جایگاه بهشت و دوزخ

هرگاه بهشت و دوزخ را مخلوق کنونی بدانیم، بحثی به نام جایگاه آن دو مطرح می شود و انسان حق دارد که از وحی سوال کند جایگاه این دو مخلوق کجا است؟
پاسخ: آیاتی از سوره ی نجم، جایگاه آن را نیز معین می کند و اینکه بهشت نزد «سدرة المنتهی» است. چنانکه فرمود: «و لقد راه نزله اخری* عند سدره المنتهی* عندها جنه الماوی؛ و قطعا بار ديگرى هم او را ديده است. نزديك سدرالمنتهى. در همان جا كه جنة‏الماوى است.» (نجم/ 13- 15) بنابراین هر کجا جایگاه سدرة المنتهی باشد، جنب آن جایگاه بهشت موعود است و چون جایگاه «سدرة المنتهی» تا چه رسد به حقیقت آن برای ما روشن نیست طبعا جایگاه آن نیز در محاق ابهام خواهد ماند و نمی توان درباره آن اظهار نظر قطعی کرد.
متکلمان در محل و موضع جهنم اختلاف کرده اند. بعضى آن را عالم بالا می دانند و بعضى در عالم سفلى و عناصر. اخوان آورده است که: «و لا شک فى ان جهنم هى عالم الکون و الفساد الذى هى دون فلک القمر و ان الجنة هى عالم الارواح وسعة السماوات و ان اهل الجهنم هى نفوس المتعلقة باجساد الحیوانات.» (از اخوان) «و اعلم یا اخى ان النار و جهنم هى عالم الاجسام التى تحت فلک القمر الذى هو دائم فى الکون و الفساد و التغیر و و الاستحالة و البلاء و ان اهلها کلما نضجت جلودهم...» «تفتازانی» در این باره می گوید: «در مورد جایگاه بهشت و دوزخ دلیل روشنی وجود ندارد و اکثریت معتقدند که جایگاه بهشت بالای آسمانهای هفتگانه است و به آیه ی "عند سدرة المنتهی عندها جنة الماوی" و به سخن پیامبر (ص) که فرمود «سقف بهشت عرش خدا است.» استناد نموده اند و جایگاه دوزخ را نیز زیر طبقات زمین دانسته اند ولی حق در این مسئله این است که از اظهارنظر قطعی دست برداشته علم آن را به خدای دانا واگذریم. و برخی از روایت که جایگاه بهشت را در آسمان و دوزخ را در زمین معین می کنند به وسیله عکرمه شاگرد ابن عباس نقل شده و عکرمه یک فرد کاذب و دروغگو است که روایات او قابل استناد نیست.
آری با توجه به برخی از آیات می توان گفت بهشت موجود در دل آسمانها و زمین نیست زیرا در برخی از آنها وسعت و گنجایش بهشت به مقدار گنجایش آسمانها و زمین معرفی شده است آنجا که می فرماید: «و سارعوا الی مغفره من ربکم و جنه عرضها السموات و الارض اعدت للمتقین؛ به سوی آمرزش خدا و بهشتی که پهنا و فراخی آن به اندازه وسعت آسمانها و زمین است سبقت بگیرید، بهشتی که برای پرهیزکاران فراهم شده است.» (آل عمران/ 133) با توجه به این آیات نمی توان گفت بهشت موعود، در دل آسمانها و زمین است و همان طور که یادآور شدیم این مسله از امور غیبی است که درک آن برای ما بدون راهنمائی قطعی از طریق وحی امکان پذیر نیست.
«علامه مجلسی» درباره آفرینش کنونی بهشت و دوزخ و نیز مکان آن دو چنین می گوید: «این که بهشت و دوزخ آفریده شده اند، مورد قبول جمهور مسلمانان است، و تنها اندکی از «معتزله» معتقدند که آن دو در رزو قیامت آفریده می شوند و آیات و روایات متواتر در این باره عقیده آنان را مردود می سازد. و اما این که جایگاه آنها کجاست از روایت چنین استفاده می شد که بهشت بالای آسمانهای هفتگانه است و دوزخ در طبقه هفتم زمین و این نظریه مورد قبول اکثر مسلمانان است.»

جهان مستقل جایگاهی لازم ندارد
سئوال از جایگاه بهشت و دوزخ در صورتی صحیح است که آن در جزئی از این جهان باشد به گونه ای که بتوان میان آن دو و این جهان نسبتی برقرار کرد در این صورت جا دارد سوال کنیم بهشت و دوزخ در کجای این جهان جای گرفته اند و اما اگر بهشت و دوزخ را جهان مستقل و منفک از این آسمان و زمین بدانیم پرسش از جایگاه آن کاملا غیر صحیح است.
اصولا از نظر بحثهای فلسفی بعد زمانی دارای واقعیتی است که از تحول ماده پدید می آید و به دیگر سخن، حرکت ماده از آن نظر که تدریجی است دو حقیقت را در نظر ما متجلی می سازد یکی حرکت و دیگری زمان، از آن نظر که ماده، حالات و صفات گوناگون پیدا می کند، مفهوم حرکت، و از این نظر که این دگرگونی تدریجی است نه دفعی مفهوم زمان انتزاع می شود و لذا در فلسفه اسلامی می گویند «حرکت و زمان دو رویه از یک سکه اند که هر کدام ناظر به واقعیتی است که در جسم متحول وجود دارد.»
اما مکان که جایگاه جسم است در اجزاء این جهان قابل تصور هست مثلا میز را در اطاق جای می دهیم به گونه ای که اطاق ظرف و مکان، و میز جسمی است که آنجا را اشغال می کند ولی اگر مجموع جهان را در نظر بگریم دیگر برای ان ظرف و مکانی وجود ندارد، بلکه آفرینش خود این جهان سازنده جای خود نیز هست، نه انیکه قبلا جای فارغی و فضای لامتناهی وجود داشت، سپس خدا این جهان را در دل آن فضا آفرید.
در اینجا گفتاری است که از کاشف «نظریه نسبیت» (نسبیت فیزیکی نه فلسفی) نقل شده است می گویند وی معتقد به گسترش و فزونی ماده بود و اینکه جهان پیوسته در حال بزرگ شدن است وقتی از او سوال شد این گسترش برای خود جایگاهی لازم دارد وی در پاسخ گفت جهان با گسترش خود مکان خود را نیز می سازد و نیاز به مکان قبلی ندارد. عین این بیان درباره بهشت و دوزخ حاکم است، زیرا اگر بهشت و دوزخ برای خود جهان مستقل و جدا از آسمانها و زمین باشند، سوال از محل و مکان آن کاملا غیر منطقی است.
البته این سخن نه به این معنی است که بهشت و دوزخ وجود مثالی و خیالی دارند تا سوال از جایگاه از آنها ساقط باشد، بلکه ما در عین تصدیق به «معاد عنصری» و به اصطلاح امروز «معاد مادی»، دو جهان مستقل فرض می کنیم که هرکدام برای خود احکام قوانین و اوضاع و نسبتهائی دارند و هرگز یکی در دل دیگری نیست.


منابع :

  1. جعفر سبحانى- منشور جاوید- جلد 9 صفحه 372

  2. رسائل اخوان الصفاء و خلان الوفا- جلد 2 صفحه 52

  3. رسائل اخوان الصفاء و خلان الوفا- جلد 3 صفحه 79 و 299

  4. فرهنگ معارف اسلامى- جلد 1 صفحه 669

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/115863