مقایسه ازدواج با مرتدان در اسلام و مسیحیت و یهود (اسلام)

مقدمه

یکی از مسائلی که در مبحث ازدواج با بیگانگان مطرح است، ازدواج با مرتدان است، چه این که بی تردید از نظر همه فقهای اسلام، افرادی که از آیینی روی بگردانند و یا امری ضروری از آن مکتب و آیین را مورد انکار قرار دهند، پیرو آن عقیده شناخته نمی شوند و قهرا چنین افرادی نمی توانند مانند هر غیر مسلمان دیگر با مسلمانان ازدواج کنند. ولی از آن جا که مسأله ارتداد نیز مانند بسیاری از مسائل دیگر در اسلام به صورت تأسیسی مطرح نشده، بلکه در دیگر شرایع الهی نیز مورد توجه بوده و اسلام آن را تأیید نموده است. این تحقیق بر آن است تا موضوع ازدواج با مرتدان را از منظر سه دین الهی، یهود، مسیحیت بررسی و مقایسه نماید.

ازدواج با مرتدان در آیین یهود
ازدواج با مرتدان در سفر خروج
در سفر خروج تورات (باب 32) درباره ارتداد در آیین یهود آمده است: «زمانی که حضرت موسی (ع) برای نزول تورات در کوه طور معتکف شد و مدت غیبت او به طول انجامید، بنی اسرائیل به هارون مراجعه کردند و از او خواستند خدای مجسمی برای آنان قرار دهد، و لذا هارون از آنان خواست هر چه جواهر آلات به همراه خویش دارند بیاورند و آنها چنین کردند و سپس هارون، جواهرات را به شکل گوساله ای در آورد و بنی اسرائیل آن را پرستیدند، و هنگامی که موسی (ع) از این انحراف اطلاع یافت، سخت بر آشفت و از جانب خداوند فرمان رسید که کاهنان، یعنی فرزندان (لاوى)، همه کسانی را که بر غیر خدا سجده کرده اند بکشند و چنین شد و در آن روز، سه هزار نفر از بنی اسرائیل کشته شدند.»
بخشی از این حکایت در قرآن کریم نیز انعکاس یافته است، از جمله در سوره بقره آیه 54 می خوانیم: «و اذقال موسی لقومه یا قوم انکم ظلمتم انفسکم باتخاذکم العجل فتوبوا الی بارئکم فاقتلوا انفسکم ذلکم خیر لکم عند بارئکم فتاب علیکم انه هو التواب الرحیم؛ و آن گاه که موسى به قوم خود گفت: اى قوم من! شما با گوساله پرستى به خود ستم کردید، اینک به سوى آفریدگار خود بازگردید و [توبه نمایید و خطاکاران] خود را [به کیفر ارتداد] بکشید که این کار نزد آفریدگارتان براى شما بهتر است، پس بر شما بخشود که او توبه پذیر مهربان است.» با این تفاوت که در تورات، سازنده گوساله شخص هارون، برادر موسی (ع) معرفی شده، ولی در قرآن از سامری یاد شده، و هارون در این انحراف بی گناه قلمداد شده و حتی به تلاشهای او در جلوگیری از انحراف اشاره رفته و از عدد مبالغه آمیز سه هزار نفر نیز یاد نشده است. همچنین در تورات از رفع عقوبت ارتداد به وسیله توبه، سخنی به میان نیامده است؛ بدین معنا که کیفر مرتد از نظر تورات قتل است، چه توبه کند و چه نکند، ولی در قرآن کریم جمله (فتاب علیکم) می تواند ناظر به رفع کیفر مرتد در صورت توبه باشد، و فقهای اسلام همگی معتقدند که باید به مرتد ملی فرصت داد که توبه کند و در صورت بازگشت، مجازات اعدام از او برداشته می شود.
جمله (فتاب علیکم) همچنین می تواند ناظر به قبولی توبه مرتد در پیشگاه خدا باشد، نه فقط رفع مجازات اعدام؛ و به دیگر سخن، ناظر به جنبه تطهیر کنندگی مجازات نسبت به گناهکار بوده باشد، جز این که (فاء) را در واژه (فتاب) فاء ترتیب بگیریم، که قهرا بیشتر ناظر به معنای اول خواهد بود. همچنین در تورات، از نظر مجازات، تفاوتی بین زن و مرد مرتد وجود ندارد، ولی فقهای اسلام معمولا مجازات زن مرتد را اعدام ندانسته اند.

