تفسیر وحی در الهیات مسیحی (مصداق وحی)

مصادیق چهارگانه وحی

در دایرة المعارف «بریتانیکا» برای وحی، مصادیق زیر ذکر شده است:
1- تجلی اراده و تدبیر الهی در عقل انسان و ضمیر و وجدان او.
2- ظهور قدرت و حکمت الهی در طبیعت.
3- حقیقتی که از جانب خداوند و از طریق کلام مکتوب و پیام خاص الهی به «قدیسین» رسیده است، آنهایی که با روح القدس هم سخن شده اند. این صریحترین نوع وحی است.
دو معنی نخست را «وحی تکوینی»، و معنی سوم را «وحی تشریعی» می نامند. و قرآن در دو مورد نخست لفظ «وحی» را به کار می برد. و معنی سوم، معنی معروف وحی نبوتی است که نیاز به ذکر نمونه ندارد.
4- وحی، حالتی است که انسان تحت تاثیر مستقیم خدا قرار گیرد و وحی به این معنی به طریق یا کانال جریان کلام و شیت خداوند می گردد، تفسیر شده است. و در حقیقت وحی در این مورد مساوی با اشراق و الهام است و داستان مادر موسی «و اوحینا الی ام موسی؛ و به مادر موسی وحی کردیم.» (قصص/ 7) مصداق روشن این قسم است.

تفسیر پدیدار شناسانه وحی
پدیدار شناسان دینی برای وحی، ابعاد و نشانه های پنجگانه ای بیان کرده اند.
1. مبدا و سرچشمه وحی: امری فوق طبیعی یا اسرار آمیز است، خدا، نیاکان، قدرت (مانا) و نیرو.
2. وسیله و ابزار وحی: علایم مقدس در طبیعت (همچون ستارگان، حیوانات، مکانها یا زمان مقدس) رؤیاها، بصیرتها، جذبه و وجدها و سرانجام کلمات یا کتاب مقدس.
3. هدف وحی: یاد دادن، کمک کردن، تنبیه کردن، حضور، فعالیت، ماموریت دینی.
4. مخاطبان یا دریافت کنندگان: جادوگر و ساحر، حکیم، کاهن و کشیش فداکار، پیامبران.
5. نتیجه یا اثر دریافت وحی: اعتقاد راسخ، تبلیغ الهی، عبادت.

کاربردهای وحی در کتاب مقدس
در قاموس کتاب مقدس نوشته «مستر هاکس» امریکایی با تتبع در کتاب مقدس موارد زیر برای وحی ذکر شده است:
الف: نبوت مخصوص شهری یا مملکتی یا قومی: سفر اعداد 24: 2، کتاب دوم سموئیل 23: 1 و 15: 1.
ب: رئیس یعنی آیتی برای قومی: سفر خروج 12: 10.
ج: وحی الهام: سفر خروج: 13: 6، کتاب ملاکی 1: 1، رساله رومیان 11: 4.
وحی به این معنا حلول روح اقدس الهی در مصنفین می باشد، و بر این اساس است که گفته می شود تمام کتب از الهام خداست. (رساله دوم تیموتادس 3/16)

اقسام وحی الهام

1. القا و افاده مطالبی از حقایق روحانی و حوادث آینده.
2. ارشاد آنان برای تالیف حوادث معروف یا حقایق مقرر تا آنها را بدون خطا ذکر نمایند.

