عمروبن خالد صیداوی

عمرو (عمر) بن خالد، از دوستداران اهل بیت پیامبر اکرم (ص) بود. او از طایفه بنی اسد و از شخصیت های بزرگ کوفه بود که سوابق اجتماعی و سیاسی فراوانی داشت و قبل از واقعه کربلا، بسیار فعال بود. عمروبن خالد از افرادی بود که در کوفه حضرت مسلم بن عقیل را یاری و در قیام و بیعت با او شرکت کرد و چون کوفیان بر مسلم خیانت و او را دستگیر و شهید کردند، او به ناچار مخفی شد اما همین که خبر شهادت قیس بن مسهر، یکی دیگر از یاران امام حسین (ع)، را شنید از کوفه خارج شد و در منطقه ی «حاجر» و به قولی «عذیب الهجانات» (که نام مناطقی بین راه کوفه تا عراق هستند) با غلامش، سعد، و بنا به روایتی همراه پسرش خالد و مجمع بن عبدالله عائذی و جابربن حارث سلمانی به استقبال سپاه حسینی رفت.
سپاه حر بن یزید ریاحی می خواست از پیوستن آنها به یاران امام جلوگیری کند ولی حمایت امام حسین از او و همراهانش مانع شد و آنها به اردوی حسینی ملحق شدند. صبح عاشورا، زمانی که جنگ بین دو سپاه شروع شده بود، عمر بن خالد خدمت امام خود آمد و عرض کرد «فدایت شوم ای اباعبدالله! من می خواهم که به یاران شهید تو بپیوندم و دوست ندارم که زنده باشم و تو را یکه و تنها ببینم، آیا اجازه می دهی که به میدان بروم؟»
امام فرمود «ما هم ساعتی دیگر به تو ملحق خواهیم شد.» عمرو به میدان رفت و این رجز می خواند:
الیک یا نفس الی الرحمان
فابشری با لروح و الریحان
الیوم تجزین علی الاحسان
قد کان منک غابر الزمان
ما خط فی اللوح لدی الدیان
لا تجزعی فکل حی فان
ای نفس، به خود باش که این سفر رو به سوی خدای رحمان است. بشارت باد بر تو به راحت و آسایش. در گذشته، از تو گناهانی سرزده و امروز پاداش نیکو می بینی. آنچه در لوح نگاشته شده نزد خداوند پاداش دهنده است. بی تابی مکن که هر زنده ای می میرد.
به نقل برخی مورخین چون ابومخنف، در هنگامه جنگ سپاه امام حسین (ع) با کوفیان، وقتی که عمربن خالد با چند نفر دیگر به قلب لشگر عمر سعد حمله کرد، دشمن آنها را محاصره نمود، امام که صحنه را مشاهده می فرمود، برادرش عباس بن علی (ع) را به یاری آنها فرستاد. عباس با حمله ای به دشمن، آنها را با بدن های مجروح نجات داد. اما در بین راه، لشگر کوفی به آنها نزدیک شد تا راه را بر آنها ببندد و عمرو با دوستانش که از عباس بن علی جدا شده بودند، با وجود جراحاتی که داشتند، مجددا حمله سختی را شروع کردند و آن قدر جنگیدند تا همگی در همان نخستین حمله، قبل از ظهر عاشورا، به شهادت رسیدند.

توضیحات
نام او در کتب تاریخ به گونه های مختلفی چون: عمربن خالد ازدی، عمربن خالد صیداوی، عمروبن خالد ازدی، عمروبن خالد بن حکیم ازدی آمده است. اما تحقیقات نشان می دهد اینها همه نام یک نفر است. کتاب قاموس الرجال و معجم الحدیث این نکته را تایید می کنند و بنا به گفته ی علامه شوشتری، واژه ی «اسدی» بر اثر اشتباه نگارشی در نسخه ها، و یا بر اثر تحریف از ازدی به اسدی تبدیل شده است و عنوان «حکیم» که در بعضی نسخه ها آمده، از اجداد اوست.


منابع :

  1. سید محمد شیرازی- فرهنگ عاشورا

  2. حاج شیخ عباس قمی- نفس‌المهموم

  3. محمد سماوی- ابصار العین

  4. گروه حديث پژوهشكده باقرالعلوم- موسوعة الامام الحسین به نقل از: مقتل خوارزمی، بحارالانوار، اسرار الشهداه و...

  5. حاج شیخ عباس قمی- منتهی‌الامال

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/113826