ازدواج با مرتدان در سفر تثنیه
دومین موردی که در تورات درباره مرتد و مجازات او به صورت صریحتر و مفصلتری بحث به عمل آمده، سفر تثنیه (باب هفدهم) است که می گوید: «اگر در میان تو در یکی از دروازه هایت که یهوه خدایت به تو می دهد، مرد یا زنی پیدا شود که در نظر یهوه خدایت کار ناشایسته نموده و از عهد او تجاوز کند و رفته و خدایان غیر را عبادت کرده، سجده نماید، خواه آفتاب یا ماه یا هر یک از جنود آسمان که من امر نفرموده ام و از آن اطلاع یافته و بشنوى، پس نیکو تفحص کن و اینک اگر راست و یقین باشد که آن رجاست در اسرائیل واقع شده است، آن گاه آن مرد یا زن را که این کار بد را در دروازه هایت کرده است، بیرون آن مرد یا زن را سنگسار کن تا بمیرند. از گواهی دو یا سه شاهد، آن شخص که مستوجب مرگ است کشته شود. از گواهی یک تن کشته نشود. اولا، دست شاهدان به جهت کشتن برافراشته شود و بعد از آن، دست تمامی قوم؛ پس بدی را از میان خود دور کرده اى.»

ازدواج با مرتدان در آیین مسیحیت

مسأله ارتداد و مجازات مرتد، از طریق تورات در میان مسیحیان نیز راه یافته و همه دانشمندان مسیحی تا قبل از پیدایش مذهب پروتستان، مجازات مرتد را اعدام می دانسته اند، هر چند که بعضی از رهبران مذهبی مسیحیت (شاید تحت تأثیر مکتب اسلام) پذیرفته اند که توبه مرتد مجازات اعدام او را رفع می کند.

دیدگاه آلبرماله
به عنوان نمونه، (آلبرماله) در کتاب تاریخ قرون وسطی می نویسد: «بسط قلمرو امت نصارا در اروپا، در قرون وسطی تحقق یافت و در نتیجه مسلمانان نیز از اسپانیا رانده شدند. در این زمان، دو گروه به نام سالکان (لیون) و مرتدان (آلبی ها) به وجود آمدند و مرتدان آلبى، مانند ایرانیان قدیم معتقد به مبدأ خیر و شر بودند و مسیح را فرشته ای که مبدأ خیر فرستاده می شناختند و نیز معتقد به تناسخ بودند و به همین جهت از خوردن گوشت حیوانات اجتناب می کردند. این عقیده در (لانگدوک) به سرعت انتشار یافت و روحانیان کاتولیک را از اعتبار خود ساقط ساخت و به همین جهت، روحانیان به این مرتدان و قوم ترک (غیر مسیحى) به یک چشم می نگریست. سرانجام به دستور پاپ، جنگ صلیب بر ضد مرتدان آغاز شد و (آلبی ها) قتل عام شدند. به دنبال جنگ صلیب، دادگاههای تفتیش عقاید به وجود آمد. در این دادگاهها برای اعتراف، از شکنجه استفاده می شد و آنها که اعتراف به گناه می کردند، عقوبت سهل تری داشتند، ولی آنان که اعتراف نمی کردند یا قبلا یک بار دیگر توبه کرده و توبه خود را شکسته بودند (یعنی دوباره مرتد شده بودند)، حکمشان این بود که زنده، طعمه حریق شوند. دادگاههای تفتیش عقاید در فرانسه و ایتالیا مدتها ادامه داشت، ولی در آلمان گاه گاه تشکیل می شد. برخی از روحانیان و به خصوص فرقه فرانسوا با تفتیش عقاید مخالف بودند؛ و لذا یکی از این روحانیان می نویسد: اگر پطرس و پولس مقدس نیز به این دیوان احضار می شدند، برائت ذمه حاصل نمی کردند.»

