تقدیس آتش در ایران باستان

دیدگاههای محققان

سایکس در مورد تقدیس آتش در میان ایرانیان می گوید: «در مذهب زرتشت با ارزش ترین چیزها آتش است و از قداست بسیاری برخوردار می باشد.» وی این تقدیس و تکریم را به سنت های کهن مردم آذربایجان (باکو) ربط می دهد. زرتشتیان آتش را مظهر خالق جهان می دانند. زرتشتیان به پاس گرامی داشت آتش مقدس شمع روشن را خاموش نمی کنند و بر آن نمی دمند. دخانیات نزد آنان ممنوع است، زیرا باید چوب کبریت را با دهان خاموش کنند و این اهانت به آتش است.
فلیسین شاله می گوید: «آتش، نشان وجود نورانی خداوند متعال است. آتش اصل آداب دینی است و هر آتشگاه، محل و مکان ویژه دارد و در آنجا شعله آتش جاویدان می سوزد. وجود نقش آتشدان و آتش در حال اشتعال بر قبور سلاطین هخامنشی، نشانه ای از تقدیس آتش در دوره هخامنشی است. احترام برای آتش تا آنجا بود که باعث گردید تا بنائی بر گرد آتش بسازند که آن را از عوامل طبیعی حفظ کند. برای حفظ آتش مقدس طریقه ای به کار رفت که از تابش نور خورشید بر جایگاه آتش و شعله فروزان آن در آتشکده جلوگیری شود.»
تابش آفتاب بر آتش، اهانت به آتش مقدس محسوب می شود. بر مسکوکات رایج ایران نقش آتشکده و آتشدان حک شد. و این سنت، تا اوائل دوره ساسانی ادامه داشت. غیر از آتش شاهی آتشهای دیگری وجود داشت؛ از جمله، آتش خانه (اجاق)، آتش معابد (آتش ‍ آذران)، آتش وهرام، و ... آتش در زندگی انسان بدوی (اولیه) نقش بسیار تعیین کننده ای داشته است. وجود چاههای نفت و فوران ناگهانی آن و در نتیجه افروختن مشعلی فواره ای که در چشم و روان بدویان عظمتی شگفت می آفریند، زمینه های روانی پرستش یا تقدیس آتش را پدید آورد.
این تقدیس و تکریم علتی دیگر نیز داشت و آن اعتقادات خورشید پرستی و ستاره پرستی بدویان بود، و چون خورشید و اجرام سماوی که ارباب انواع بودند در تمام ساعات شبانه روز دیده نمی شدند، معابدی به نامشان برپا کردند و در آنها آتش افروختند. نور آتش را پرتوی از ذات خدای خورشید یا سایر خدایان دانسته، در برابر آن سجده و عبادت می کردند. در مذهب مهرپرستی ایران باستان، مهر یا میترا توتمی بود که خدای خورشید و آفریدگار جهان وجود نامیده می شد. هوشنگ بنیان گذار این آئین بود. در آئین زرتشت مهر از مقام خدائی فرو افتاد و در ردیف فرشتگان (ایزدان) قرار گرفت که از طرف اهورامزدا حافظ عهد و میثاق و طرفدار پادشاهان گردید و عنوان فرشته روشنائی به خود گرفت. در آخرت نیز وظیفه داشت تا در سر پل چینوات داوری اموات را به همراه فرشته چنوه (عدل) انجام دهد.
زرتشتیان مهر را چشم اهورامزدا می دانند. اهورامزدا به خورشید (مهر) هزار گوش و دو هزار چشم داد تا اعمال بندگان را ببیند و سخنانشان را بشنود. در اساطیر هند نیز سخن از تقدیس آتش رفته است. در چین نیز وضع به همین صورت است. یونگ نخستین پادشاهی است که در چین آتش را کشف کرد و در ردیف خدایان قرارش داد. محققان بر پیشینه تاریخی تقدیس آتش در کلیه ادوار ماقبل و مابعد تاریخ اعتراف کرده اند. آتش علاوه بر عظمت ذهنی، عامل و سپر تدافعی بدویان و حتی انسان متمدن بوده و می باشد. برای بر حذر بودن از خطر حیوانات وحشی و... آتش عامل مهمی بوده است. جشن آتش افروزی در ایران باستان و ایران پس از اسلام همچنان رواج داشته و دارد. گویند مردآویج سردار ایرانی در سال 323 هجری قمری جشن آتش افروزی بزرگی تدارک دید. او دستور داد تا هیزم بسیاری گرد آوردند و نفت و آلات آتش افروزی تدارک دیدند. استادان آتش افروز جمع شدند، مشعلها ساختند و بر سر هر کوه و کمر و پشته، توده ها و مشعلها گذاشتند، کلاغها و بازها به کمک آتش بازان شتافتند و آسمان تاریک آن مقطع سیاه تاریخ ایران را به نور مشعلهای خویش که بر منقارها و پاها داشتند، روشن ساختند.

