همچون مقام ابراهیم است که انسان هاى خاکى را الگو باشد در مسیر الى الله پس ابراهیم (ع) هم خودش آیت الله بود و به سوى او مى خواند و هم مقامش آیت الله است.

 


منابع :

  1. سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد 12 ص 111- 110، جلد 14 ص 520، جلد 3 ص 546- 548

  2. حسین عمادزاده- تاریخ انبیاء- صفحه 306

  3. ابوعلی فضل بن الحسن الطبرسی- مجمع البیان- جلد ‏7 صفحه 80-81

  4. عین الله ارشادی- سیمای الگویی پیامبران در قرآن کریم

  5. محمد صالحی منش- دائره المعارف قرآن کریم- جلد 1

  6. سایت اندیشه قم- مقاله هدف از بنای کعبه و تجدید آن

  7. سیدهاشم رسولی محلاتی- تاریخ انبیاء

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/112939