ازدواج با مرتدان در دائره المعارف دینی
در دائرة المعارف دینی میرچا الیاده، ذیل ماده Apostasis آمده است: «نویسندگان قدیم مسیحى، مفهوم ترک آیین را که در ملاحم آمده بود از یهودیان اقتباس کردند... از قرن سوم، ارتداد منحصرا به گرایشی از مسیحیت به سوی بت پرستی اطلاق شده است. سیپریان این اصطلاح را برای توصیف مسیحیانی که در زمان آزار دقیانوس، از مسیحیت به بت پرستی گرویدند به کار برده است.
به نظر سیپریان، این حرکت مساوی با بدعت گذاری است، ولی در اصل ارتداد را یک شکاف داخلی در جامعه تحت تأثیر متنبیان، و معلمان دروغین دانسته است و از همین جا نظر یهودیان و مسیحیان درباره ارتداد، از هم تمایز پیدا می کند، زیرا مرتد در مسیحیت، هم پیمان دشمن خارجی محسوب نمی شود، بلکه پیرو رقیب داخلی به شمار می آید (در حالی که یهودیان، مرتد را یک هم پیمان خانگی برای دشمنان خارجی محسوب می کنند)؛ به همین دلیل، قانون کلیسای قدیم در مورد مرتد، بسیار شدید بود. ارتداد، یک بزه غیر قابل جبران تلقی می شد. پس از تعمید، راهی برای بخشایش گناهان وجود نداشت. تنها پس از دوران دقیانوس بود که پذیرش مجدد سقوط کردگان مجاز گردید. پس از مسیحی شدن کنستانتین، ارتداد یک بزه مدنی محسوب شد که از نظر قانون، قابل مجازات بود. فرمانهای مجمع القوانین تئودسیوس، به این شدت گواهی می دهد. مسیحیانی که بت پرست شوند، از حق شهادت دادن محروم خواهند شد و هر گواهیی که این افراد بدهند، از اساس لغو خواهد بود.
ده سال بعد در فرمانی اعلام شد کسانی که از ایمان مقدس دست بردارند، از جامعه انسانها جدا گشته و صلاحیت شهادت دادن از آنها سلب خواهد گردید، از ارث محروم خواهند شد، موقعیت اجتماعی و وضعیت قانونی خود را از دست خواهند داد و ننگ ابدی برجبین آنان نقش خواهد بست. قابل توجه است که یک فرمان متعلق به سال 383م. به طور ضمنی اشاره می کند که مانویت در حد بت پرستی و یهودی گری است. مسیحیان به سادگی آزار مانویان را که دیوکلیتان در سال 297م. آغاز کرده بود ادامه دادند. مقرر گردید که معلمان مانوی مجازات شوند، شرکت کنندگان در مجامع آنان رسوا و خانه ها و مراکز تعالیم آنان به نفع دولت مصادره گردد.»

ازدواج با مرتدان در دائره المعارف آمریکانا
در دائرة المعارف آمریکانا، تحت عنوان ارتداد آمده است: «ارتداد را سابقا جرمی علیه مملکت تلقی می کردند، و لذا حکومتها مجازات اعدام را برای آن مقرر می داشتند، ولی کلیساهای پروتستان، امروزه دیگر مؤمنان را از مصاحبت با افرادی که در عرصه مخالفت و رد کلیسا هستند منع نمی کنند. کلیساهای اولیه همیشه بین مرتدانی که به طور لجوجانه بر ارتداد خود پافشاری می کردند و مرتدانی که عقیده آنها صرفا بر اثر اشتباه بوده یا در ارتداد به دنیا آمده اند (و پدر و مادر آنها مرتد بوده اند) فرق می گذاشته است. همچنین مرتدان صلح جو را از آنان که عقایدشان پدید آورنده اغتشاش و بی نظمی بوده، تفکیک می کرده است.
ویلیام سوم، پادشاه انگلستان (1817 - 1890 م) در فصل 32، احکام 9 و 10 چنین مقرر داشت هر کسی که در مسیحیت تربیت شده یا بدان اعتراف کرده، حقانیت آن را انکار نماید، در نخستین بار از حق داشتن منصب و برای دومین بار از حق اقامه دعوى، مشاغل نگهبانى، مدیریت، وراثت و تملک اراضی محروم خواهد شد و به حبس غیر قابل ضمانت، به مدت سه سال محکوم خواهد شد.»

