شخصیت و اندیشه های الهیاتی آگوستین (زندگینامه)

آگوستین به عنوان پدر پارادایم نوین

«آگوستین از میان آبای کلیسا تنها کسی است که حتی امروزه نیز همچنان یک قدرت فکری است. وی مشرکان و مسیحیان، فیلسوفان و الاهیدانان را، فارغ از مکتب و فرقه شان، به یک اندازه از طریق نوشته هایش مجذوب، و آنان را با مقاصد و شخصیت خود همراه می سازد. تأثیر پایدار، غیر مستقیم و کمابیش جرح و تعدیل شده او، به مثابه سنتی آگاهانه یا ناآگاهانه، در کلیساهای غرب، و از طریق آنها در میراث کلی فرهنگ باقی مانده است... آگوستین یک نابغه بود. او تنها پدر کلیساست که می تواند بی چون و چرا مدعی چنین لقب مبالغه آمیزی در باب ارزیابی شخصیت در عصر مدرن باشد.» به همین خاطر است که از نظر هانس فن کامپن هاوزن، مورخ پروتستان، در سنت غرب هیچ نوع تمجیدی از آگوستین مبالغه آمیز نیست. غرب مسیحی با ملاطفت بیشتری به خطاهای آگوستین نگریسته است در حالی که نگاه شرق مسیحی به خطاهای اوریگن تا بدین حد ملاطفت آمیز نبوده است. لازم است از همین ابتدا دو مطلب بیان شود:
1ــ آگوستین بیش از هر الاهیدان دیگری، الاهیات و دینداری غرب را شکل و هویت بخشیده است و به همین دلیل، او پدر پارادایم قرون وسطایی شد.
2ــ آگوستین از سوی کلیسای شرق، شاید بیش از تمامی آبای کلیسای غرب، طرد و نفی می شود. نشانه دیگری از تغییر (پارادایم) در مسیحیت; یعنی تغییر از پارادایم کلیسای یونانی مآب اولیه به پارادایم لاتینی قرون وسطایی که در واقع با آگوستین آغاز می شود.

