آینده بشریت در کتاب مقدس و قرآن کریم و روایات (موعود)

مقدمه

بشارت به مصلح کل در آخرالزمان مساله ای است که همه ادیان و مذاهب مختلف، آن را مطرح کرده و نوید به ظهور کسی داده اند که بشریت را از ظلم، ستم و نابرابری نجات خواهد داد و جهان را پر از عدل و داد خواهد نمود. اعتقاد به این که در آخرالزمان شخصیتی الهی و آسمانی، به عنوان منجی و مصلح کل خواهد آمد و جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد، امنیت، صلح، صفا و انصاف را بر جهان حاکم خواهد نمود و طومار ظالمان، مستکبران، متجاوزان و مفسدان را درهم خواهد پیچید، اختصاص به شیعیان ندارد، بلکه در ادیان و مذاهب مختلف مطرح است. علامه طباطبایی در این باره می فرماید: «در ادیان و مذاهب گوناگون که در جهان حکومت می کنند، مانند وثنیت، کلیمیت، مسیحیت، مجوسیت و اسلام، از کسی که نجات دهنده بشریت است، سخن به میان آمده است و عموما ظهور او را نوید داده اند. اگرچه در تطبیق، اختلاف دارند. و حدیث متفق علیه پیامبر اکرم (ص): «المهدی من ولدی؛ مهدی موعود از فرزندان من می باشد اشاره به همین معناست.» شهید مطهری در این زمینه می نویسد: «اندیشه پیروزی نهایی حق، صلح و عدالت بر نیروی باطل، ستیز و ظلم و گسترش جهانی ایمان اسلامی، استقرار کامل و همه جانبه ارزشهای انسانی، تشکیل مدینه فاضله و جامعه ایده آل، و بالاخره اجرای این ایده عمومی و انسانی به وسیله شخصیتی مقدس و عالیقدر که در روایات متواتر اسلامی از او به «مهدی » تعبیر شده است، اندیشه ای است که کم و بیش همه فرق و مذاهب اسلامی، با تفاوتها و اختلافهایی بدان مؤمن و معتقدند.»

آینده بشریت در کتاب مقدس (عهدین)

