نشانه ها و کارکردهای ماشیح منجی یهود (انتظار)

مقدمه

انتظار موعود، موضوعی است که در همه مذاهب بزرگ جهان و از جمله دین یهود، از اهمیت خاصی برخوردار است. آرزوی ظهور یک مصلح بزرگ جهانی، در همه مذاهب مشترک بوده و از اصول مسلم اعتقادی این ادیان به شمار می رود. این امر، علاوه بر این که از تعالیم دینی کتب آسمانی، مانند تورات، انجیل و قرآن کریم به حساب می آید، از اموری است که به سرنوشت بشریت و تکامل انسان هم ارتباط دارد. با مطالعه کتابهای آسمانی و تاریخ ادیان، به خوبی روشن می شود که عقیده به موعود و مصلح کل، اختصاص به شیعه یا اسلام ندارد، بلکه تمام ادیان و مذاهب آسمانی در این عقیده مشترکند. پیروان همه ادیان معتقدند که در یک عصر تاریک و بحرانی که جهان را فساد، بیدادگری و بی دینی فرا گرفته، نجات دهنده ای بزرگ طلوع می کند و به واسطه نیروی فوق العاده غیبی، اوضاع آشفته جهان را اصلاح می کند و خداپرستی را بر بی دینی و مادی گری غلبه می دهد.
البته هر ملتی او را با لقبی مخصوص می شناسد؛ زرتشتیان او را به نام سوشیانس؛ یعنی نجات دهنده جهان، عیسویان به نام مسیح موعود، یهودیان به نام سرور میکائیلی و مسلمانان به نام مهدی موعود می شناسند. هر ملتی نیز آن موعود نجات بخش را از خودش می داند؛ مثلا زرتشتیان او را ایرانی و از پیروان زرتشت می دانند، عیسویان او را هم کیش خودشان می شمرند، یهودیان او را بنی اسرائیلی و از پیروان موسی می شمرند و مسلمانان او را از دودمان بنی هاشم و فرزند پیامبر (ص) می شمارند، که البته اسلام، به طور کامل و مشخص، این شخصیت جهانی و موعود کل را معرفی نموده اما در سایر ادیان چنین نیست. شور و التهاب انتظار موعود آخرالزمان، در تاریخ پر فراز و نشیب یهودیت و مسیحیت موج می زند. یهودیان، در سراسر تاریخ محنت بار خود، هر گونه خواری و شکنجه را به این امید بر خود هموار کرده اند که روزی مسیحا بیاید و آنان را از گرداب ذلت، درد و رنج رهانده، فرمانروای جهان گرداند. هدف این تحقیق و نوشتار بررسی نشانه ها و کارکرد های ماشیح منجی یهودیان است.

موعودگرایی یهود در نگاه کلی

یهودیان که خود را پیروان حضرت موسای کلیم (ع) می دانند نیز منتظر موعودند. در آثار دینی یهود و اسفار تورات و دیگر کتاب های انبیای آنان، همواره به موعود اشاره شده است. در کتاب «نبوئت هیلد» (وحی کودک) مطالب بسیاری درباره ظهور پیامبر اکرم (ص) و به قسمت هایی از تاریخ و احوال پیامبر و حوادث مربوط به بعثت و پاره ای از علائم آخرالزمان و رجعت و اشاراتی به شخصیت حضرت حجه ابن الحسن المهدی (ع)، و حتی اشاراتی درباره واقعه عاشورا، دست خواهیم یافت. به هر حال، چون یهودیان، به حضرت مسیح (ع) ایمان نیاوردند، بالطبع، موعود آنان هنوز ظهور نکرده است. اگر در مجموع آثار مقدس یهود تأمل شود، چهره سه موعود، در آن دیده می شود: حضرت مسیح (ع)، حضرت محمد (ص)، حضرت مهدی (ع) بنابراین، انتظار، در یهودیت حالتی ویژه دارد. و چون این قوم، به حضرت مسیح (ع)، و به حضرت محمد (ص)، نگرویدند، باید در برابر مسأله «موعود» و «انتظار» بسیار حساس و نگران باشند، و از این همه اشارات و بشارات که در کتاب ها و آیات خودشان آمده است به سادگی و غفلت نگذرند. آنان باید از دیگر منتظران منتظرتر باشند و بیشتر به «انتظار» و آمادگی برای «ظهور» فکر کنند و از این همه ظلم و خیانت و تجاوز و انسان کشی دست بردارند و از عواقب ظلم و ستم بترسند.
آنان دو موعود خود، مسیح (ع) و محمد (ص) را نپذیرفتند، لیکن از دست موعود سوم رها نخواهند گشت. این است که در روایات می خوانیم که جماعتی از یهودیان در اطراف «دجال» جمع می شوند و با ظهور مهدی (ع) و فرود آمدن عیسی (ع) و کشته شدن دجال، آنان نیز قتل عام می شوند و دامن جامعه بشری از وجود آن جماعت پاک می شود.