زندگی سنت اگوستین

مارکوس اورلیوس اوگوستینوس معروف به سنت اوگوستین (Saint Augustinus) از تأثیرگزارترین فیلسوفان و اندیشمندان قرون وسطی محسوب می گردد. او از شکل دهندگان سنت مسیحی غربی (کاتولیک و پروتستان) به حساب می آید. اوگوستینوس به سال 354 میلادی در نمیدی (Numidie) شمال آفریقا، از یک مادر مسیحی و پدر غیر مسیحی متولد شده است. او از کودکی، زبان لاتین و حساب می آموزد؛ ولی یونانی را دیرتر شروع می کند به نحوی که فقط اندکی می توانسته از کتابهای یونانی استفاده کند. در دوره جوانی در قرتاجنه (کارتاژ)، توجه به علم خطابه پیدا می کند و علاقمند به آثار سیسرون می شود ولی به مرور درمی یابد که خطابه، صرفا وسیله است نه غایت یعنی باید از آن فراتر رفت و به جستجوی حقیقت پرداخت. این روح جستجوگر که دیگر به حقایق نسبی و اعتباری رضایت نمی دهد و حقایق را ورای قراردادهای اجتماعی می داند، علاقمند به تعالیم مانوی مسلکان می شود، چه در این تعلیمات، کل اطوار عالم مطرح بوده است و شرور، الزاما در مقابل خیر محض، عدمی دانسته نمی شده است بلکه اعتقاد به جنبه ی محض جوهری آن نیز بوده است.
در سنت مانی، خیر و شر به عنوان دو اصل ذاتی کل عالم به حساب می آید و در نزد انسان نیز تقابل روح و جسم به عنوان دو منشأ نورانی و ظلمانی، محرز دانسته می شود به نحوی که ضمن قبول نوعی اصلات ماده که البته انکار ناپذیر است احتمالا بتوان انسان را دعوت به تزکیه و تطهیر کرد و او را قهرمان رستگاری عالم ساخت. با وجود گیرایی خاص تعلیمات مانوی برای اگوستینوس که آن هنگام جوانی بیست ساله است و خود، مدرسه ای نیز برای تعلیم فن خطابه، دائر کرده است، این مشرب نتوانست روح او را آرامش بخشد؛ موضع ثنوی مسلک مانویان، بسیاری از مسائلی را که به ذهن او خطور می کند بلاجواب می گذارد. درست در همان موقع، یکی از معروفترین نمایندگان مسلک مانی (استادی به نام فاستوس) به شهر قرتاجنه (کارتاژ) می آید و در مباحثی که با اگوستینوس دارد، او را از لحاظ نظری، مجاب نمی کند؛ از این زمان به بعد، اگوستینوس ضمن قبول جنبه اصالت مادی گفته های مانویان، در اصول اعتقادی آنها، عمیقا شک می کند و بالاخره، این مسلک را کنار می گذارد.
خود او در کتاب اعترافات نوشته است: «بدین طریق با شکی که نسبت به همه چیز پیدا کرده بودم، بدون اینکه یقینی در مورد عقاید دیگر داشته باشم، تصمیم گرفتم که تفکر مادی را رها سازم و این عقیده در من قوت یافته بود که در حال شک، وظیفه ندارم بیش از آن در فرقه باقی بمانم، خاصه که عملا بعضی از فلسفه های دیگر را بدان ترجیح می دادم.» در سال 384 میلادی، یعنی در سی سالگی، اگوستینوس به رم می رود و بالاخره در شهر میلان شمال ایتالیا، معلم خطابه می شود. در این سالها، او دوباره توجه به مسیحیت دارد و آثار آنبررواز قدیس، نظر او را جلب می کند. نهایتا در اثر آشنایی بیشتر با آثار بزرگان مسیحی بعد از اینکه مرحله روحی بس بحرانی را توأم با تنفر و انزجار نسبت به خود می گذراند، در تابستان 386 (یعنی در سی و دو سالگی) حالت خاصی در او پدید می آید و او به نحو رسمی، مسیحی می شود و به دست آنبررواز غسل تعمید می گیرد.
بعد از بازگشت به آفریقا، او با گروهی از مسیحیان از سال 388 تا 391 میلادی صومعه ای را بنیان گذاری می کند که خود در صدر آن قرار می گیرد و آثار زیادی را به رشته تحریر درمی آورد. اگوستینوس به سال 430 و سن 76 سالگی در شرایط سختی که به علت هجوم اقوام ژرمن که از ناحیه اسپانیا به شمال آفریقا آمده بودند، در حالی که شاهد آتشی بود که در وطنش برپا شده بود و خونی که در آنجا ریخته می شد جان می سپارد. بنابر گزارشهایی که از نحوه ی مرگ او داده شده، او آنچنان فقیر و بی چیز بوده که نیازی به نوشتن وصیتنامه در خود ندیده است.

