سیاست دینی خلفای راشدین در جامعه ایرانی

سیاست دینی مسلمین

بررسی مفاد اولین عهدنامه های صلح، میان فاتحین مسلمان و بزرگان محلی ایران، حاکی از عدم اعمال سیاست اجبار و زور در دعوت و جذب ملل شکست خورده در امر پذیرش دین اسلام، از سوی اعراب مسلمان است. اینکه بسیاری از کارگزاران نظام پیشین، بدون تغییر آیین خود، به خدمت نظام جدید در آمدند، این حقیقت را روشن می سازد که مسلمین اصراری بر پذیرش اسلام از سوی شکست خوردگان نداشته اند حتی در این راستا، هیچ کوشش آگاهانه ای از سوی لشکریان مسلمان مشاهده نمی شود.

دعوت به اسلام
تنها یکی از سه پیشنهادی که مسلمانان از ابتدا، همواره در مقابله با حریفان بر آن تاکید می کردند، دعوت به اسلام بود؛ مثلا آنان در مواردی همچون فتح آذربایجان، از بومیان دعوت کردند که اسلام را برگزینند. از سوی دیگر، با آنکه اسلام، خود، داعیه جهان شمولی داشت، اما روشن است که باید میان فتوحات اعراب و گسترش اسلام، از نظر کیفی و هم کمی تفاوت نهاد؛ به عبارت دیگر، گرچه در مجموع، فتح اسلامی به وسیله جنگ حاصل شد، اما نشر اسلام در بین کشورهای فتح شده به زور جنگ نبود. به طور کلی، دوره حاکمیت خلفای راشدین و بنی امیه از نظر سیر دعوت به اسلام و چگونگی آن مراحل متفاوتی داشته است.

امویان و نو مسلمانان
اگر اعراب در دوره خلفای راشدین، به واسطه نیاز به حمایت بیشتر و تحکیم موقعیت جدید، از مسلمان شدن بومیان استقبال می کردند، در دوره ای بعد که ارکان حاکمیت اعراب مستحکم شد، در مواردی که گرایش به اسلام، کاهش درآمد امویان را در پی داشت، ایشان روی خوشی به نو مسلمانان نشان نمی دادند.

عدم نهادی برای تبلیغ اسلام

اسلام نیز که بر خلاف پاره ای ادیان و آیینها، دین تبلیغی و ترویجی بود، نهادی مشخص و متشکل که اختصاصا وظیفه تبلیغ دین را بر عهده گیرد در اختیار نداشت و کارگزاران آن، معمولا گروهی را که در دینداری و ایمان سرآمد بودند، به همراه سپاهیان روانه می ساختند؛ مثلا چنانکه در تاریخ سیستان درباره فتح سیستان آمده است: «عبدالله بن عامر به فرمان عثمان، عبدالرحمن بن سمره را به سیستان فرستاد و حسن بصری و فقهای بزرگ با او.» بنابراین گروههایی، تحت عنوان مبلغ، آن گونه که در مسیحیت مرسوم بود، حد اقل در فتوحات اولیه اعراب وجود نداشت و تنها در مورد پیامبر (ص) می خوانیم که سفیرانی برای دعوت سران ممالک همجوار به دین اسلام به سوی آنان گسیل داشت، که وظیفه آنها با وظیفه یک مبلغ متفاوت بود. همچنین در میان لشکریان مسلمان، طبقه ای به نام روحانی یا کاهن با پایگاه اجتماعی متفاوت با جنگندگان، که وظیفه آنان تنها تبیین و تبلیغ اندیشه های اسلامی برای مردم ممالک فتح شده باشد، دیده نمی شد؛ با وجود این، در دوره های بعد، حتی در زمان امویان که چندان داعیه انتشار اسلام را هم نداشتند، گاهی مبلغانی رسمی از جانب امرای محلی، جهت دعوت غیر مسلمانان به نقاطی چون خراسان و ماوراء النهر اعزام می گشتند.

