زندگی و اندیشه های الهیاتی بحیه ابن پقوده

زندگی بحیه ابن پقوده

از بحیه ابن پقوده اطلاعات بسیار اندکی در دست است، جز اینکه به احتمال زیاد او در ساراگوسا و در نیمه دوم قرن یازدهم میلادی می زیسته است.

آثار و نوشته های بحیه ابن پقوده
نوشته های بن پقوده عرفانی و زهدگرایانه است. وی علاوه بر سرودن اشعار دینی، رساله ای فلسفی با نام وظایف قلب در حدود سال 1090 تالیف کرد. این کتاب در سال 1161 توسط یهودا ابن طیبون به عبری ترجمه گردید و به دنبال آن بسیار شهرت یافت و نوشته های زهدگرایانه یهود را عمیقا تحت تأثیر قرار داد. ترجمه دیگری نیز به دست یوسف قیمحی انجام شد و به دنبال آن ترجمه های دیگری به زبان های عربی، اسپانیولی، پرتغالی، ایتالیایی و ایدایی صورت گرفت. بعدا این اثر به انگلیسی، آلمانی و فرانسوی ترجمه شد. اگرچه نوشته های پقوده نزدیک تر به عرفان اسلامی و نوافلاطونی گرایی عربی است، ولی کتاب وظایف قلب ویژگی یهودی دارد. در سراسر این کتاب، بحیه خوانندگانش را فرا می خواند تا به تجربه درونی وفادار بمانند. این کتاب که در ده فصل تنظیم شده است، به تدریج مؤمنان را به حب الهی رهنمون می شود.

ساختار و محتوای رساله بحیه
ساختار رساله بحیه برگرفته از آثار عرفانی عربی است که خواننده را از طریق مراحل صعودی حیات درونی انسان به سوی کمال معنوی و در نهایت اتحاد با الوهیت رهنمون می شوند. هر یک از فصول دهگانه این اثر به یک وظیفه ویژه اختصاص یافته است و موضوعاتی که به آن پرداخته شده شامل وحدانیت خداوند، ماهیت جهان که نشان دهنده عمل خداست، پرستش خدا، توکل بر او، خلوص نیت، تواضع، توبه، محاسبه نفس، پارسایی و حب الهی می شود.

وظایف انسان از دیدگاه بحیه
بحیه در مقدمه کتاب وظایف قلب، وظایف انسان را به دو بخش تقسیم می کند: 1. وظایف اعضای بدن; این وظایف اعمال ظاهری را شامل می شود; 2. وظایف قلب; اینها وظایف معنوی را شامل می شود. دسته اول، اعمال عبادی و اخلاقی که توسط تورات مقرر شده است، همچون تشریفات روز شنبه، نماز و خیرات را در بر می گیرد. دسته دوم شامل اعتقادات می شود; به عنوان مثال، اعتقاد به یکی بودن خدا، ضرورت دوست داشتن خدا و ترس از او، اهمیت توبه، اهمیت اساسی منهیات (همچون لجاجت و انتقام جویی). در ادامه بحیه علت تالیف این رساله را چنین بیان می کند: از آنجایی که اندیشمندان پیشین و همچنین معاصران خودش به این وظایف معنوی بی توجهی بسیار کرده اند و به جای آن به اعمال ظاهری پرداخته اند، وی برای جبران این عدم توازن در صدد تدوین اثری بر می آید که مکمل مجموعه های هلاخایی مختصری باشد که برای یهودیان متدین نوشته شده است.

