عقاید کلامی ماتریدیان در باب معاد

معاد

به رغم روش عقلی- نقلی ماتریدیان در مباحث اعتقادی، آنان در باب معاد روشی صرفا نقلی در پیش گرفته اند. به اعتقاد آنان، موضوعات ناظر به معاد از جمله مباحثی است که فقط با ادله سمعی و نقلی اثبات می شود، و به همین دلیل، برخی ماتریدیان مباحث معاد را «سمعیات» خوانده اند. از این روی، آنان درباره مسائل مربوط به معاد و حتی ضرورت آن، استدلال عقلی ارائه نکرده اند.

عالم برزخ

آدمی پس از مرگ، باید دو مرحله اساسی و حساس را پشت سر گذارد: یکی عالم برزخ نام دارد که با مرگ آغاز می شود و تا فرارسیدن قیامت ادامه دارد، دیگری عالم آخرت است که با رستاخیز آغاز می گیرد. ماتریدیان هرچند به روشنی از عالم برزخ سخن نگفته اند، به اموری همچون پرسش قبر و عذاب و نعمت قبر که به عالم برزخ باز می گردد، پرداخته اند.
1- عذاب و نعمت در قبر: ماتریدیان، همچون دیگر مسلمانان به عذاب و نعمت قبر اذعان دارند. آنان عذاب قبر را برای کافران و برخی مؤمنان گنهکار ثابت می دانند و معتقدند خدواند به بدن آدمی در قبر نوعی حیات می دهد که به واسطه آن، از عذاب قبر یا نعمت آن متأثر می شود و ممکن است بازگشت این مقدار از حیات همراه با بازگشت روح به بدن، یا بدون آن باشد. ماتریدیان برای اثبات عذاب قبر و حقانیت آن، به آیات و روایات استناد می کنند. برای نمونه، مفسران معتقدند در آیه «و من أعرض عن ذکری فإن له معیشة ضنکا ونحشره یوم القیامة أعمی؛ هر كس از ياد من رويگردان شود زندگي تنگ (و سختي) خواهد داشت، و روز قيامت او را نابينا محشور مي كنيم.» (طه/ 124) منظور از معیشت ضنک، عذاب قبر است که پیش از قیامت مطرح شده است. آیه دیگری که ماتریدیان به آن تمسک جسته اند، از این قرار است: «النار یعرضون علیها غدوا وعشیا ویوم تقوم الساعة أدخلوا آل فرعون أشد العذاب؛ عذاب آنها آتش است كه هر صبح و شام بر آن عرضه مي‏ شوند، و روزي كه قيامت برپا مي‏ شود دستور مي ‏دهد آل فرعون را در سخت ترين عذابها وارد كنيد.» (غافر/ 46) بنابر این آیه، آل فرعون هر صبح و شام به آتش مبتلا می شوند تا قیامت برپا گردد و آنان به عذاب بزرگ تری گرفتار آیند.
اما در روایات، اخبار پرشماری از پیامبر برجاست که در آنها حضرت به عذاب و نعمت قبر اشاره فرموده اند. مشهورترین این روایات، روایت «القبر روضة من ریاض الجنة او حفرة من حفرات النیران» است. ماتریدیان بر پایه همین روایات معتقدند آدمی در قبر دچار فشار می شود و قبر بر او سخت می گیرد و تنگ می شود یا راحت و فراخ می گردد.
2- پرسش در قبر: ماتریدیان پرسش نکیر و منکر را در قبر امری ثابت و برحق می دانند و معتقدند هنگامی که آدمی در قبر نهاده می شود، خدا به او حیات دوباره می دهد و آن دو فرشته به سراغ وی رفته، از او درباره خدا و دین و پیامبری که به او اعتقاد داشته است، می پرسند. اگر فرد مؤمن و درستکار باشد، پاسخ خواهد گفت، و اگر کافر باشد، توان پاسخ گفتن نخواهد داشت. ماتریدیان درباره پرسش قبر نیز به روایات استناد می کنند که از آن جمله، روایتی نبوی است: «پس از دفن میت، برای برادر میت خود استغفارکنید؛ زیرا در آن هنگام او مورد سؤال واقع می شود.» ماتریدیان معتقدند پرسش قبر عمومیت دارد و از همه انسان ها سؤال می شود؛ لیکن انبیا، اطفال مسلمانان و شهدا از آن مستثنایند، و بنابراین از این سه گروه پرسش نمی شود؛ اما درباره اطفال مشرکان از ابراز عقیده خودداری می ورزند.