الف) «خداوند از زندگی افراد درستکار و امین مراقبت می کند. او به ایشان ارثی فساد ناپذیر خواهد بخشید. اما بدکاران نابود خواهند شد و دشمنان خداوند همچون گلهای وحشی زودگذر، پژمرده و فانی خواهند شد و مانند دود ناپدید خواهند گردید... خداوند انصاف را دوست دارد و عزیزان خود را ترک نمی کند، بلکه همیشه از آنها مراقبت می نماید. اما نسل شروران ریشه کن خواهد شد. نیکان و صالحان، دنیا را به ارث خواهند برد و تا ابد در آن سکونت خواهند نمود... خداوند نیکان را نجات خواهد داد... خداوند به کمک آنها خواهد شتافت و آنها را از چنگ بدکاران خواهد رهانید; زیرا به او پناه می برند.» ظاهرا این جملات از کتاب زبور داود، همان است که قرآن کریم با اشاره به آن می فرماید: «و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون؛ به تحقیق در زبور داوود (علاوه بر قرآن) این حقیقت را نگاشتیم که حتما نیکان و صالحان زمین را به ارث می برند.» (انبیاء/ 105)
ب) «ای خدا احکام خود را به پادشاه و عدالت خویش را به پسر پادشاه عنایت کن. تا او قوم تو را به عدالت داوری خواهد نمود و مساکین تو را به انصاف. آنگاه در سراسر سرزمین ما سلامتی و عدالت برقرار خواهد شد، مساکین قوم را دادرسی خواهد کرد و فرزندان فقیر را نجات خواهد داد و ظالمان را زبون خواهد ساخت. از تو خواهند ترسید مادامی که آفتاب باقی است و مادامی که ماه است. در زمان او صالحان خواهند شگفت، وفور سلامتی خواهد بود تا وقتی که ماه باشد. دامنه قلمرو او از دریا تا دریا و از نهر (فرات) تا دورترین نقطه جهان خواهد بود.
«... جمیع سلاطین، او را تعظیم خواهند کرد و تمام امتها او را بندگی و خدمتگزاری خواهند نمود. وقتی شخصی درمانده و فقیر از او کمک بخواهد او را خواهد رهانید و بر افراد ضعیف و نیازمند رحم خواهد کرد و ضعیفان را نجات خواهد داد، آنها را از ظلم خواهد رهانید; زیرا جان آنها برای او با ارزش است. او زنده و پایدار خواهد ماند... قوم او پیوسته برای او دعا می کنند و او را متبارک خوانند. سرزمین او پر از غله شود و کوهستانها مانند کوه های لبنان حاصلخیز گردد، شهرهایی همچون مزرعه های پر علف، سرشار از جمعیت شود. نام او تا ابدالآبد باقی خواهد ماند، و تا خورشید باقی است آوازه او پایدار بماند... متبارک باد نام مجید او تا ابدالآبد. تمام دنیا از شکوه و جلال او پر شود. آمین! آمین!» (زبور داود، مزمور 72 )
برخی از یهودیان می گویند منظور از پادشاه، خود حضرت داود و منظور از پادشاه زاده حضرت سلیمان است. و جماعت نصاری می گویند این مزمور در شان حضرت عیسی است. ولی به نظر می رسد هر دو نظریه باطل است. اما بطلال نظریه یهود به این دلیل است که اولا، حضرت داود صاحب شریعت و احکام نبوده است تا از خدا بخواهد که احکام خود را به او عطا کند. ثانیا، بسیار بعید است که حضرت داود در مقام دعا که مقام خضوع و تذلل و خشوع است خود را به نام پادشاه بخواند. ثالثا، به اعتقاد اهل کتاب و گواهی صریح کتاب مقدس دایره ملک و فرمانروایی حضرت سلیمان همانند پدرش داود تنها اورشلیم بوده است. رابعا، در عهد حضرت سلیمان، به تصریح کتاب مقدس، ظلم و شرک به کلی برچیده نشد، بلکه کتاب مقدس صراحت دارد که خود حضرت سلیمان در آخر عمر دچار شرک و بت پرستی شد! خامسا، مدت ملک و فرمانروایی حضرت سلیمان به صراحت کتاب مقدس بیش از چهل سال ادامه پیدا نکرد.
بنابراین هیچ یک از ویژگیهایی که در عبارت مزمور هفتاد و دو آمده است بر حضرت سلیمان قابل انطباق نیست. (کتاب مقدس، اول پادشاهان، باب 11، آیه 42) اما بطلان نظریه مسیحیان به خاطر این است که اولا، حضرت عیسی نه پدر داشت و نه پسر; بنابراین نمی توان عبارت کتاب مزامیر را بر او منطبق ساخت. ثانیا، به اعتراف نصاری، حضرت عیسی حتی یک روز هم سلطنت و فرمانروایی نکرد. ثالثا، به شهادت و صراحت کتاب مقدس حضرت عیسی خود صاحب احکام نبود بلکه او تابع حضرت موسی و تورات او بود. (انجیل متی، باب 5، آیه 19 - 17) به نظر می رسد منظور از پادشاه که صاحب احکام است حضرت محمد (ص) و منظور از پسر پادشاه که جهان را پر از عدل و داد می کند حضرت مهدی موعود (عج) باشد. حداقل این است که عبارت بالا بر عقیده مسلمانان و شیعیان انطباق بهتری دارد.
ج) «در حالی که این سرود را برای پادشاه می سرایم... تو از همه فرزندان آدم، زیباتری، بلاغت به لبهای تو ریخته است و از لبانت نعمت فیض می چکید، خداوند تو را تا ابد متبارک ساخته است. ای پادشاه مقتدر، شمشیر جلال و جبروت را بر کمرت ببند و شکوهمندانه بر اسب خویش سوار شو تا از حقیقت و عدالت و حلم و تواضع دفاع کنی، قدرتت پیروزی بزرگ را نصیب تو می گرداند. تیرهای تو نیز به قلب دشمنانت فرو می روند و همه اقوام در برابر تو سقوط می کنند. خداوند تحت فرمانروایی تو را جاودان کرده است. تو با عدالت و انصاف سلطنت می کنی. عدالت را دوست داری و از شرارت بیزاری. بنابراین خدایت تو را برگزیده و تو را بیش از هر کس دیگر شاد گردانیده است. تمام لباسهایت را از مر و عود سلیخه (معطر) آمیخته است... ای پادشاه نام تو را در تمام نسلها شهرت خواهم داد و همه مردم تا ابد سپاسگزار تو خواهند بود.» (مزامیر، مزمور 45) این اوصاف جز بر امام زمان (عج)، که در آینده، حکومت عدل جهانی را تشکیل خواهد داد صادق نیست.

