مقایسه نجات و رستگاری از دیدگاه مسیحیت و اسلام (اسلام)

بررسی مسئله نجات از دیدگاه اسلام

موضوع نجات و رستگاری و حیات طیبه و جاودان در اسلام، یکی از مسائل مهم و عمده ای است که توجه تمام فرقه ها و نحله های مسلمانان در طول تاریخ بدان معطوف بوده است. نقل روایات متعدد و مهمی از پیامبر عظیم الشأن اسلام که مستقیما به موضوع «نجات» پرداخته، به شدت افکار مسلمانان را درباره مسئله نجات به خود مشغول کرده است. حدیث «افتراق امت»، حدیث «سفینه» و حدیث «ثقلین»، سه روایت مهم و عمده ای است که مورد عنایت ویژه دانشمندان مسلمان قرار گرفته و آنان به طور مفصل به بحث و بررسی سند و محتوای آن احادیث پرداخته و در تفسیر آن سخنان بسیاری گفته اند. به هر حال، مکتب رهایی بخش اسلام که بنیان گذار عظیم الشأن آن، دعوت خود را با پیام فلاح و رستگاری (قولوا لا اله الا الله تفلحوا) برای بشر آغاز نمود، تا آنجا برای سعادت حقیقی و فلاح واقعی بشر اهمیت قائل است که از جزئی ترین امور زندگی انسان در عرصه های مادی و معنوی تا رسیدن به مقصد و مقصود اصلی و کمال مطلوب و حقیقی و هدف نهایی آفرینش را مورد عنایت ویژه قرار داده و برای لحظه لحظه آن برنامه و روش خاصی در نظر گرفته است.

نجات در منابع اسلامى
قرآن، پیامبر را منادی آزادی، رهایی و نجات بخشی معرفی می کند: «الذین یتبعون الرسول النبی الامی الذی یجدونه مکتوبا عندهم فی التوراة و الانجیل... و یضع عنهم اصرهم و الاغلال التی کانت علیهم؛ همان کسانى که از این رسول، پیامبر درس ناخوانده پیروى مى کنند که [وصف] او را نزد خویش در تورات و انجیل مکتوب مى یابند، که آنها را به کار پسندیده فرمان مى دهد و از کار ناپسند منع مى کند و پاکیزه ها را برایشان حلال و پلیدى ها را بر آنان حرام مى کند، و تکالیف سنگین و قید و زنجیرهایى را که بر آنها بود بر مى دارد.» (اعراف/ 157) «اصر» به معنای بستن چیزی و حبس با قهر و غلبه است و در لوازم آن، معانی مانند عهد، پیمان و گناه به کار رفته است. «اصر» در آیه شریف، کنایه از انواع تحمیل است که بر دوش انسان ها سنگینی می کند. آیه شریف، اوصاف پیامبر (ص) را (که دلیل بر حقانیت او نیز هست) ذکر می کند. یکی از نشانه ها و شواهد رسالت آن حضرت، آزاد کردن انسان ها از چنگال اسارت است; زیرا، آزادی، نغمه ای است که فقط پیامبران و مردان الهی، توان سرودن آن را دارند و بس!

