باورهای مذهبی مردم آفریقا (از لحاظ مفاهیم شر، اخلاقیات و عدالت)

نفوذ فضاى روانى منفی در جوامع آفریقایى

جوامع آفریقایى در دهکده ها عمیقا تحت تأثیر و نفوذ آن نوع فضاى روانى است که هم قدرت هاى خیالى و هم واقعى یا نیروهاى شرى را خلق مى کند که موجب بروز تنش ها، حسادت ها، سوء ظن ها، تهمت ها، بهتان ها و قربانى هاى بیشتر مى شوند. این یک دور باطل است. در این نوع جامعه عمیقا به هم پیوسته نمودهاى بى پایان شر وجود دارد. این شرور شامل قتل ها، دزدى ها، هتک ناموس، زنا، دروغ ها، سرقت ها، بی رحمى به خصوص در حق زنان، نزاع ها، کلمات زشت، بى احترامى به افرادى از مرتبه بالاتر، اتهامات افسونگرى، جادو و جادوگرى، سرپیچى کودکان و امثال آنها هستند. در این فضا، همه چیز نه روشن و نه تاریک است. توصیف این چیزها کارى مشکل است. شخص مى بایستى در زندگى دهکده رشد یابد یا در آن شرکت کند تا به عمق مفهوم شر و نتایج آن بر فرد و جامعه دست یابد. بازدید کننده از دهکده فورا از آمادگى آفریقاییان در شکل خارجى دادن به احساسات خود انگیخته لذت، عشق، دوستى و بخشندگى شگفت زده مى شود. اما باید میان این مسأله با این واقعیت که آفریقاییان انسان هستند، تعادل ایجاد نمود و موارد بسیارى وجود دارد که احساس تنفر، فشار، ترس، حسادت و سوء ظن نیز به آسانى تظاهر بیرونى مى یابند. این مسأله آنان را مانند هر انسان دیگرى در دنیا حیوان صفت، جانى، مخرب و نامهربان مى کند. آفریقائیان طبیعتا نه فرشته اند و نه دیو. آنان هم امکانات بالقوه فرشته ها و هم دیوها و عمل بر طبق آن را دارا هستند. آنان مى توانند به مهربانى آلمانى ها باشند اما مى توانند به اندازه آلمانى ها نیز جنایتکار باشند، آفریقاییان مى توانند به سخاوتمندى آمریکاییان باشند اما مى توانند به اندازه آمریکاییان آزمند باشند. مى توانند مانند روس ها مهربان باشند، اما به اندازه آنان بیرحم باشند، مى توانند به تواضع انگلیسى ها باشند اما مى توانند به ریاکارى آنان نیز باشند. آفریقاییان در طبیعت انسانى شان آلمانى، سوئیسى، چینىjavascript:;، هندى یا انگلیسى هستند. آنان انسان مى باشند.

قوانین و مقررات جامعه آفریقایى درباره خطای در شعائر و مراسم مذهبى
مسائل مربوط به شعایر عرصه دیگرى است که ممکن است در آن مرتکب گناه شد. هر جامعه آفریقایى قوانین و مقرراتى درباره شعائر و مراسم مذهبى دارد. وقتى در اینجا خطایى سر مى زند، اغلب لازم است طهارت آیینى انجام گیرد. مى توان مثالى از قبیله گیکویو آورد که مراسم «بالا آوردن گناه» را براى طهارت شخص از شر آئینى برگزار مى کنند. به این منظور بزى ذبح شده و محتوى شکمش بیرون آورده مى شود. فردى سالمند مراسم تطهیر گناهان کم اهمیت را اداره مى کند، اما براى گناهان مهم و بزرگ پزشک قبیله لازم است. در ابتدا محتوى معده با دارو آمیخته مى گردد. سپس پیرى که مسؤولیت اجراى مراسم را بر عهده دارد قلمویى را برداشته و با آن مقدارى از مخلوط را روى زبان فرد گناهکار پاک مى کند و گناهانى را که مرتکب شده بر مى شمارد. هربار فرد گناهکار مخلوط را بر روى زمین تف مى کند. سپس همان مخلوط به دیوارهاى خانه اش مالیده مى شود. اگر خانه خوب تمیز نشود باید خراب گردد. این آئین پر از نمادگرایى است که درک آن دشوار نیست.

