اندیشه قوم برگزیده در میان متفکران

فیلون اسکندرانی

تقریبا تمام متفکران یهودی اعم از فیلسوف، الهیدان و عارف به فراخور حوزه مطالعاتی خود در باب برگزیدگی قوم یهود موضعی اتخاذ کرده اند. با این که موضوع فوق مقاله مستقلی می طلبد، در این مجال تنها به ذکر دیدگاه های تنی چند از متفکران یهودی خواهم پرداخت که به گونه ای تمام ادوار تاریخی را پوشش قرار دهد. فیلون اسکندرانی که از او به عنوان مؤسس فلسفه دینی در قلمرو ادیان ابراهیمی نام برده می شود، در صدر این افراد است. فیلون در سه جا به موضوع برگزیدگی پرداخته است: «رساله درباره قوانین خاص»، «رساله درباره زندگی موسی» و «رساله درباره فضایل». در رساله نخست به بررسی نسبت قوم یهود با سایر اقوام پرداخته است. از نظر او نسبت قوم یهود با کل جهان مسکون از نوع نسبت کاهن با یک شهر است. یک کاهن با بیان حقیقت به مردم یک شهر خدمت می کند. قوم یهود نیز با بیان حقیقت و قوانین الهی ای که خداوند درباره تن و روان هر دو وضع کرده است، به کل نژاد انسانی خدمت می کند.
فیلون در «رساله درباره زندگی موسی» ذیل گستره قوانین یهودی در میان غیر یهودیان به موضوع برگزیدگی پرداخته است. به باور او، هر قومی نسبت به آداب، نهادها، مؤسسات و ارزش های قومی خود تعصب خاص دارد و حاضر نیست تحت هیچ شرایطی از آنها روی تافته، به ارزش ها و رسوم سایر اقوام روی آورد. یونانی ها، مصری ها و بربرها هر یک تنها آداب و رسوم و نهادهای خود را پاس می دارند. در حالی که این موضوع درباره ارزش ها، فضایل و آداب و نهادهای قوم یهود صورت متفاوتی یافته است؛ زیرا تمام اقوام پاره ای از قوانین موسوی را تکریم می کنند و پاس می دارند. فیلون به طور موردی به روز هفتم که برای استراحت در نظر گرفته شده اشاره می کند. به زعم او، تمام اقوام در این خصوص از قوم یهود الهام گرفته اند. شبات یکی از نشانه های برگزیدگی است.
دلایل چندی برای قداست این روز برشمرده اند. از جمله می نویسد در اسفار پنج گانه به دفعات بر حفظ شعایر شبات همچون عهد همیشگی بین خدا و جماعت اسرائیل تأکید شده است. سومین جایی که فیلون راجع به برگزیدگی سخن گفته است «رساله درباره فضایل» است. وی در آن جا هدف شریعت موسوی را بیان می کند. از نظر او، موسی تنها در صدد سعادت قوم یهود نبود، بلکه سعادت تمام جهانیان از هر مذهب و نژادی، وجهه همت او بود. خواست او ترویج وحدت کلمه، رفتار محبت آمیز، دوستی و رفاقت و احساس متقابل میان تمام انسان ها بود. هر چند تاکنون به این امور در دعاها اشاره شده است، باید تلاش کرد به واقعیت بپیوندد.

یهودا هلوی

یهودا هلوی در باب برگزیدگی یهودیان نظر خاصی ابراز کرده است. او معتقد است که خداوند استعداد و قوه دینی ویژه ای ابتدا به آدم و بعد به نمایندگان منتخب و برگزیده خود در طول تاریخ و نیز سپس به تمام بنی اسرائیل اعطا کرد. بنابراین، این قوه و استعداد دینی موروثی است و تنها قوم اسرائیل قادرند در ارتباط با خدا باشند. به خاطر این عامل و اثر الهی برگزیدگی، اسرائیل یک مشیت فوق طبیعی است که سایر اقوام از آن محروم اند. اندیشه قوم برگزیده چنانکه دیدیم، جایگاهی محوری به خود اختصاص داده، ولی سایر فلاسفه از آن به عنوان موضوعی فرعی بحث کرده اند.