عالم آخرت

1- نشانه های قیامت (اشراط الساعه): بر اساس روایات پرشمار، در آستانه برپایی قیامت، حوادثی در جهان رخ می دهند که همگی از پایان یافتن تاریخ جهان و آغاز زندگی دیگر، یعنی قیامت حکایت دارد. ازدیدگاه ماتریدیان، خروج دجال و یأجوج و مأجوج، طلوع خورشید از مغرب، فرود آمدن عیسی از آسمان و پیکار او با دجال، خروج مهدی و اقتدای عیسی به آن حضرت در نماز و... از نشانه های این واقعه اند. در عین حال، ماتریدیان، ایمان اجمالی به نشانه های قیامت را که در اخبار و روایات آمده است، لازم و کافی می دانند.
2- قیامت و حشر: آنگاه که قیامت برپا شود، خداوند تمام مردگان را حیات دوباره می بخشد و تمام بندگان دوباره زنده می شوند. ماتریدیان با تأکید بر حقانیت رستاخیز و بعث و نشور مردگان، به آیات فراوانی که بر این مطلب دلالت دارند، استدلال می کنند. از منظر ماتریدیان موجوداتی که تکلیف بردارند، در رستاخیز محشور می شوند. بنابراین آدمیان، جنیان و فرشتگان همگی محشور می شوند، که اطفال و مجانین آدمی نیز از آن جمله اند. همچنین موجوداتی، همچون وحوش و چارپایان، که اصلا تکلیف بردار نیستند و در حق آنها تکلیفی وارد نشده است محشور خواهند شد. ماتریدیان برای حشر این دسته از موجودات به آیاتی چون «و ما من دآبة فی الأرض ولا طائر یطیر بجناحیه إلا أمم أمثالکم ما فرطنا فی الکتاب من شیء ثم إلی ربهم یحشرون؛ هيچ جنبنده ‏اي در زمين و هيچ پرنده ‏اي كه با دو بال خود پرواز مي كند نيست، مگر اينكه امت هائي همانند شما هستند، ما هيچ چيز را در اين كتاب فروگذار نكرديم، سپس همگي به سوي پروردگارشان محشور مي‏ گردند.» (انعام/ 38) و «و إذا الوحوش حشرت؛ و در آن هنگام كه وحوش جمع شوند.» (تکویر/ 5) استدلال می کنند؛ اما معتقدند حشر این دسته از موجودات با دسته نخست تفاوت دارد. در دسته نخست، حشر برای حیات جاودانه و بقای در بهشت یا دوزخ است، اما دسته دوم فقط برای مدتی کوتاه محشور می شوند و به الوهیت خداوند گواهی می دهند و سپس نابود و با خاک یکسان می شوند.
از دیدگاه ماتریدیان، معاد جسمانی و روحانی است. بدین معنا که همان جسم و جسد انسان که در قبر نهفته شده است، در قیامت با همان روح شخص دوباره حیات خواهد یافت. از منظر برخی ماتریدیان، جسد آدمی در قبر معدوم و نابود می شود و سپس همان جسد عینا اعاده می شود. آنان برای جسمانی بودن معاد به آیاتی چون «و أن الله یبعث من فی القبور؛ خداوند تمام كساني را كه در قبرها آرميده ‏اند زنده مي‏ كند.» (حج/ 7) و «قال من یحیی العظام وهی رمیم* قل یحییها الذی أنشأها أول مرة وهو بکل خلق علیم؛ گفت چه كسي اين استخوانها را زنده مي كند در حالي كه پوسيده است؟ بگو: همان كسي آن را زنده مي كند كه نخستين بار آن را آفريد، و او به هر مخلوقي آگاه است.» (یس/ 78- 79) استدلال می کنند و معتقدند اعاده معدوم، در حقیقت نوعی ایجاد است و همان گونه که امر معدوم برای بار نخست متعلق قدرت الاهی واقع شده است، پس از عدم عارض بر آن نیز متعلق این قدرت قرار خواهد گرفت. بنابراین آنگاه که جسم معدوم دوباره خلق شد، روح آدمی نیز به آن بازمی گردد و محشور می شود. با این حال، ظاهر سخن برخی دیگراز ماتریدیان این است که آدمی هنگامی که از دنیا می رود، اجزای اصلی بدنش نابود نمی شوند، بلکه فقط اجتماع و ترکیب آنها به هم می خورد، و در روز قیامت، این اجزای اصلی دوباره جمع و ترکیب می شوند و روح آدمی نیز به آن ملحق می شود. بر این اساس، ماتریدیان بر معاد جسمانی- روحانی تأکید دارند.