غرامت و مجازات در باورهای مذهبی مردم آفریقا

اکثریت مردم آفریقا معتقدند که خداوند افراد خاطى را در همین زندگى تنبیه مى کند. لذا، او به زندگى اخلاقى نوع بشر علاقمند است. از این رو از قانون اخلاقى حمایت مى کند. جز در چند مورد، اعتقادى مبنى بر این که یک فرد در آن دنیا به خاطر آنچه که به خطا در این زندگى انجام داده مجازات مى شود وجود ندارد. وقتى زمان مجازات فرا مى رسد مجازات در زندگى کنونى انجام مى شود. به آن دلیل، بدبختى ها و مصائب را شاید بتوان نشانه این دانست که فرد خاطى قانون رفتار آیینى یا اخلاقى را برخلاف اراده خداوند، ارواح، بزرگتران یا دیگر اعضاى جامعه زیر پا گذاشته است. این تصور متناقض با این اعتقاد نیست که بدبختى ها کار بعضى اعضا، مخصوصا عاملین به سحر، افسون و جادوگرى علیه هم نوعانشان هستند. این منطق روستایى در تفکر آفریقایى کاملا طبیعى است. من آن را درک نمى کنم، ولى قبولش دارم. مردم نیاروانداو باروندى در ضرب المثلى که مى گوید: «خداوند انتقامش را در سکوت مى گیرد» بیان مى کنند. همین مسأله را مى توان درباره بسیارى از اقوام آفریقایى دیگر بیان نمود.

انواع گوناگون مجازات براى گناهان
هر جامعه یا اجتماع نوع خاصى از مجازات براى گناهان گوناگون و جبران خسارات، هم قانونى و هم اخلاقى دارد. این مجازات ها از مجازات مرگ براى گناهانى مانند سحر و افسون و جادوگرى، ارتکاب قتل و زنا، تا پرداخت جرایم گله گاو و گوسفند یا پول براى مواردى کوچکتر مانند صدمه تصادفى به همراه یک نفر و یا وقتى گوسفندان فرار مى کنند و سیب زمینى و تاک هاى مزرعه همسایه را مى خورند نوسان دارد. معمولا بزرگان یک منطقه به نزاع ها و نقض مواردى که از انواع گوناگون صدمه و جرایم اخلاقى علیه آداب و مراسم مذهبى ناشى مى شوند رسیدگى مى کنند. در جایى که روسا و حکام سنتى وجود دارند آنان وظیفه حفظ قانون و اجراى عدالت را در منطقه شان به عهده دارند. امروزه دادگاه هاى مدنى دولتى وجود دارد که بعضى از آنها از خدمات بزرگان و افراد سالمند استفاده مى کنند. و چیزى را از قانون مرسوم سنتى وارد قوانین جدید مى کنند.

عدالت از طریق استفاده از نفرین و گرفتارى به مصیبت
نوعى از عدالت که از طریق استفاده از نفرین و گرفتارى به مصیبت انجام مى گیرد، وجود دارد. اصل اساسى در اینجا این است که اگر فردى مقصر باشد، بر طبق کلماتى که در نفرین به کار مى رود، بدبختى و نکبت او را فرا مى گیرد. اعتقاد بر این است که با استفاده از جادوى خیر، شخص مى تواند سارق یا خطاکار ناشناخته اى را نفرین کند. اما بیشتر نفرین ها در محیط هاى خانوادگى است. اصل کارگر این است که فقط شخصى از طبقه بالا مى تواند به طور مؤثر فرد دیگرى از طبقه پایین را نفرین کند، و نه برعکس. وحشتناک ترین نفرین ها آنهایى است که از جانب پدر و مادر، عموها، عمه ها یا خویشان نزدیک علیه جوان هاى خانواده گفته مى شود. بدترین نفرینى است که در بستر مرگ بیان مى شود زیرا همین که نفرین کننده مى میرد، تقریبا ابطال آن ناممکن است. اگر فرد مقصر توبه کند و تقاضاى ابطال نفرین را کند شخص نفرین کننده مى تواند خود به خود یا در صورت جدى بودن آن از طریق مراسم آیینى آن را باطل کند. داستان هاى بسیارى در روستاهاى آفریقا درباره تحقق نفرین ها براى شخص گناهکار وجود دارد. اگر کسى مقصر نباشد، در این صورت نفرین عمل نمى کند. در جوامع آفریقایى مردم از نفرین هاى رسمى بسیار وحشت دارند و این ترس مانند ترس از جادوگرى، در جلوگیرى از روابط ناپسند به خصوص در محیط هاى خانوادگى کمک مى کند.

