بررسی حدیث افتراق امت (پیامدها)

در قسمت قبل به مبحث بررسی اقوال حدیث افتراق امت ذیل مطالبی چون بررسی حدیث افتراق در کتب کلامی و روایی، مضمون حدیث افتراق، پرسش هایى پیرامون حدیث افتراق و نقل هاى مختلف حدیث اشاره شد. در این قسمت به پیامدهاى کلامى فرقه اى و تأثیر حدیث افتراق در گونه شناسى فرقه ها پرداخته خواهد شد.

پیامدهاى کلامى فرقه اى و تأثیر حدیث افتراق در گونه شناسى فرقه ها
این حدیث در مباحث کلامى و به تعبیرى کشمکش هاى فرقه اى و نیز در رواج و گستردگى دانش فرقه شناسى، بسیار نقش آفرین بوده است. در طول تاریخ تفکر اسلامى و منازعات فرقه اى، به ویژه در میان صاحبان مکاتب کلامى، کم نبوده و نیستند افرادى که با توجه به مضمون صدر و ذیل حدیث یا با گزینش قرائت دلخواه خود از بخش پایانى آن، بر مسند انکار و تکفیر دیگر گروه ها تکیه کرده و به اثبات حقانیت دیدگاه خود پرداخته اند. نگاهى گذرا به عناوین و سرفصل هاى برخى از آثار به جامانده از گذشته و نوشته هاى معاصران، بهترین گواه این مدعاست. از سوى دیگر این حدیث دستاویز سوءاستفاده گروهى نیز شده است و بسیارى از اندیشمندان برداشت هاى ویژه خود را از کتاب و سنت، حق مطلق دانسته، بر اساس حدیث افتراق، تنها مصداق اهل نجات را در روش خویش جستوجو مى کنند. مرتضى داعى رازى بعد از یادآورى این حدیث مى گوید: «بدان که هر فرقتى از این فرق گویند که ناجى ماییم و دیگران همه کافر و گمراه هستند و همیشه در دوزخ باشند، اما اجماع امت است که این جمله فرق چون به شهادتین و صانع و انبیاء و اصول شرع اقرار کنند، خون و مال و زن و فرزندشان در حصن آمده... و احکام مسلمانى بار است و اگر کسى بر خلاف این گوید از تعصب و بى دیانتى باشد و اصل آن است که گفتیم. این افراد اگر همانند برخى از بزرگان مکتب تشیع، نظیر شیخ طوسى  و شیخ مفید  با فرض ثبوت اصل حدیث، به برداشت هایى کلامى و تاریخى، مثل جواز خطاى صحابه، البته با صرف نظر ازدرستى و نادرستى چنین برداشت هایى مى رسیدند، با توجه به محدودیت این نوشتار تنها به یکى از مهم ترین پیامدهاى تاریخى آن که دامن گیر بسیارى از ملل و نحل نگاران گذشته شده است، اشاره مى کنیم. این پیامد عبارت است از: تکثیر و تطبیق فرقه هاى موجود بر مضمون عددى حدیث افتراق (73) و اثبات صحت معطوفات عددى آن.