دلایل احترام و تقدس آتش در ایران باستان

یکی از دلایل احترام و تقدس آتش، در ایران باستان، این بوده است که آتش را همانند آب، مولد و موجد زندگی می پنداشتند و بر این باور بودند که وجود همه چیز به نوعی به آن وابسته است. بر طبق باورهای اساطیری تخمه و نطفه آدمیزاد از آتش بوده و آتش سرچشمه زندگی بشری بر زمین بوده است. زبده و گوهر آتش در اوستا فریا فره نامیده شده است و آن فروغ یا فر و شکوه مخصوصی است که از طرف اهورامزدا به پیامبران و پهلوانان و صاحبان کی و کیان بزرگ، از سر موهبت، بخشیده می شده است. در آیین مزدایسنا چنین آمده است که زرتشت نگاه دارنده و پاس دارند آتش جاودانی بوده است.

ریشه های آتش در اساطیر ایران
در کتاب شناخت اساطیر ایران نوشته جان هینلز درباره آتر یا آتش چنین آمده است: «تا به امروز آتش کانون آیین های هندو و زرتشتی بوده است، اما ریشه های آن به دوران هند و اروپایی باز می گردد... عنصر آتش همچنین در همه جهان پراکنده است، در خورشید که در آسمان برین است، وجود دارد. آتش در ابر توفان زا افروخته می شود و به صورت برق به زمین فرود می آید و در اینجا دائما به دست مردمان دوباره متولد می شود... مرکزیت آتش در دین زرتشتی، شاید یکی از شناخته ترین جنبه های این دین باشد، اما بسیار بد تعبیر شده است. هم باورها و هم اعمال دینی مربوط به دوران پیش از زرتشت کاملا رنگ زرتشتی به خود گرفته اند، و در اسطوره شناسی ایرانی غالبا دشوار است که عقاید قدیم را از متاخر جدا سازیم. آتش پسر اهوره مزداست و نشانه مرئی حضور او، و نمادی از نظم راستینش.»
یکی از پارسیان کنونی می نویسد: «واقعا چه چیزی می تواند بیش از شعله پاک و بی آلایش نماینده طبیعی و والای خدا باشد که خود نور جاودانی است؟ به هر حال آیین های زردشتی بسیاری از عقاید قدیمی را حفظ کرده اند. در این آیین ها آتش مستقیما مورد خطاب قرار می گیرد و موبد بدو نثار می کند.» در نیایش آتش موبد این سخنان را بر می خواند: «آفرین خوانم بر یزش و نیایش، نثار خوب، نثار آرزو کردنی و نثار ستایش آمیز که بر تو، ای آتش پسر اهوره مزدا، (نثار می شود) تو شایسته ستایش هستی، شایسته دعا هستی باشد که تو شایسته ستایش، شایسته دعا باشی در خانه های مردم. نیکی باد مردی را که تو را بپرستد.»