نظرهای مختلف مفسران

حال این سؤال مطرح می شود که پیامبر اسلام، انسان ها را از کدامین اسارت رهانید و نجات بخشی او به چه معنا است؟ مفسران نظرهای مختلفی در این باره ارائه داده اند:
1- بت پرستی، خرافات، عادات و رسوم غلط
2- جهل و نادانی
3- انواع تبعیضات و زندگی طبقاتی
4- قوانین نادرست
5- زنجیر اسارت و استبداد طاغوتیان
البته، جمع این ها اشکالی ندارد و ممکن است همه آن ها مورد نظر باشد. بسیاری از مفسران، با توجه به سیاق آیه، عبارت «اصر و اغلال» را تنها اشاره به تکالیف سختی دانسته اند که خداوند، به عنوان مجازات، بر قوم یهود نهاده بود و پیامبر اسلام، با شریعت آسان خود، آنها را برداشت: «ربنا و لا تحمل علینا اصرا کما حملته علی الذین من قبلنا؛ پروردگارا! اگر فراموش کردیم یا به خطا رفتیم بر ما مگیر. بار الها! و تکلیف سخت بر ما بار مکن، چنان که بر پشینیان ما بار کردى.» (بقره/ 286) رسول اکرم (ص)، با هدف نجات آمده است، اما نه از گناه ذاتی که از هوا و هوس ها و پیرایه های عارضی ناشی شده; چرا که فرمود: «کل مولود یولد علی الفطرة». نه تنها ذات بشر با گناه عجین نیست که صاف و آینه دار جمال حق است: «فطرت الله التی فطر الناس علیها.»
این نجات بخشی، که یک سویه و بدون تعامل، هدیه نمی شود، بلکه این هدیه، با کمک و استمداد از خود انسان تحقق می پذیرد. رسول الهی، فقط نیروی عقلانی و نامکشوف آنان را کشف و اثاره می کند: «لیثیروا لهم دفائن العقول» و موانع و لغزش گاه ها را به انسان می نمایاند: «و ما علی الرسول الا البلاغ». آزادی و نجات بخشی پیامبر اسلام، در قالب دعوت انسان ها به آزاد اندیشیدن، رهایی از چنگال هوا و هوس ها، آزادی از اسارت و عبادت ماسوی الله، خداباوری، خدامحوری،... عرضه و معرفی شده است و نجات، نه با فرار از شریعت که با پابندی به آن حاصل می شود. پیامبر (ص) پیام نجات (شریعت) آورده و نجات بخشی آن حضرت، امری فرا بشری نیست، بلکه در گرو انجام دادن و به کار بستن پیام او است. از دیدگاه اسلام، رسول رحمت، پیام نجات را برای همیشه و همه افراد آورده و شریعت و کتاب آن حضرت، قانون «نجات بخشی» است، اما در مرحله پیاده شدن و اجرای این قانون عادلانه و نجات بخش، از سوی بشر، درنگ و سستی شده است و تحقق نهایی و کامل این نجات بخشی و اجرای کامل این برنامه، در آخرالزمان به دست مهدی موعود، خواهد بود که سیمای نجات بشریت را طبق همین قانون ترسیم می کند.
نکته ظریف و قابل تامل این که متفکران اسلامی برای اثبات ضرورت نبوت می گویند، بشر (که خاست گاه اختلاف و جهل است) توان وضع قانون عادلانه را، برای حل اختلافات مدنی ندارد. از این رو، بشر، برای وضع قانون عادلانه، محتاج وحی و پیامبر الهی است. با این تفکر می توان گفت، انسان های عادی، نه تنها از وضع که از اجرای کامل قانون عادلانه و الهی نیز عاجزند و این ناتوانی، به جهت طمع، ترس، غرض شخصی، جهل،... است. این عوامل، نه تنها مانع وضع قانون عادلانه اند، بلکه مانع اجرای قانون عادلانه نیز هستند. همچنان که وضع قانون، «فکر معصوم» می خواهد، اجرای آن نیز «توان معصوم» می طلبد و این، همان طور که لزوم بعثت را موجه می کند، ضرورت مهدویت را نیز مستدل می سازد. پس گرچه معاصران رسول (ص) رایحه دل انگیز نجات را استشمام کردند، اما عطر دلاویز آن در پایان جهان، انسانیت را سرمست خواهد کرد. پیامبر رحمت، نسخه «آزادی بخشی» را آورده است و تحقق کامل آن، رهایی از مطلق عبودیت ها و بندگی ها جز بندگی خدا و غلبه حق بر باطل و شکست زشتی و شیطان در آخرالزمان است.