تکثیر و تطبیق فرقه بر مضمون عددى حدیث افتراق
با ملاحظه بسیارى از تألیفاتى که به طور مستقیم و یا غیر مستقیم به ملل و نحل پرداخته اند این تأثیرپذیرى روشن مى شود، صاحبان این گونه آثار، با مسلم دانستن ظاهر عددى این حدیث، به سامان دهى فرق و مذاهب پرداخته و گاهى نیز با حذف و اضافه و یا درج برخى از فرق در فرقه هاى دیگر، خود را به زحمت زیادى انداخته اند. این در حالى است که هیچ دلیل عقلى و شرعى اى بر وجود چنین انحصارى در شمارش فرق وجود ندارد. فخر رازى نیز در کتاب علم فرقه شناسى خود اگرچه به گونه اى روشن به این حدیث استناد نکرده و ترتیب خود از فرقه ها را نیز بر اساس آن سامان نداده است، اما وقتى فرقه هاى مورد شمارش او از هفتاد و سه تجاوز مى کند، در پاسخ به این پرسش فرضى که چرا از تعداد هفتاد و سه عدول کرده، عذر مى آورد که مراد پیامبر (ص)، تنها فرقه هاى اصلى بوده است. ملل و نحل نگارانى نظیر ملطى، ابوالمعالى، بغدادى، اسفراینى و شهرستانى اساس شمارش خود از فرقه ها را، عدد هفتاد و سه قرار داده و به هر قیمتى سعى کرده اند تعداد فرقه ها را با مضمون این حدیث تطبیق دهند. جالب تر این که حتى برخى از معاصران، با این که به صورت الفبایى، به شمارش فرقه ها پرداخته اند، مى گویند بر اساس حدیث صحیح، تعداد آنها 73 عدد است و با گزینش 73 فرقه از میان دیگر آثار، قداست ظاهر حدیث را حفظ مى کنند. این دسته از ملل و نحل نگاران هرگز به این نکته نپرداخته اند که حدیث منقول از حضرت خاتم ناظر به عالم خارج و در مقام محدود کردن و شمارش واقعى فرقه ها یا در مقام بیان کثرت بوده است. اینان هیچ پاسخى به شبهه عدم تطابق این اعداد، با واقعیت هاى تاریخى ظهور فرقه ها در ادیان گذشته نداده و نیز نگفته اند که بر فرض ثبوت و صدور چنین حدیثى، محدوده زمانى آن تا کجاست؟ در خود حدیث که اشاره اى به زمان نشده است. از طرفى زمان نیز که هنوز به انتها نرسیده است، پس چرا باید با فرقه هایى تطبیق شود که در سه قرن نخست تاریخ اسلام شکل گرفته اند؟ تحقیقا بى ضابطگى در تعیین و تشخیص فرقه از غیرفرقه تا حدود قابل توجهى به تکثیر، اختلاف در نام گذارى و خلط اصطلاحات فرقه اى دامن زده است. عدم ارائه مدارک و منابع در آثار نویسندگان گذشته را نیز مى توان زمینه مناسبى براى رواج این پدیده (و البته از اسباب سرگردانى پژوهشگران معاصر)، دانست. اما بنابر اذعان خود آنان، استناد به صدر و ذیل این حدیث و پافشارى بر مضمون عددى آن، براى این نویسندگان، هم در سامان دهى تعداد فرق و هم در راستاى موجه جلوه دادن فرقه خویش، دستاویزى مناسب بوده است. نگاهى به نمودارهایى که در پیش رو دارید گویاترین شاهد بر این مطلب است. با توجه به این نمودارها و فهرست بسیارى از آثار فرقه شناختى این نکته به خوبى روشن مى شود که هیچ یک از صاحبان این آثار در وصف و بیان اصطلاحات فرقه اى و اسامى فرقه ها و زیرمجموعه هاى آنها هم داستان نیستند. با این حال در این هدف که تعداد فرق اسلامى را به هر صورت ممکن بر مضمون عددى حدیث افتراق تطبیق کنند، مشترکند.

تأثیرپذیرى برخى از نویسندگان مشهور دانش فرقه شناسى از حدیث افتراق
در ادامه به برخی از نمونه های تأثیرپذیرى نویسندگان مشهور دانش فرقه شناسى از حدیث افتراق در باب دسته بندی فرق و فرقه ناجیه می آید.

الف- نمونه شماره یک:
1. نام کتاب؛
التنبیه والرد على اهل الاهواء والبدع، نویسنده: ملطى شافعى (م. 377ق)
2. اسامى و تعداد فرقه ها در کتاب مذکور:
1. زنادقه (5) 2. جهمیه (8) 3. قدریه (7) 4. مرجئه (12) 5. رافضه (15) 6. حروریه (25)
3. ملاحظات نویسنده درباره حدیث افتراق:
نویسنده نه تنها به حدیث افتراق استناد مى کند، بلکه تعداد فرقه هاى اسلامى را نیز بر اساس مضمون عددى آن سامان مى دهد و با استناد به بخش پایانى حدیث فرقه «اهل سنت و جماعت» را ناجیه مى داند. عدول از دیدگاه هاى اهل سنت و جماعت از نظر وى هواپرستى و علامت نقصان عقل و علم است (ص 13ـ12، 91). نویسنده با اینکه در آغاز از هجده فرقه امامى نام مى برد (ص 16) اما در جاى دیگرى از کتاب و به منظور تطبیق کل فرقه ها با حدیث افتراق تعداد آنها را پانزده فرقه مى داند (ص70).