حقایق، رویدادها و منازل قیامت

در قرآن و سنت، یعنی دو منبع مهم تفکر اسلامی، از حقایق، رویدادها، منازل و مراحلی در قیامت سخن به میان آمده است که مسلمانان، و از جمله ماتریدیان، کما بیش آنها را پذیرفته و بدان ها ایمان دارند. مهم ترین این مسائل که در آثار ماتریدیان نیز مطرح شده اند، بدین قرارند:
الف) به نطق آمدن اعضا و جوارح: یکی از مسائلی که قرآن درباره قیامت مطرح ساخته به نطق آمدن اعضا و جوارح انسان است (نور/ 24 و فصلت/ 21) ملاعلی قاری، از ماتریدیان متأخر، با اعتقاد به حقانیت این مطلب، معتقد است خداوند به صورت خرق عادت، اعضا و جوارح آدمی را به نطق می آورد، چنان که کلام را در درخت خلق کرده است، یا اینکه برای اعضا و جوارح زبان و دهان خلق می کند تا به سخن آیند، نه اینکه در اعضای آدمی حالاتی پدید آورد که بر صدور اعمال دلالت کنند. وی برای ادعای خود به آیاتی از قرآن که ظاهر آنها از سخن گفتن اعضا حکایت دارند، استدلال می کند و حمل این آیات را بر معنای پدید آوردن حالات دال بر صدور اعمال، مخالف ظاهر، و ناپذیرفتنی می داند.
ب) حساب و کتاب: یکی دیگر از حقایق روز قیامت که در قرآن و سنت بر آن تأکید شده و در حقیقت از اصول فلسفه معاد است، وجود حساب و کتاب و رسیدگی به اعمال نیک و بد آدمی است. ماتریدیان نیز با تکیه بر قرآن و سنت، به حقانیت حساب و کتاب اذعان دارند. در روز قیامت، کتاب هایی که نامه اعمال انسان به شمار می آیند، و ملائکه حسنات و سیئات اعمال انسان را در آنها ثبت کرده اند، قرائت می شوند و سپس کتاب اعمال انسان های صالح و با ایمان و درستکار به دست راست ایشان، و نامه اعمال کافران و بدکاران به دست چپشان داده خواهد شد و بنابر آنچه که ایشان عمل کرده اند، حسابرسی شده، به جزای اعمال خود خواهند رسید. همچنین براساس احادیث، پس از حساب و کتاب افراد، دادگاه عدل الاهی برپا می شود و قصاص اعمال صورت می گیرد، به این معنا که پس از حسابرسی و رسیدگی شکایت افراد متخاصم، یعنی ظالم و مظلوم، حسنات ظالم به میزان جرمش از وی ستانده و به مظلوم داده می شود، و اگر ظالم حسنه ای نداشته باشد، یا بر اثر فزونی مظالم، حسنات او نابود شده باشد، از سیئات مظلوم به مقدار ظلم ظالم کاسته و بر دوش ظالم نهاده می شود. این عدالت در حسابرسی و قصاص اعمال حتی میان حیوانات نیز صورت می پذیرد.
ج) میزان: یکی دیگر از حقایق روز قیامت، میزان است. قرآن کریم از وجود میزان و ترازو سخن گفته است (انبیاء/ 47). با این حال، برخی متفکران مسلمان میزان و ترازو را سمبل عدالت و قضاوت عادلانه خداوند در روز قیامت دانسته اند. اما ماتریدیان میزان را به معنای ظاهری آن دانسته، معتقدند ترازویی وجود دارد که در آن روز اعمال آدمی را با آن وزن می کنند. برخی از آنان گفته اند این ترازو، همانند ترازوهای دنیایی دارای دو کفه، یک عمود و یک زبانه است، و هریک از کفه های آن مطابق آسمان ها و زمین است. اما برخی دیگر فقط به وجود ترازو ایمان و اعتقاد دارند و بر این باورند که عقل آدمی از درک چند و چون آن قاصر است و نمی توان آن را با ترازوهای دنیایی قیاس کرد. ترازودار این ترازو جبرئیل، و میکائیل نیز امین و ناظر بر آن است. اما ماتریدیان در آنچه با این ترازو توزین می شود، اختلاف نظر دارند. برخی از آنان گفته اند نامه های اعمال در آن توزین می شود، ولی گروهی دیگر بر این باورند که نفس اعمال آدمی در آن روز مجسم شده، در کفه های ترازو قرار می گیرد.