علامه طباطبایی در المیزان می گوید با این که شیطان، از خدا، تا قیامت مهلت می خواهد «فانظرنی الی یوم یبعثون؛ پروردگارا پس مرا تا روزى كه برانگيخته خواهند شد مهلت ده.» (حجر/ 36)، اما مهلت الهی تا وقت معلوم است، نه تا یوم یبعثون. «قال فانک من المنظرین* الی یوم الوقت المعلوم؛ تا روزى كه برانگيخته خواهند شد مهلت ده. فرمود تو از مهلت‏ يافتگانى. تا روز [و] وقت معلوم.» (حجر/ 37- 38) طبق مفاد آیه، دورانی می آید که زمان خوش دنیا است و آن روز، دیگر، شیطان، بر انسان ها حاکمیت ندارد و مدینه فاضله تحقق می یابد. در آن موقع، همه وعده های مربوط به امام زمان، وفا می شود. برخی از محققان می گویند، این مهلت و زمان، مربوط به زمانی است که بشر، تکامل یافته و اشکالات را با آزمایش ها و علوم و تجربه ها رفع کرده است. تکامل به جایی می رسد که دیگر پرستش شیطان ها منتفی می شود و آن ها کشته می شوند.
به هر حال در اسلام آموزه اى به نام «گناه ذاتى» و «فدا» وجود ندارد و هر مولودى با فطرت پاک به دنیا مى آید و بار گناه ذاتى بر دوش ندارد. خدا خود براى نجات بشر از گمراهى توسط رسولان، به آنان، عقل و وحى عنایت کرده و قدم اول را براى بازگشت خطاکاران برداشته است: «پس خداوند به آنان -گناهکاران- روى کرد تا توبه کنند. همانا خدا توبه پذیر و مهربان است.» (توبه/ 118) از دیدگاه قرآن مجید، نجات از آثار بد گناهان، چه آثار وضعى و چه استحقاق عقوبت، با توبه و استغفار و دعا حاصل مى شود: «و اى قوم من! از پروردگارتان آمرزش بخواهید و به درگاه او توبه کنید تا از آسمان بر شما بارش فراوان فرستد و نیرویى بر نیروى شما بیفزاید.» (هود/ 52) از نظر اسلام، دین خدا «اسلام» است و تمامى پیامبران «مسلم» و در برابر اراده او تسلیم بوده اند (آل عمران/ 19) و هدف همه آنها بندگى خدا و نفى ارزش هاى غیر الهى و نفى بندگى غیر خدا و مبارزه با طاغوت و امر به نیکى و نهى از پلیدى بوده است و در جهت تحقق اهداف فوق، قوانین و احکامى را بیان کرده اند و مردم را به انجام آنها دعوت، و از تخلف از آنها برحذر داشته اند.
با ظهور پیامبر هر زمانى، مردم موظف به رعایت دستورهاى او هستند و شریعت سابق نسخ مى گردد. اعلام شریعت جدید هم چون اعلام قانون جدید است که ناسخ قوانین گذشته به حساب مى آید. بنابراین از میان رفتن شریعت، پس از کشته شدن حضرت عیسى، نمى تواند صحیح باشد. شریعتى بودن دین به این معناست که خداوند بر اساس مصالح و مفاسدى که در انجام یا ترک یک عمل نهفته است دستورهایى را ابلاغ کرده که باعث تعالى شخصیت انسان و رسیدن او به رستگارى است. در عین حال به این نکته باید توجه داشت که اجراى شریعت به تنهایى کافى نیست و باید با اعتقادات صحیح و صفاى باطن همراه شود; به عبارت دیگر: نجات و رستگارى در گرو اصلاح عقیده، اصلاح اخلاق و اصلاح عمل است. قرآن مجید خلاصى از زیان و راه نجات و سعادت را ایمان، عمل صالح و سفارش به حق و صبر مى داند (سوره والعصر) گروهى را بر صراط مستقیم هدایت و دسته اى را در ضلالت و گمراهى و عده اى را اهل عناد و انکار معرفى مى نماید. (حمد/ 5- 6) این ها کسانى هستند که حق را شناخته ولى عالما و عامدا از پذیرش آن سرباز زده و با آن به مخالفت برخاسته اند. خداوند براى این گروه دورى از رحمت و عذاب جاودانه را در نظر گرفته است. (بقره/ 256) گمراهان دو دسته اند: قاصر و مقصر. قاصران که در اصطلاح قرآن «مستضعف» نام دارند، عذرشان پذیرفته شده است و گناهکار محسوب نمى شوند. از کلمات پیشوایان دینى استفاده مى شود که اکثر مردم از این طبقه اند.