اسپینوزا

دیدگاه اسپینوزا درباره برگزیدگی را می توان به شرح ذیل بیان کرد:
1. برگزیدگی با سعادت و خوشبختی به معنای واقعی کلمه در تعارض است. کسی که خود را خوشبخت و سعادتمندتر از دیگران می داند تنها به این دلیل که از امتیازاتی برخوردار است که بقیه فاقد آن هستند از معنای واقعی سعادت غافل است. سعادت واقعی انسان صرفا عبارت از حکمت و شناخت حقیقت است نه این که او عاقل تر از دیگران است. ملاحظاتی از این دست حکمت یا سعادت حقیقی انسان را افزایش نمی دهد.
2. آیاتی که از برگزیدگی قوم یهود سخن می گویند به فراخور درک و فهم یهودیان بوده است. برای نمونه، آیات 6 و 7 باب 9 تثنیه نشان می دهد که عبرانیان سعادت حقیقی را نمی شناختند. لذا اگر خدا به طور یکسان تمام انسان ها را به نجات فرا می خواند، آنان در راه سعادت گام برنمی داشتند. وقتی که خدا به سلیمان می گوید: «اینک بر حسب کلام تو کردم و اینک دل حکیم و فهیم به تو دادم، به طوری که پیش از تو مثل توئی نبوده است و بعد از تو کسی مثل تو نخواهد برخاست.» (اول پادشاهان، 3:12) در واقع خدا بنا به فهم عبرانیان با آنان سخن گفته است. البته اسپینوزا منکر این نیست که خدا شریعت موسوی را تنها برای آنان تنظیم و وضع کرده و فقط با آنان سخن گفته است. عبرانیان در شناخت و درستکاری بر بقیه اقوام برتری ندارند، آنان به خاطر زندگی خوب و ایده های متعالی برتر نیستند، چه آن که تمام اقوام کم وبیش از این مواهب برخوردارند.
3. برگزیدگی یهودیان به خاطر حکومت مستقل و سازمان اجتماعی آنان بوده است نه برخورداری از حکمت و مواهبی از این دست. در واقع، موفقیت آنان در امر حکومت باعث شد تا از مزایای حکومت مستقل و سعادت موقتی برخوردار گردند. این تنها چیزی است که خدا به پاتریاخ ها و اخلاف آنان داده است. در شریعت موسوی هیچ پاداشی برای فرمانبرداری جز برخورداری از مواهب پیش گفته پیشنهاد نشده است. در مقابل، اگر عهد را نقض کنند، قوم از هم خواهد پاشید و نه تنها وعده های خدا در حق آنان عملی نخواهد شد که عذاب و کیفر خواهند دید. این موضوع به قوم یهود اختصاص ندارد، بلکه تمام اقوام این گونه اند؛ اگر قانون را رعایت کنند به امنیت و آسایش دست خواهند یافت.
4. سایر اقوام نیز قوانین خاص خود را دارند. از آنجا که خدا قوم یهود را برای تشکیل جامعه و حکومت خاص برگزیده است، قوانین خاص آنان را تنظیم و وحی کرده است، ولی این بدین معنا نیست که سایر اقوام قوانین خاص خود را ندارند. در سفر پیدایش آمده است: «ملکیصدق ملک سالیم و کاهن خدای تعالی بود». این آیات دلالت می کند بر این که قبل از آنکه خدا قوم اسرائیل را به وجود آورد، پادشاهان و کاهنانی در سالیم بوده اند که مناسک و قوانین خاص خود را داشته اند (پیدایش، 14:18ـ20)، و نیز آمده است «ابراهیم قول مرا شنید و وصایا و اوامر و فرایض و احکام مرا نگاه داشت.» (پیدایش، 26:5) زیرا ابراهیم هیچ گونه مناسک و احکام خاصی از خدا دریافت نکرد، لذا بر طبق قوانین ملکیصدق عمل کرد.
در کتاب ملاکی نبی آمده است اسم خدا در میان امت ها عظیم خواهد بود. اما شما آن را بی حرمت می سازید (ملاکی نبی، 1:10ـ12). آیاتی از این دست نشان می دهد که اقوام دیگر نیز احکام و مناسک خاص خود را داشته اند و محبت خدا تنها به یهودیان اختصاص نداشته است. در سفر تثنیه آمده است: «کدام قوم بزرگ است که خدا نزدیک ایشان باشد. چنانکه یهوه خدای ماست. در هر وقت که نزد او دعا می کنیم و کدام طایفه بزرگ است که فرایض و احکام عادله مثل تمام این شریعتی که من امروز پیش شما می گذارم دارند.» (تثنیه، 4 و 7)