ب- نمونه شماره دو:
1. نام کتاب:
الفرق بین الفرق و بیان الفرقه الناجیه منهم، نویسنده: بغدادى (م. 429ق)
2. اسامى و تعداد فرقه ها در کتاب مذکور:
1رافضه (20) 2. خوارج (20) 3. قدریه (20) 4. مرجئه (5) 5. نجاریه (3) 6. بکریه 7. جهمیه، 8. ضراریه 9. کرامیه
3. ملاحظات نویسنده درباره حدیث افتراق:
نویسنده علاوه بر استناد به حدیث افتراق به سامان دهى فرقه ها براساس آن پرداخته و فرقه هفتاد و سوم را با عنوان «اهل السنه والجماعة» که متشکل از دو گروه اصحاب راى و حدیث مى باشند، فرقه ناجیه معرفى کرده، آنان را برخوردار از یک دیدگاه واحد مى داند. معیار او در افتراق و گمراهى فرقه هاى دیگر، عدول از دیدگاه هاى کلامى اهل سنت و جماعت است و با اینکه جز این گروه تمامى گروه هاى اسلامى را اهل هلاکت و دوزخ مى داند، اما براى تطبیق تعداد آنها با مضمون عددى حدیث افتراق برخى از فرقه ها را از اسلامى بودن خارج کرده، برخى دیگر را درهم ادغام مى کند (ص 25). وى بعد از شمارش فرقه ها تا هفتاد و سه مى گوید: «فصح تأویل الحدیث المروى فى افتراق الامة ثلاثا و سبعین فرقة الى هذا النوع من الاختلاف» (ص11).

ج- نمونه شماره سه:
1. نام کتاب:
التبصیر فى الدین و تمییز الفرقة الناجیه عن الفرق الهالکین، اسفراینى (م. 471ق)
2. اسامى و تعداد فرقه ها در کتاب مذکور:
1. رافضه (20) 2. خوارج (20) 3. قدریه (معتزله)، (20) 4. مرجئه (5) 5. نجاریه (3) 6. بکریه 7. جهمیه 8. ضراریه 9. کرامیه.
3. ملاحظات نویسنده درباره حدیث افتراق:
نگاه این نویسنده نیز به حدیث افتراق و تطبیق آن بر گروه اهل سنت و جماعت همانند استادش بغدادى است. به عنوان نمونه وى به منظور تطابق عددى فرقه ها با هفتاد و سه فرقه، تعداد فرقه هاى نجاریه را که بیش از ده فرقه هستند، به سه فرقه و تعداد فرقه هاى کرامیه را که سه فرقه هستند به یک فرقه بازمى گرداند. دیدگاه او به تعبیر خودش چنین است: «خداوند بنابر آنچه پیامبر (ص) فرمود، این گونه اراده کرده که فرقه هاى اسلامى به تعداد هفتاد وسه برسد. (ص 23ـ25).

د- نمونه شماره چهار
1. نام کتاب:
بیان الادیان در شرح ادیان و مذاهب جاهلى، ابوالمعالى (م. 485ق)
2. اسامى و تعداد فرقه ها در کتاب مذکور:
1. اهل سنت (6) 2. معتزله (7) 3. شیعه (21) 4. خوارج (15) 5. مجبره (6) 6. مشبهه (10) صوفیه (2) 8. مرجئه (6).
3. ملاحظات نویسنده درباره حدیث افتراق:
نویسنده که داراى تمایلات شیعى است، سلسله سند حدیث افتراق را به گونه اى متفاوت از دیگر گزارش ها به امام صادق (ع) رسانده و مصادیق اهل نجات را با استناد به پیامبر (ص) پیروان اهل بیت معرفى کرده است (ص40). وى براى درست شدن هفتاد و سه فرقه، گاهى مقسم را داخل قسم کرده است (مثلا ر. ک: ص 43 در تقسیم بندى کیسانیه و مقایسه کنید با ص51) همچنین در فرقه هاى غالى از فرقه اى به نام اسماعیلیه که اصحاب اسماعیل بن على بودند نام مى برد (ص52). نویسنده بعد از شمارش و رساندن تعداد فرقه ها به عدد هفتاد وسه مى گوید: «جمله این مقالات بر این تفصیل هفتاد و سه فرقه اند و درست گشت آنچه پیامبر (ص) گفت» (ص 44).