تمثیل مسیح (ع)

د) در انجیل، حضرت عیسی برای قوم بنی اسرائیل تمثیلی را بیان کرده است; مضمون این تمثیل این است که صاحب تاکستانی، باغ خود را به دست چند باغبان سپرد و خود به مسافرت رفت و در موسم انگور چینی، مالک، چند نفر را نزد باغبانها فرستاد تا سهم خود را از آنها تحویل بگیرد ولی باغبانها به ایشان حمله کردند و آنها را کشتند، مالک مجددا عده دیگری را فرستاد، باغبانها با این گروه نیز همان کار را کردند. بالاخره مالک، پسر خود را فرستاد، باز آنها به او حمله کردند و کشتند. پس از این، حضرت عیسی از قوم خود می پرسد: «حال وقتی به نظر شما مالک باغ برگردد، با باغبانها چه خواهد کرد؟ گفتند: البته از آن بدکاران انتقام سختی خواهد گرفت; باغ را به باغبانهایی اجاره خواهد داد تا میوه هایش را در موسم چیدن به او تسلیم کنند. آنگاه عیسی از ایشان پرسید آیا شما هیچ گاه این آیه را در کتاب آسمانی نخوانده اید که: همان سنگی را که معمارها دور انداختند، همان سر زاویه (یا سنگ اصلی ساختمان) شد. این کار از جانب خداوند و در نظر ما عجیب است. منظورم این است که ملکوت خود را از شما (بنی اسرائیل) گرفته و به امتی خواهد داد (ظاهرا امت عرب که از نسل حضرت اسماعیل بودند بر خلاف بنی اسرائیل که از نسل حضرت اسحاق بودند) که میوه هایش را به او تسلیم کنند و سهم او را بدهند. اگر کسی روی این سنگ بیفتد تکه تکه خواهد شد و اگر این سنگ بر روی کسی بیفتد او را له خواهد کرد. چون کاهنان اعظم و سران مذهبی (یهود) متوجه شدند که عیسی درباره آنها سخن می گوید و منظورشان از باغبانان در این حکایت خود آنهاست تصمیم گرفتند او را بکشند.» (انجیل متی، باب 21، آیه 45 - 33)
با تامل در این تمثیل روشن می شود که منظور از مالک باغ، خداست و منظور از باغ، دین و شریعت الهی است. منظور از باغبانان، یهود و بنی اسرائیل است. منظور از فرستادگان صاحب باغ که با حمله باغبانان کشته شدند، پیامبران بنی اسرائیل هستند. (به قول قرآن یکی از اوصاف زشت بنی اسرائیل پیامبرکشی بود). و مقصود از پسر مالک، حضرت عیسی است که به زعم مسیحیان او پسر خدا است. و مقصود از قوم دیگر که مالک، باغ را به آنها تحویل خواهد داد، قوم عرب می باشد که پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم (ع) از تبار آنها هستند، و مقصود از سنگی که معمارها او را دور انداختند ولی بعدا سنگ اصلی ساختمان شد (سنگی که هر کس بر روی آن بیفتند و یا سنگ بر روی او بیفتد له خواهد شد) ظاهرا امام زمان است; امامی که قرنها به خاطر تهدید جباران و طاغوتیان بناچار از میان مردم غیبت کرد.
شاهد بر این مدعا بخش دیگر کتاب مقدس است: «همان سنگی که معماران نپسندیدند و دور انداختند، اینک مهمترین سنگ ساختمان شده است. این کار خداست چه کار شگفت انگیزی! امروز روز پیروزی خداوند است. باید جشن گرفت و شادی کرد. خداوندا تمنا می کنیم ما را نجات دهی و کامیاب سازی. برکت باد بر آن کس که به نام خداوند می آید. ما از خانه خداوند تو را برکت می دهیم. خداوند همان خدایی است که ما را منور ساخته است. شاخه ها را به دست گیرید و جشن را آغاز کنید و به سوی قربانگاه خدا پیش بروید.» (زبور داود، مزمور 118، آیه 27 - 22) برخی از مسیحیان می گویند مقصود از «سنگ دور انداخته» حضرت مسیح است که در آینده از آسمان فرود خواهد آمد. ولی این توجیه درست نیست; زیرا گوینده این سخن خود حضرت عیسی است و از حضرت