مقدس ترین آتش های باستانی ایران
مقدس ترین آتش های باستانی ایران آتش های سه گانه در آتشکده های سه گانه بوده اند. این سه آتش عبارت بوده اند از آتش فرنبغ که بنا به روایتی در آتشکده ای به همین نام، در کابل افغانستان و بنا به روایتی دیگر در کاریان فارس قرار داشته است. آتش گشنسب که در آتشکده ای به همین نام در شیز جای داشته و آتش برزین مهر در کوه ریوند نیشابور قرار داشته است.
باور آیینی ایرانیان باستان بر این بوده است که هر سه آتش مقدس بر پشت گاو اساطیری سریشوگ، نگهداری می شده است. تا این که شبی، توفان شدیدی رخ داده و آتش ها از پشت گاو به دریا افتاده اند و در آن جا به سوختن ادامه داده و در دریا به مردمان روشنی بخشیده اند. هر یک از این آتش ها با طبقه ای از مردم پیوند داشته است. فرنبغ آتش مربوط به موبدان بوده، گشنسب آتش جنگجویان، و برزین مهر آتش کشتگران. این هر سه آتش مقدس، جمشید را در پادشاهی مینوی اش یاری کردند و جمشید بود که آتش فرنبغ را در جایگاه خاص خود (در آتشکده ای همنام آتش) قرار داد و هنگامی که فره را از دست داد، باز همین آتش فرنبغ بود که فره را از دست ضحاک پلشت آیین رهایی بخشید.
آتش برزین مهر تا زمان گشتاسب (حامی زرتشت) از جهان نگهبانی می کرد و راه را برای گسترش و همگانی شدن آیین و دین زردشت در طول فرمانروایی این پادشاه بزرگ هموار می ساخت و در این مدت از این آتش کرامات و معجزات زیادی بروز کرد. آتش گشنسب نیز جهان را تا دوران خسرو، شاه بزرگ ساسانی (یا کیخسرو پادشاه کیانی) حفظ کرده است. هنگامی که او بتکده ها را در هم شکست، این آتش بر یال اسب او قرار گرفت و تاریکی و تیرگی اهرمن خو را پس راند و وادار به عقب نشینی کرد. بنابر باورهای باستانی، این سه آتش بزرگ حامیان و رهنمایان و پاسداران انسان در تمام طول تاریخند.

سه گروه آتش آیینی
سه گروه آتش آیینی وجود دارد: آتش بهرام، آتش آدران و آتش دادگاه. آتش بهرام شاه پیروزمند آتش هاست. به نام اورمزد این آتش را به یاری می خوانند و از او می خواهند که در برابر قوای تاریکی آنان را نیرو ببخشد، زیرا فره او با دروغ می جنگد، و در واقع نمادی است از راستکاری. بهتر است که بگوییم که آتش را مانند شاه بر تخت می نشانند تا این که بگوییم آن را در جای خود قرار می دهند، و چوب را به شکل تخت می نهند. بر بالای آن تاجی به نشانه پادشاهی آتش نیرومند آویزان است. وقتی بدین گونه آتش را بر تخت نشاندند، چهار موبد، دسته جمعی آن را با پیروزی، مانند شاهی، حمل می کنند، در حالی که دیگران سایبانی را بر آن گرفته اند. موبدان با شمشیرها و گرزهای مهر در پیش و پس آن همگی به صورت محافظان شاه حرکت می کنند. پس از آن که آتش را بر تخت نشاندند، فقط موبدانی که دشوار ترین آیین های دینی تطهیر را گذرانیده اند، می توانند از آن مراقبت کنند. جز آنان کسی نمی تواند وارد حرم خاص آتش شود، حتی انان نیز باید دستکش های سفید به دست کنند و از آن مراقبت کنند. دلیل قداست آن جریان طولانی و دشوار تطهیر آن است.

تطهیر آتش

شانزده آتش از منابع مختلف جمع آوری می شود و آنگاه 1128 باز آنها را تطهیر می کنند و این جریان یک سال طول می کشد، و هزینه آن هنگفت است. از این رو، جای تعجب نیست که چنین آتشی بسیار به ندرت بر تخت نشانده شود. امور مربوط به آتش های آدران و دادگاه از اهمیت بسیار کمتری برخوردارند. آتش دادگاه را مردمان غیر روحانی نیز می توانند مراقبت کنند، با این همه هر دو را با تشریفات نظامی در جای خود قرار می دهند، زیرا آتش های مقدس نمودار فرمانروایی معنوی روشنی و راستی در نبرد با نیروهای تاریکی هستند، و این نبردی است که مومنان با همکاری اورمزد و پسرش آتش بدان می پردازند.
تطهیر آتش های گوناگون نشانه و نماد این است که انسان ها، از هر قشر و طبقه ای، و با هر مقام و منصبی، باید همانند آتش ها تطهیر شوند. نزدیک شدن به آتش و نشانه گذاشتن با خاکستر بر پیشانی، نماد این باور است که انسان ها نیز همانند آتش، سرانجام تبدیل به غبار خواهند شد و خاکستر خواهند گردید. دعایی که زردشتیان در هنگام انجام مراسم این آیین می خوانند چنین است: «بگذار تا پیش از مرگ بکوشیم تا بوی خوش نیکوکاری و اعمال نیک را بگسترانیم، و نور پارسایی و دانش را به نزد دیگران رهنمون شویم.»