سوگندهاى رسمى برای برقرارى و حفظ روابط انسانى پسندیده

روش دیگرى در برقرارى و حفظ روابط انسانى پسندیده سوگندهاى رسمى است. سوگندهایى وجود دارد که مردم را به گونه اى اسرارآمیز به یکدیگر پیوند مى دهند، و شناخته ترین سوگند آن است که رابطه اى را ایجاد مى کند که مسامحه به عنوان برادرى خونى مطرح مى شود. دو نفر که خویشاوند نزدیک نیستند، با این سوگند، مراسمى آیینى را انجام مى دهند که اغلب شامل مبادله مقدارى از خونشان با نوشیدن و یا مالیدن خون بر بدن یکدیگر مى گردد. پس از آن به یکدیگر به عنوان برادر یا خواهر خونى واقعى نگاه مى کنند و تا آخر عمرشان با آن روحیه با یکدیگر رفتار مى کنند. خانواده هاى آنان نیز در این پیمان برادرى سهیم اند. از این رو براى مثال، کودکانشان با هم ازدواج نمى کنند. این سوگند وظایف رمزى و اخلاقى عظیمى را برعهده دو طرف مى گذارد. و هرگونه نقض عهد سبب ترس و وحشت مى شود که بدبختى ها و مصائبى را به بار مى آورد. هنگام پیوستن افراد به اجتماعات به اصطلاح سرى زمانى که آنها به آیین هاى گذار یا حرفه هایى مانند غیبگویى وارد مى شوند سوگندهایى وجود دارد. سوگندهاى دیگرى هنگام افشاى اخبار پنهانى، حفظ بعضى از دانش ها یا اسرار دیگران بیان مى شود. همچنین ممکن است بچه ها هنگام مرگ پدر و مادر سوگند یاد کنند که بسیار مشتاق اند دستورات خاصى را رعایت کنند و درخواست هاى مهم آنان را انجام دهند. درجه جدى بودن سوگندها متفاوت است. بعضى از آنها در صورتى که نقض شوند سبب مرگ مى شوند و سوگندهاى دیگر سبب درد یا بلا و مصیبت از یک نوع یا نوعى دیگر شوند. باورى که در پشت سوگندها نهفته است این است که خداوند یا قدرتى بالاتر از فرد انسانى، شخصى را که الزامات قسم یا پیمان را زیرپامى گذارد تنبیه خواهد کرد. از قسم ها مانند نفرین ها ترسیده مى شود و بسیارى از آنها به طور آیینى و با هزینه سنگین اجرا مى شوند.

خلاصه و نتیجه
عقاید آفریقاییان درباره اخلاقیات، معنویات و عدالت کاملا مورد بررسى و مطالعه قرار نگرفته و بسیارى کتابها یا به آنها اشاره نکرده و یا به طور گذرا به آنها اشاره کرده اند.