عیسی در این داستان به پسر مالک که مورد قتل واقع شد تعبیر شده است و به کارگیری سنگ دور انداخته شده، پس از این واقعه مطرح شده است. از این گذشته وصفی که برای سنگ بیان گردیده (هر کس روی آن سنگ افتد شکسته می شود و هر کس که این سنگ روی او افتد له می شود) در مورد حضرت عیسی که به اتفاق همه مسیحیان و گواهی کتاب مقدس پیامبر رحمت و محبت بود صادق نیست. در انجیل یوحنا از قول حضرت عیسی آمده است که: «من مثل نوری آمده ام تا در این دنیای تاریک بدرخشم،... اگر کسی صدای مرا بشنود و اطاعت نکند، من از او بازخواست نخواهم کرد; زیرا من نه برای بازخواست، بلکه برای نجات جهان آمده ام.» (انجیل یوحنا، باب 12، آیه 47)
ه) «خداوند می فرماید: این است خدمتگزار من که او را تقویت می کنم. این است برگزیده من که از او خشنودم. او را از روحم برخواهم ساخت تا عدالت و انصاف را برای اقوام جهان به ارمغان آورد. او آرام است و در کوچه ها فریاد نخواهد کرد او نی خرد شده را نخواهد شکست و شعله ضعیف را خاموش نخواهد کرد. عدل و انصاف واقعی را به اجرا در خواهد آورد. دلسرد و نومید نخواهد شد و عدالت را بر زمین استوار خواهد ساخت. مردم سرزمین های دور دست منتظرند تعالیم او را بشنوند. خداوند به خدمتگزار خود چنین می گوید: من که خدا هستم تو را خوانده ام و به تو قدرت داده ام تا عدالت را برقرار سازی. توسط تو با تمام اقوام جهان عهد می بندم و به وسیله تو به مردم دنیا نور می بخشم. تو چشمان کوران را باز خواهی کرد و آنان را که در زندانهای تاریک اسیرند آزاد خواهی ساخت... خداوند همچون جنگ آوری توانا به میدان جنگ خواهد آمد و فریاد برآورده، دشمنان خود را شکست خواهد داد. مدت مدیدی است که او سکوت کرده است و جلوی خشم خود را گرفته است، اما دیگر ساکت نخواهد ماند.» (کتاب اشعیا، باب 42)
اوصاف مذکور در این عبارات جز بر امام زمان (عج) قابل انطباق نیست. بر خلاف ادعای مسیحیان که معتقدند این بشارت ناظر به حضرت مسیح است، عدم انطباق اوصاف مذکور بر حضرت عیسی مسیح روشن است; زیرا او نه اهل جنگ و جهاد بود (به زعم مسیحیان); چون پیام او پیام محبت و صلح بود، و نه دشمنان خود را مغلوب ساخته است، و نه توانسته است عدل و انصاف را در زمین حاکم سازد، بلکه به گواهی کتاب مقدس خود به دست اشرار به صلیب کشیده و کشته شد.
و) مسیحیان نیز به آمدن منجی و مصلح نهایی در آخرالزمان عقیده دارند، اما منجی نهایی را حضرت مسیح می دانند، آنها معتقدند که حضرت مسیح سه روز پس از به صلیب کشیده شدن و دفن شدن از قبر برخاست به آسمان رفت و در آینده از آسمان فرود خواهد آمد و جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد. «بنابراین آماده و هوشیار باشید، مانند کسی که آماده هر اتفاقی است. منتظر بازگشت عیسی مسیح باشید; زیرا در آن روز، لطف و فیض عظیمی نصیب شما خواهد شد.» (نامه اول پطرس، باب 1، آیه 13) «همواره لباس بر تن، برای خدمت آماده باشید. مانند خدمتکارانی که منتظرند اربابشان از جشن عروسی باز گردد و حاضرند هر وقت که برسد و در بزند، در را به رویش باز کنند. خوشا به حال آن خدمتکارانی که وقتی اربابشان می آید بیدار باشند... خوشا به حال آن غلامانی که وقتی اربابشان می آید، خواه نیمه شب باشد، خواه سپیده دم... بنابراین شما نیز آماده باشید; زیرا من، (مسیح موعود) هنگامی باز خواهم گشت که کمتر انتظارش را دارید» (انجیل لوقا، باب 12، آیه 40 - 35)
