نقش روحانیت یهود در دوران پروشیم

تشکیل فرقه های مختلف روحانیت یهود

مردم یهودی که ایمان و اعتقاد خود را در معرض تعرض و نابودی می دیدند از هر امکانی برای حفظ ارزشهای دینی خود استفاده می کردند و در همین شرایط گروههای اشرافی که عموما ریشه روحانی داشتند دسته ای با یونانیها و دسته ای دیگر با رومیها عهد و پیمان می بستند. پیدا است جامعه یهودی زیر فشار شدید فرهنگی و دینی و مالیاتهای سنگین و تعرضات گوناگون گرفتار بودند و در جستجوی راهی برای ادامه زندگی، تلاش می کردند. به علاوه جنگهای پی در پی و پایان ناپذیر محلی نیز توان آنها را برای مقاومت هر روز کمتر می کرد و زندگی از تحمل خارج می شد، در چنین شرایطی سیل مهاجرت به سرزمینهای دیگر در جستجوی کسب حداقل معیشت و حفظ اعتقادات دینی عکس العمل طبیعی مردم بود.
تاریخ نگاران و باستان شناسان بر این عقیده اند که مدتها قبل از خرابی معبد بیت المقدس دوم، اکثریت جامعه یهودی آن زمان از اورشلیم و جغرافیای آن روز حکومت یهود به خارج رفته بودند. بزرگترین این اجتماعات، در بین النهرین (بابل) و سایر نقاط ایران زندگی می کردند و بسیاری دیگر در مصر، سوریه، لبنان، یونان، قبرس و سایر کشورهای حوزه مدیترانه شرقی و بعضی دیگر در عربستان، یمن، حبشه و سایر نقاط سکنی گزیدند و در این نا به سامانی و در هم ریختگی اجتماعی بود که فرقه های مختلف روحانیت یهود به وجود آمدند. گرچه در نوشته های باقی مانده از آن دوران بیش از چند فرقه مذهبی نامبرده نشده ولی تمام قراین حکایت از درهم ریختگی فرهنگی و مشکلات حاصل از فرقه گرایی و تفرقه و چنددسته گی دارد.

گروه اسنیان
به طور مثال می توان از گروهی به نام «اسنیان» نام برد که اساس اندیشه آنها بر گوشه گیری و دوری از اجتماع و زهد و پاکدامنی از طریق ریاضت کشیدن و رستگاری شخصی بود که این فرقه وسعت و دوام کمتری یافت و بیگانگی آن با فرهنگ یهودی موجب فراموشی این نوع تفکر در میان یهودیان شد.

گروه حسیدیم
اما در همین دوران نظام حسیدیسم از اعتبار و اهمیت ویژه در میان توده های مردم برخوردار بود. حسیدیم که به اجرای فرامین «تورات» و رعایت فرایض پایبند بودند، توانستند جریان فکری یهودیان را به سمت رعایت اصول اولیه دین یهود و فرامین موجود در کتاب مقدس «تورات» رهنمود شوند و از انحرافات معمول و بروز چند دستگی و نفاق جلوگیری نمایند. زیر چتر تفکر حسیدیسم گروههای دیگری به وجود آمد که هر چند تفاوتهایی بین آنها به لحاظ تفاسیر مذهبی و اجرای فرایض دینی وجود داشت ولی در اصل می توان آنها را در گروه حسیدیم به شمار آورد. جریان حسیدیم هنوز هم زنده و فعال است.