عوامل نجات از دیدگاه اسلام

ایمان و عمل صالح
در قرآن کریم، ایمان و عمل صالح از مهمترین عوامل سعادت و رستگاری بشر و سرمایه اصلی نجات و کلید درهای بهشت معرفی شده است. تعبیر «ایمان» و «عمل صالح» چنان گسترده است که تمام مراحل ایمان به خدا و سایر مبانی اعتقادی (اعم از اصول و فروع دین) از یک سو و انجام هرگونه کارهای شایسته فردی، اجتماعی و سیاسی و عبادی (اعم از مستحب و واجب) و ترک تمام کارهای زشت و ناپسند (اعم از حرام و مکروه) را از سوی دیگر شامل می شود. بنابراین، تمام تکالیف و اوامر و نواهی شرعی و کلیه دستورهای اخلاقی شریعت ناب محمدی (ص) در حیطه عمل صالح قرار می گیرد.

دیدگاه دانشمندان مسلمان
بنا به گفته دانشمندان مسلمان قرآن به صراحت تعریفی از عمل صالح ارائه نداده است، بلکه تنها بر مصادیق آن تکیه می کند. لیکن در یک بیان کلی می شود گفت هر عملی که وحی الهی یا عقل سلیم و فطرت سالم به آن فرمان دهد، عمل صالح است؛ چنان که ترک آنچه وحی یا عقل و فطرت سلیم از آن نهی کرده است نیز عمل صالح است؛ اما برای تعیین مصادیق عمل صالح، عقل کفایت نمی کند؛ زیرا عقل فقط بخش محدودی از خوبی ها و بدی ها را، آن هم به نحو کلی، می تواند مشخص کند، اما بخش عمده خوبی ها و بدی ها و جزئیات احکام کلی عقل را تنها وحی می تواند تعیین کند و وحی در تعیین جزئیات، اطاعت از اوامر و نواهی رسول خدا را مطرح می کند و رسول گرامی (ص) عترت طاهرین را عدل قرآن معرفی کرده است.
مرحوم علامه طباطبایی نیز در تعریف عمل صالح می گوید: «صلاحیت عمل هر چند در قرآن کریم بیان نشده، که چیست، ولیکن آثاری را که برای آن ذکر کرده است، معنای آن را روشن می سازد. از جمله آثاری که برای آن معرفی کرده است، این است که عمل صالح، آن عملی است که شایستگی برای درگاه خدای تعالی داشته باشد. اثر دیگر آن را این دانسته است که صلاحیت برای ثواب دادن در مقابلش دارد: «ثواب الله خیر لمن امن و عمل صالحا؛ پاداش خدا براى کسى که ایمان آورده و کار شایسته کرده بهتر است (قصص/ 80) اثر دیگرش این است که عمل صالح کلمه طیب را به سوی خدا بالا می برد: «الیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه؛ سخنان پاکیزه به سوى او بالا مى رود و عمل صالح، آن را بالا مى برد.» (فاطر/ 10) پس، از این چند اثری که به عمل صالح نسبت داده، فهمیده می شود که صلاح عمل به معنای آمادگی و لیاقت آن برای تلبس به لباس کرامت است.»

رابطه ایمان و عمل صالح
به اعتقاد اندیشمندان مسلمان، ذکر عمل صالح در کنار ایمان در غالب آیات قرآن به این دلیل است که صرف ایمان و اقرار به مبدأ و معاد و نبوت، اگر با عمل صالح همراه نباشد، برای انسان سودمند نیست. به بیان دقیق تر، جدایی اعتقاد قلبی از عمل صالح نشانه آن است که آن عقیده از کمال حقیقت برخوردار نیست؛زیرا عمل صالح از مظاهر و آثار اعتقاد کامل و واقعی است. بنابراین، همان گونه که از آیات قرآن و روایات مأثور استفاده می شود، علاوه بر اقرار زبانی و تصدیق قلبی در ایمان، عمل صالح نیز باید با آن همراه باشد؛ زیرا سعادت اخروی مرهون ایمانی است که با عمل صالح همراه باشد. بنابراین، ایمان بدون عمل صالح و عمل صالح بدون ایمان، هیچ تأثیری در فلاح و رستگاری انسان ندارد. از این رو سخن فرقه مرجئه که در یک نظریه افراطی برای عمل صالح در حیات دینی و معنوی هیچ ارزشی قائل نیستند و صرف ایمان را در نجات انسان کافی می دانند و سخن فرقه خوارج که در نقطه مقابل و در جانب تفریط، ایمان را همان طاعات می دانند و فاقد عمل را (مرتکب گناه کبیره و) کافر می خوانند و حکم به خلود مرتکب گناه کبیره در آتش می کنند و همچنین سخن معتزله که قائل به «منزلة بین المنزلتین» شده اند و مؤمنی را که مرتکب گناه شود (مؤمن فاسق) نه مؤمن می خوانند و نه کافر، بر خلاف صریح آیات قرآن کریم است.
به هر حال لزوم انضمام عمل صالح به ایمان شرط پاداش است؛ یعنی برای رسیدن به پاداش نیکو باید حسن فاعلی و حسن فعلی در کنار هم قرار گیرد. همچنین اشتراط حسن فاعلی در کنار حسن فعلی، عدم کفایت صرف ایمان به تورات و انجیل و اعتقاد به موسی و عیسی است؛ زیرا کتب انبیای پیشین هم محرف است و هم منسوخ. پس آنچه می تواند معیار عمل صالح واقع شود، وحی ناسخ؛ یعنی قرآن کریم است. اما ذکر این نکته نیز لازم است: دخالت عمل صالح در تأمین سعادت و استحقاق اجر الهی و امنیت از خوف و حزن، مانند تأثیر ایمان و اعتقاد به اصول دین نیست؛ زیرا برای عمل صالح وقت معین و شرط خاص معتبر است، لیکن برای اصل ایمان به اصول دین و اعتقاد به عناصر محوری آن، زمان خاص یا مکان مخصوص لازم نیست. از این رو اگر مشرکی توبه کند و مؤمن شود و قبل از انجام هر گونه عمل صالح بمیرد، نزد خدا مأجور و از خطر معاد مأمون خواهد بود.