تأثیر سلوک ساده و بی آلایش مسلمانان برای تبلیغ اسلام

با توجه به اینکه از دیدگاه اندیشه اسلامی، هر مسلمانی، خود باید اسلام مجسم بوده، رفتار و کردار او نیز مبین و مبلغ اعتقادات او باشد در ابتدا چنین عمل می شد؛ مثلا «رتبیل» یکی از حکام محلی سیستان که خاندان او تا چندین قرن در مقابل اسلام ایستادگی کردند در اوایل قرن دوم هجری، از سپاهیان اولیه مسلمین با حسرت یاد می کند و ضمن مقایسه آنها با سپاهیان بعدی می گوید: آن قوم گرسنه، از نماز سیه روی شده که موزه هایی از برگ خرما به پا داشتند و به دیار ما می آمدند چه شدند؟ بنابراین سلوک ساده و بی آلایش یک مسلمان مؤمن، می توانست تاثیری بیش از دعوت رسمی یک مبلغ داشته باشد و از همین روست که پی در پی از اشخاصی نام برده می شود که به دست مسلمانانی که موقعیت مهمی نداشتند، یا حتی به دست مقامات دولتی (نه مذهبی) به اسلام گرویدند.
از جمله مؤلف تاریخ سیستان، درباره حکومتداری ربیع الحارثی در سال 46 ه. می گوید: «ربیع بیامد به سیستان و سیرتها نیکو نهاد و مردمان را اجیر کردند تا علم و قرآن و تفسیر آموختند و عدل فرونهاد و بسیار گیرکان مسلمان گشتند از نیکویی سیرت او.» برای ایرانیان نیز اعجاب انگیز بود، اعرابی که نمک را از کافور تشخیص نمی دادند، و عددی بزرگتر از ده صد (هزار) نمی شناختند، نان نازک ندیده و طلا را با نقره معاوضه می کردند و گاه در سپاه ایشان فقط یک نفر نوشتن و شمردن می دانست و برخی از آنها فاقد ساده ترین وسایل رزمی، حتی یک زین بودند، چگونه امپراتوریهای عظیم آن روز را به زانو در می آورند؟ تا آنجا که گاه اعراب را به «دیوان» با اهریمن تشبیه کردند و یا می گفتند: به خدا که ما با جنیان در جنگیم.
در حقیقت همه اینها از این روحیه مسلمین اولیه نشأت می گرفت که معتقد بودند: «اگر در زندگی مغلوب شدی، در مرگ را بر تو نبسته اند.» و به همین دلیل هم بود که اولین افراد از جامعه ایرانی که به سلک مسلمانان در آمدند بخشی از سپاهیان ایرانی و نیز ساکنین ناحیه سواد بودند که در طی مذاکرات و آمد و شد نمایندگان دو طرف از طریق مقایسه دو اردوگاه و نحوه برخورد فرماندهان و زیردستان و تشخیص اختلاف فردی و اجتماعی مسلمانان با جامعه خودی تحت تاثیر آنان قرار گرفته و انگیزه خود را برای مقاومت از دست دادند و گروههایی از ایشان به اسلام گرویدند.
برای ایرانیان عجیب بود که می دیدند سفیر مسلمانان به پیشگاه رستم بنا به روایت فتوح البلدان «بر اسبی لاغر سوار بود و بر کمر شمشیری آویخته داشت که قبضه آن را به عصب و پوست شتر پیچیده بود و بر آن خرقه ای پاره پاره افکنده بود.» هر چند تمامی اعرابی که در فتوحات شرکت جستند واجد صفات یاد شده نبودند و، به عبارتی، اسلام و عرب یکی نبود، با این حال، در میان اولین فاتحان جمعی از صحابه و تابعین پیامبر (ص) نیز حضور داشتند که برخی از آنها در مناطقی از ایران سکونت گزیدند و به رشد و توسعه اسلام و توجه به پیام اسلام، برای گرویدن برخی از قشرهای اجتماعی به اسلام انگیزه و محرکی بسیار مهم بود.
وعده های عدالت و برادری که در اولین گفتگوهای سفرای مسلمان مطرح می شد و تاکید بر این نکته که همه انسانها، فرزندان آدم و حوایند، برادر و از یک پدر و مادرند، چنان جذابیتی در بین مردم ایجاد کرد که موجب گردید تا یکی از همراهان رستم همانجا اسلام اختیار کند،و یا این سخنان مغیره در دربار رستم که «ما مردم عرب همه برابریم و کسی از ما دیگری را به بندگی نمی گیرد، پنداشتم شما نیز با قوم خویش برابرید؛ چنانکه ما عربان برابریم. بهتر بود به من می گفتید که بعضی تان خدای بعضی دیگرید.» موجب شد که به قول طبری زبونان قوم گفتند:«به خدا مرد عرب راست گفت»، و دهقانان ساسانی هم به تاثیر کوبنده آن اعتراف کردند و گفتند:«به خدا سخنی گفت که بندگان ما پیوسته بدان متمایل خواهند بود.»