هویت ماشیح منجی یهودیان

درباره هویت ماشیح یا ناجی آینده، عقاید مختلفی اظهار شده است. اعتقاد عموم بر آن است که ظهور ماشیح و فعالیت های او در راه بهبود وضع جهان و تأمین سعادت بشر، قسمتی از نقشه خداوند در آغاز آفرینش جهان بوده است: «پیش از آنکه عالم هستی به وجود آید، هفت چیز آفریده شد؛ تورات، توبه، باغ عدن (بهشتجهنم، اورنگ جلال الهی، بیت همیقداش، نام ماشیح.» (پساحیم، 54 الف)
یک میدراش مؤخر چنین اظهار شده است: «از آغاز خلقت عالم، پادشاه ماشیح به دنیا آمد، زیرا (لزوم وجود او) حتی پیش از آنکه جهان آفریده شود، به ذهن (خداوند) خطور کرد.» (پسیقتا رباتی، 152 ب) همه دانشمندان یهود درباره یک نکته متفق الرأی هستند که ماشیح یک انسان است که از طرف خدا مأمور انجام وظیفه خاصی خواهد شد. تلمود، هیچگاه اشاره ای به یک ناجی یا موجود فوق انسانی درمورد ماشیح ندارد. در اینکه ماشیح داود است یا از نسل او اختلاف است. برخی او را با داود پادشاه یکی می دانند و با استناد به آیه «بعد از آن بنی اسرائیل برگشته و خداوند خدای خود و داود پادشاه خویش را خواهند طلبید.» (هوشع، 5: 3)، می گویند این پادشاه، ماشیح است. اگر او جزو زندگان است اسمش داود است و اگر جزو مردگان است (که بعدا زنده خواهد شد)، نامش داود است. (یروشلمی، براخوت: 5 الف)
مخالفان نظر فوق با اشاره به آیه: «نجات عظیمی به پادشاه خود می دهد و به ماشیح خویش احسان می کند، یعنی به داود و به ذریت او تا به ابد.» (مزامیر، 51: 18) می گویند در این آیه نوشته نشده است به داود، بلکه آمده است به داود و به ذریت او (ایخا ربا، 51: 1) ماشیح از نسل پادشاه داود خواهد بود و در ادبیات دانشمندان یهود ملقب به "فرزند داود" است. این اعتقاد عموم یهودیان است.

نامهای ماشیح در کتاب تلمود
آیاتی که اشاره به ماشیح دارد، حاوی نامهای گوناگونی برای اوست؛ شاگردان دانشمندان حتی کوشیده اند برای ماشیح نامهایی مشابه با اسم استاد خود از متن آیات کتاب مقدس بیابند. شاگردان مکتب شیلا نام او را شیلو (Shiloh) می گویند؛ «تا که شیلو بیاید.» (پیدایش، 10:49) شاگردان مکتب ربی ینای او را یینون (yinnon) به معنای دوام می نامند؛ «نام او تا ابد باقی خواهد ماند و اسم او پیش آفتاب دوام خواهد کرد.» (مزامیر، 17:72)
شاگردان مکتب ربی حنینا او را با استناد به آیه: «زیرا که بر شما ترحم (حنینا) نخواهد کرد.» (ارمیا، 13:16) حنینا می نامند. برخی اسم او را منحم بن حیزقیا می دانند و به آیۀ «زیرا تسلی دهنده (منحم) و تازه کنندۀ جانم از من دور شده است.» (مراثی ارمیا، 16:1) استناد می کنند. برخی او را مبروص مکتب ربی یهودا هناسی می نامند و به آیۀ «مسلما او بیماریهای ما را تحمل کرده و دردهای ما را بر خود حمل نموده است. ولی ما او را بلا کشیده و ضرب خورده و رنج دیده از جانب خداوند محسوب نمودیم.» (اشعیا، 4:53) استناد می نمایند. بلا کشیده به معنای مبروص است و ربی یهودا هناسی، 13 سال از بیماری برص رنج می برد و آن را نشانۀ رحمت الهی می دانست. (باوا مصیعا، 85 الف) ماشیح، هم از طبقۀ رنجدیدگان که یهودا هناسی نمونه واضح آن است، خواهد بود.