هـ- نمونه شماره پنج
1. نام کتاب:
الفرق المفترقة بین اهل الزیغ والزندقة، عراقى حنفى (م. 500 ق)
2. اسامى و تعداد فرقه ها در کتاب مذکور:
1. ناصبیه (خوارج)، (12) 2. رافضه (12) 3. جبریه (12) 4. قدریه (12) 5. مشبهة (12) 6. معطله (12)
3. ملاحظات نویسنده درباره حدیث افتراق:
نویسنده به منظور تطبیق حدیث افتراق با مصادیق فرقه ها، در یک تقسیم بندى بدیع، امت اسلامى را به 6 فرقه تقسیم کرده، براى هر فرقه اى دوازده فرقه فرعى نام مى برد، فرقه هفتاد و سوم (ناجیه) را براساس ذیل حدیث و با استناد به پیامبر (ص) و با سلسله سند خلفاى راشدین، سواد اعظم و پویندگان راه صحابه (و نه سنت پیامبر و یا حداقل آنچه پیامبر و صحابه عمل مى کنند) دانسته، بقیه را از فرقه هاى هالکه مى داند. جالب توجه این که وى در شمارش خود، براى هریک از گروه هاى شیعى و خارجى چهارده فرقه را نام مى برد، اما به منظور خارج نشدن از زیرمجموعه هاى دوازده گانه هر فرقه اى و راست درآمدن تعداد هفتاد دو فرقه هالکه، آن دو فرقه آخرى را از گروه هایى مى داند که توسط دیگران اضافه شده اند و باطنیه را نیز از جرگه فرق اسلامى خارج مى داند. جالب تر این که باز در ذیل حدیث با استناد به فرموده پیامبر(ص) مى گوید: «گمراه ترین و بدترین فرقه ها شیعیان و یا مدعیان تشیع مى باشند» (ص 6ـ7،30).

ز- نمونه شماره شش
1. نام کتاب:
الملل والنحل; شهرستانى (م. 548ق)
2. اسامى و تعداد فرقه ها در کتاب مذکور:
1. معتزله(12) 2. جبریه(3) 3. صفاتیه(3) 4. خوارج(23) 5. مرجئه(6) 6. شیعه(26)

3. ملاحظات نویسنده درباره حدیث افتراق:
نویسنده اگر چه برخى از محورهاى مهم کلامى را براى گونه شناسى و تمایز فرقه از غیر فرقه بیان کرده، براساس ضوابط خاص کلامى به تعدید و معرفى فرقه ها مى پردازد، اما در شمارش فرقه ها همانند بسیارى از ملل و نحل نگاران گرفتار بازى عددى شده و تعداد فرقه ها را به هفتاد وسه فرقه مى رساند، وى از قول برخى نقل مى کند که مراد از این تعداد که در حدیث آمده است شیعیان هستند (ص146).

ح- نمونه شماره هفت
1. نام کتاب:
المنیة والامل فى شرح الملل والنحل، ابن مرتضى (م. 840ق)
2. اسامى و تعداد فرقه ها در کتاب مذکور
1. روافض (20) 2. خوارج (20) 3. معتزله (20) 4. مرجئه (6) 5. مجبره (4) 6. باطنیه 7. خلوتیه 8. زیدیه
3. ملاحظات نویسنده درباره حدیث افتراق:
این نویسنده زیدى مذهب نیز ضمن پذیرش حدیث افتراق، دسته بندى خود را از فرق اسلامى براساس آن سامان داده و با استناد به سخن پیامبر (ص) نیکوترین و بهترین آنها را معتزله مى داند. (ص25) وى در همین کتاب بر این باور است که بنابر دلایل عقلى، نقلى و اجماع و تصریح سخنان اهل بیت، فرقه زیدیه و دسته هاى معتزله و غیر آنها که بر اعتقادهاى کلامى زیدیه هستند، اهل نجات و رستگارى اند. (ص 26) وى در کتاب دیگرش با عنوان البحر الزخار عامه و زیدیه را فرقه ناجیه مى داند.

