توبه از برخی گناهان

آیا ممکن است انسان از بعضی از گناهان توبه کند در حالی که مرتکب گناهان دیگری می شود؟ مثلا، شخصی است که هم مرتکب نوشیدن شراب و هم غیبت مردم می شود، تصمیم گرفته است، نوشیدن شراب را برای همیشه ترک کند در حالی که در مورد غیبت چنین تصمیمی را نگرفته است. گاه گفته می شود که توبه باید جنبه عمومی و همگانی داشته باشد و از تمام گناهان توبه کند، زیرا همه آنها بازگشت به مخالفت با پروردگار می کند، و شکستن حریم مولای حقیقی؛ کسی که از این کار پشیمان باشد، باید هر گناهی را ترک کند نه این که از گناهی توبه کند و گناهی دیگر را مرتکب شود و بر آن اصرار ورزد.
ولی حق آن است که تبعیض در توبه و توبه از برخی از گناهان، مانعی ندارد. مرحوم ملامهدی نراقی می گوید: «بدان که توبه از بعضی از گناهان و نه از بعضی دیگر ممکن و درست است، به شرط آنکه گناهانی که آدمی از آنها توبه می کند با گناهانی که از آنها توبه نمی کند از یک نوع نباشند، مانند اینکه از گناهان کبیره توبه کند نه از گناهان صغیره، یا از کشتن و ظلم و مظالم بندگان توبه کند نه از بعضی از حقوق الله، یا از شرابخواری توبه کند نه از زنا یا بالعکس، یا از شرابخواری توبه کند نه از خوردن مال مردم به باطل یعنی به خیانت و تزویر یا غصب یا زور و قهر، یا از بعضی از صغائر نه از بعضی از کبائر، مانند کسی که از غیبت توبه کند اما بر شرب خمر اصرار نماید.
دلیل بر ممکن بودن این گونه توبه و درستی آن این است که بنده وقتی دانست که گناه کبائر نزد خداوند بزرگتر است و خشم و ناخشنودی و دشمنی خدا را در پی دارد و صغائر به عفو و گذشت نزدیکتر و آسانتر است، پس بعید نیست که از بزرگتر توبه کند نه از کوچکتر، و همچنین وقتی دانست که بعضی از کبائر نزد خدا شدیدتر و سخت تر از بعضی دیگر است، دور نیست که از سنگین تر و دشوارتر توبه کند نه از سبکتر.
و گاهی حریص گردیدن کسی به نوعی گناه چنان شدید است که نمی تواند از آن صبر کند، ولی حرصش به نوعی دیگر از گناه کمتر است و به آسانی می تواند آن را ترک نماید، و از آن توبه می کند اما نه از اولی، اگر چه گناه اولی سنگین تر و شدیدتر باشد، مانند کسی که شهوت و میلش به خمر از شهوت و میلش به غیبت بیشتر است، بنابراین غیبت را ترک و از آن توبه می کند نه از خمر. پس توبه از بعضی از معاصی نه از بعضی دیگر در صورتی که نوعا مختلف باشند ممکن و درست است، و توبه گناه را از او دفع می کند، و اگر توبه نکند گناه بر او نوشته می شود، بلکه بیشتر توبه ها از این گونه است، زیرا تائبان در اعصار و قرون گذشته بسیار بوده اند، و هیچ یک از آنها معصوم نبوده است، و هر یک معتقد بوده است که البته از وی گناهی سرزده است.»
توبه اکثر توبه کنندگان نیز همین گونه است، غالبا از گناهان خاصی توبه می کنند، در حالی که ممکن است گناه دیگری را انجام دهند و هرگز شنیده نشده که پیامبر (ص) یا امامی از امامان (ع) یا عالمی از علمای اسلام این گونه توبه ها را بی اعتبار بشمرد، و تأکید کند که باید توبه از همه گناهان باشد. در آیات متعددی از قرآن مجید نیز اشارات روشنی به این معنی یعنی تبعیض در توبه دیده می شود.