د) صراط: یکی دیگر از اعتقادات مسلمانان درباره قیامت، وجود حقیقتی به نام «صراط» است. ماتریدیان به حقانیت صراط ایمان دارند و معتقدند پلی است که بر روی جهنم کشیده شده و تمام بندگان باید از آن بگذرند. در این مسیر، گروهی از روی آن به درون جهنم سقوط می کنند و گروهی دیگر از آن عبور کرده، وارد بهشت می شوند. ماتریدیان برای اثبات حقانیت عقیده به صراط، به آیه «و إن منکم إلا واردها کان علی ربک حتما مقضیا* ثم ننجی الذین اتقوا و نذر الظالمین فیها جثیا؛ و همه شما (بدون استثنا) وارد جهنم مي شويد، اين امري است حتمي و فرماني است قطعي از پروردگارتان. سپس آنها را كه تقوا پيشه كردند از آن رهائي مي بخشيم، و ظالمان را در حالي كه (از ضعف و ذلت) به زانو در آمده ‏اند در آن رها مي كنيم.» (مریم/ 71- 72) استدلال کرده، می گویند: منظور از ورود در آتش که در این آیه به آن اشاره شده، وارد شدن به آن از روی همین پل است: اهل ایمان و تقوا از آن می گذرند و نجات می یابند، و اهل ستم از آن فرو می افتند و در آتش سقوط می کنند. ماتریدیان به روایات فراوانی که درباره صراط آمده تمسک می جویند و براساس همین روایات معتقدند صراط پلی است که برای اهل جهنم از تار مو نازک تر و از شمشیر تیزتر، و برای اهل نجات همچون دره ای فراخ است.
ه) بهشت و دوزخ: بهشت و جهنم از مهم ترین مسائل معادشناسی مسلمانان است و قرآن و سنت درباره ویژگی های آن دو فراوان سخن گفته اند. بهشت و دوزخ، یا به تعبیر قرآنی جنت و نار، دو جایگاه برای اهل ایمان و طاعت، و اهل کفر و معصیت اند. خداوند مؤمنان ودرستکاران را به بهشت و نعمت های آن، و کافران و مشرکان و بدکاران را به دوزخ وعده و وعید داده است. ماتریدیان همچون دیگر مسلمانان، به حقانیت این دو ایمان دارند. از منظر ماتریدیان، بهشت و دوزخ هم اکنون، یعنی پیش از برپایی قیامت، خلق شده اند. آنان بر خلقت بهشت و دوزخ پیش از برپایی قیامت به آیاتی چون: «و اتقوا النار التی أعدت للکافرین؛ و از آتشى كه براى كافران آماده شده است بترسيد.» (آل عمران/ 131) «و سارعوا إلی مغفرة من ربکم وجنة عرضها السماوات والأرض أعدت للمتقین؛ و براى نيل به آمرزشى از پروردگار خود و بهشتى كه پهنايش [به قدر] آسمانها و زمين است [و] براى پرهيزگاران آماده شده است بشتابيد.» (آل عمران/ 133) تمسک می جویند. خداوند در این آیات تعبیر «اعدت» را در وصف بهشت و دوزخ به کار برده که نشانه وجود آنها در زمان خطاب قرآن است. آنان همچنین به آیاتی که بر سکونت آدم و حوا در بهشت دلالت دارند، بر وجود و خلقت بهشت و دوزخ پیش از برپایی قیامت استدلال می کنند.
از دیدگاه ماتریدیان، بهشت که هم اکنون موجود است، بر اساس آیه: «عند سدرة المنتهی* عندها جنة المأوی؛ نزد سدرة المنتهي. كه جنت المأوي در آنجا است.» (نجم/ 14- 15) و براساس حدیث نبوی «سقف الجنة عرش الرحمن» در آسمان قرار دارد. هرچند برخی از ایشان جایگاه آن را در زمین می دانند و برخی دیگر در این خصوص توقف کرده اند. درباره مکان دوزخ نیز برخی گفته اند که زیر طبقه هفتم زمین، و برخی دیگر نیز معتقدند بر روی آن قرار دارد، و برخی نیز در این باره توقف کرده اند. به اعتقاد برخی ماتریدیان، بهشت هشت طبقه دارد که برترین آنها جنة الفردوس، سپس جنة عدن، جنة النعیم، دارالخلد، دارالقرار، دارالجلال، جنة المأوی و دارالسلام است، و دوزخ نیز هفت طبقه دارد که عبارت اند از: جهنم، لظی، حطمه، سعیر، سقر، جحیم و هاویه.
