درها و درکات دوزخ (غی دره ای در جهنم)

غى، دره اى است در جهنم
کسانى که به دنبال شهوات مى روند یعنى به خواهش نفس عمل نمودند و تابع هوى و هوس گشتند. به زودى در وادیى در جهنم وارد می شوند که به أودیه دیگر از حرارت آن پناه مى برند افکنده می شوند. «فخلف من بعدهم خلف أضاعوا الصلوة و اتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیا؛ آن گاه کسانى جانشین اینان شدند که نماز را ضایع کردند و شهوات را پیروى نمودند که به زودى [سزاى] گمراهى را خواهند دید.» (مریم/ 59)
غیا: به دو معنا آمده است:
1- ضلالت و گمراهى. و «غى»، ضد رشد باشد، یعنى ایشان راشد نباشند، و «غى» بین خیبت و نومیدى بود، یعنى از ثواب ابرار نومید باشند. مقصود این است که سزاى ضلالت را به زودى خواهند دید.
2- نام یک وادى در جهنم است. و آن وادى است در دوزخ گرماى آن بدان غایت که دوزخ به خدا زنهار خواهد از آن وادى که اگر خدا آن را اذن دهد آن آتش دوزخ را بخورد به گرماى خویش. ابن عباس گوید: در میان آن وادى دریایى است آتشین، در میان آن دریا کوهى است آتشین بر سر آن کوه مارى است آتشین شصت ساله راه بالاى آن و سى ساله راه است براى آن، و از آن روز که خداى عز و جل او را بیافریدست دهنش مهر کرده است به مهر آتشین، روزه نگشاید مگر به گوشت بد نمازان و خمرخوارگان.
بعضى ها گفته اند: یعنى «فسوف یلقون جزاء غیهم؛ به زودى کیفر غى خود را مى بینند.» و در حقیقت این عبارت مانند جمله «و من یفعل ذلک یلق أثاما؛ هر کس چنین کند، مجازات گناه را خواهد دید.» (فرقان/ 68) است که، تقدیرش "و من یفعل ذلک یلق جزاء أثمه" است، یعنى هر کس چنین کند کیفر گناه خود را مى بیند.
ممکن هم هست مراد از غى، خودش باشد نه جزایش، به این صورت که غى را غایت و منتهاى سیر در مسیر فرض کرده باشد، و مسیر عبارت باشد از ضایع کردن نماز و پیروى شهوات، و نقطه انتهایش عبارت باشد از غى، آن گاه فرموده باشد حال که این طبقه ناخلف راهى پیش گرفته اند که نهایتش غى است، به زودى به همان نهایت نیز مى رسند، حال یا به اینکه در قیامت که عالم کشف حقایق است پى به گمراهى خود مى برند، یا به اینکه همان گمراهى رفته رفته در دلهاشان رسوخ مى کند تا آنجا که از اولیاى شیطان شوند، هم چنان که فرمود: «إن عبادی لیس لک علیهم سلطان إلا من اتبعک من الغاوین؛ در حقيقت تو را بر بندگان من تسلطى نيست مگر كسانى از گمراهان كه تو را پيروى كنند.» (حجر/ 42) و به هر حال عبارت مذکور استعاره از کنایه لطیفى است.
از ابن مسعود و عطا و کعب مروی است که غى وادیی است در جهنم که آتش آن تیزتر و عذاب آن سخت تر است که بى نمازان و متابعان آرزو را آنجا برند و از ابن عباس نیز منقول است که غى وادیی است در جهنم، اهل دوزخ از فرط حرارت آن پناه به خدا دهند و آنجا، جاى زانى مصر و مدمن خمر و اکل ربا است و همچنین کسانى که عاق والدین باشند و گواهى دروغ دهند و زنى که فرزندى را که از شوهر خود نباشد به او بندد. و عطا گفت: «غى»، نام وادیى است که به جاى آب در او خون و ریم باشد. وهب گفت: جویى است در دوزخ که از آن دورتر نیست، و طعمش خبیث، کعب گفت: وادیى است در دوزخ که از آن دورتر نیست به قعر و سخت تر نیست به گرما، در او چاهى است آن را بهیم خوانند، هرگاه که آتش دوزخ بمیرد، خداى دستور دهد تا در آن وادى را بگشایند تا آتش دوزخ به او تیز شود. آن است که خداى عز و جل مى گوید: «کلما خبت زدناهم سعیرا؛ شراره اى تازه برایشان مى افزاییم.» (اسراء/ 97) و اما ضحاک گوید که «غى» درین آیت به معنى خسران است. یعنى زود باشد که آن کسانى را که صلوات اضاعت کنند و شهوات را متابعت کنند بینند زیان کارى بزرگ در دنیا و آخرت.
علامه ی طباطبایی: در روایاتى دیگر آمده که غى و اثام دو نهر است در جهنم، و این روایات بر فرض هم که صحیح باشد آن طور که بعضى پنداشته اند تفسیر دیگرى براى این دو کلمه نیست، بلکه بیان مال امر غى است که خلاصه جزاى آن در قیامت به چه صورتى خواهد بود، نظیر این روایت، روایتى است که در معناى کلمه ی "ویل" آمده که چاهى در جهنم است، و نیز در تفسیر طوبى آمده که درختى در بهشت است، و همچنین روایاتى دیگر که صورت و مجسم آخرتى کیفر را بیان مى کنند.


منابع :

  1. میرزا ابوالحسن شعرانی- روض الجنان و روح الجنان- جلد ‏13 صفحه 99

  2. سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد ‏14 صفحه 104

  3. ابوبکر عتیق بن محمد- تفسیر سور آبادى- جلد ‏2 صفحه 1488

  4. ملا فتح الله کاشانی- منهج الصادقین فی إلزام المخالفین- جلد ‏5 صفحه 420

  5. ابوالمظفر شاهفور بن طاهر اسفراینی- تاج التراجم- جلد 3 صفحه 1362

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/115857