اسپینوزا می گوید مفاد این آیه به زمان حکومت یهودیان و نیز هنگامی که معجزات بیشمار رخ داد اشاره دارد وگرنه از نظر عقل و فضیلت و مهربانی خدا نسبت به تمام اقوام مهربان است. در مزامیر آمده است: «خداوند عادل است در جمیع طریق های خود، و رحیم در کل اعمال خویش.» (مزامیر، 145:16) در ایوب آمده است خداوند شریعت را مقرر کرد برای تمام نژاد بشری تا خدا را تقدیس کنند و از پلیدی و گناه در امان بمانند و در انجام خوبی ها توانا گردند. ایوب با این که بیگانه بود، از میان تمام انسان ها به خدا نزدیک تر و مقبول تر بود؛ زیرا او در تقوا و دین داری بر همگان برتری داشت.» (ایوب، 38:28) در یونس از رحیم، کریم و دیرغضب بودن خدا صحبت شده است و نیز بر این که مشمول حال تمام انسان هاست. اسپینوزا نتیجه می گیرد تمام انسان ها به یک اندازه مشمول لطف و رحمت الهی اند.
5. پیامبری اختصاص به قوم یهود ندارد، بلکه تمام اقوام از عطیه پیامبری برخوردار بوده اند. به عبارت دیگر، کتاب مقدس عبرانی تنها به ثبت و ضبط تاریخ مقدس و پیامبران خود اهتمام ورزیده است، ولی این دلیل نمی شود که سایر اقوام پیامبر نداشته اند. از طرفی پیامبران عبرانی بسیاری از سوی خدا برای هدایت و راهنمایی نه تنها قوم یهود که اقوام غیر عبرانی فرستاده شدند. به عنوان مثال، حزقیال برای تمام ملت های شناخته شده آن زمان و نیز یونس به منظور هدایت مردم نینوا فرستاده شد. اشعیا از فراز و فرود سایر اقوام سخن گفته است؛ آن جا که می گوید خداوند برای رهایی مصری ها منجی برای ایشان خواهد فرستاد و خدا در میان آنان معروف خواهد گشت و مصریان خدا را عبادت خواهند کرد و در پایان خدا از مصریان به عنوان قوم خود یاد می کند: «زیرا یهوه صبایوت آنها را برکت داده خواهد گفت قوم من مصر و صنعت دست من آشور و میراث من اسرائیل مبارک باشند.» (اشعیا، 19: 25)
ارمیا نه تنها پیامبر قوم یهود که پیامبر تمام ملت ها خوانده شد. (ارمیا، 1:5) ناگفته نماند که در عهد عتیق از پیامبرانی نظیر نوح، بلعم و اخنوخ نام برده شده که بیگانه و غیر مختون بوده اند. کوتاه سخن آنکه، از نظر اسپینوزا آیاتی نظیر ارمیا، 31:37 و حزقیال 20:32 که دلالت بر برگزیدگی می کنند، چنان که در کنار آیاتی از قبیل لاویان، 18:27 و تثنیه، 8:19 قرار دهیم بر موقتی بودن برگزیدگی بنی اسرائیل دلالت خواهند داشت. از نظر اسپینوزا، رابطه خدا با قوم اسرائیل فراتاریخی است. بنابراین، تاریخ محل این ارتباط نیست.
در قبالا آمده است که اصولا تاریخی وجود ندارد. ما برای این که تصور بهتری از ایده برگزیدگی پیدا کنیم باید سراغ نظریات فلسفی ای برویم که بر نظریه اسپینوزا و قبالا استوار نباشد، یعنی نظریاتی که این رابطه را زمانی و تاریخی می دانند. اسپینوزا می گوید تنها به یک شرط با ادعای یهودیان مبنی بر برگزیدگی از سوی خدا مخالفت ندارم و آن این که این برگزیدگی، اعم از موقت و ابدی، تنها با رفاه زندگی جسمانی آنان در ارتباط باشد، زیرا از این نظر ممکن است قومی با اقوام دیگر فرق داشته باشد، ولی از حیث فهم و فضایل هیچ فرقی میان اقوام نیست و از این لحاظ نمی توان گفت خدا قومی را از میان اقوام دیگر برگزیده است. به نظر اسپینوزا، کناره گیری یهودیان از سایر ملل و عدم اختلاط با آنان و نیز انجام پاره ای از مناسک باعث ماندگاری آنان شده است: «سبب این امر، معجزه نیست بلکه از همه اقوام دیگر به نحوی کناره گرفته اند که کینه همه را نسبت به خود برانگیخته اند، و نشانه این کناره گیری تنها رسوم و آدابشان نیست که به کلی عکس رسوم و آداب دیگران است، بلکه ختنـه نیز نشانه جدایی ایشان از اقوام دیگـر شده است... موضوع ختنـه چنان موضوع مهمی است که اطمینان دارم این قوم را همیشه نگاه خواهد داشت.»