خدا و ارزش هاى اخلاقى در میان مردم یوروبا

ایدوو در اینجا از معدود استثناها است، و او فصل کاملى را به مسأله خدا و ارزش هاى اخلاقى در میان مردم یوروبا اختصاص مى دهد. او بیان مى کند که ارزش هاى اخلاقى براى مردم یوروبا از خود طبیعت خداوند سرچشمه مى گیرند، که آنان او را پادشاه محض می نامند. این را مى توان با اضافاتى به فهرست آنچه که در نزد بسیارى از جوامع آفریقایى منش نیک را تشکیل مى دهد کامل کرد. در اینجا مى توان گفت شر اخلاقى وجود ندارد. چیزى یا شخصى برطبق ظاهر «بد» یا «خوب» است. خوابیدن با همسر دیگرى اگر توسط جامعه اى که آن را منع مى کند فاش نشود، شر نیست و در جوامع دیگر در حقیقت اجازه دادن به میهمان که شبى را با همسر یا خواهر یا دختر یک فرد به صبح رساند نشانه دوستى و مهمان نوازى است. این خود عمل نیست که به این معنا نادرست است، بلکه روابط موجود در عمل نادرست است. اگر ارتباطات صدمه بینند یا به خطر نیافتد، و اگر نقض آداب و رسوم یا قوانینى کشف نشود، آن وقت عمل شر،بد، یا زشت نیست. کسانى که به کار جادوگرى، جادوى زیانبار و سحر و افسونگرى مى پردازند تجسم شر اخلاقى هستند. آنها به واسطه طبیعتشان روابط را به نابودى مى کشانند، کمال اخلاقى جامعه را تضعیف مى نماید، و برخلاف آنچه که آداب و رسوم اقتضا مى کند عمل مى کنند. از این رو چنین افرادى همچنین ابزار شر طبیعى هستند، حداقل مردم آنها را با آن در ارتباط مى دانند، از این رو وقتى حوادث بد، بیمارى ها، مصائب، و امثال آن به مردم رو مى آورد، آنان بى درنگ در جستجوى عاملین شر، به دنبال جادوگران، ساحران، و همسایگان و بستگانى مى روند که جادوى زیانبار را علیه آنان به کار برده است. حتى اگر، تصور شود که خداوند حافظ نهایى نظام اخلاقى است، مردم او را مستقیما مسؤول حفظ آن نمى دانند. در عوض، مادران، پدران، مردگان زنده، پیران، روحانیان یا حتى خدایان و ارواح هستند که نگهبانان یا مراقبین روزانه اخلاقیات انسانى مى باشند. قوانین و مقررات اجتماعى که ماهیتى اخلاقى دارند به طرف رابطه مستقیم میان افراد، میان انسان و مردگان زنده و ارواح هدایت مى شوند. از این رو، این دستورالعمل ها در سطح انسان با انسان است، تا در سطح اخلاقى رابطه خداوند با انسان. مى توان فهرست بلندى از آنها را تنظیم نمود. انسان دیگرى را نکش (مگر در جنگ)، دزدى نکن، به افرادى از مرتبه بالاتر بى احترامى نکن، رابطه جنسى با افراد فراوان و گوناگون مانند هر شخص دیگرى، خواهرت یا دیگر بستگان نزدیک یا بچه ها نداشته باش، کلمات زشت را به خصوص براى فردى از مرتبه بالاتر به کار نبر، غیبت نکن، دروغ مگو، بر افتاده خرده مگیر و نخند، قطعه زمین دیگرى را نگیر، رعایت بسیارى تابوها و دستورات را مانند اعضاى بدن، رفتار درست بر طبق روابط خویشاوندى، و فعالیت هایى مانند شکار، ماهیگیرى، خوردن، رعایت رویه درست در مسایل آیینى و غیره. به زبان ساده، این فهرست همچنین طولانى است و شامل موضوعات زیر مى شود:
مهربان باش، به کسانى که یارى مى خواهند کمک کن، مهمان نوازى نشان بده، در ازدواج وفادار باش، به بزرگترها احترام بگذار، عدالت در پیش گیر، در مقابل کسانى که بزرگتر از تو هستند تواضع نشان بده، به مردم، بخصوص به کسانى که مى شناسى سلام کن، سوگندت را نقضى نکن، به کسى که صدمه به جان یا مالش زدى جبران کن، از آداب و رسوم جامعه ات پیروى کن. فهرست آنچه که باید و نباید انجام داد چنان بلند و مفصل است که شخص بطور مداوم در طول زندگیش با مطالبات تقاضاهاى اخلاقى مواجه مى شود. این به خصوص در محیطى که فرد از خود به عنوان «من هستم چون ما هستیم و چون ما هستیم، پس من هستم» آگاه است بسیار جدى است. و در میان جوامع آفریقایى که در آن خویشاوندى فرد را شدیدا «عریان» مى سازد، این تقاضاهاى اخلاقى بطور آزار دهنده اى توسط هر فردى مورد مداقه قرار مى گیرد تا جایى که هر کسى قادر نیست مطابق آن ها زندگى کند و نمى تواند از توجه دیگران فرار کند. از این رو، جوهر اخلاقیات آفریقایى اخلاقى است که مى توان آن را «اخلاقیات پویا» نامید. شخص در آنجا بواسطه آنچه انجام مى دهد هست و نه این که چون او هست، او عمل خاصى انجام مى دهد. مهربانى تا وقتى شخص مهربان نباشد فضیلت نیست، قتل نفس مادامى که کسى شخصى دیگرى را در جامعه نکشد شر محسوب نمى شود. انسان ذاتا خوب یابد (شر) نیست مگر از حیث آنچه که انجام مى دهد یا نمى دهد. به نظر مى آید که براى بحث در مفاهیم اخلاقى واخلاقیات آفریقایى این تمایز ضرورى است. همچنین کمک مى کند تا چیزى درباره باور به جادو، جادوگرى و سحر و افسون دانسته شود.