گروه پروشیم یا فریسیها و عقاید آنها

با توجه به بررسی مدارک موجود می توان نتیجه گرفت که گروه پروشیم وابستگی فکری کامل به حسیدیم داشتند. این گروه در سالهای (160-165) قبل از میلاد به وجود آمد و به طور سازمان یافته و پیگیر مطالعه تورات و رعایت احکام و فرایض را اصل اساسی فعالیتهای خود قرار داد. پروشیم یا فریسیها خود را پیروان سنتی عزرا هسوفر می دانستند و معتقد بودند بعد از رسالت حضرت موسی دین یهود به وسیله عزرا حفظ شده و دستورات و توصیه های عزرا در ادامه تورات شفاهی است که بعد از اصول مطرح شده در تورات مورد توجه و قبول آنها بود. پروشیم در عین حال معتقد بودند که اجرای مراسم در بیت همیقداش دگرگون شده و باید در نحوه اجرای فرایض و قداست بت همیقداش تغییراتی به وجود آید. پروشیم ضمن اعتقاد کامل به نص تورات و گفته های عزرا معتقد به اجرای قوانین و سنن غیر مکتوب بودند که به وسیله انبیاء و حخامیم تدوین و توصیه شده است و معتقد بودند تورات شفاهی به یهودیان امکان می دهد تا فرامین الهی را بر حسب شرایط روز تعریف و اجرا نمایند.
به لحاظ فلسفی، جبر و اختیار را در نظام خلقت یک تقدیر الهی می دانستند، در حالی که به تعیین سرنوشت انسانها و جبر زندگی فردی و اجتماعی باور داشتند و زندگی را مقدر می دانستند با وجود این اختیار و اراده انسان را در مقابله با حوادث ناشی از همان خواست و تقدیر الهی دانسته و معتقد بودند که انسان در ارتکاب به گناه و یا انجام دستورات خداوند صاحب اراده و تصمیم است و همین اختیار او را به فراگیری فرایض مذهبی و انجام آن تشویق می کند و اراده آگاه، انسان را از ارتکاب به گناه برحذر می سازد.
رابطه تقدیر و خواست خداوند و اراده انسان برای انجام کار نیک سرلوحه اندیشه پروشیم و یا در واقع حسیدیم بود. آنها تقدیر الهی و اراده انسان را مکمل یکدیگر می دانستند و آن را ناشی از قدرت خداوند به شمار می آورند. پروشیم بر توحید و وحیانیت خداوند تأکید فراوان داشتند و در نوشته های بازمانده از آنها تا امروز نشانه های از قومیت گرایی و نژادپرستی نمی توان یافت. آنها حتی به تبلیغ و ترویج اصل توحید بین اقوام و گروههای غیر یهودی می پرداختند و سعی در آشنایی مردم زمان با خداپرستی و توحید داشتند. در همین دوران گروههای زیادی از اقوام غیر یهودی در ارتباط با پروشیم بودند و از این طریق به هستی شناسی توحیدی آشنا شدند. و بی آن که به یهودیت بپیوندند اصل توحید و خداپرستی را اجرا می کردند و کلمه «گرتوشاو» در آن زمان به کسانی اطلاق می شد که پیرو اصل توحید و خداپرست بودند و یهودی نبودند. پروشیم در حدود قرن اول میلادی نماینده تفکر و اندیشه یهودیت بودند و اکثر اجتماعات یهودی آنها را قبول داشتد و دستورات شرعی خود را مطابق سفارشات و تأکیدات و برداشت آنها از فرامین تورات اجرا می کردند.
معنی واژه پروشیم به روایتی از مصدر «پارش» به معنی جدا شدن گرفته شده، در این صورت پروشیم به معنی «جدا شده ها» یا «جدایی طلبان» می باشد و یا به روایتی «آنهایی که جدا قرار داده شده اند» با توجه به شرایط آن روز این جدایی به معنی منفی آن نبوده است بلکه با توجه به شرایطی که در ابتدای این قسمت ذکر شد، معنی جدایی پروشیم از کسانی است که تسلیم شرایط کفرآمیز سلطه یونانیها و رومیها شدند و از اصول واقعی دین یهود فاصله گرفتند و به کفر و زد و بندهای سیاسی و امور دنیوی پرداختند و در واقع «پروشیم» از این جریان جدا شدند و به ریشه های یهودیت توجه نمودند.

