نقاط ضعف و قدرت دین کنفوسیوس

نقاط قدرت دین کنفوسیوس
1- تاکید این دین بر رعایت اصول اخلاقی که برای همه افراد اجباری است. آنها در جهت صیانت کامل از فضایل اخلاقی خود حتی جان خویش را قربانی می کنند.
2- اعتقاد این آیین بر نظارت اخلاقی [خداوند] بر عالم. استاد فرمود: فضیلت و تقوا برای مردم از آب و آتش نیز مفیدتر است. من کسانی را دیده ام که از گام برداشتن روی آب و آتش به هلاک افتاده اند، اما هرگز کسی را ندیده ام که از متابعت فضیلت و تقوا دچار هلاک شده باشد.
3- اعتماد بر خوب بودن الهی طبیعت انسانی.
4- آموزش این دین در زمینه اینکه خواسته های بشر سیراب نشدنی است. استاد گفت: فرمانده نیروهای یک ایالت بزرگ را می توان از کارش برکنار کرد؛ اما خواسته های حتی یک فرد عادی را هم نمی توان از وی گرفت.
5- تعلیم این نکته که مسئولیتهای اجتماعی افراد قابل گریز نیست.
6- آموزش این مطلب که مسئولیتهای اجتماعی متقابل اند.
7- آموزش اصل قاعده طلایی.
8- تاکید بر ارزش خانواده.
9- جنبه بین المللی بودن این دین در نهایت کار، اگرچه در عمل پیاده نشده است. همه کسانی که در بین چهار دریا هستند، برادران هم اند.
10- تعلیم آن در مورد ارزش دینی قائل شدن برای حکومت.
11- تاکید بر نیاز و ارزش تعلیم و تربیت. حکومت خوب هم نمی تواند به اندازه معلم خوب روی مردم کنترل و نفوذ داشته باشد. مردم از مسئولین حکومت خوب هم می ترسند، در حالی که تعلیمات خوب را می پرستند. حکومت خوب قوای مادی مردم را به دست می آورد، در حالی که تعلیمات خوب قلبهای آنان را به جنگ می آورد.
12- تاکید این دین بر موثر بودن نمونه وجودی افراد خوب و متعالی. استاد گفت: کسی که با فضیلت و پرهیزکاری خود حکومت می کند مانند ستاره قطب شمال است که خود ثابت است اما همه ستارگان به سوی او مایل اند. استاد گفت: وقتی رفتار شخصی شاهزاده ای درست باشد، حکومت او حتی بدون صدور فرامین غلاظ و شداد نیز نافذ خواهد بود. اما اگر رفتار فرد وی صحیح نباشد، او می تواند به صدور احکام و فرامین مبادرت ورزد اما کسی از آنها تبعیت نخواهد کرد.
13- اینکه بنیانگذار این دین چنان ایثارگرانه خود را وقف سعادت و رفاه مردم کرده بود.
14- تعلیم این نکته که باید برای حکم پیشینیان احترام قایل شد.

نقاط ضعف دین کنفوسیوس
1- نداشتن یک خدای متشخص متعالی که به جای آنکه فقط مختص امپراتور باشد برای همه مردم قابل تماس و دسترسی باشد.
2- تعدد آلهه عملی این دین، برخلاف اعتقاد به یک فرمانروای متعال.
3- تاکید بیش از حد بر رستگاری فردی. آنچه انسان متعالی به دنبال آن است درون خود اوست.
4- فقدان یک نیروی محرکه که به اندازه کافی حرارت بخش باشد.
5- تاکید بیش از حد بر احکام، آداب و تشریفات دینی. این دین شامل سیصد قانون مراسم و تشریفات و سه هزار قانون سلوک است.
6- فقدان اصل عشق و محبتی ایثارگرانه و رهایی بخش.
7- نداشتن یک مبنای دینی کافی، حتی برای اصول اخلاقی این دین.
8- صورت منفی اصل قاعده طلایی.
9- توجه نداشتن کافی به مفاسد و شرور اخلاقی در فطرت انسانی.
10- فقدان برنامه ای جهت اصلاح واقعی اجتماع، به ویژه بهبود وضع طبقات پایینتر جامعه.
11- شان پایینی که در کل برای زنها قایل می شود. زنها از مردان تبعیت و اطاعت می کنند. زن در جوانی از پدر و برادر بزرگتر و هنگامی که ازدواج کرد از شوهر خود متابعت خواهد کرد. هنگامی هم که شوهرش از دنیا برود به متابعت از پسر خویش خواهد پرداخت. اگر بین جنس مذکر و مونث تمایزی قایل نشویم، بی نظمی به وجود آمده و گسترش خواهد یافت.
12- آرمان غیرمترقی و گذشته گرای این دین و تصور وجود یک جامعه کامل در گذشته؛ فقدان هرگونه هدف سازنده و آینده نگر.
13- تفسیر و کاربرد ناقص حقایق و واقعیات مادی زندگی.


منابع :

  1. عبداللّه مبلغى آبادانى- تاریخ ادیان و مذاهب جهان- ج اول بخش ادیان و مذاهب چین

  2. رابرت ا. هیوم- ادیان زنده جهان- ترجمه دکتر عبدالرحیم گواهی- بخش دین کنفوسیوس

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/113717