یهود و انتظار مسیح (ع) و محورهای آن

از برخی تعالیم دین یهود روشن می شود که شخص منجی و موعود منتظر، کسی جز حضرت عیسی مسیح (,) نیست و در واقع، این عقیده، یکی از اشتراکات این دین، با مسیحیت می باشد. «توماس میشل» در این باره می گوید: «تعالیم انبیا، در بر افروختن آتش شوق قیام مسیح در دلهای قوم عهد عتیق (یهودیان) تاثیر به سزایی داشت؛ خدا قوم خود را در حالت نکبت و ذلت باقی نخواهد گذاشت بلکه خود او کسی را مسح کرده، برای نجات مردم خواهد فرستاد.» (عنوان «مسیح» از اینجا می آید) از کتابهای نبوت معلوم می شود که آرزوی آمدن مسیح بر گرد سه محور اساسی می چرخید که البته این محورهای سه گانه به گونه ای مشخص از یکدیگر جدا نشده اند.

محور اول: مسیح پسر داود
برخی از انبیا، مانند حزقیال و ملاکی، اعلام داشتند که خدا به زودی یک مسیح را از نسل داود برای بازگرداندن شکوه بنی اسرائیل خواهد فرستاد. انتظار می رود که مسیح یاد شده، قوم خود را از دست حاکمان مشرک رهایی بخشد و قدرت شریعت خدا را برای گروه کوچکی که در زمان تنگی، وفادار و مطیع فرمان خدا باقی خواهند ماند، بسط و اعتلا ارزانی کند. در این سلطنت (یا ملکوت) جدید، عدالت و نیکی به مستمندان و پرستش درست و خالصانه خدا، حکمفرما خواهد بود. خدا نیز از طریق مسیح خویش، بر قوم خود حکومت خواهد کرد. برخی از انبیا مژده دادند که این سلطنت تنها برای یهود نیست، بلکه همه ملتهای جهان از آن برخوردار خواهند شد.

محور دوم: بنده خدا
اشعیای نبی از «بنده خدا» که خواهد آمد، سخن گفته است: «وی به دور از هر قدرت نظامی و اقتصادی و هر شکوه ظاهری و نفوذ کلمه خواهد آمد. همچنین او از روی ایمان و تسلیم به اراده خدا، مخالف هرگونه شدت عمل، دارای صبر و بردباری برای تحمل دردها و ستمها خواهد بود و با تحمل بار گناهان قوم، همچون وسیله ای برای نجات، عمل خواهد کرد.»

محور سوم: پسر انسان
این شخصیت پیچیده، در کتاب دانیال آمده است. آن کتاب، به شیوه ادبی مکاشفات نوشته شده و فهم شیوه مذکور بسیار دشوار است؛ زیرا اشکال و رموز پیچیده و ناآشنایی در آن وجود دارد. ادبیات مکاشفه، به دوره ای از تاریخ یهود تعلق دارد که قوم، زیر ستم بود و به همین دلیل، آمال و آرزوهای خود را در قالب اشارات و رموز بیان می کرد. نوشته های مکاشفه، از «روز خداوند» سخن می گوید و این که خدا برای اصلاح مفاسد و اشرار و رهایی بخشیدن به کسانی که بر ایمان خود استوار مانده اند، در جهان وارد عمل می شود. به گفته ادبیات مکاشفه، به نشانه فرا رسیدن روز خداوند، «پسر انسان» از آسمان فرو خواهد آمد و ملکوت الهی را برپا خواهد ساخت.