ط- نمونه شماره هشت:
فرقه هاى هفتاد و سه گانه بر اساس کتاب عقائد الثلاث والسبعین فرقة اثر ابومحمد یمنى (قرن 6)، تحقیق محمد عبدالله زربان غامدى

الف. فرق خوارج:
1. اباضیه 2. صفریه 3. بیهسیه. 4. عجارده 5. مفضلیه 6. نجدات 7. عونیه 8. مطبخیه 9. شمراخیه 10. بکاریه 11. معلومیه 12 . یزیدیه 13. بکریه 14. عبدلیه 15. متعالیه 16. صلتیه

ب. فرق مرجئه:
1. جهمیه 2. کرامیه 3. مریسیه 4. غیلانیه 5. نجاریه 6. الهامیه 7. مقاتلیه 8. یونسیه 9. جعدیه 10. شبیبیه 11. ثوبانیه 12 .حشویه 13. مهاجریه 14. سوفسطائیه 15. لفظیه 16. شمریه

ج. فرق معتزله:
1. جبائیه 2. ضراریه 3. بشریه 4. هزلیه 5. نظامیه 6. عطاریه 7. بهشمیه 8. قرطیه 9. قصبیه 10. غفاریه
11. خابطیه 12. رعینیه 13. میسریه 14. یعجوریه 15. عبادیه 16. معمریه 17. اسکافیه 18. مبتوره

د. فرق شیعه:
1. جارودیه 2. مخترعه 3. مطرفیه 4. صالحیه 5. سلیمانیه 6. یعقوبیه 7. غالیه 8. بیانیه 9. مفوضه 10. مغیریه
11. منصوریه 12. سبعیه 13. باطنیه 14. کیسانیه 15.جریریه 16. طریفیه 17. امامیه 18. نصیریه 19. اسماعیلیه
3. ملاحظات نویسنده درباره حدیث افتراق:
بعد از بیان حدیث، فلسفه نوشتن این کتاب را، روشن کردن عقاید و اسامى فرقه ها و شناسایى فساد آنها، رد شبهات و شکوک دیگران علیه اهل سنت و جماعت بیان مى کند(ص3). تقسیم گروه ها به چهار فرقه بزرگ و براى هر فرقه اى 16 فرقه کوچک، در جاى دیگرى از شاطبى نیز گزارش شده؛ اما اسامى آن و دسته بندى وى، با صاحب این کتاب تفاوت دارد (ر. ک: الاعتصام، ص482 و مقایسه کنید با اسامى این کتاب).

ی- نمونه شماره نه:
فرقه هاى هفتاد و سه گانه بر اساس گزارش کتاب تلبیس ابلیس، اثر ابن جوزى:
الف. فرق حروریه(خوارج)، (12):1. ازارقه 2. اباضیه 3. ثعلبیه 4. حازمیه 5. خلفیه 6. مکرمیه 7. کنزیه 8. شمراخیه 9 چ. اخنیه 10. محکمیه 11. حروریه معتزله 12. میمونیه
ب. فرق قدریه:1. احمدیه 2. ثنویه 3. معتزله 4. کیسانیه 5. شیطانیه 6. شریکیه7 . وهمیه 8. راوندیه 9. بتریه 10. تاکثیه11. قاسطیه12. نظامیه
ج. فرق جهمیه(12):1. معطله2. مریسیه 3. ملتزمه 4. واردیه 5. زنادقه 6. حرقیه 7. مخلوقیه8. فانیه9. مغیریه 10. واقفیه 11. قبریه12. لفظیه
د. فرق مرجئه (11):1. تارکیه2. سائبیه3. راجیه4. شاکیه5. بیهسیه6. منقوصیه7. مستثنیه8. مشبهه9. حشویه10. ظاهریه11. بدعیه
هـ . فرق رافضه(11):1. علویه 2. شیعه3. اسحاقیه4. ناووسیه5. امامیه6. یزیدیه7. عباسیه8. متناسخیه 9. رجعیه 10. لاعنیه 11 . متربصه
و. فرق جبریه (12):1. مضطربه 2. افعالیه 3. مفروغیه 4. نجاریه 5. متانیه 6. کسبیه 7. سابقیه8. حبیه 9. خوفیه10. فکریه 11. خسیه12. معیه
نویسنده با اینکه در ابتدا مى گوید فرقه هاى مرجئه و رافضه هر کدام 12 فرقه هستند، اما از یازده فرقه بیشتر نام نمى برد. دسته بندى وى از تعداد فرقه هاى اصلى و فرعى نیز اگرچه همانند دسته بندى صاحب کتاب الفرق المفترقه است اما اسامى مورد اشاره وى با آن کتاب بسیار متفاوت است.