موسی مندلسون

موسی مندلسون و هرمان کوهن، از اندیشمندان بنام یهودیت، برگزیدگی بنی اسرائیل را برنتافته، در مقابل آن موضع گرفته اند. آنان بر قوانین نوح تأکید می ورزند و از این طریق می کوشند مبنایی عقلانی برای اصول اخلاقی مشترک و جهانی دست و پا کنند. از نظر مندلسون، اصول عقاید یهودیت همان اصول دین عقلند که تمام انسان ها می توانند با تأمل بدان دست یابند و از طرفی همگانی و فراگیرند. از این رو، کسانی که بر برگزیدگی بنی اسرائیل تأکید می کنند و اصول عقاید یهودیت را کاملا وحیانی می پندارند، سایر اقوام را از آگاهی های نجات بخش به حقایق ازلی بی بهره می دانند، زیرا وحی الاهی بر آنان ناشناخته و مجهول است. به نظر مندلسون، جامعه دینی فقط می تواند خواهان همراهی در عمل باشد و در حیطه عقیده نمی تواند چنین درخواستی داشته باشد.

کاوفمان کهلر
کاوفمان کهلر (1843ـ1926)، شخصیت مهم یهودیت اصلاحگرای آمریکایی است. او دین را با پیشرفت و رشد اخلاق، و برگزیدگی را با فعالیت مشترک برای عملی کردن آن یکی می داند. یهودیت در دوران مربوط به کتاب مقدس دینی بوده و در زمان خودش بیشترین نفوذ و پیشرفت را داشته است و در حال حاضر نیز چنانچه آرمان ها و روش های کهنه و منسوخ گذشته جای خود را به آرمان ها و روش های جدید امروزی دهند و در آنها پالایش و اصلاحی صورت گیرد، می تواند چون گذشته، نفوذ و پیشرفت داشته باشد. از نظر کهلر، تجلی یهوه به حادثه سینا محدود نمی شود، بلکه رو به پیشرفت است و در هر زمانی متناسب با همان زمان جلوه گر می شود. برگزیدگی اسرائیل را نمی توان یک عمل الوهی و مستقلی تلقی کرد که در لحظه وحی یا حتی در طول دوره مربوط به کتاب مقدس به پایان رسیده است. در عوض باید آن را فراخوانی دانست که در همه زمان ها اصرار می ورزد و تمام سرزمین ها را احاطه کرده است و فعالیت پیوسته روح است که برای خودش مبشران و قهرمانان جدیدی می خواهد تا به حقیقت عدالت و دین متعالی شهادت دهند.


منابع :

  1. عبدالرحیم سلیمانى- مقاله قوم یهود از برگزیدگى تا نژادپرستى- فصلنامه موعود شماره 22

  2. اسرائیل شاهاک- تاریخ یهود، مذهب یهود- ترجمه مجید شریف- صفحه ‏30-32، ‏189-190، ‏190-224

  3. سید محمدحسین طباطبایى- ترجمه تفسیر المیزان- جلد 18 ص‏165 و جلد 8 ص ‏154

  4. جلال ‏الدین آشتیانى- تحقیقى در دین یهود- تهران- نشر نگارش

  5. آبراهام ا. کهن- گنجینه‏اى از تلمود- ترجمه امیرفریدون گرگانى

  6. حامد حسن نواب- رساله‏ اى در رد یهودیت- تهران مؤسسه فرهنگى ـ انتشاراتى حضور

  7. جولیوس کرینستون- انتظار مسیحا در آیین یهود- ترجمه حسین توفیقى- قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب.

  8. رضا گندمى- مقاله اندیشه قوم برگزیده در یهودیت- فصلنامه هفت آسمان- شماره 26

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/114666