ازدواج با مرتدان در اسلام

دیدگاه اسلام در مورد ادیان آسمانی پیش از خود
آیین اسلام (همان گونه که در قرآن کریم به طور مکرر بدان تصریح شده است) ناقض ادیان آسمانی پیش از خود نیست، بلکه تصدیق کننده پیامبران قبل از اسلام است؛ از جمله در سوره بقره آیه 47 و 41، بنی اسرائیل را مورد خطاب قرار داده و می فرماید: «یا بنی اسرائیل اذکروا نعمتى التی انعمت علیکم... و ءامنوا بما انزلت مصدقا لما معکم و لاتکونوا اول کافر به؛ اى بنى اسرائیل! نعمت مرا که بر شما ارزانى داشتم به یاد آرید و پیمان مرا وفا کنید تا به پیمانتان وفا کنم، و تنها از من بیم دارید. و به آنچه نازل کردم [قرآن] بگروید که آنچه را با شماست تصدیق مى کند، و نخستین منکر آن نباشید و آیات مرا به بهاى ناچیز مفروشید و تنها از من بترسید.» (بقره/ 40 و 89 و 91 و 97 و 101؛ آل عمران/ 2 و 29 و 50 و 81؛ احقاف/ 12؛ نساء/ 47)
در عین حال، اسلام، نگهبان و حافظ همه شرایع پیشین و مصلح آنها به شمار می آید:. «و انزلنا الیک الکتاب بالحق مصدقا لما بین یدیه من الکتاب ومهیمنا علیه فاحکم بینهم بما انزل الله ولاتتبع اهواءهم عما جاءک من الحق لکل جعلنا منکم شرعة ومنهاجا و لوشاء الله لجعلکم امة واحدة ولکن لیبلوکم فی ما آتیکم فاستبقوا الخیرات؛ ما این کتاب (قرآن) را به راستى و حق بر تو نازل کردیم که مصدق و نگهبان کتاب هاى پیش از خود است. پس میان آنها بر طبق آنچه خدا نازل کرده داورى کن، و به جاى حقى که از جانب خدا آمده از هوس هاى آنها پیروى مکن. ما براى هر یک از شما شریعت و راه روشنى قرار دادیم. و اگر خدا مى خواست شما را امت واحدى قرار داده بود، ولى [چنین نکرد] تا شما را در آنچه به شما داده امتحان کند. پس به کارهاى نیک سبقت بگیرید. بازگشت همه شما به سوى خداست آن گاه شما را به حقیقت آنچه در آن اختلاف داشتید آگاه خواهد کرد.» (مائده/ 48)

مقایسه دیدگاه حقوقی اسلام نسبت به مسأله مرتد با حقوق یهود و مسیحیت
بنابراین، آنچه از قرآن کریم و شریعت اسلام در درجه اول انتظار داریم، تصحیح قوانین مربوط به شرایع پیشین الهی و راهگشایی و تسهیل در احکام گسترده یهود و نصارا می باشد و خوشبختانه این واقعیت در غالب احکام اسلام مشهود است؛ از جمله در مورد ارتداد نیز همین واقعیت به چشم می خورد، بدین معنا که در عین حال که اسلام مسأله ارتداد و لزوم مجازات مرتد را اجمالا هماهنگ با شرایع پیشین پذیرفته است، ولی در این مسأله که ارتداد چیست و مجازات مرتد کدام است و این که آیا با توبه حکم مجازات از او برداشته می شود و...، کاملا با شرایع پیشین متفاوت است. تا آن جا که بعضی از نویسندگان اروپایی معاصر مدعی شده اند که اسلام برای مرتد، مجازاتی جز مطرود شدن از پیشگاه الهی مطرح نساخته.
به عنوان نمونه میرچا الیاده در دائرة المعارف دین آورده: «آیات قرآنی مربوط به ارتداد، مرتدان را از مجازات جهان دیگر می ترساند. مرتد باید آماده خشم الهی باشد، مگر کسی که وادار به ارتداد شود، ولی دل او کاملا مؤمن باشد (نحل/ 106) چنین چیزی در سوره آل عمران آیه 82 تا 89 نیز مطرح شده است: کسانی که مرتد می شوند، بدکاران واقعی هستند، جزای آنان لعنت خدا، فرشتگان و آدمیان است؛ آنان به جهنم محکوم خواهند شد، مگر این که از آن پس توبه کنند و به اصلاح خود بپردازند که خدا بخشنده و مهربان است. این عبارت که مربوط به مراحل آغازین اسلام است، در قیاس با قوانین مسیحی و قوانین اسلامی متأخر، از شدت کمتری برخوردار است. پس از درگذشت محمد (ص) نظر اسلامی مربوط به ارتداد، فورا به طور عجیبی تغییر یافت، ابن عباس سخن زیر را از پیامبر (ص) نقل کرده است: "هر کسی دینی دیگر انتخاب کند، باید کشته شود." ولی این اختلاف وجود داشت که آیا باید مرتدان را قبل از اجرای حکم اعدام به توبه دعوت کرد یا نه.»
به نظر فقیه مشهور، مالک بن انس (710 - 795) که بنیانگذار مذهب مالکی است، این تلاش تنها باید نسبت به کسانی مبذول شود که با صراحت اسلام را کنار می گذارند، ولی آنان که به زندقه روی می آورند، باید بی درنگ کشته شوند.