در بهشت نعمت های فراوانی همچون حوریان، قصرها، جویبارها، درختان سرسبز و انواع خوردنی ها و نوشیدنی های گواراست، و دوزخ نیز سراسر شکنجه و رنج و گداخته های آتش و... است، و همه این امور را ماتریدیان برحق و ثابت می دانند. نکته ای که در بحث بهشت ودوزخ باید به آن اشاره کرد جاودانگی بهشت و دوزخ و اهل آن دو است. ماتریدیان بر پایه آیات فراوانی که از خلود و جاودانگی بهشت و دوزخ و اهل آنها حکایت دارند، معتقدند بهشت و جهنم ابدی و فناناپذیرند و اهل بهشت نیز تا ابد در نعمت های بهشتی مستغرق و اهل عذاب نیز در آتش مخلدند، هرچند عده ای از اهل عذاب که مؤمنند، سر انجام از عذاب رهایی خواهند یافت.
و) حوض: یکی دیگر از مسائل قیامت که در روایات شیعه و سنی به آن اشاره شده حوض است. این حوض یکی از نعمت های خداوند به پیامبر (ص) است. ماتریدیان با وجود اتفاق نظر در اصل وجود حوض، درباره مکان آن آرای متفاوتی دارند. برخی معتقدند حوض پیامبر (ص) نهری در بهشت است، و برخی دیگر بر آنند که در صحرای محشر و پیش از صراط قرار دارد. به هر روی، اکثریت ماتریدیان گفته اند که منظور از «کوثر» در سوره کوثر، همین حوض پیامبر (ص) است که به هر کس بخواهد از آن می نوشاند. اما ابومنصور ماتریدی تفسیر کوثر به حوض را منوط به وجود روایت کرده و خود ترجیح می دهد آن را به خیرات فراوان و ارزشمندی چون نبوت و رسالت و ایمان مؤمنان به پیامبر تفسیر کند.
ز) شفاعت: یکی دیگر از مسائل مهم در بحث آخرت شناسی اسلامی شفاعت است. ماتریدیان بنابر سیره معمول خود، در این باره نیز مفهوم شفاعت را به وضوح آن وانهاده اند و ظاهرا منظور آنان از شفاعت، واسطه شدن شفیع میان خدا و گنهکاران و درخواست گذشت از او درباره گناهان آنان است. ماتریدیان بر این باورند که شفاعت نیز از امور برحق قیامت است و انبیا به طور عموم، و پیامبر اسلام (ص) به نحو ویژه، و همچنین ملائکه و اولیاء و شهدا و فقرا و علما و اطفال مؤمنان، در قیامت حق شفاعت دارند. ماتریدیان برای اثبات حقانیت شفاعت به آیاتی چون «فما تنفعهم شفاعة الشافعین؛ لذا شفاعت شفاعت كنندگان به حال آنها سودي نمي ‏بخشيد.» (مدثر/ 48)، و «لا یشفعون إلا لمن ارتضی؛ آنها جز براي كسي كه خدا از او خشنود است (و اجازه شفاعتش را داده) شفاعت نمي‏ كنند.» (انبیاء/ 28) و «یومئذ لا تنفع الشفاعة إلا من أذن له الرحمن ورضی له قولا؛ در آن روز شفاعت (هيچكس) سودي نمي ‏بخشد، جز كسي كه خداوند رحمان به او اجازه داده و از گفتار او راضي است.» (طه/ 109) و نیز آیاتی که بر استغفار پیامبر برای مؤمنان دلالت دارند، استدلال می کنند. از دیدگاه ماتریدیان، شفاعت فقط درباره بخشایش گناهان است و ناظر به ازدیاد حسنات وترفیع درجات نیست. همچنین شفاعت درباب گناهان کبیره و صغیره امکان پذیر است و درباره کفر جایز یا دست کم سودمند نیست.
ح) رؤیت خداوند: ماتریدیان در مبحث آخرت شناسی معتقدند مؤمنان در قیامت خدا را رؤیت خواهند کرد. به رغم آنکه ایشان در مباحث خداشناسی دیدگاهی کاملا تنزیهی دارند، در مبحث آخرت نقل گرا بوده، به رؤیت خدا در روز قیامت قایل شده اند. ماتریدیان در باب امکان و ضرورت رؤیت خداوند به ادله عقلی و نقلی تمسک جسته اند.