شکست حصارهای طبقاتی و آزادیهای اجتماعی در ایران

شکست حصارهای طبقاتی و آزادیهای اجتماعی که اسلام وعده آن را داده بود، می توانست به زودی جامعه بسته ایران را تحت تاثیر خود قرار دهد. تحرک اجتماعی شدید بعد از اسلام نیز، اگرچه مشکلاتی داشت، از نتایج مثبت ورود اسلام به ایران بود. از سوی دیگر، عمومی شدن علم و دانش که بعدها به ثمر نشست، و خارج شدن علم از انحصار عده ای خاص، شعارهایی بودند که در آن زمان شمار طرفداران آنها اندک نبود و در حقیقت در پرتو همین تعلیمات بود که در قرن سوم ه. مهاجرت دو کودک فقیر روستایی را به سمرقند، جهت فراگیری علم و دانش شاهدیم، که مادرشان هزینه تحصیل آنها را از طریق پشم ریسی تأمین می کرد.

برابری و عدم بندگی

مملوک نبودن هیچ یک از مسلمانان نخستین و فقدان امتیازات خاص اشراف که حتی تفکیک و جداسازی آزاد از بنده را برای پارسیان دشوار می ساخت، و همدلی و همرنگی فرماندهان و زیردستان، خصوصا وفای به عهد ایشان که از دیدگاه ایرانیان، از ویژگیهای بارز آنها محسوب می شد، برای جامعه ایرانی پدیده هایی نو بود؛ مثلا یکی از پارسیان، که سخت تحت تأثیر این روحیه مسلمین قرار گرفته بود، مسلمان شد و در جنگ قادسیه بسیار کوشید. وی خطاب به مسلمین می گوید: «به خدا، تا چنین به وفا و راستی و صلاح و اعانت مستمند دلبسته اید، شکست نمی خورید. مرا به مصاحبت پارسیان چه حاجت؟» این در حالی بود که گاه فشاری را که ساکنین ایرانی ناحیه سواد، از سوی نیروهای خودی متحمل می شدند، بسیار سنگین تر از نیروهای عرب بود. چنانکه در آستانه جنگ قادسیه، سپاهیان رستم بنا به روایت تاریخ طبری، «اموال کسان را به زور گرفتند و با زنان درآمیختند و میخوارگی کردند»؛ تا آنجا که رستم به خشم آمد و گفت: «ای گروه پارسیان! به خدا اعمال ما سبب زبونی ما شده، به خدا رفتار عربان که با ما و مردم، در حال جنگند، از رفتار شما بهتر است.»

تأثیر سادگی و سهولت احکام اسلام

سادگی و سهولت احکام اسلام در مقایسه با آداب و تشریفات خسته کننده آیین زرتشتی عهد متأخر ساسانی، همچنین برخی تشابهات در احکام و عبادات و مفاهیم مذهبی، می توانست نقش مهمی در جذب برخی از افراد داشته باشد. «هانری ماسه» سهولت مراسم مذهبی در اسلام را در مقایسه با مراسم دشوار و پیچیده زرتشت، از عوامل مؤثر در پذیرش مذهب اسلام، خصوصا در شهرها می داند. حتی بومیان ایرانی در ابتدا مجاز بودند نماز را به زبان محلی خود اقامه کنند. در تاریخ بخارا در این باره می خوانیم: «و مردمان بخارا به اول اسلام، در نماز قرآن به پارسی خواندندی. و عربی نتوانستندی آموختن.» سادگی و روشنی مبانی اسلام و مناسبات عقاید اسلامی با مذاهب اهل کتاب نیز از عوامل توجه اهل کتاب به اسلام بود.

عدم اعمال زور و فشار از سوی مسلمین در جهت تغییر دین ملل
سیاست دینی مسلمین در مجموع، بر مبنای سرکوب دینی و تغییر اجباری مذهب ممالک مفتوحه استوار نبود، و انتخاب یکی از دو راه (پرداخت جزیه یا اسلام) راه سازش را هموار می ساخت. برخی از محققان نیز در همین راستا، بر عدم اعمال زور و فشار از سوی مسلمین، در جهت تغییر دین ملل فتح شده، از جمله مردم ایران تاکید ورزیده اند.


منابع :

  1. عبدالحسین زرین کوب- کارنامه اسلام- صفحه 11 -12

  2. توماس واکر- تاریخ گسترش اسلام- صفحه 8 و 299 و 152

  3. هانری ماسه و دیگران- تمدن ایرانی- صفحه 247

  4. برتولد اشپولر- تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی- جلد 1 صفحه 240- 247

  5. حسین زمانی و حسین مفتخرى- سایت باشگاه اندیشه

  6. حسین مفتخری و حسین زمانی- تاریخ ایران (از ورود مسلمانان تا پایان طاهریان)- انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/113420