تفاوت قرآن و تورات در مسأله ارتداد

فی المثل در کتاب تورات، ارتداد به عنوان یک انحراف شخصی و فردى، مورد توجه قرار گرفته، ولی در قرآن کریم مسأله ارتداد به عنوان یک انحراف اجتماعی و سیاسی مطرح می باشد؛ مثلا، در سوره آل عمران آیه 72 می فرماید: «و قالت طائفة من اهل الکتاب امنوا بالذی انزل علی الذین ءامنوا وجه النهار و اکفروا ءاخره لعلهم یرجعون؛ و دسته اى از اهل کتاب گفتند: آغاز روز به آنچه بر مؤمنان نازل شده بگروید و پایان آن انکارش کنید، شاید آنها [از اسلام] بازگردند.» و حاکی از آن است که همین گروه توطئه گر، در حقیقت از لحاظ بینش مشکلی نداشتند، بلکه ارتداد و بازگشت از دین را به عنوان توطئه ای سیاسی و روشی برای سرنگونی نظام حاکم اسلامی به کار گرفته اند و چنین افرادی اگر از موضع خویش، که همان تلاش و کوشش برای نابودی نظام اسلامی است، دست برندارند، از نظر همه مکاتب حقوقى، حتی در حال حاضر نیز مستوجب مجازات شدید خواهند بود؛ در حالی که اگر ارتداد، تنها به عنوان جرم فردی و خطا و اشتباه معرفتی مطرح گردد، از نظر عقلا مستوجب چنین مجازات شدیدی نخواهد بود.
از طرف دیگر، ارتداد از دیدگاه قرآن به صورت انکار اصل مکتب مورد توجه قرار گرفته و بر همین اساس، در سوره بقره آیه 217 آمده است: «و لایزالون یقاتلونکم حتی یردوکم عن دینکم ان استطاعوا ومن یرتدد منکم عن دینه فیمت و هو کافر فاولئک حبطت اعمالهم فی الدنیا و الاخرة و اولئک اصحاب النارهم فیها خالدون؛ از تو درباره جنگ در ماه حرام مى پرسند، بگو: جنگ در آن گناه بزرگى است، اما بازداشتن از راه خدا و کافر شدن به او و [بازداشتن از] مسجدالحرام و آواره کردن ساکنانش نزد خدا بسى بزرگ تر است، و فتنه [و کفر] از کشتار بدتر است. و آنها پیوسته با شما مى جنگند تا اگر بتوانند شما را از دینتان بازگردانند و هر که از شما از دین خود برگردد و کافر بمیرد، آنان اعمالشان در دنیا و آخرت تباه شده و آنان اهل دوزخند و همیشه در آن خواهند بود.»
بنابراین، ارتداد از دیدگاه اسلام، بازگشت از دین بر پایه همفکری و هماهنگی با دشمنان حربی است و مجازاتی که برای چنین افرادی در متن قرآن ذکر شده، همان مطرود شدن از منظر الهی و عقوبت اخروی است؛ در حالی که در تورات کمترین اشاره ای به مطرود شدن و عقوبت الهی نشده و تنها مجازات اعدام، آن هم احیانا به صورت خودکشی یا برادر کشی مطرح گردیده است، و مهمتر این که کمترین انحراف عقیدتی که حاکی از عدم پذیرش بعضی از مراسم مذهبی بوده باشد نیز، همان مجازات اعدام را به دنبال دارد، در حالی که از دیدگاه قرآن و همه فقهای مسلمان، ارتداد به معنای انکار اصل مکتب است. در کتاب تورات (سفر اعداد، فصل پانزدهم، آیه 32) چنین آمده است: «چون بنی اسرائیل در صحرا بودند، کسی را یافتند که در روز شنبه هیزم جمع می کرد. او را نزد موسی و هارون آوردند و او را در حبس نگاه داشتند، زیرا که اعلام نشده بود که با وی چه باید کرد و خداوند به موسی گفت: این شخص البته باید کشته شود، تمام جماعت او را بیرون از لشکرگاه با سنگها سنگسار کنند.»