شر طبیعى در باورهای مردم آفریقا
این نکته با شکل دوم شر در ارتباط است، که به عنوان «شر طبیعى» مطرح می شود. منظور از شر طبیعى آن تجربه هایى در زندگى انسان است که شامل درد و رنج مصائب، امراض، بلایا، تصادفات و انواع مختلف درد مى شود. این ها در هر جامعه آفریقایى بخوبى شناخته مى شوند. بیشتر آن ها از طریق علت هاى طبیعى قابل توضیح هستند. اما براى مردم آفریقا هیچ چیز تأسف بارى «بطور تصادفى» اتفاق نمى افتد، همه آنها باید توسط عامل دیگرى (چه انسانى یا روحانى)، پدید آمده باشند. اگر تحلیل ما در بند قبلى درست باشد، همچنین منطق یا فلسفه در پس شر اخلاقى به شر طبیعى اجازه نمى دهد که از طریق علت هاى صرفا طبیعى روى دهد. مردم باید عامل بوجود آورنده چنین شرى را پیدا کنند. در بعضى از جوامع تصور مى شود شخص به سبب تخلف از برخى دستورات رنج مى برد، و خداوند یا ارواح فرد خطاکار را مجازات مى کنند. در آن صورت، شخص مورد نظر در حقیقت عامل رنج خویش است: در ابتدا او به علت وجود خارجى مى بخشد و سپس آن را وارونه مى سازد.

اشکال متفاوت رنج معلول عامل هاى انسانى

اما در بیشتر موارد، باور بر این است که اشکال متفاوت رنج معلول عامل هاى انسانى است که بیشتر جادوگران، ساحران و کارگزاران جادوى شر هستند، دیده شده که از نظر جامعه این ها تجسم شر مى باشند. همچنین آنان با استفاده از اوراد و عزایم، قدرت مرموز، داروها، با فرستادن عامل هاى ثانوى مانند حشرات و حیوانات، با کار برد چشم زخم، با آرزوى شر براى هم نوع خود، با حسادت و تنفر و به واسطه دیگر روش هاى «پنهانى» مسئول ایجاد شر طبیعى هستند. منطق در این جا این است که «شر طبیعى» به واسطه این عامل هاى غیر اخلاقى ایجاد مى شود. این ها از جهت انجام دادن اعمال شریرانه شر هستند. در جوامع آفریقایى گفتن این که شخصى «خوب» یا «بد» است دلالت هاى بسیار عمیقى دارد، زیرا آن تصویر یا تصور کامل شخص را در زمینه اعمالش خلاصه مى کند. فرد در خلاء عشق نمى ورزد، این اعمال است که نشان مى دهند در پشت آن ها عشق وجود دارد: یک فرد در خلاء تنفر نمى ورزد، این اعمال است که نشان مى دهد پشت آنها چه نهفته است. در چنین تجربه هایى، عالم طبیعت جدا از انسان نیست. در تجربه شر، مردم آفریقا افراد خاصى را بطور بغرنجى اما شریرانه در جریان از جهات دیگرى آرام جهان طبیعى درگیر مى بینند. این نکته دیگرى است که هستى شناسى آفریقایى عمیقا انسان محورانه است.


منابع :

  1. جان اس. مبیتی- ادیان و فلسفه آفریقایی- مترجم مرضیه شنکایی- نشر ادیان- تاریخ نشر 1383

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/113656