زندگی آگوستین در بحران

آرلیوس آگوستینوس در شمال آفریقای رومی پرورش یافت. وقتی که در شهر کوچک تاگاست در کشور نومیدیای علیا در سال 354 زاده شد، امپراتور کنستانتین حدود دو دهه پیش از دنیا رفته بود. وی فرزند پدری مشرک به نام پاتریکیوس و مادری مسیحی و مؤمن به نام مونیکا بود. مونیکا فرزندش را با مقدمات ایمان مسیحی آشنا کرد و آداب و مناسک اصول دین مسیحیت را در مورد او اجرا نمود. آگوستین غسل تعمید نیافت، اما با استفاده از امکانات پدرش که متأسفانه خیلی زود از دنیا رفت، دوره آموزش فشرده ای را گذراند. فن بلاغت، که به صورت حرفه ای در کارتاژ، مرکز آفریقای شمالی، گسترش یافته بود و مبنای مناسبی برای حقوقدان شدن یا به دست آوردن یک منصب دولتی به شمار می رفت، هدف بلندپروازانه مطالعات و آمال آگوستین بود: موفقیت، منزلت، ثروت و ازدواج نیکو.
او در هفده سالگی، آنگاه که دانشجویی بود مثل سایر جوانان جاه طلب، با زنی زندگی می کرد. او گرچه در زندگینامه خودنوشت خود، یعنی اعترافات، نامی از آن زن به میان نمی آورد، اما این زن در تقدیر او بود، چون یک سال بعد، قبل از آنکه استاد فن بلاغت شود، از او صاحب فرزندی شد (فرزندی که او را آدئوداتوس، یعنی عطیه الاهی، نامید). در محافل فکری آن زمان، روابط جنسی تک همسری بدون ازدواج مشروع رومی، که در آن از نوعی کنترل زاد و ولد استفاده می شد، مرسوم بود. رابطه آگوستین با این زن سیزده سال طول کشید تا اینکه خود آگوستین به طور ناگهانی به این رابطه پایان داد. به هر حال آگوستین به واسطه نوشته ها و نامه ها، کتابش به نام اعترافات، و زندگی نامه ای که فردی به نام پوسیدیوس که در عصر او زندگی می کرد، آن را نوشته، مشهورترین انسان عصر باستان است. سیر تکامل او را می توان چنین ترسیم کرد: در ابتدا از سخنوری سیاسی که تحت تأثیر سیسرو (هورتنسیوس) بود، تغییر مسیر داد و به طور جدی طالب حکمت شد. پس از آن بود که از فلسفه سیسرو که در نظر وی چندان دینی نبود، روی گرداند. سپس به مانویت دوگانه انگار گرایید که شر (و شهوت) را به کمک اصل شر (که از ازل با خدای خیر همسان است) تبیین می کرد. سپس زندگی پرهیزگارانه برگزید و بالاخره از مانویت، که بعد از نه سال معلوم شد نوعی اسطوره شناسی خیال پردازانه و نه چندان فلسفی است، به شکاکیت «آکادمیاییان» روی آورد...
آگوستین هنگامی که در سال 383 عازم خارج از کشور شد، تقریبا سی ساله بود و بعد از یک دوره کوتاه تدریس در رم، به عنوان استاد رشته وکالت در میلان پذیرفته شد. میلان اقامتگاه امپراتور و نیز پس از آن، اقامتگاه تئودوسیوس، امپراتوری شرق بود که اندکی قبل از آن، مسیحیت را دین رسمی، و همه آیین های شرک را ممنوع اعلام کرده بود. مادر آگوستین که تا این زمان همراه او بود، اینک او را وادار نمود که ازدواج مناسبی ترتیب دهد; زیرا برای او ازدواج با زنی از طبقه پایین خلاف قانون قلمداد می شد. مونیکا، وارثی جوان و دوازده ساله و در عین حال از بهترین خانواده میلان را یافت که به نظرش آمد می تواند دورنمای یک زندگی زیبا را برای فرزندش به ارمغان آورد. بعد از آن، زن غیر رسمی آگوستین، که مادر فرزندش بود، «سوگند آمیزش پرهیزی» خورد و به آفریقا مراجعت نمود; در آنجا ظاهرا خود را به عنوان بیوه زن، تحت حمایت جامعه مسیحی قرار داد. اما آگوستین دلخور شد.
در ابتدا خودش را با معشوقه ای دیگر، تسلا داد، هرچند این دلدادگی خرسندی روحی او را فراهم نکرد. آیا یک ازدواج سنتی و آینده ای معمولی به مثابه مردی متأهل و مقامی حکومتی، چیزی بود که او از زندگی توقع داشت؟ تردید و تزلزل او به اوج رسید. به هر حال، آگوستین با اسقف آمبروز، حامی برجسته آرمان مسیحی، در میلان ملاقات کرد. خطابه های آمبروز که از نظر بلاغی و الاهیاتی درخشان بود و تفسیر رمزی او بر کتاب مقدس، که ملهم از اوریگن بود (در آن زمان اوریگن هنوز از چشم کلیسای شرق نیفتاده بود) دودلی فکری آگوستین درباره مسیحیت را از میان برد. او اکنون راهی برای گذشتن و فرا رفتن از مفاهیم خام انسان انگارانه از خداوند و اوصاف توهین آمیز و متناقض کتاب مقدس، یافته بود. صورت دیگر مسیحیت، که صورتی معقول و پذیرفتنی بود، به او نشان داد که می توان ایمان مسیحی را با فرهنگ باستان ترکیب نمود.