نشانه های ظهور نزد یهودیان

یهود در کتابهای خودشان علائم و نشانه هایی را برای مصلحی که در انتظارش هستند، ذکر کرده اند که چند نمونه آن عبارتند از:
1 - همه سبطهای ده گانه اجتماع کنند و در مقابل حکومت واحد از بیت داود، خاضع می باشند.
2 - یاجوج و ماجوج شکست می خورند.
3 - کوه زیتون شکاف بر می دارد.
4 - وادی مصر خشک می شود.
5 - آبهای گوارا در اورشلیم و از بیت المقدس بیرون می آید.
6 - ده نفر مرد از قومیتهای مختلف دنیا به لباس یک یهودی می چسبند و از او التماس می کنند که با او باشند؛ زیرا اینان شنیده اند که خدا با یهود است.
7 - شرورهای زمین نابود شوند؛ اینان نظرشان این است که مسیح نمی آید، مگر بعد از آن که بر دین بنی اسرائیل خروج کرده اند، از بین رفته باشند. به همین جهت، بر هر یهودی واجب است تا حد امکان کوشش کند که با سایر امتها اشتراک نداشته باشند تا تمام قدرت و حکومت، فقط در اختیار یهود بماند. و قبل از آن که یهود به طور نهایی بر بقیه امتها حاکم شود، باید جنگ به پا شود و ثلث دنیا نابود گردد و یهود، هفت سال پی در پی بماند و سلاحهایی را که بعد از پیروزی به دست آورده اند، بسوزانند. در چنین روزی است که یهود به بالاترین مرحله ثروت و سرمایه داری رسیده و همه اموال دنیا را مالک شده است و بزودی گنجهای اینان، خانه های بزرگی را پر می کند که برای حمل کلیدهای این خانه ها سیصد الاغ لازم است و این زمانی است که مردم دسته دسته به یهود داخل می شوند و همگان از آن استقبال می کنند. غیر از مسیحی ها که هلاک می شوند؛ زیرا آنان از نسل شیطانند.
8- در تعالیم «تلمود» راجع به نشانه های ظهور مصلح یهود، چنین آمده است:
الف: بر هر یهودی واجب است که کوشش کند تا حکومت دنیا را به دست بگیرد و بقیۀ امم با کمال خواری و ذلت قرار بگیرند. و قبل از سلطۀ نهایی، باید جنگی به پا شود و دو ثلث عالم از بین برود و یهود هفت سال باقی می ماند و سلاح هایی را که به دست آورده اند، می سوزاند و در این هنگام، دندان های دشمنان بنی اسرائیل به اندازۀ 22 ذراع شده و از دهن ها بیرون آمده است!!
ب: زندگی یهود در این دوره در جنگ با سایر امم و به زودی مسیح حقیقی می آید و شخص منتظر، به پیروزی می رسد و امت یهود به اوج سرمایه داری و ثروت می رسد؛ چون که مالک تمام املاک دنیا می شود، به طوری که برای حمل کلیدهای گنج های آنان، حداقل سیصد الاغ لازم است.
ج: دردهای زایمان دورۀ ماشیح سخت و شدید خواهد بود.
د: تاریکی و سیاهی شب، قبل از دمیدن سپیده فزونی می یابد.
و: آشفتگی و فساد در جهان به حد اعلی خواهد رسید و سختی های زندگی، غیر قابل تحمل خواهند شد.
ه: جوانان به پیران بی احترامی کرده و آنها را خجالت خواهند داد و پیران در جلوی جوانان به پا خواهند ایستاد.
ی: روی مردم چون روی سگ خواهد بود (از بی حیایی).
م: محل تحصیل و مطالعه به اماکن فساد مبدل شده، دانش دبیران فاسد خواهد گشت.
ن: فرزند داود (ماشیح)، فقط در دوره ای ظهور خواهد کرد که همه مردم آن یا معصوم باشند یا مجرم.