وحی تاریخی، ناقص و کامل
در کتاب معجم اللاهوت الکتابی زیر عنوان وحی Revelation وحی تاریخی را مبنای دینی که کتاب مقدس ترسیم می کند دانسته و آن را وجه امتیاز آن، از ادیانی از قبیل دین «بودا» که هیچ گونه ارتباطی با وحی ندارند به شمار آورده است، پس وحی بدان صورت که در کتاب مقدس آمده، یک حقیقت تاریخی است. وحی که مبدا آن عهد عتیق بود در عهد جدید به کمال می نشیند و متمرکز در مسیح است که خود صاحب و موضوع اصلی وحی است، و دارای سه مرحله متمایز است:
1. وحی به دست خود مسیح اتمام می یابد و او به رسولان می سپارد.
2. وحی از طریق رسولان و شاگردان مسیح و نیز از طریق کلیسا و با ارشاد و رهنمود روح القدس به مردم می رسد.
3. عصر کمال نهایی وحی که ایمان مردم به نقطه شهود مستقیم سر الهی می رسد. وحی که مسیح آورد و نیز آنچه که از طریق رسولان و کلیسا به ما رسیده، هنوز ناقص است، زیرا حقایق الهی زیر پرده علامتها و نشانه ها محجوب است و آن علایم تنها خبر از وحی کاملی داده اند که در فرجام تاریخ رخ خواهد داد. و در آن هنگام پسر انسان با عزت، ظاهر خواهد شد، و مردم از این عالم به عالم دیگری منتقل می شوند.

دیدگاه زبانی و غیر زبانی درباره وحی
اندیشه مسیحی شامل دو برداشت کاملا متفاوت در باب ماهیت وحی است:
الف. دیدگاهی که در دوره قرون وسطی غایب بوده است و امروزه صورتهای سنتی تر را که مذهب کاتولیک رومی نماینده آن است، می توان تلقی زبانی از وحی نامید; بر اساس این نظر، وحی مجموعه ای از حقایق است که در احکام یا قضایا بیان گردیده است، و حقایق اصیل و معتبر الهی را به بشر انتقال می دهد. به گفته دایرة المعارف کاتولیک، وحی را می توان به عنوان «انتقال برخی حقایق از جانب خداوند به موجودات عاقل از طریق وسایطی که ورای جریان معمول طبیعت است» تعریف نمود.
ب. دیدگاه متفاوتی از وحی که در مقابل دیدگاه پیشین می توان آن را دیدگاه «غیر زبانی» نامید (یا اگر بخواهیم می توان اصطلاح «دیدگاه تاریخ نجات بخش» را به کار برد) و در مسیحیت پروتستان طی قرن حاضر به طور گسترده رواج یافته است. این دیدگاه مدعی است که در اندیشه مصلحان دینی قرن شانزدهم (لوتر و کالون و اقران آنان) و حتی جلوتر از آن در عهد جدید و کلیسای نخستین ریشه دارد. بر طبق دیدگاه غیر زبانی، مضمون وحی مجموعه ای از حقایق درباره خداوند نیست، بلکه خداوند از راه تاثیر گذاشتن در تاریخ به قلمرو تجربه بشر وارد می گردد. این تلقی غیر زبانی از وحی با تاکید دوباره در دوره جدید بر خصوصیت شخصی وار خداوند و این اندیشه که ارتباط شخصی وار الهی بشری شامل چیزی بیشتر از ابلاغ و پذیرش حقایق کلامی است، مناسبت دارد.
این دیدگاه مورد قبول کارل بارت (1886 - 1968) متکلم پروتستان سوئیسی نیز بود. وی بر آن بود که وحی اصلی، شخص مسیح است، کلمة الله در هیات انسانی، و کتاب مقدس یک مکتوب بشری است که شهادت بر این واقعه وحیانی می دهد، فعل خداوند در وجود مسیح و از طریق اوست، نه در املای یک کتاب معصوم.