گذار به مسیحیت

آگوستین، از طریق آمبروز و به واسطه دل مشغولی عمیقش به مکتب نوافلاطونی، بر شکاکیت فائق آمد و به دنیای راستین معنوی نایل شد، و بدون واسطه، لذت ژرف معنویت را تجربه کرد. ارتباط بین لوگوس یونانی و لوگوس آغاز انجیل یوحنا، نکته ای بود که تنها به ذهن او خطور کرد. پس از آن، مطالعه کامل نامه های پولس، و در آگوست سال 386، مطالعه شرحی از گروش آنتونی به مسیحیت و اقامتگاه های رهبانی در بیابان، او را به یک گروش نهایی، شگرف و نوین کشاند; از حیات مادی و عادات لذت جویانه به مسیحی ای در حال و هوای انابه و پارسایی.
آگوستین تجربه گروش خود را ده سال بعد در اعترافات توصیف می کند. او غرق در آشفتگی ای عمیق، در یک باغ، کلماتی را از زبان کودکی که می گفت «برگیر و بخوان» شنید و آن را خطاب شخصی از سوی خداوند تلقی کرد. در این لحظه، نامه های پولس را گشود و خواند: «نه در بزم ها و میهمانی های مستانه، نه در شهوت پرستی و ابتذال، نه در نزاع و هم چشمی، بلکه در عیسی مسیح خداوند وارد شوید و برای شهوت جسمانی تدارک نبینید.» آگوستین اینک با حمایت دوستانش و با عزمی راسخ به مسیحیت ایمان آورد; گروشی که تحت تأثیر مکتب نوافلاطونی و به تبع الگوی زاهدانه پدر آنتونی، آن را گسستی بنیادی تلقی کرد; تصمیمی علیه لذایذ جنسی و برای عفت و پاکدامنی همیشگی; تصمیمی علیه زندگی دنیوی و برای زندگی انزواجویانه با دوستان; علیه ثروت و به قصد فقر و تهیدستی; علیه انواع لذایذ مادی برای رسیدن به ورع و تقوا.
آگوستین و پسرتیزهوشش (که زودهنگام از دنیا رفت) در عید فصح سال 387 به دست اسقف آمبروز غسل تعمید یافتند. آگوستین از آن پس، در اعترافات، از مادر فرزندش هیچ ذکری به میان نمی آورد. البته آگوستین راهب نشد، بلکه زندگی اجتماعی خود را ابتدا در میلان، و سپس یک سال بعد (زمانی که مادرش پس از گفت و شنود و خداحافظی به یادماندنی در اوستیا، در راه بازگشت به خانه اش از دنیا رفته بود) در شهر تاگاست، زادگاه آفریقایی خود (یعنی جایی که اموال پدرش را در معرض فروش گذاشته بود) آغاز کرد. این بدان معناست که از آن پس، آگوستین بدون دارایی شخصی، در جمع دوستان هم فکر، زندگی خود را وقف مطالعه کتاب مقدس و فلسفه و مباحثه و عبادت کرد. در واقع، این نوع زندگی «تلفیقی میان افکار فلسفی یونانیان، آزاداندیشی سیسرویی و زندگی گوشه نشینانه مسیحی بود.»
اما تنها با گذشت سه سال، که طی آن آثاری علیه شکاکیت و مانویان نوشت، بیشتر به سمت یک زندگی زاهدانه روی آورد. این مرد مؤمن، که در این فاصله به شهرت رسیده بود، در مسافرت به بندر هیپو رجیوس (بون آنابای کنونی در الجزایر)، مهمترین شهر بعد از کارتاژ، در کلیسا پذیرفته شد و در واقع، قبل از آنکه نام والریوس، اسقف پیر و یونانی تبار، مطرح شود، به جرگه اهل کلیسا پیوست. از اسقف خواسته شده بود تا آگوستین را به عنوان کشیش و واعظ لاتین جایگزین نامزد دیگری کند و اسقف نیز از پیش، اعلام آمادگی کرده بود. آگوستین که در ابتدا مقاومت می کرد، در نهایت پذیرفت و علایق شخصیش را کنار نهاد. بدین ترتیب، او کشیش شد و پنج سال بعد، در سال 395 در 41 سالگی دستیار و همکار اسقف شد و سپس جانشین اسقف هیپو، که اندکی بعد از دنیا رفت، گردید. این امر حرکتی بود که برای خط مشی های کلیسا و الاهیات، پیامدهای مهمی در پی داشت.
آگوستین به مدت 35 سال اسقف بود و بر خلاف سایر اسقف ها، که عمدتا ازدواج کرده بودند، تا دم مرگ، «زندگی مشترک» و کاملا منظمی با کشیشان، شماس ها و دیگر روحانیون در پیش گرفت و از مردم با در پیش گرفتن زندگی مجرد و فقیرانه و پوشیدن ردای سیاه جدا شد (برخی از همراهان او بعدها به درجه اسقفی نایل آمدند). قرون وسطا با جوامع کلیسایی خود توانست الگوی خود را در جامعه کشیشان آگوستینی بیابد. آگوستین به عنوان یک اسقف، چهره شاخص در این دو بحرانی بود که نه تنها کلیسای آفریقای شمالی را تکان داد، بلکه خود وی را نیز وادار به ایجاد تغییرات جدیدی نمود. این تغییرات سرانجام، کل کلیسای غرب لاتینی را متأثر کرد. اینجا در آفریقا، شکل کلیسای اروپا مشخص شد.