ایمان و عمل صالح در قرآن کریم
مجموع آیاتی که ایمان و عمل صالح را نجات بخش معرفی می کنند، به چند دسته تقسیم می شوند:
اول: آیاتی که به طور مطلق (و بدون توجه به نوع مخاطب) ایمان و عمل صالح را شرط نجات و رستگاری برشمرده است، مانند آیات 25 و 82 سوره بقره، 23 سوره هود، 107 کهف، 14 و 23 حج، 60 مریم و آیات دیگر.
دوم: آیاتی که اهل کتاب را از آن جهت که دارای ایمان حقیقی و عمل صالح بوده اند، در آخرت رستگار معرفی می کند، مانند آیه 62 سوره بقره، 113 تا 115 آل عمران و 69 سوره مائده.
مجموعه این گونه آیات از لحاظ متعلق ایمان نیز به دو گروه تقسیم می شوند:
1ـ آیاتی که ایمان را به صورت مطلق ذکر کرده است، مانند آیات 82 بقره، 148 انعام، 107 و 88 کهف، 70 فرقان، 67 قصص، 37 سبأ، 123 و 124 نساء، 23 هود، 57 عنکبوت و 40 غافر.
2. آیاتی که متعلق ایمان در آنها خدا، توحید و رستاخیز است، مانند آیات 62 بقره، 69 مائده، 11 طلاق، 9 تغابن و 114 آل عمران.