مثلا، در مورد رباخواران می خوانیم که می فرماید: «و ان تبتم فلکم رئوس اموالکم؛ اگر توبه کنید (توبه شما پذیرفته می شود و) سرمایه های شما از آن شماست.» (بقره/ 279)
در مورد افرادی که بعد از ایمان مرتد شوند، می فرماید: «اولئک جزائهم ان علیهم لعنة الله و الملائکة و الناس اجمعین؛ کیفر آنها این است که لعن خداوند و فرشتگان و مردم، همگی بر آنها است.» (آل عمران/ 87) «الا الذین تابوا من بعد ذلک و اصلحوا فان الله غفور رحیم؛ مگر کسانی که پس از آن توبه کنند، و اصلاح نمایند، خداوند آمرزنده و بخشنده است.» (آل عمران/ 89) و در مورد محاربین و کسانی که باعث تباهی جامعه می شوند بعد از ذکر مجازات شدید آنها می فرماید: «الا الذین تابوا من قبل ان تقدروا علیهم فاعلموا ان الله غفور رحیم؛ مگر کسانی که پیش از دست یافتن شما به آنان توبه کنند، پس بدانید (خدا توبه آنها را می پذیرد) خداوند آمرزنده و مهربان است.» (مائده/ 34)
در مورد کسانی که مرتکب عمل شنیع منافی عفت می شوند، بعد از ذکر مجازات آنها، می فرماید: «فان تابا و اصلحا فاعرضوا عنهما ان الله کان توابا رحیما؛ و اگر توبه کنند و اصلاح نمایند، از آنها در گذرید، زیرا خداوند توبه پذیر و مهربان است.» (نساء/ 16)
و در جای دیگر بعد از اشاره به گناهانی همچون شرک، قتل نفس و زنا، و بیان مجازات سنگین آنها، می فرماید: «الا من تاب و آمن و عمل عملا صالحا فاولئک یبدل الله سیئاتهم حسنات؛ مگر کسانی که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند که خداوند گناهان آنان را مبدل به حسنات می کند.» (فرقان/ 70) گرچه قسمتی از این آیات درباره مجازاتهای دنیوی و بخشودگی آنها به وسیله توبه است، ولی پیداست که از این نظر تفاوتی وجود ندارد؛ اگر توبه در مجازاتهای دنیوی قبول شود، به یقین در مورد مجازاتهای اخروی نیز پذیرفته خواهد شد.
همچنین کلام امام باقر (ع) نیز بر این مطلب دلالت می کند. چون ایشان فرمودند: «التائب من الذنب کمن لا ذنب له؛ تائب از گناه همچون کسی است که گناه ندارد.» و نفرمودند: تائب از گناهان.
مرحوم ملامهدی نراقی می فرمایند: «توبه از بعضی گناهان و نه از بعضی دیگر در صورتی که مشابه و مماثل باشند نادرست و غیر معقول است، زیرا هر دو از لحاظ شهوت و از حیث تعرض خشم و ناخشنودی خدا یکسانند، بنابراین توبه از گرفتن این نان حرام اما نه آن نان حرام یا از گرفتن درهم حرام نه دینار حرام یا از ترک نماز ظهر نه نماز عصر بی معنی است، زیرا اگر این صحیح باشد توبه از گرفتن این نان نه آن نان یا از گرفتن این درهم نه آن درهم نیز درست است. خلاصه آنکه توبه از بعضی گناهان و نه از بعضی دیگر با تفاوت این دو در عقاب و اقتضاء شهوت صحیح است، و با همانندی و مشابهت آن دو نامعقول است.»
کوتاه سخن این که جداسازی گناهان در توبه به خاطر جهات مختلف (تفاوت میزان آگاهیها، تفاوت انگیزه ها و تفاوت قبح و زشتی گناهان) مانعی ندارد، ولی بی شک توبه کامل توبه ای است که از همه گناهان صورت گیرد و تبعیضی در آن وجود نداشته باشد.