استدلال عقلی

پیش از ذکر استدلال عقلی ماتریدیان، این نکته قابل یادآوری است که ابومنصور ماتریدی خود تنها بر پایه ادله نقلی، قایل به رؤیت خداوند است و برای این دیدگاه، استدلال عقلی ارائه نکرده است و آن را مناسب این باب نیز نمی داند. حد اکثر استفاده او از استدلال عقلی در این باب، توجیه و تحلیل ادله نقلی است. اما پیروان او برای امکان رؤیت خدا از استدلال عقلی نیز سود برده اند. اشاعره نیز به این استدلال عقلی، که به «دلیل الوجود» معروف است، استناد کرده اند. مفاد استدلال مزبور این است که تنها امور معدوم قابل رؤیت نیستند و هر آنچه موجود است، اعم از جواهر و اعراض، همگی متعلق رؤیت اند و چون خداوند نیز موجود است، متعلق رؤیت قرار می گیرد.

ادله نقلی

این ادله که به نظر می رسد در منظر آنان اهمیت ویژه ای دارند، از پاره ای آیات قرآن کریم و روایات نبوی بهره می گیرند:
1. آیه «رب أرنی أنظر إلیک قال لن ترانی و لکن انظر إلی الجبل فإن استقر مکانه فسوف ترانی؛ عرض كرد پروردگارا خودت را به من نشان ده تا تو را ببينم! گفت: هرگز مرا نخواهي ديد، ولي به كوه بنگر اگر در جاي خود ثابت ماند مرا خواهي ديد، اما هنگامي كه پروردگارش جلوه بر كوه كرد آن را همسان زمين قرار داد.» (اعراف/ 143) ماتریدیان استدلال کرده اند که در این آیه، حضرت موسی (ع) از خدا درخواست رؤیت کرده و همین امر گویای آن است که رؤیت خداوند امکان پذیر است، و گرنه لازم می آید که موسی (ع) پروردگار خود را به درستی نشناخته و در نتیجه امری محال را از او درخواست کرده باشد. افزون بر اینکه خداوند در پاسخ او، وی را از چنین درخواستی منع نکرده و مأیوس نساخته، بلکه رؤیت خود را بر پایدار ماندن کوه در جای خود (که امری ممکن است) منوط کرده است. آنان درباره این اشکال که خداوند در پاسخ موسی به صراحت فرمود: «لن ترانی» و «لن» نشان نفی ابد است، چنین پاسخ می دهند که «لن» نه برای نفی ابد که برای تأکید نفی است، و تأکید در نفی به مفهوم شمول تمام اوقات نیست.
2. شاهد دیگر، آیه «وجوه یومئذ ناضرة* إلی ربها ناظرة؛ در آن روز صورتهائي شاداب و مسرور است. و به پروردگارش مي‏ نگرد.» (قیامت/ 22- 23) است که بنابر آن، خداوند در توصیف بهشتیان می فرماید: «آنان در آن روز خشنودند و به سوی پروردگارشان نظر می کنند.» ماتریدیان تأکید می ورزند که در این آیه «نظر» به «الی» متعدی شده و مراد از آن رؤیت و نگاه کردن است، نه چیزی همچون انتظار و...
3. شاهد سومی که ماتریدیان بدان استناد کرده اند، آیه «للذین أحسنوا الحسنی و زیادة؛ كساني كه نيكي كردند، پاداش نيك و زياده بر آن دارند.» (یونس/ 26) است که بنابر دیدگاه آنان، منظور از «الحسنی» بهشت است و منظور از «زیادة» چیزی افزون بر آن، که همانا رؤیت خداوند است.