ایمان اهل کتاب و مسئله نجات در قرآن کریم

بعضی از آیات قرآن پیروان سایر ادیان توحیدی را به خاطر ایمانشان به خداوند و روز قیامت، رستگار شمرده است. در آیین یهود و مسیحیت نیز ایمان به عنوان یکی از عوامل مهم نجات مورد تأکید قرار گرفته است. به عبارتی مسئله ایمان، امری بین الادیانی است که هم در متون مقدس ادیان توحیدی مورد توجه قرار گرفته است و هم متکلمان و فلاسفه این ادیان آن را مورد بحث و بررسی قرار داده اند. از این رو به دیدگاه دانشمندان مسلمان درباره این گونه آیات و ایمان اهل کتاب اشاره ای می کنیم. علامه طباطبایی در ذیل تفسیر آیه 62 سوره بقره: «ان الذین ءامنوا و الذین هادوا و النصری و الصابئین من ءامن بالله و الیوم الاخر و عمل صالحا فلهم أجرهم عند ربهم و لاخوف علیهم و لاهم یحزنون؛ محققا کسانى که [صورى] ایمان آوردند و آنها که یهودى شدند و مسیحیان و صابئیان، هر کدام [از روى حقیقت] به خدا و روز قیامت ایمان آورد و عمل صالح کند، پاداش آنها نزد پروردگارشان [محفوظ] است و نه خوفى بر آنهاست و نه غمگین شوند.»
می فرماید: «در این آیه مسئله ایمان تکرار شده است و منظور از ایمان دوم، به طوری که از سیاق آیه استفاده می شود، حقیقت ایمان است و این تکرار می فهماند که مراد از «الذین امنوا» در ابتدای آیه، کسانی هستند که ایمان ظاهری دارند. بنابراین، معنای آیه این می شود که این نامها و نامگذاریها (از قبیل مؤمنان، یهودیان، مسیحیان و صابئان) نزد خدا هیچ ارزشی ندارد و نه شما را مستحق پاداشی می کند و نه از عذاب او ایمن می سازد؛ همچنان که یهود و نصارا به حکایت قرآن می گفته اند: «لن یدخل الجنة الا من کان هودا او نصاری؛ هرگز كسى به بهشت درنيايد مگر آنكه يهودى يا ترسا باشد.» (بقره/ 111) پس تنها ملاک کار و سبب احترام و سعادت، حقیقت ایمان به خدا و روز جزا و عمل صالح است. این مطلب در آیات قرآن کریم مکرر آمده است که سعادت و کرامت هر انسانی وابسته به عبودیت است نه نامگذاری، پس هیچ یک از این نامها مگر با لزوم عبودیت، سودی برای صاحبش ندارد.»
حکیم متأله، آیت الله جوادی آملی، نیز در تفسیر آیه یاد شده، می فرماید: «اسامی مکتب ها و القاب و عناوین مکتبی به تنهایی اعتبار ندارد و میزان سعادتمندی یا محرومیت انسان از سعادت نیست. هیچ کس به صرف انتساب به ملت و مکتبی اهل نجات نیست و صاحبان ملل و نحل در برابر میزان قسط و عدل الهی مساویند، مگر پس از توزین و وضوح خضوع آنان در برابر ملت حق و با اعتقاد به اصول و تعبد به فروع آن. معیار و عامل سعادت انسان، ایمان و عمل صالح و برخورداری از حسن فاعلی و فعلی؛ یعنی اعتقاد صائب و اعمال صالح است. ایمان واقعی (یعنی ایمان کامل و جامع به تورات و انجیل و قرآن و انبیای گذشته و نبی حاضر؛ یعنی حضرت ختمی مرتبت) مایه اجر الهی است. اهل کتاب که به دین حق نگرویده اند و بر اثر ابتلا به ثنویت یا تثلیث، نپذیرفتن معاد حقیقی، عدم قبول رسالت خاتم پیامبران الهی و ارتکاب مناهی اسلام، فاقد کمالهای چهارگانه توحید، نبوت، معاد و عمل صالحند، هرگز مصداق ذیل آیه مورد بحث نیستند. آنچه از ظاهر آیه برمی آید این است که عامل نجات انسان در قیامت، اعتقاد به اصول دین و عمل به احکام آن است. مؤمنان یهود، نصارا و صابئان، هر یک که به خدا و قیامت ایمان داشته باشند و عمل صالح انجام دهند، اجر آنان نزد خدا محفوظ و از خوف و حزن هم مصونند. عناوین و اسامی مکتبها میزان سعادت نیست، بلکه تنها چیزی که در سعادت انسان مؤثر است، ایمان به مبدأ و معاد و عمل صالح است؛ عمل صالحی که میزان آن وحی است و طبعا لازمه آن، ایمان به نبوت رسول خدا (ص) است. به این صورت، ایمان به نبوت هر پیامبری نیز در کنار ایمان به مبدأ و معاد مطرح خواهد شد.»

مصادیق ایمان و عمل صالح در قرآن
ایمان و عمل صالح به عنوان مهمترین عامل فلاح و نجات بشر دارای مصادیق متعدد و گوناگونی است که در قرآن کریم و سنت معصومان (ع) به طور مفصل به آنها پرداخته شده است. بعضی از این مصادیق مهم که در سراسر قرآن و آیات متعدد آن مورد تأکید واقع شده است، عبارت ا ند از:
1- تقوا 2- احسان و نیکوکاری 3- خودسازی و تزکیه نفس 4- جهاد و شهادت 5- ترک هوی پرستی و مبارزه با هوای نفس، همراه با خوف و خشیت از خداوند متعال 6- اطاعت از خدا و پیروی از رسول 7- صبر و شکیبایی در برابر شدائد و شکیبایی در راه خدا 8- اخلاص در نیت، عمل و عقیده 9-استقامت و پایمردی در راه خدا 10- صدق و راستی 11- اهتمام به اقامه و حفظ نماز 12- تولی و تبری.