آغاز تحولات اساسی در روحانیت یهود در دوران گروه پروشیم (فریسی ها)
پروشیم (فریسی ها)، که در واقع بخشی از نهضت «حسیدیسم» یا اصول گرایان دینی بودند آغازگر تحول در بینش روحانیت یهود هستند و چون هسته مرکزی این تحول دینی هنوز هم حضور فعال دارد، می توان گفت تأثیرگذارترین نحله های روحانیت یهود در عصر حاضر می باشند. «کهنیم» که مجری مراسم مذهبی در بت همیقداش بودند رفته رفته به یک طبقه اشرافی تبدیل شدند و اصولا به عنوان حاکمان اجرایی عمل می کردند تا اجراکنندگان احکام دینی. اولین کوشش «پروشیم» برای شناساندن خود کسب قدرت طی دو قرن آخر آبادی بت همیقداش دوم صورت گرفت. در این مرحله توجه به تجمع مردم در کنیسه ها در مقابل مراسم قربانگاه در معبد مقدس، هدف اصلی فریسی ها بود.
اهمیت یافتن نقش کنیسه ها به عنوان مرکز عبادت و انجام فرایض دینی یهود و به منظور تحت الشعاع قرار دادن قدرت «صدوقی ها» یعنی کهنیم و لوی ها بود و اجرای بخشی از مراسمی که در معبد مقدس انجام می گرفت (دعاها و مناجات ها) به کنیسه ها منتقل شد و افرادی غیر از کهنیم و لوی ها در اجرای مراسم مذهبی و فرایض شرعی سهمی روزافزون یافتند و در حالی که کهنیم و لوی ها، نیروی خود را صرف اجرای مراسم قربانی و نظایر آن می نمودند، فریسی ها تعلیم تورات و آموزش قوانین دینی و اخلاقیات یهود به مردم را وظیفه اصلی خود می دانستند.

ایجاد اختلاف و جدایی بین فریسی ها و صادوقی ها

بدین ترتیب بین علمای «فریسی» و کاست مذهبی کهنیم گروه بندی به وجود آمد که اختلافات ناشی از آن به سنهدرین (مجمع عالی دینی و فقهی یهود) کشیده شد. تفسیر قوانین تورات به زبان ساده که با مسائل روزمره زندگی مردم سر و کار داشت به گروه «پروشیم» این فرصت را می داد که رسوم مشروع و متداول و مورد نظر مردم را داخل مراسم دینی و شعائر مذهبی معبد مقدس نمایند. البته این بدان معنی نبود که «پروشیم» مخالف مراسم معمول در بت همیقداش بودند، بلکه آنها خواهان تقویت این مراسم به وسیله تفسیرات جدید و مردمی تر از اصول تورات بودند. به طور کلی می توان گفت «فریسی ها» به یک جریان تکاملی و غیر ثابت در مورد تصمیمات شرعی معتقد بودند و تورات شفاهی یعنی احکام علمای دین یهود را هم طراز با تورات کتبی می دانستند.
این برخوردها به جدایی دائمی «فریسی ها» و «صادوقی ها» منجر شد و دو فرقه مذهبی جداگانه به وجود آمد و در نتیجه مسائل دینی با مسائل اجتماعی و اقتصادی درهم آمیخت و دامنه مخالفت ها در حیطه امور مذهبی فراتر رفت و به امور خارج از کنترل روحانیون کشید و این وضع تا بدانجا پیش رفت که در زمان یکی از فرمانروایان حشمونائیم به نام هیرقانوس، فریسی ها از عضویت در سنهدرین اخراج شدند و در همین زمان بود که به آنها لقب «پروشیم» یا اخراج شدگان داده شد و آنها این نامگذاری را برخود پذیرفتند. ولی، تفسیری دیگر از واژه پاراش به معنی تفسیرکننده یعنی تفسیر کننده فرامین بر اصول تورات می باشد.