«اما سخنی نیز درباره بازگشت خداوند ما (عیسی مسیح) و جمع شدن ما به نزد او بگویم، گویا برخی می گویند که روز بازگشت او فرا رسیده است، برادران عزیز، خواهش می کنم از شنیدن اینگونه خبرهای نادرست، آرامش خود را از دست ندهید... بدانید که تا این دو رویداد واقع نشود آن روز نخواهد آمد. نخست، شورشی بر ضد خدا برپا خواهد شد. دوم آن مرد جهنمی که عامل این شورش است ظهور خواهد کرد، او با هر چه که مربوط به دین و خداست مخالفت خواهد کرد... اما خداوند ما (عیسی) به هنگام بازگشت خود، او را با نفس دهان خویش هلاک کرد و با حضور خود نابود خواهد کرد. این مرد خبیث به وسیله «قدرت شیطان» ظهور خواهد کرد و آلت دست او خواهد بود. او با کارهای عجیب و حیرت انگیز خود همه را فریب خواهد داد. آنانی که فریب او را می خورند آنانی هستند که راه راست را رها کرده و راه جهنم را در پیش گرفته اند.» (نامه دوم پولس به مسیحیان تسالونیکی، باب 2) ما نیز بر اساس روایات متعدد به این امر عقیده داریم که حضرت مسیح در آخرالزمان به هنگام ظهور امام زمان نزول خواهد کرد و پشت سر امام زمان به جماعت نماز خواهد خواند و در رکاب او در بسط عدل و حق، کوشش خواهد کرد.
ز) خداوند می فرماید، روزی خواهد آمد که هر کس بخواهد برکتی بطلبد یا سوگندی یاد کند تنها نام خدای حق را بر زبان خواهد راند. سختی های گذشته به کلی فراموش شده و از بین خواهد رفت; زیرا من زمین جدیدی می سازم. هر چه در گذشته بوده کاملا فراموش شده و دیگر به یاد آورده نخواهد شد... نوزادان، دیگر در سن کم نخواهند مرد و صد سالگان، جوان محسوب خواهند شد. تنها کسانی پیش از وقت خواهند مرد که گناه می کنند و زیر لعن هستند. در آن روزها، هر که خانه ای بسازد، خود در آن ساکن خواهد شد. هر که باغ انگوری غرس کند خود از میوه آن خواهد خورد; زیرا دیگر، خانه ها و باغهای انگور قوم من به دست دشمن نخواهد افتاد. ایشان مانند درختان، عمر طولانی خواهند کرد و از دسترنج خود بهره مند خواهند شد و لذت خواهند برد و دیگر زحمتهایشان بر باد نخواهد رفت و فرزندانشان رنگ مصیبت را نخواهند دید; زیرا هم آنان را و هم فرزندانشان را رکت خواهم داد. حتی پیش از آن که مرا بخوانند جواب خواهم داد. گرگ و بره با هم خواهند چرید، شیر مانند گاو کاه خواهد خورد و مار دیگر کسی را نیش نخواهد زد.» (کتاب اشعیا، باب 65، آیه 25 - 16)
ح) «صبر کنید به زودی وقتش می رسد که بر ضد اقوام شرور به پاخیزم; زیرا تصمیم گرفته ام ملل جهان را جمع کنم و خشم و غضب خود را بر آنها فرو ریزم. تمام جهان از آتش غیرت من گداخته خواهد شد. آنگاه به همه مردم جهان، زبان پاک خواهم داد تا همه آنها نام مرا بخوانند و تنها مرا عبادت کنند... در آن زمان دیگر از یاغی گری های گذشته خود شرمنده نخواهید شد; زیرا اشخاص متکبر را از میان شما برمی دارم و کسانی که باقی بمانند متواضع و فروتن خواهند بود و به نام من توکل خواهند نمود. آنها دیگر ظالم و حقه باز و دروغگو نخواهند بود، در آرامش و امنیت به سر خواهند برد و هیچ کس آنها را نخواهد ترسانید.» (کتاب صفنیا، باب 3، آیه 13 - 8)
ط) «هنگامی که پسر انسان در جلال خود با جمیع ملائکه مقدس خویش بیاید آنگاه بر کرسی جلال خود خواهد نشست و جمیع امتها در حضور او جمع شوند و آنها را از همدیگر جدا می کند به گونه ای که شبان گوسفندان را از بزها جدا می کند.» (انجیل متی، باب 25، آیه 34 - 31)