منازعه بر سر کلیسای حقیقی

آگوستین به عنوان اسقف، برنامه فوق العاده ای پیش رو داشت. خدمات و مواعظ، تعلیم تازه مسیحیان و داوطلبان غسل تعمید، سرپرستی و کارهای خیریه، قضاوت ها و دادخواست ها برای مقامات، جلسات، شوراهای کلیسا، مکاتبات فراوان (حتی تا گال و دالماتیا) و مسافرت های بی پایان با اسب. در هم آمیختگی قرون وسطایی دولت و قدرت کلیسا را می توان در قدرت و صلاحیت قضایی ای مشاهده کرد که امپراتور در محاکمات و دادرسی های مدنی به اسقف ها اعطا کرد. زندگی آگوستین نوعی زندگی عملی بود، نه زندگی ای نظری و درون نگرانه، چنانکه قبلا بود; اما همچنین نوعی زندگی معطوف به تفسیر کتاب مقدس بود، همچنان که از تفاسیر گسترده آگوستین مثل تفسیر بر سفر پیدایش، مزامیر داود، موعظه سر کوه و انجیل یوحنا پیداست. به علاوه، این انسانی که تندنویسان و نویسندگان گوناگونی را در اختیار داشت، سال های زیادی را صرف نوشتن بیشترین و عمیق ترین آثار الاهیاتی خود، به ویژه اعترافات، که سرگذشت تحول معنوی او در گروش به مسیحیت و غسل تعمید بود، کرد.
این کتاب اثر اعتقادی بی نظیری است که به شکل مناجات نوشته شده و همان قدر حاوی تحلیلی روانشناختی است که حاوی تفسیر الاهیاتی، به قلم کسی که هنوز آرام و قرار نیافته است; آگوستین این کتاب را با هدفی معتذرانه و التیام بخش، برای خود و نخبگان روحانی و معنوی جدید نوشت. پس از اعترافات، در باب تثلیث و در باب شهر خدا را به رشته تحریر درآورد که روی هم رفته چارچوب الاهیاتی شگرفی است که کاملا معطوف به کتاب مقدس است. (در آثار آگوستین، بالغ بر چهل هزار نقل از کتاب مقدس آمده است) آگوستین جسورانه و مصرانه به ایده بزرگی که به ذهنش خطور کرده بود، اندیشید و آن را به تفصیل ساخته و پرداخته کرد. به طور کلی از مهمترین آثار وی می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1- رساله اعترافات: که زندگینامه فلسفی- اعتقادی وی می باشد. گفته می شود این اثر نخستین خودزندگی نامه ای است که در غرب نگاشته شده است.
2- در باب تثلیث: که این اثر مهم به نوعی تبیین اعتقادی درباره تثلیث می پردازد.
3- در باب شهر خدا: کتابی است در باب فلسفه تاریخ و سیاست. اوگوستین از پایه گذاران فلسفه سیاست در غرب محسوب می گردد.
4- در باب معنی لفظی کتاب سفر پیدایش: نشان دهنده عقاید وی درباره خلقت و شکل گیری جهان است.
5- در باب اصول عقاید مسیحی.
6- در باب هشتاد و سه سوال مختلف.
7- رسالات علیه دین مانوی.


منابع :

  1. دیدید لاسکم- تفکر در قرون وسطی- ترجمه محمدسعید خیامی کاشانی- تهران- 1382

  2. محمد ایلخانی- تاریخ فلسفه در قرون وسطی و رنسانس- تهران- سمت- 1382

  3. علی ایران نژاد- مقاله مفهوم شر در اندیشه آگوستین- سایت باشگاه اندیشه

  4. جوان .ا. گریدی- مسیحیت و بدعت ها- ترجمه عبدالرحیم سلیمانی اردستانی- موسسه فرهنگی طه

  5. هانس کونگ- متفکران بزرگ مسیحی- گروه مترجمان- قم- مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- 1386

  6. تونی لین- تاریخ تفکر مسیحى- ترجمه روبرت آسریان- تهران- نشر و پژوهش فرزان روز، چاپ اول- 1380 ش

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/115414