وحی غیر لفظی و درونی

در دیدگاه وحی غیر لفظی به تفسیر پیشین خصوصیت تاریخی بودن وحی حفظ شده بود، و تنها به جای این که لفظی باشد، جنبه عینی و فعلی یافته بود، یعنی وجود مسیح که محل حلول یا تجلی خداوند بود، خود وحی مجسم به شمار می رفت، و کتاب مقدس چیزی جز روایت بشری از حلول خداوند در مسیح و آثار عینی آن نیست. ولی در این جا دیدگاه دیگری است که علاوه بر این که بر ویژگی غیر لفظی بودن وحی تکیه می کند، تاریخی بودن آن را نیز غیر مهم می شمارد و بر درونی بودن آن به عنوان حضور خداوند در ضمیر مؤمنان تاکید می ورزد. شلایر ماخر (1768 - 1834) که وی را مؤسس الهیات اعتدالی می شمارند از طرفداران این نظریه است. به اعتقاد وی، دیانت، موضوع تجربه زنده است، نه عقاید رسمی مرده، و قابل تحویل بر حکمت عملی یا حکمت نظری نیست، به تعبیر او عنصر مشترک ادیان، «احساس وابستگی مطلق» است، احساس تباهی در برابر نامتناهی.
از نظر وی، ارزش کتاب مقدس فقط در این است که سابقه احوال و تجارب دینی اسرائیل و مسیح و سرگذشت مؤمنان صدر اول را باز می گوید، در روش کلامی او، وحی واقعی تاریخی، جای کمی داشت. آلبرشت ریچل (1822 - 1889) متکلم پروتستانی آلمانی نیز همانند «شلایر ماخر»، در جستجوی مبنای قلبی و تجربی یانت بود، و این در درجه اول آن را به اراده اخلاقی انسان تعبیر می کرد و نسبت می داد. وی بر آن بود که تجربه اصلی مسیحی دگرگون شدن حیات و سلوک معنوی و تخلق به اخلاق و شخصیت مسیح است، و به همین جهت به تحقیقات تاریخی مربوط به زندگانی مسیح علاقه داشت، ولی در آثارش تصریح شده است که دیانت قلبی، فراتر از شناخت گذشته است.

تحلیلی از «مسیح وحی مجسم»

پدیده وحی در آیین مسیحیت، به شکلهای گوناگون و تفسیرهای مختلف، توجیه می شود و این رابطه مرموز و الهام بخش میان انسان و خدا که پیامبران الهی، حقیقت و مشروعیت خود را، از آن یافته اند چگونه در متون دین مسیحی و دایرة المعارف های بشری، تفسیر می شود. این پدیده، در نخستین روزهای رسالت پیامبران، گاهی به بخشهای بسیاری نازله آن تفسیر گردیده که حتی الهام کاهنان و پیش گویی غیب گویان و فالگیران، وحی تلقی شده و زمانی وحی در آن اوج الهامی به عنوان، روشنی بخش تجربه دینی و یا منبع و سرچشمه قوانین و تشریع الهی، تفسیر می گردد. اما از طرف دیگر آیین مسیحیت و پیچیدگیهای عقاید، و سر مگوی «تثلیث» در آن، دانشمندان معاصر و بعد از رنسانس اروپا را (آنهایی که به نوعی به دین و وحی، اعتقاد دارند) به آن واداشته است که این پدیده را، گاهی روانی، و زمانی به نحو «حلول» که عبارت دیگر تجربه دینی است و صریحتر «وحی مجسم» عیسی مسیح تفسیر نمایند. از این جهت ضرورت دارد که این پدیده را از متون معتبر مسیحی (کتابهای مقدس) که محکمترین سند داوری درباره عقیده مسیحیت است، پیگیری نماییم، و چگونگی و تطور این پدیده را در آن، ردیابی کنیم. تا روشن شود این نوع تفسیرهای متنوع که زاییده تخیل است هیچ ارتباطی به وحی درکتاب مقدس و آیین مسیح ندارد و این نوع تفسیرها را نباید به آیین مسیح نسبت داد.

جایگاه عیسی در عقیده مسیحیان
رهیابی و فهم وحی مسیحی، لازم دارد که محقق، در راه تحقیق حقیقت وحی در آیین مسیحیت به شناخت و طرز اعتقاد مسیحیان درباره عیسی مسیح، اطلاع کافی داشته باشد. جایگاه مسیح در نظام هستی و رسالت او روشن شود. زیرا شخص مسیح (در نظر مسیحیان نه انجیل)، روشن ترین ظهور «الوهیت» و «کلمة الله» است. دین خداست که فرود آمده و در پیکر عیسی متحد شده است. و یا مسیح همان وحی مجسم می باشد که ذات الوهیت در پیکر او تبلور یافته است.