آینده بشریت در قرآن کریم

در قرآن کریم آیات فراوانی می توان یافت که به گونه ای به آینده بشریت نظر دارد که پاره ای از آنها عبارتند از:
الف: خداوند می فرماید: «و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون؛ به تحقیق در زبور بعد از ذکر چنین نوشتیم که سرانجام، بندگان صالح من وارث (حکومت) زمین خواهند شد.» (انبیاء/ 105) منظور از ارض در این آیه، مجموع کره زمین است و منظور از زبور، کتاب داود پیامبر و منظور از ذکر، تورات (به نظر برخی از مفسرین) است. از این آیه کریمه استفاده می شود که قدرت و حکومت در آینده بشریت در سراسر کره زمین به دست بندگان صالح و شایسته خدا خواهد بود. طبق پاره ای از روایات هم، این آیه به دولت حضرت مهدی (عج) و یاران او تطبیق داده شده است. مرحوم علامه طباطبایی می فرماید: «منظور از وراثت زمین، این است که تسلط بر منافع زمین به آنها انتقال خواهد یافت و به برکات دنیوی، بهره مندی درست سبت به کالاها و زینت های زمین، و برکات اخروی، یعنی رسیدن به مقامات قرب الهی، دست خواهند یافت. کلمه «صالحون»، معنای گسترده و وسیعی دارد که علاوه بر ایمان، بر همه شایستگیها دلالت دارد، شایستگی از نظر عقیده، عمل و تقوا، علم و آگاهی، قدرت و قوت، تدبیر و مدیریت اجتماعی، سیاسی و...»
ب: «قال موسی لقومه استعینوا بالله و اصبروا ان الارض لله یورثها من یشاء من عباده و العاقبة للمتقین؛ موسی به قوم خود گفت: از خداوند یاری بجویید و استقامت و پایداری پیشه کنید، به درستی که زمین از آن خداست و به هر کس از بندگانش بخواهد آن را منتقل می سازد و عاقبت و فرجام به نفع اهل تقوا و پرهیزکاران است.» (اعراف/ 128) از این آیه نیز استفاده می شود که ولایت و حکومت بر زمین، در نهایت از جانب خداوند به اهل تقوا و پرهیزکاری خواهد رسید؛ یعنی کارگزاران حکومت در جامعه نهایی، بندگان خدا ترس خواهند بود. علامه طباطبایی در ذیل این آیه می فرماید: «چنین چیزی مقتضای سنت لایتغیر الهی است؛ زیرا خداوند نظام تکوین را به گونه ای نظم بخشید که هر نوعی از انواع موجودات به عنایت و کمال وجودش و سعادتی که برای آن خلق شده اند می رسند. انسان نیز یکی از انواع موجودات این عالم است. اگر این انسان بر همان صراطی که فطرت برای او ترسیم کرده حرکت کند یقینا خداوند او را به عاقبت نیکویش خواهد رساند و حیات طیبه را ارزانی او خواهد نمود.»


منابع :

  1. سید محمدحسین طباطبایى- شیعه در اسلام

  2. سید محمدحسین طباطبایى- ترجمه تفسیر المیزان- جلد 14 ص 466 - 445، جلد 8 ص 287، جلد 15 ص 156 - 155، جلد 17 ص 187، جلد 4 ص 140

  3. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 7 صفحه 373 – 372

  4. مرتضی مطهرى- مجموعه آثار- جلد 2 صفحه 126

  5. مرتضی مطهرى- جامعه و تاریخ- صفحه 46 - 45

  6. مرتضی مطهرى- قیام و انقلاب مهدى- صفحه 5

  7. عباس نیکزاد- مقاله آینده بشریت در کتاب مقدس- ماهنامه رواق اندیشه شماره 22

  8. محمدباقر مجلسى- بحارالانوار- جلد 51 ص 74 و 88، جلد 52 ص 317 و 353 - 352

  9. شیخ صدوق- خصال- جلد 2 صفحه 541، 642

  10. شیخ مفید- ارشاد- صفحه 344 - 343

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/115240