شناخت وحدانیت خدا در اندیشه بحیه

نقطه آغاز این سفر معنوی شناخت وحدانیت خداست. بحیه تأکید می کند که این عقیده اصل اساسی دین است: هنگامی که از مهم ترین اصل اساسی دینمان جویا می شویم، در می یابیم که پذیرش قلبی وحدانیت خدا که همان پایه و اساس یهودیت است، اولین دروازه از دروازه های ورود به تورات است. با پذیرش وحدانیت خداست که مؤمن از غیر مؤمن متمایز می گردد. این عقیده رأس و اصل حقیقت دینی است. هر کس از این عقیده منحرف گردد، نه به طور صحیح به وظیفه ای عمل خواهد کرد و نه بر عقیده ای ثابت قدم خواهد ماند. او با شروع از وحدانیت خدا استدلال می کند که خدا نه جوهر است و نه عرض، لذا ما نمی توانیم خدا را (آن گونه که هست) بشناسیم، بلکه تنها از طریق مخلوقاتش می توانیم معرفتی از خدا به دست آوریم.
بحیه در اینجا همان شیوه سعدیا گائون و کلام (اسلامی) را دنبال کرده وجود خالق را بر اساس نظم موجود در عالم اثبات می کند. به نظر بحیه، خداوند عالم را از عدم خلق کرده است. پس از مبنا قرار دادن این مشاهدات بحیه سعی می کند که ذات و ماهیت خداوند را مورد بحث قرار دهد. از دید او، با انتساب صفات الهی به خدا به وحدانیت او خدشه ای وارد نمی شود. در این زمینه او میان صفات ذاتی که صفات دایمی خدا هستند (همچون وجود، وحدت، ابدیت و ازلیت) و صفات فعلی، یعنی صفاتی که به سبب فعل خدا در عالم به او منتسب هستند فرق می گذارد.
به نظر بحیه صفات ذاتی را باید به صورت سلبی ادراک کرد. این صفات طرف مقابلشان را نفی می کنند. نتیجه این بحث این است که تنها دو نوع صفت را می توان بر خدا اطلاق کرد: صفات سلبی و صفاتی را که از عمل خداوند (آن گونه که در تاریخ بروز یافته است) استنتاج می کنیم. این تحقیقات الهیاتی مبنایی متافیزیکی برای بحیه جهت تحقیق در مورد وظایف قلب فراهم می سازد. شناخت وحدانیت خدا و دلبستگی کامل به او مستلزم کاوش برای اثبات وجود و وحدانیت اوست. بر این اساس، افراد پرهیزکار می توانند قلب و ذهن خویش را در جهت عملی ساختن چنین معرفتی هدایت کنند; لذا آنچه در درجه اول اهمیت است رسیدن عقل به قضایایی درباره خدا نیست، بلکه آنچه مهم است ترجمه و تبدیل این شناخت به رفتارهای محسوس و عینی است. در نتیجه، بررسی صفات فعل شرط لازم برای داشتن حیات دینی است. این وظیفه انسان است که جهان طبیعت را مورد بررسی قرار دهد تا حکمت خدا و خوبی او را به خوبی دریابد.

رابطه عالم طبیعت با اراده خداوند در اندیشه بحیه

به نظر بحیه، تنوع پدیده های طبیعی و قوانینی که شیرازه نظام عالم را تشکیل می دهد، نشان دهنده اراده و مشیت حساب شده الهی است. بر فراز همه این امور آدمیان قرار می گیرند که والاترین مخلوقاتند. احسان و بخشش الهی را می توان در قوانین و احکامی که به انسان ها ارائه شده است، یافت. بحیه در این زمینه اظهار می دارد که همه ما وظیفه داریم نسبت به کسانی که نیاز به کمک دارند بی توجه نمانیم. وظیفه ما برای سپاس گزاری از الطاف الهی که ارزانی همه انسان ها شده است بسیار سنگین تر است. تنها راه جبران لطف الهی تسلیم شدن در برابر اراده او و انجام افعالی است که باعث تقرب ما به او می شود. برای انجام این امر هر فردی می بایست از خوردن و آشامیدن زیاد و بطالت و بیهودگی پرهیز نماید; لذت طلبی انسان را از پیروی قوانین الاهی باز می دارد. به همین ترتیب باید از قدرت طلبی نیز خودداری کنیم.

رابطه عقل و شریعت در اندیشه بحیه
انسان ها در تشخیص وظیفه دینی شان صرفا تابع اشارات عقل نیستند، بلکه ما از شریعتی کارا برخورداریم که رفتار انسان را تنظیم می کند. بحیه برای ارائه چنین تفسیری از وظیفه انسان در برابر خدا میان جسم و روح تمایز می نهد. اعمال جسمانی در مرتبه پایین تر، یعنی قلمرو طبیعت واقع می شوند. در حالی که اعمال روحی در قلمروهای بالاتر قرار می گیرند. نقش قانون های الهی تقویت روح از طریق مهار امیال جسمانی است، که این امر به وسیله نماز، روزه و خیرات به دست می آید.
به نظر بحیه، شریعت کارا و عملی امری ضروری است، زیرا با تنظیم و تعیین رفتار آدمی، او را ترغیب می کند که در میان ریاضت کشی و ولنگاری روشی میانه برگزیند. به علاوه، در کنار این واقعیت که خداوند پیوسته الطافش را به قوم برگزیده ارزانی می دارد، شریعت نیز انگیزه های تازه ای برای عبادت و شکرگزاری در آدمیان برمی انگیزد. شریعت همچنین اعمالی را مقرر می دارد که عقل به تنهایی نمی تواند آن را درک کند. اینها احکام نقلی در برابر احکام عقلی هستند. به نظر بحیه، شریعت کارا و عملی برای جوانان، زنان و آنهایی که ظرفیت عقلانی محدودی دارند ضروری است. پرستش خداوند نه از آن رو که شرع چنین عملی را مقرر داشته، بلکه چون توسط عقل ضروری دانسته شده است موجب پیشرفت معنوی می گردد و تنها برای کسانی که طبعی پیامبرگونه یا پرهیزگارانه دارند، مقدر شده است.