ر: دوران هفت ساله ای که ماشیح در آن ظهور می کند، چنین است: سال اول؛ بی بارانی، سال دوم؛ قحطی، سال سوم؛ قحطی شدید و مردن مردان، زنان، کودکان، متقیان و فراموشی تورات، سال چهارم؛ سیری و وفور نعمت، سال پنجم؛ سیری و فراوانی عظیم، بازگشت تورات به سوی آموزندگانش، سال ششم؛ به گوش رسیدن صداهایی از آسمان، سال هفتم؛ در گرفتن جنگ و در پایان این دوران هفت ساله ماشیح می آید.
ز: هر وقت ببینی دولت ها با هم به نزاع سیاسی که منجر به جنگهای سخت می شود، می پردازند.
ل: داود در مزامیر پنج بار از خدا خواسته است تا برخیزد؛ چهار بار مربوط به چهار دولت یونانیان، بخت النصر، هامان صدراعظم خشایارشا، رومیان و پنجمی مربوط به دولت گوگ و ماگوگ (یأجوج و مأجوج) است که در آخرالزمان با قدرتی عظیم علیه اسرائیل به جنگ خواهد آمد.
9- جنگ های مذهبی نیز یکی دیگر از علائم ظهور منجی یهود است. هرگاه، جنگ های مذهبی و دینی به اوج می رسید، آن را نشانه ای برای ظهور موعود تلقی می کردند. در آغاز قرن هفدهم نشانه های بیشتری برای نزدیک بودن قطعی عصر مسیحایی مشاهده شد. چندین جنگ مصیبت بار و شرم آور میان «کاتولیک ها» و «پروتستان ها» در اروپا درگرفت که به نظر می رسید آنها دوران مصیبت بار قبل از عصر مسیحا را محقق می کنند و جنگ های سی ساله (1618ـ1648) اوج آنها بود. در آغاز، جنگی میان شهریاران کاتولیک و پروتستان آلمان رخ داد و به تدریج تمام قدرت های اروپا را درگیر کرد و سرانجام آشوب و درهم ریختگی در همۀ ممالک بالا گرفت. گرچه در این دوران خونین، یهودیان آزار ویژه ای ندیدند و شاید برخی مسیحیان به آنان توجه بیشتری کردند، ولی بسیاری از جوامع یهودی ویران شدند و بر اثر آشفتگی عمومی حاکم بر اروپا، برخی زیان های مادی برای آنان به بار آمد.
10- یکی دیگر از حوادثی که قبل از ظهور موعود، از نظر یهود روی می دهد، نابودی سلاطین و حاکمان جبار است. «به منظور گردآوردن تمامی طوایف بشر بر یک دین حق، سلاطین و دول مختلفه را نابود کنم و به گرمی غضب من روی زمین بسوزد. آن وقت برگردانم به قوم ها لب پاکیزه برای خواندن همه به نام خدای و عبادت کردن ایشان به یک روش.»
11- ظلم و ستم فراوان به قوم بنی اسرائیل در دوران پیش از ظهور: از نظر یهود، دوران پیش از ظهور همراه با ستم به قوم بنی اسرائیل است. امت ها در ستم کردن به بنی اسرائیل بر یک دیگر سبقت خواهند گرفت و «هر گرفتاری تازه چنان شدید خواهند بود که گرفتاری های قبلی را از یادها خواهد برد.» گفته های یهود در این باره قدری خرافه گونه است و بعضی از مطالب بیان شده با افسانه های کتب قدیم شباهت بیشتری دارد؛ هر چند این مطالب مربوط به دوران پیش از ظهور، از کتاب مقدس یعنی تورات اخذ شده است.