ک- نمونه شماره ده:
اسامى و تعداد فرقه هاى اسلامى بر اساس کتاب «هفتاد و سه ملت» اثر نویسنده اى ناشناخته:
1. جبریه 2. قدریه 3. سوفسطائیه 4. وجودیه 5. معطلیه 6. سابقیه 7. على العرشیه 8. حلولیه 9. فشاریه 10. مهملیه 11. مرجئه 12. حبیبیه 13. خوفیه 14. سارقیه 15. ثنویه 16. اتحادیه 17. تناسخیه 18. متصلیه 19. منفصلیه 20. حروریه 21. فارقیه 22. منکریه 23. شیطانیه 24. معتزلیه 25. کیسانیه 26. وهمیه 27. بکریه 28. راوندیه 29. مشبهه 30. جهمیه 31. زنادقیه 32. مترفیه 33. ملاحده 34. منجمیه 35. وضعیه 36. فلاسفیه 37. کرامیه 38. خازمیه 39. اباضیه 40. لوزیه (کوزیه) 41. اخشبیه 42. ثعلبیه 43. قاسطیه 44. تکوینیه 45. متوسمیه 46. محروقیه 47. بوستانیه 48. مفروغیه 49. نجاریه 50. خارجیه 51. شیعیه 52. رافضیه 53. امامیه 54. ناوسیه 55. امیریه 56. اسمعیلیه 57. جلامده 58. حکمیه 59. لاعنیه 60. رجعیه 61. متربصه 62. قبریه 63. واقفیه 64. حشویه 65. فانیه 66. اثریه 67. مولهیه 68. مبدلیه 69. کنزیه 70. صوفیه 71. دهریه 72. شمراخیه 73. سنیه.


منابع :

  1. على آقانورى- هفت اقلیم شماره هجدهم

  2. على بن موسى ابن طاووس- الطرائف فى معرفة مذاهب الطوائف- مطبعة الخیام قم- 1400ق.

  3. ابن مرتضى حسینى یمانى- المنیة والامل- مؤسسه الکتاب الثقافه- 1988م.

  4. محمد الحسینى العلوى ابوالمعالى- بیان الادیان در شرح ادیان و مذاهب جاهلى و اسلامى- به کوشش دکتر سیدمحمد دبیر سیاقى- روزنه- تهران 1376.

  5. ابى المظفر اسفراینى- التبصیر فى الدین- تحقیق کمال یوسف الحوت- عالم الکتب- بیروت.

  6. ابوالحسن اشعرى- مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین- تحقیق محمد محیى الدین عبدالحمید- 1405ق.

  7. احمد بن على المقریزى- الخطط المقریزیه- مکتبة احیاء العلوم لبنان- 1959م.

  8. عبدالقادر بغدادى- الفرق بین الفرق- تحقیق محمد محیى الدین عبدالحمید- المکتبة العصریه- بیروت 1998م.

  9. فخرالدین محمد بن عمر رازى- اعتقادات فرق المسلمین و المشرکین- تحقیق محمد زینهم- مکتبة مدبولى- قاهره- چاپ اول، 1993م.

  10. بن عبدالله محمد بن یزید قزوینى- سنن ابن ماجه- تحقیق محمود محمد محمود- دارالکتب العلمیه- بیروت- 1419ق.

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/114097