آتش هفتمین مرحله از آفرینش
در اساطیر ایران باستان، آتش، در هفتمین مرحله از آفرینش، و پس از آفرینش آسمان، آب، زمین، گیاه، گوسپند، و مرد پرهیزگار، آفریده شده است. بر اساس باورهای کهن ایرانیان، تخمه و اصل همه چیز از آب است، به جز مردمان و گوسپندان که اصل و تخمه شان از آتش است: چنین گوید به دین که نخستین آفریده همه آب سرشکی بود؛ زیرا همه از آب بود جز تخمه مردمان و گوسپندان؛ زیرا آنان را تخمه از اصل آتش است. او، نخست، آسمان را آفرید برای بازداشتن (اهریمن و دیوان)، باشد که (آن را) آغازین خوانند. دیگر، آب را آفرید برای از میان بردن دیو تشنگی. سه دیگر، زمین همه مادی را آفرید. چهارم، گیاه را آفرید برای یاری گوسپندان سودمند. پنجم گوسپند را برای یاری مرد پرهیزگار آفرید. ششم، مرد پرهیزگار را آفرید برای از میان بردن و از کار افکندن اهریمن و همه دیوان.
سپس، آتش را (چون) اخگری آفرید و بدو درخشش از روشنی بیکران پیوست. آن گونه تنی نیکو (داشت) که آتش را در خور اوست (بندهشن). او آتش را در همه آفرینش چنان بپراکند و فراز آفرید به مانند خانه خدایی که چون در خانه شد، در هیمه زغال سرخ بازنهاد. او فرمود به آتش که تو را خویشکاری در دوران اهریمنی، پرستاری مردم کردن و خورش ساختن و از میان بردن سردی است، هنگامی که تو را چیز برنهند بیرون آی، چون هیزم برهندن، فراز گیر. (بندهشن)

آتش در دین زردشتی کنونی

در دین زردشتی کنونی آتش چنان مقدس است که نه اشعه خورشید را باید گذاشت که بر آن بیفتد و نه چشم کافری آن را ببیند. شاید همیشه وضع چنین نبوده است، زیرا در دوران های کهن آتشدان ها را بر سر کوه ها می ساختند. درباره آتر فقط چند اسطوره به ما رسیده است. یکی از این اسطوره ها که در سرود قدیمی زامیاد یشت آمده است، ستیز میان آتر و غول اژی دهاکه را بر سر فره ایزدی، روایت می کند. اژی سه پوزه بدآیین که تجسمی است از هوس ویرانگر برای به چنگ آوردن فره ایزدی بتاخت تا آن را خاموش سازد. آتر نیز برای به دست آوردن آن شتافت و آن فره دست نیافتنی را نجات داد، اما اژی که همچنان از پس می تاخت و ناسزا می گفت، فریاد برآورد که اگر آتر فره را به دست آورد، بر او خواهد تاخت و نخواهد گذاشت که دیگر هرگز روی زمین بدرخشد.
چون آتر دچار تردید شد، اژی تاخت تا فره را به دست آورد. این بار نوبت آتر بود که زبان به تهدید بگشاید. به دهاکه (ضحاک) هشدار داد: "ای اژدهای سه پوز بازگرد، اگر آن فره دست نیافتنی را به چنگ آوری، بر پشت تو زبانه می کشم و در دهان تو شعله افکنم که دیگر هرگز نتوانی بر روی زمین آفریده اهوره گام برداری." اژی هراسان خود را پس کشید و فره ایزدی همچنان دست نیافتنی ماند.
این اسطوره بار دیگر نشان می دهد که ایرانیان باستان زندگی را نبردی میان نیروهای خیر و شر می دیدند. آتر طبعا برای خیر می جنگید، از این رو، در یکی از دعاهای زردشتی با عنوان جنگجوی خوب دلیر نامیده شده است. ارتباط قدیمی آتش با عنصر طبیعی در متن متاخر دیگری ظاهر می شود که در آن آتش به صورت برق، دیوی را که در پی باز داشتن باران است شکست می دهد. اما این اسطوره ها دیگر نقش مهمی را در عقاید زردشتیان کنونی ایفا نمی کنند، و در این دین آتش، نماد اهوره مزدا و کانون عبادت های روزانه آنان است. با این حال، هنوز به آتش جنگجو خطاب می کنند، زیرا از مقدس ترین آتش ها یعنی آتش بهرام، درخواست می شود که نه با دیوان خشکسالی بلکه با دیوان مینویی تاریکی نبرد کند.