شفاعت
شفاعت به عنوان یکی از اسباب نجات انسان از عذاب دوزخ، در قرآن کریم و روایات معصومان مورد تأکید فراوان قرار گرفته است. بنا به گفته علامه طباطبایی، اخبار دال بر وقوع شفاعت همگی بر این مطلب دلالت دارند که در روز قیامت افرادی گناهکار از اهل ایمان شفاعت می شوند، یعنی یا از دخول در آتش نجات می یابند و یا بعد از داخل شدن در آتش از آن بیرون می شوند. از مجموع آیات شفاعت استفاده می شود کسانی که در قیامت مشمول شفاعت قرار می گیرند، عبارتند از گناهکاران دیندار و متدینان به دین حق، ولی گناهکارانی که خدا دینشان را پسندیده است. همچنین شفاعت در آخرین موقف از مواقف قیامت به کار می رود و گناهکار با شفاعت مشمول آمرزش قرار می گیرد و اصلا داخل آتش نمی شود و یا آنکه بعد از داخل شدن در آتش با شفاعت نجات می یابد.

توبه
توبه یکی از آموزه های مهم و اساسی دین مبین اسلام و یکی از عوامل مهم نجات و رستگاری است که همواره مورد اهتمام قرآن کریم و تعالیم اهل بیت (ع) بوده است و توبه از مصادیق عمل صالح هم شمرده می شود، ولی به سبب اهمیت و جایگاه ویژه آن در رستگاری ابدی انسان و تأکید متکلمان مسلمان بر اهمیت آن، به عنوان یک مسئله مستقل مورد بحث قرار می گیرد. آیات متعددی از قرآن کریم انسانها را به توبه از گناه و بازگشت به سوی خدا فرا می خواند و در روایات متعددی نیز توبه به عنوان «آب حیاتی» که انسان را از هلاکت ابدی نجات می دهد و به رستگاری ابدی می رساند، معرفی شده است. تمام فرقه های مسلمان بر اصل وجوب توبه بر هر شخص مسلمانی اجماع دارند، اما اشاعره وجوب توبه را وجوب شرعی و امامیه و معتزله وجوب آن را وجوب عقلی می دانند.


منابع :

  1. جان هیک- فلسفه دین- ترجمه بهزاد سالکی- تهران- انتشارات بین‌المللی الهدی- ۱۳۷۶

  2. هنری تیسن- الهیات مسیحی- ترجمه ط. میکائیلیان- تهران- انتشارات حیات ابدی

  3. براون رابرت مک آفی- روح آیین پروتستان- ترجمه فریبرز مجیدی- تهران- نشر نگاه معاصر- ۱۳۸۲

  4. ویلیام میلر- مسیحیت چیست؟- ترجمه کمال مشیری- تهران- انتشارات حیات ابدی، ۱۹۱۸

  5. ویلیام هوردرن- راهنمای الهیات پروتستان- ترجمه طه طاووس میکائیلیان- تهران- شرکت انتشارات علمی و فرهنگی- ۱۳۶۸

  6. عبدالله جوادی آملی- تسنیم (تفسیر قرآن کریم)- جلد ۵- قم- مرکز نشر إسراء- ۱۳۸۲

  7. سید محمدحسین طباطبایی- تفسیر المیزان- جلد 1 و 5- ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی- قم- دفتر انتشارات اسلامی- ۱۳۶۳

  8. حسن طالبی- مقاله نجات شناسی از دیدگاه مسیحیت- سایت باشگاه اندیشه

  9. سید محمد ادیب آل على- مسیحیت- انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم

  10. محمدرضا زیبایى نژاد- مسیحیت شناسى مقایسه اى

  11. اولریخ کوهن- مقدمه ای بر شناخت مسیحیت- ترجمه و تدوین دکتر همایون همتی- صفحه 93- 102

  12. حسین علی سعدی- مقاله نجات‏شناختی تطبیقی (اسلامی - مسیحی)- مجله انتظار- شماره 4

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/115361