حمایت مردم از فریسی ها

مقاومت و ایستادگی «پروشیم» در برابر «صدوقیان» و جنبه های مردمی و اخلاقی تعلیمات دینی، آنها را از حمایت عظیم مردمی برخوردار کرده بود. مراکز قدرت آنان اماکنی بود که آنها به تدریس و آموزش اشتغال داشتند و این امکان بعدها به وسیله روحانیون و مفسرین دینی مشهور مورد قبول مردم چون «هیلل»، «شمای»، ربی ییشماعل و ربی عقیوا رسمیت یافت، حتی قبل از قیام حشمونائیم (قرن یکم قبل از میلاد) ریشه های فکری «پروشیم» بیشتر جوابگوی امیدها و آرزوهای مردم سرکوب شده در کلیه جوانب زندگی یهودیان بود. اعتقاد به رستاخیز مردگان (تجلی روز قیامت) پاداش و جزای اعمال انسان در زندگی پس از مرگ، مژده ظهور ماشیح نشان دهنده آرزوها و امیدهای مردم بود.

خدا در عقاید فریسی ها
به عقیده «فریسی ها» خداوند از کردار بندگان از قبل خبر دارد و مشیت خویش را جاری می سازد. ولی در عین حال بشر مختار و صاحب اراده است و به همین دلیل در برابر اعمال خود مسئول است و باید در پیشگاه خداوند جوابگو باشد. خداوند به اراده خود، خوبی و بدی را در غریزه انسان خلق کرده و با راهنمایی پیامبران، انسان را به سوی نیکوکاری و تزکیه نفس راهنمایی کرده است و تورات را به عنوان چراغ راه به وسیله پیامبر گرامی خود حضرت موسی کلیم الله به بنی اسرائیل هدیه نموده تا راه خود را به سمت رستگاری بپیمایند قدرت تشخیص خوبی از بدی و این که انسان حق انتخاب داشته باشد، موهبت خداوندی است که انسان ها باید از آن بهره مند شوند. بر اساس گفته فریسی ها و با اعتقاد به تاکید انبیاء یهود؛ «خداوند، روح مطلق دانایی و قادر متعال و منشاء کلیه خوبی ها و مهربانی ها و عدالت است.»
تعلیمات آنها بر این اساس است که خداوند کلیه مخلوقات خود را دوست دارد و رستگاری آنها را در اقدام به کار خیر می داند. آنها بر این اعتقاد هستند که جبریت خلقت و وحدانیت حق و مطلق بودن اراده خداوند، مانع از اختیار و اراده آزاد انسان، برای ستایش خداوند و اقدام به امور خیر و عادلانه نیست. در مورد شناخت خداوند عقیده بر این بود که خداوند مافوق و برتر از همه موجودات است. درک و فهم او در مقیاس فکری انسان غیر ممکن است و درک تمامیت ذات خداوند با هیچ نامی و شکلی قابل تعریف نیست و به کار بردن بعضی واژه ها در معرفی صفات و ذات خداوند تعریف خصایل خداوندی بنابر معرفت و شعور انسانی است. زعقف لعنح خالق جهان هستی، ردثعح خدای لامکان، شباذر تجلی الهی، بعضی واژه هایی است که فریسی ها و حسیدیم در معرفی خداوند به کار برده اند.

تفاوت عقاید پروشیم و صدوقی ها در مورد کیفر و جبر و اختیار و اراده انسان
صدوقی ها، مشیت الهی را نوشته بر پیشانی انسان و عبادت و دعا را وسیله نزدیکی به خداوند و تسلیم شدن به سرنوشت و تغییر آن را غیر ممکن می دانستند مگر به خواست و اراده خداوند. ولی به گفته «پروشیم» گر چه خداوند از پیش قادر به تعیین راهی است که انسان ها انتخاب می کنند ولی او را در انتخاب راه و روش زندگی آزاد گذاشته است. در تلمود گفته شده «گرچه در نهایت همه چیز از قبل به وسیله خالق آن (خداوند) پیش بینی شده ولی آزادی انتخاب به آدمیان داده شده است.» (تلمود، رساله آووت فصل 3 آیه 16) اگر فردی راه خوب را انتخاب کند نیروهای معنوی به او کمک می کنند و اگر راه بد را انتخاب کند خود مسئول پیمودن آن بوده است. (تلمود، رساله شبات، برگ 104). به عقیده «فریسی ها» کیفر الهی و یا پاداش و جزای اعمال در مورد انسان ها عملی خواهد شد و همه چیز در دنیای مادی کنونی به پایان نمی رسد. بلکه کیفر الهی و زندگی دیگر وجود دارد که انسان قادر به تجربه و درک آن در دنیای مادی نمی باشد.