حضور در آتش اغلب آیینهای دینی زردشتیان
در اغلب آیینهای دینی زردشتیان آتش حضور دارد و اهمیت آن تا آنجاست که از دیرزمان زردشتیان را «آتش پرست» نامیده اند. از جمله کاربردهای دینی آتش، استفاده از آن در آزمایشهای دینی (ور) است که متهمان را از آن گذر می دادند تا اگر گناهکارند، آتش آنان را نابود کند و اگر بی گناهند، نجات یابند.
نمونه آن را در داستان سیاوش (شاهنامه) و در داستان ویس و رامین می یابیم. گاه نیز فلز گداخته بر سینه متهم می ریختند، چنانکه آذرباد مارسپندان، موبدان موبد دوران شاپور دوم ساسانی، برای اثبات حقانیت دین، تن به چنین آزمایشی داد. ویژگی گناه زدایی آتش در رویدادهای پایان جهان نیز دیده می ود. در آن هنگام آتش همه جا را فرا می گیرد و همه فلزات زمین گداخته می شوند و همه مردمان باید از آن بگذرند تا گناهانشان پاک گردد. (بندهشن/ 34: 18 به بعد؛ زادسپرم/ 34: 50، 35: 40 به بعد) افزون بر صورت آشکار و مرئی، آتش را ایزد می پنداشتند و از او یاری می جستند. همین ایزد است که گرشاسب را به گناه آزردن آتش از درآمدن به بهشت باز می دارد و سرانجام به میانجیگری گوشورون (ایزد نگهبان چارپایان) بخشوده می شود.
مزدک با استفاده از پندار زردشتیان نسبت به الوهیت و حقیقت گویی آتش، کسی را در پشت آتش در آتشکده پنهان ساخت، تا با این ترفند وانمود کند که آتش گواه بر حقانیت اوست. اثری از اهمیت و تقدس آتش در عقاید عامه ایرانیان پس از اسلام برجای مانده است، مانند قسم خوردن به «سو» (نور چراغ)، یا روشن کردن شمع و چراغ بر سر آرامگاهها و جز آن.


منابع :

  1. مری بویس- هخامنشیان ترجمه همایون صنعتی زاده- تهران توس- 1375

  2. ملکزاد بیانی- تاریخ سکه از قدیمی ترین ازمنه تا دوره ساسانیان- دانشگاه تهران- 1346

  3. رمان گیرشمن- ایران از آغاز تا اسلام- ترجمه محمد معین- انتشارات علمی و فرهنگی- 1370

  4. حسین توفیقی- آشنایی با ادیان بزرگ- بخش ادیان ایران باستان- صفحه 66

  5. عبدالله مبلغى آبادانى- تاریخ ادیان و مذاهب جهان- جلد 1- بخش ادیان و مذاهب ایران باستان

  6. جان بى ناس- تاریخ جامع ادیان- ترجمه على اصغر حکمت

  7. علی اصغر منجزی- پژوهشی در کیش زرتشت- انتشارات زمزم هدایت سال انتشار 1384

  8. آذرتاش آذرنوش- دائره المعارف بزرگ اسلامی- مقاله آتش

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/113491