توبه از گناهی که مقدور نیست
توبه برگشتن از گناهی است که شخص مانند آن گناه را مرتکب شده است، اما ترک گناهی که تا به حال آن و گناهان مانند را انجام نداده، و عزم بر ترک آنها در آینده توبه نامیده نمی شود، بلکه تقوا نامیده می شود و صاحب آن را پرهیزکار (متقی) نامند نه توبه کار (تائب)، و از این رو درست است که گفته شود پیغمبر اکرم (ص) از کفر پرهیزکار بود ولی درست نیست که گفته شود از آن تائب بود.
مراد از «مانند آن گناه» اعم است از اینکه در صورت یا درجه و مرتبه مثل آن باشد. پس پیر فرتوتی که در گذشته زنا و راهزنی از او سرزده، و اکنون توانائی بر آنها ندارد، اگر بخواهد از آنها توبه کند باید به صورت جدی گناه پشیمان شود به گونه ای که اگر توانایی هم داشت، دیگر آن گناه را مرتکب نمی شد و همچنین از گناهانی که از لحاظ مرتبه و درجه مشابه آنهاست، مانند تهمت زنا زدن و فحش دادن و دزدی و امثال این ها، توبه کند، زیرا توبه از عین آنها (یعنی خود زنا و راهزنی) با ناتوانی وی بر آنها معنی ندارد، و اگر توبه از مماثل چیزی در مرتبه و درجه، توبه از آن چیز بشمار نیاید لازم است که باب توبه نسبت به پیر فانی و هر که گناهی از او سرزده و اکنون قدرت بر آن ندارد بسته باشد، و این قول باطل است، زیرا باب توبه تا مرگ باز است، و به دلیل سخن یکی از بزرگان که در تعریف توبه گفته است: «توبه ترک انجام گناهی است که در گذشته مثل آن از حیث مرتبه نه از حیث صورت از او سرزده، برای بزرگداشت خداوند و بر حذر بودن از خشم او.»
عبارت «در گذشته مثل آن» در کلام او، برای احتراز از این است که توبه به معنی ترک گناهی گرفته شود که مثل آن در سابق سر نزده، که این را توبه نمی نامند بلکه تقوا نامیده می شود. و سخن او: «از حیث مرتبه نه از حیث صورت» برای این است که توبه شامل عمل گذشته که اکنون بر انجام آن توانائی ندارد بشود، و بنابراین توبه عنین (مرد ناتوان جنسی) از نگاه و مباشرت و امثال این ها توبه از زنائی است که قبل از پدید آمدن ضعف و ناتوانی مرتکب شده است چون توبه او با معرفت و یقین به ضرر زنائی که قبل از حدوث ناتوانی جنسی مرتکب شده صادر گشته، پس اگر بر آن قادر هم بود ترک می کرد.
غزالی می گوید: «اگر بگوئی آیا توبه عنین از زنائی که پیش از به وجود آمدن ناتوانی جنسی مرتکب شده صحیح است؟ می گویم نه زیرا توبه عبارت است از پشیمانیی که عزم را بر ترک آنچه بر انجام آن تواناست بر انگیزد، و آنچه بر انجام آن توانایست خود نابود شده است نه اینکه وی آن را ترک کرده است.» سپس می گوید: «ولی می گویم: اگر بعد از ناتوانی جنسی معرفتی برایش پدید آمد که بدان وسیله ضرر زنائی را که مرتکب شده دریافت، و از آن در دلش چنان سوز و حسرت و ندامتی بر انگیخته شد که اگر شهوت هم باقی بود، سوز پشیمانی آن شهوت را بر می انداخت و بر آن غلبه می کرد؛ من امید دارم که این حالت گناه او را بپوشاند و عمل بد او را محو کند، زیرا در این اختلافی نیست که اگر وی پیش از به وجود آمدن ناتوانی جنسی توبه کرده و بعد از توبه مرده بود از تائبان بود، هر چند برای او حالتی به وجود نیامده که شهوت بر انگیخته شود و اسباب شهوترانی فراهم باشد، ولی وی به این اعتبار توبه کننده محسوب می شود که ندامت وی تا آنجا رسیده که اگر اراده زنا پدیدار می شد موجب انصراف قصد وی از زنا می گردید، پس در این صورت محال نیست که نیروی پشیمانی در مورد عنین تا این اندازه برسد و خود نداند، زیرا هر که چیزی را نخواهد به اندک بیمی خود را قادر بر ترک آن می انگارد، و خداوند به درون او به مقدار پشیمانی او آگاه است، و توبه او را می پذیرد.»
علت این مسئله بر می گردد به اینکه ظلمت گناه به وسیله دو چیز از دل محو و زایل می شود یکی سوز پشیمانی، و دیگری تلاش و کوشش بسیار به ترک آن گناه در آینده. و اگر چه تلاش کردن با وجود از بین رفتن شهوت ممکن نیست، ولی ممکن است که پشیمانی از گناه چندان قوی باشد که بدون تلاش و کوشش بر محو آن قادر باشد، و اگر این گونه نبود، باید می گفتیم تا وقتی که تائب بعد از توبه مدتی عمر نکند که در عین آن شهوت بارها و به دفعات بسیار با خود مبارزه و مجاهده کند، توبه او قبول نمی شود. در حالیکه این سخن صحیح نیست و ممکن است شخص لحظاتی قبل از دیدن علائم مرگ توبه کند و توبه او قبول شود. یعنی گناهکار به صورتی پشیمان شده و قصد ترک گناه می کند که اگر زنده می ماند، هرگز به سوی گناه بر نمی گشت در نتیجه خداوند که به نیت و قصد درونی انسان و میزان راستگویی و جدیت او در قصدش آگاه است، توبه چنین فردی را قبول می کند و از گناه او در می گذرد. روایات زیر که پشیمانی از گناه را در توبه کافی می دانند، نیز بر این مطلب دلالت می کنند.
امام باقر (ع) فرمودند: «کفی بالندم توبة؛ در توبه ندامت کافی است.»
امام صادق از قول امیرالمومنین (ع) نقل می کند که ایشان فرمودند: «ان الندم علی الشر یدعو الی ترکه؛ پشیمانی از گناه انسان را به ترک آن وا می دارد.»
امام زین العابدین در صحیفه سجادیه می فرماید: «اللهم ان یکن الندم علی الذنب توبة فانا اندم النادمین؛ بار خدایا اگر پشیمانی از گناه توبه است من از همه پشیمانان پشیمانترم.» و روایات فراوان دیگری بدین مضمون. البته باید توجه داشت که توبه از گناهانی که مربوط به حقوق مردم می باشد و حقی از دیگران را ضایع کرده بدون ادای حق یا جلب رضایت آنها قبول نمی شود.


منابع :

  1. ملامهدی نراقی- ترجمه جامع السعادات (علم ‏اخلاق‏ اسلامى)- جلد 4 صفحه 69-71 و 105-106

  2. ناصر مکارم شیرازی- اخلاق در قرآن- جلد 1 صفحه 237-238

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/114410