نظر «فریسی ها» در مورد فرامین تورات
نظر «فریسی ها» در مورد فرامین تورات این طور خلاصه می شود که فرامین آن باید در هر دوران با تفاسیر راب ها و روحانیون متناسب با شرایط زمان و موقعیت زندگی هماهنگ باشد البته با محوریت «تورات». هنگامی که به نظر می رسد قوانین اجرایی اجتماعی مخالف وضعیت زمان و معرفت و شناخت الهی است می توان آن را تفسیر و مطابق شرایط زمان تطبیق نمود. به عنوان مثال قانون شرعی و فقهی «با استفاده از تعالیم تورای شفاهی چشم به عوض چشم» این طور تعبیر می شود که این حکم الهی برای انتقام جویی نیست بلکه تعیین مجازات در مقابل وقوع جرم است. یعنی هر مجازات باید مطابق جرم انجام شده باشد. روشی که در دوران باستان وجود داشت انتقام جویی در برابر هر جرم کوچک بود که وقوع جرایم را بیشتر و بیشتر می کرد و فریسی ها به این ترتیب از ارتکاب جرم بعدی جلوگیری می کردند.
شکل گیری کنیسه ها و انجام فرایض دینی به جز قربانی کردن از تعالیم و اقدام «حسیدیم» و «پروشیم» بود. آنها معتقد بودند که خالق یکتا در همه جا حضور دارد و عبادت خداوند خارج از معبد مقدس نیز امکان پذیر است. چون خداوند در همه جا حاضر و ناظر است، می توان او را هم در معبد مقدس و هم در خارج از آن در کنیسه ها ستایش کرد و نباید عبادت را فقط به گذارنیدن قربانی ها محدود ساخت و به آن بسنده کرد. بدین ترتیب نظام کنیسایی در میان یهودیان اهمیت بسیار یافت و مکمل اجرای مراسم قربانی در معبد مقدس «بت همیقداش» شد.

نقش فریسی ها در حفظ و کمال یهودیت
فعالیت فریسی ها تا قرن دوم میلادی ادامه یافت و بزرگ ترین تأثیر را در حفظ و کمال یهودیت به جای می گذاشت. فریسی ها در حفظ اعتقاد خود بسیار معتقد و ثابت قدم (رادیکال) بودند و در حفظ و اشاعه دین یهود به نسل های بعد از خود، آن هم در دورانی که به علت بی عدالتی های شدید اجتماعی ترک مذهب متداول بود، خدمات فراوانی کردند، آنها بر خلاف بعضی گروه های متعصب، خشونت را در مذهب یهود رد می کردند و جنگ بین انسان ها را ظالمانه می دانستند. به عقیده آنها خداوند تنظیم کننده زندگی، تاریخ و ادامه حیات بشر است و انسان باید در یادگیری فرامین الهی و بسط و نتیجه گیری از آن فعال باشد و به همین دلیل فریسی ها بیشترین وقت و نیرو و امکانات خود را صرف تعلیم و آموزش می نمودند و بعد از خرابی معبد مقدس دوم وجود کنیسه ها و مدارس دینی فریسی ها موجب شد شیرازه زندگی دینی یهودیان از هم نپاشد و طی قرون متمادی یهودیان بتوانند بر اساس اعتقادات توحیدی خود به زندگی فردی و اجتماعی خود ادامه دهند.


منابع :

  1. آدین اشتاین سالتز- سیری در تلمود- مترجم باقر طالبی دارابی- مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- 1383

  2. هوشنگ کرملی- مقاله سیر تحولات روحانیت در دین یهود- انجمن کلیمیان ایران

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/114861