ماتریدیان همچنین به روایات فراوانی که در مجموعه های روایی اهل سنت ثبت شده اند، تمسک می جویند که از آن جمله، روایتی نسبتا مشهور میان اهل سنت است که می گوید: «مؤمنان خدا را در روز قیامت خواهند دید، همان گونه که ماه را در شب چهارده به طور کامل می بینند.»
با این حال، ماتریدیان به مقتضای ظاهر آیات، میان رؤیت و ادراک تمایز قایلند و معتقدند می توان خدا را رؤیت کرد، اما او به ادراک ما نمی آید؛ زیرا اولا، قرآن کریم در آیۀ: «لاتدرکه الأبصار وهو یدرک الأبصار وهو اللطیف الخبیر؛ چشمها او را درك نمي‏ كند ولي او همه چشمها را درك مي‏ كند و او بخشنده (انواع نعمتها و با خبر از ريزه كاريها) و آگاه (از همه چيز) است.» (انعام/ 103) ادراک بصری خداوند را به صراحت نفی فرموده است، و ثانیا، ادراک خداوند مستلزم احاطه علمی مدرک بر مدرک و در نتیجه مستلزم محدود بودن خداوند، و امری محال است. از این روی، نمی توان خدا را ادراک کرد، اما می توان رؤیت کرد.
همچنین ماتریدیان رؤیت خدا را از لوازم جسمی آن پیراسته، معتقدند رؤیت خدا بدون مکان و جهت و بدون اتصال شعاع و فاصله مکانی میان بیننده و خداوند و امثال آن تحقق می پذیرد، و از اینجاست که دیدگاه آنان به تناقض می انجامد. از سویی آنان ادراک بصری خدا را مستلزم محدودیت در مدرک، و محال می دانند، و از سویی دیگر، لوازم جسمانی رؤیت را نفی می کنند و در همین نقطه از بحث باید از آنان پرسید مرادشان از رؤیت، چگونه رؤیتی است. ممکن است بگوییم شاید منظور آنان، رؤیت قلبی یا چیزی مانند آن باشد، نه رؤیت بصری. در این صورت سخن ماتریدیان پذیرفتنی است و ازظاهر عبارت برخی از ایشان نیز چنین چیزی بر می آید. چنان که ابوالیسر بزدوی می نویسد: «بی شک، خداوند متعال موجود و معلوم ماست و خصم ما نیز می پذیرد که خداوند معلوم ماست... و چون رؤیت نوعی علم است که به طور عادی از طریق عضو خاصی حاصل می شود، اما چنین نیست که این عضو شرط و رکن این علم باشد.» اما مشکل اینجاست که در این صورت اولا، چنین رؤیتی به سرای آخرت اختصاص ندارد و در دنیا نیز امکان پذیر است؛ و ثانیا، سخن صریح بسیاری دیگر از ماتریدیان این است که منظور آنان از رؤیت، فقط رؤیت با چشم سر است، و چنین رؤیتی را نمی توان از لوازم آن دانست.


منابع :

  1. سیدلطف الله جلالی- تاریخ و عقاید ماتریدیه- مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- 1386

  2. غلامحسین ابراهیمى دینانى- «کلام ماتریدى»- مجله کیهان فرهنگى- شماره 130ـ131

  3. محمدجواد مشکور- فرهنگ فرق اسلامى- چ دوم- مقدمه و توضیحات کاظم مدیرشانه چى- آستان قدس رضوى- مشهد- 1372 ش

  4. ویلفرد مادلونگ- مکتب ها و فرقه هاى اسلامى در سده هاى میانه- ترجمه جواد قاسمى- آستان قدس- مشهد- 1375 ش.

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/114224