توکل در اندیشه بحیه

بحیه تأکید می کند که یکی از وظایف اصلی قلب توکل بر خداوند است. جدای از احکام مربوط به کتاب مقدس، تأمل نیز می تواند انسان را به چنین نگرشی رهنمون شود، زیرا شرایط لازم برای چنین اطمینانی تنها در خدا وجود دارد; تنها خدا می تواند از ما حمایت کند و ما را یاری رساند. او مهربان، بخشنده و با محبت است. بحیه در ادامه می گوید توکل بر خداوند از نظر دینی مزایایی نیز دارد. توکل منجر به آرامش ذهن و استقلال فکری می شود. علاوه بر این، با توکل بر خداوند فرد می تواند آزادی کسب کند و خود را وقف خدمت به خداوند کند، بدون اینکه گرفتار دغدغه های دنیوی گردد.

راه حل بحیه برای مسئله شر
اما ممکن است کسی در اینجا اعتراض کرده و بگوید که درد و رنج نیکوکاران و کامیابی بدکاران نشان دهنده این است که چنین اعتماد و توکلی نا به جا و نادرست است. اگرچه بحیه راه حلی برای مسئله شر ارائه نمی دهد، ولی اظهار می دارد که می توان دلایلی ممکن برای این اختلافات نمایان بیان کرد. رنج بردن نیکوکاران شاید به جهت ارتکاب گناهی است، و یا اینکه چنین رنجی صرفا برای اثبات محاسن صبر به وجود می آید، و یا احتمالا یک فرد صالح از آن رو که بدکاران را سرزنش و توبیخ ننموده مجازات گردد. بر عکس می توان از آن برای توجیه این واقعیت بهره جست که بدکاران در زمینه های مختلفی لذت جویی می کنند.

صداقت فردی در اندیشه بحیه
بحیه با پرداختن به مفهوم صداقت فردی اظهار می دارد که وظایف اعضای بدن ناقص است مگر اینکه با نیت قلبی همراه گردند. انگیزه ها باید صادقانه باشد و هدف انسان نباید جلب عنایت و لطف دیگران یا کسب شهرت باشد، بلکه رعایت فرامین باید با انگیزه احترام به خداوند باشد. برای عمل در این مسیر انسان باید تصوری صادقانه از وحدانیت خدا داشته باشد، و اعمال خدا در طبیعت را به نیکی درک نماید، و مشتاقانه در برابر اراده او تسلیم باشد و نسبت به نظرات جامعه بی تفاوت و بی طرف باشد.

تواضع صادقانه در اندیشه بحیه
تواضع نیز در رفتار انسانی اهمیت حیاتی دارد. بحیه بیان می دارد که تواضع صادقانه که در رفتاری کاملا معنوی و متواضعانه نمود می یابد عبارت است از میل به از خود گذشتگی کامل. فرد متواضع صبر و گذشت را پیشه خود ساخته و قصد دارد که به همه مردم نیکی کند. چنین فردی می تواند سختی و مشقت را از روی تسلیم و رضا تحمل نموده و از ستایش یا سرزنش متأثر نمی شود. با وجود این، بحیه بیان می دارد که تواضع با نوع خاصی از غرور سازگار است; آن غروری که منتهی می شود به سپاس گزاری برای الطافی که از خدا ارزانی شده است. به نظر بحیه، چنین تواضعی در برابر خدا شرط لازم برای توبه واقعی و صادقانه است; این امر تنها با بازگشت به خدا، اظهار ندامت، ادامه ندادن عمل گناه آلود، اعتراف به کوتاهی و قصور، و تعهد به اینکه دوباره مرتکب آن عمل نشود قابل دستیابی است. در تمام این موارد، بحیه مؤمنان را ترغیب می کند تا خدا را دوست بدارند; این بالاترین مرحله تکامل انسان و هدف حیات دینی است.


منابع :

  1. دن کوهن شرباک- فلسفه یهودی در قرون وسطا- مترجم علیرضا نقدعلی- مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- 1383

  2. ویکی پدیای فارسی

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/115030