جولیوس کرینستون در این باره چنین می گوید: «پیش از آمدن مسیحا یک ستون آتش در جهان ظاهر خواهد شد و چهل روز در برابر چشمان اقوام روی زمین برپا خواهد بود. آن گاه مسیحای پادشاه برای حرکت از مکانی در فردوس به نام «لانۀ گنجشک» فرمان خواهد یافت. او نخست در ایالت «جلیل» ظاهر خواهد شد؛ زیرا «جلیل»، نخستین ناحیه ای بود که به دست رومیان ویران گردید. یک ستارۀ تابان در آسمان ظاهر خواهد شد و هفت ستارۀ دیگر آن را محاصره خواهند کرد. آنها به مدت هفتاد روز، روزی سه بار با آن ستارۀ تابان خواهند جنگید و هر شب بلعیده و هر صبح بیرون افکنده خواهند شد. پس از هفتاد روز آن ستاره از میان خواهند رفت. مسیحا در آتش مذکور پنهان خواهد شد و به دوازده ماه نامرئی خواهد بود. سپس وی را به آسمان برده، تاج پادشاهی بر سر او خواهند گذاشت و تمام قدرت و شوکت یک پادشاه را به او عطا خواهند کرد. آن گاه وی به زمین فرود خواهد آمد و ستون آتش دوباره مرئی خواهد شد. مسیحا در سراسر عالم معروف خواهد گردید و ملت ها همراه با بسیاری از یهودیان بی ایمان با او به جنگ برخواهند خاست. سپس جهان به مدت پانزده روز تاریک خواهد شد و جمعی از مردم در آن دوره خواهند مرد.
در سال 73 از ششمین هزارۀ آفرینش جهان (1313 میلادی) تمام اقوام در رم گرد خواهند آمد و خدا بر آنان باران آتش، تگرگ و سنگ فرو خواهد ریخت و ایشان به استثنای پادشاهانی که به رم نیامده اند، هلاک خواهند شد. این پادشاهان نیز خواهند با مسیحا جنگ کنند و [فرزندان] اسماعیل در محاصره کردن اورشلیم به آنان خواهند پیوست. اما «او که بر آسمان نشسته است، می خندد.» بسیاری در پرستش خدا با یهودیان همراه خواهند شد و بدین گونه، خلقت تازه ای خواهند یافت؛ زیرا خدا ارواح تازه ای برای بازماندگان ایجاد خواهد کرد و آنان را برای ورود به هزارۀ هفتم آماده خواهد ساخت. جنگهای مذهبی و نشانه های ظهور در آغاز قرن هفدهم، نشانه های بیشتری برای نزدیک بودن قطعی عصر مسیحایی مشاهده شد.
چندین جنگ مصیبت بار و شرم آور، میان کاتولیکها و پروتستانها در اروپا در گرفت که به نظر می رسید آنها دوران مصیبت بار قبل از عصر مسیحا را محقق می کنند و جنگهای سی ساله، (1618 - 1648) اوج آنها بود. در آغاز، جنگی میان شهریاران کاتولیک و پروتستان آلمان رخ داد و به تدریج، تمام قدرتهای اروپا را درگیر کرد و سرانجام، آشوب و در هم ریختگی در همه ممالک، بالا گرفت. گرچه در این دوران خونین، یهودیان آزار ویژه ای ندیدند و شاید برخی از مسیحیان به آنان توجه بیشتری کردند، ولی بسیاری از جوامع یهودی ویران شدند و بر اثر آشفتگی عمومی حاکم بر اروپا، برخی زیانهای مادی برای آنان به بار آمد.»


منابع :

  1. جولیوس کرینستون- انتظار مسیحا در آیین یهود- ترجمه حسین توفیقى- مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- 1377

  2. محمدمهدى کریمى ‏نیا- مقاله انتظار موعود در آیین یهود- درگاه پاسخگویی به مسائل دینی- فصلنامه معرفت- شماره 27

  3. توماس میشل- کلام مسیحى- ترجمه حسین توفیقى- صفحه 38- 37

  4. محمد بهشتی- ادیان و مهدویت- مؤسسه مطبوعاتی حسینی- تهران بی تا

  5. جواد قاسمی قمی- مقاله ماشیح؛ منجی یهود به روایت تلمود (نشانه ها و کارکردها)- مجله هفت اقلیم- پیش شماره 2

  6. محمدمهدی کریمی‌نیا- مقاله دکترین مهدویت و انتظار موعود در آیین یهود- کمیته علمی همایش بین المللی دکترین مهدویت

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/114724