عقیده به پیامبری و انسان بودن عیسی
بدون شک عیسی مسیح، خود را در نخستین روزهای قیام خود، انسان و بنده و فرستاده خدا می دانست و یقین داشت که خداوند او را به پیامبری برانگیخته و مانند دیگر پیامبران بنی اسرائیل: موسی، اشعیاء، عاسوی، برای راهنمایی و ارشاد مردم آمده است. عیسی مسیح، شریعت موسی و یهود را قبول داشته و خود را «کامل کننده» آن معرفی می کرد. در عهد جدید، انجیل «متی» و «لوقا»، چنین می گوید: «گمان مبرید که آمده ام تا تورات یا صحف انبیاء را باطل سازم. نیامده ام تا باطل نمایم بلکه تا تمام کنم. زیرا هر آینه به شما می گویم تا آسمان و زمین زایل نشود، همزه یا نقطه ای از تورات هرگز زایل نخواهد شد تا همه واقع شود. پس هر که یکی از این احکام، کوچکترین را بشکند و به مردم چنین تعلیم دهد، در ملکوت آسمانی، کمترین شمرده شود، اما هر که به عمل آورد و تعلیم نماید، او در ملکوت آسمان بزرگ خواهد شد.» (متی: 5، 17، 19 و لوقا: 1716)
چنانچه ملاحظه می شود عیسی مسیح با صراحت تمام به انسان بودن و پیامبر بودن خود اعتراف دارد و بیان می کند که او تکمیل کننده شریعت موسی می باشد. در مطاوی عهد جدید، بارها می خوانیم که عیسی خود را بنده و فرستاده خدا می داند و از دیگران هم می خواهد که خدای یگانه را بپرستند. «ای اسرائیل! بشنو، خداوندی که خدای ماست یک خداوند است.» (مرقس 12: 29) «شما سامریان، آنچه را نمی شناسید، می پرستید اما ما آنچه را که می شناسیم، عبادت می کنیم.» (یوحنا: 3: 13) «خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب، خدای اجداد ما، بنده خود عیسی را به جلال رسانیده است.» (اعمال رسولان: 263)

شواهد گویا بر انسان بودن مسیح

مطالعه اناجیل و عهد جدید، به روشنی مدلل می دارد که عیسی مسیح، خود را بنده خدا و پیامبر می دانسته است این حقیقت در مطاوی آیات زیاد عهد جدید، به وفور به چشم می خورد:
1. در انجیل متی، جریان تلاش ابلیس را در فریب او با این واکنش نقل می کند که فرمود: «دور شو ای شیطان، کتاب مقدس می فرماید: باید خداوند خود را بپرستی و فقط او را خدمت نمایی.» (متی: 11104)
2. یهودیان مسیحی شده نخستین: عیسی یک پیامبر یهودی است آنها، لقب پیامبران بنی اسرائیل ربی و استاد به او می دادند و او را پسر انسان می خواندند. «گفتند این است عیسی نبی از ناصره جلیل.» (متی: 21: 12)
3. حتی در انجیل یوحنا، جریان ملاقات زن سامری را با عیسی چنین نقل می کند. به عیسی گفت: «ای آقا می بینم تو نبی هستی.» (یوحنا: 14: 19)
4. یهودیان مسیحی شده رابطه استاد و شاگردی میان خود و او می دانستند. «یکی از روحانیان بزرگ سامریان به عیسی گفت: ای استاد، ما روحانیان این شهر می دانیم که شما از طرف خدا برای هدایت ما آمده اید.» (یوحنا: 3: 21)
5. در آغاز رسالت مسیح، تمام حواریون و شاگردان او، مسیح را به عنوان یکی از انبیای یهود می شناختند. (یوحنا: 5: 36 اعمال رسولان: 17: 9)


منابع :

  1. آیة الله جعفر سبحانى- مقاله وحى و نبوت (5)- فصلنامه کلام اسلامى- شماره 28

  2. و.م.میلر- تاریخ کلیسای قدیم در امپراطوری روم و ایران- ترجمه علی نخستین- انتشارات حیات ابدی- 1981

  3. جان هیک- فلسفه دین- ترجمه بهرام راد- انتشارات بین المللی الهدی- 1372

  4. جیمز هاکس- قاموس کتاب مقدس- ترجمه عبدالرحیم سلیمانی اردستانی- صفحه 905

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/114964