پرواضح است که چنین احکام شدیدی نمی تواند وحی الهی بوده باشد، بلکه حاکی از تنگ نظریهای قومى بنی اسرائیل است که بعدها به وجود آمده و قهرا نمی توانست مورد تأیید قرآن قرار گیرد. در شریعت یهود، نه تنها درباره مرتدان چنین مجازات شدیدی پیشنهاد شده، بلکه برای افرادی هم که مرتکب جرایم کوچکتری بشوند، کیفرهای سختی مطرح است؛ فی المثل، در مجازات، دو نوع حرمان در شریعت یهود مطرح است: یکی حرمان صغیر و دیگری حرمان کبیر، و حرمان کبیر در مورد قماربازان و ساحران و احضار کنندگان ارواح و جن و... پیشنهاد شده و لذا در ماده 139 حقوق مدنی یهود آمده است: «کسی که محروم به حرمان کبیر شده، نمی توان به منزل او وارد شد و در صورتی که در راه با او برخورد شود، نبایستی به او سلام کرد و در صورتی که بیمار شود، نبایستی مورد مداوا قرار گیرد.»
در ماده 140 آمده: «اموال فردی که از جماعت بنی اسرائیل رانده می شود، مانند مالی است که کسی آن را پیدا می کند و لذا بر همگان (در صورت دستیابی به آن) حلال است.» و در ماده 142 می گوید: «فردی که محروم به حرمان کبیر باشد و در همان حالت بمیرد، بدن او را نبایستی به خاک بسپارند، بلکه جسد او به بیرون از گورستان افکنده می شود.» مهمتر این که در متن تورات به پذیرش توبه مرتد کمترین اشاره ای نشده است، بلکه می توان گفت حاکی از عدم پذیرش توبه مرتدان و لزوم اجرای اعدام، بدون کمترین ملاحظه انسانی در مورد آنان است، در حالی که در قرآن کریم آیات متعددی ناظر به پذیرش توبه مرتدان است و عذاب اخروی را که برای مرتدان مطرح شده، مشروط به عدم توبه و مرگ در حال کفر می داند، چنان که در آیه 217 سوره بقره ملاحظه شد و در سوره آل عمران 86 تا 89 می خوانیم: «کیف یهدی الله قوما کفروا بعد ایمانهم* ... اى الذین تابوا من بعد ذلک و اصلحوا فان الله غفور رحیم؛ چگونه خدا قومى را هدایت کند که بعد از ایمان و گواهى به حقانیت رسول و آمدن نشانه هاى روشن براى آنها، کافر شدند؟ و خداوند قوم ستمکار را هدایت نمى کند. آنان سزایشان این است که لعنت خدا و فرشتگان و مردم، همگى بر آنهاست. جاودانه در آن بمانند و نه عذاب از آنها کاسته شود و نه مهلت یابند. مگر کسانى که پس از آن توبه کردند و به اصلاح و جبران پرداختند که بى تردید خدا آمرزگار مهربان است.» بنابراین، بر اساس آیات قرآن کریم، تردیدی در پذیرش توبه مرتد و رفع عقوبت دنیوی و اخروی از او وجود ندارد، در حالی که از نظر تورات چنین نیست.


منابع :

  1. مجتبی مینوى- نامه تنسر- صفحه ‏17

  2. محمد سکرّی مبروز- نظام الزواج فى الشرائع الیهودیة والمسیحیّة- صفحه ‏315 ، ‏68- ‏69، ‏185، ‏339، ‏306

  3. محمد ابراهیمی- مقاله ازدواج با مرتدان- درگاه پاسخگویی به مسائل دینی

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/115310