سایبان هایی از آتش

انسان در آن روز همه چیز را زیان مى کند، خود را زیانمند مى بیند که از هیچ چیز بهره اى نمى برد، و خاندانش را نیز زیان مى کند که اگر مؤمن بوده اند در آن روز آنها را نمى بیند، و از شفاعتشان محروم مى ماند، زیرا شفاعت سودى نمى رساند مگر به کسى رضایت خدا را فراهم آورده باشد، و اگر با او در دوزخ باشند بازهم آنها را همراه خود نمى یابد، چه هر یک از آنها را کارى است که او را از دیگران باز مى دارد، و واى از این خسارت و زیان بزرگ: «إن الخاسرین الذین خسروا أنفسهم و أهلیهم یوم القیامة ألا ذالک هو الخسران المبین؛ بگو بى تردید زیانکاران [واقعى] کسانى هستند که روز قیامت سرمایه وجودشان و کسانشان را به تباهى داده باشند آگاه باشید! که آن همان زیان آشکار است.» (زمر/ 15)
پس از آن خدا عذاب آن کسان را که خود و خاندانشان را زیان کرده اند براى ما بیان مى کند که در لهیب آتش در پایین ترین طبقات دوزخ به سر مى برند، و شاید در این بیان اشاره به وصفى باشد که در دنیا مى گذرد که هر چه در آخرت است همان تجسم و تبلور وضع دنیاست، در این جا زیر پوششهایى قرار داشتند، از پوششهاى شهوتها و آزمندیها تا پرده هاى فرهنگ جاهلیت و سرسپردگى به طاغوت، و در آن جا هم در زیر طبقاتى قرار دارند. چهره هاى "خسران مبین" و زیان آشکار آنها را اینگونه توصیف مى کند: «لهم من فوقهم ظلل من النار و من تحتهم ظلل؛ براى آنها در بالاى سرشان سایبانهایى از آتش، و در زیر پایشان نیز سایبانهایى از آتش است!» (زمر/ 16)
"ظلل" جمع "ظلة" (بر وزن قله) به معنى پرده اى است که در طرف بالا نصب شود، بنابراین اطلاق آن بر فرشى که در زیر پا گسترده است یک نوع اطلاق مجازى و از باب توسعه در مفهوم کلمه است. و به این ترتیب آنها از هر طرف با شعله هاى آتش محاصره شده اند، چه خسرانى از این بالاتر؟ و چه عذابى از این دردناکتر؟! آتش به آنها از جمیع اطراف احاطه کرده آنها در وسط آتش و میانه آتش مى سوزند چنانچه می فرماید: «إنا أعتدنا للظالمین نارا أحاط بهم سرادقها؛ ما براى ستمگران آتشى آماده كرده‏ ايم كه سراپرده‏ هايش آنان را در بر مى‏ گيرد.» (کهف/ 29) و تعبیر به ظلل بعید نیست که چون آتش جهنم نور ندارد سیاه و تاریک است و جهنم محبس تاریک الهی است و ممکن است به اینکه چون اهل بهشت زیر سایه عرش الهى و سایه اشجار بهشت هستند خدا می فرماید سایه بان شما آتش است.
بعضى از مفسران گفته اند چون دوزخیان در میان طبقات جهنم گرفتارند پرده هاى آتش هم بالاى سر آنها، و هم زیر پاى آنها است، و حتى اطلاق کلمه ی "ظلل" بر پرده هاى پائینى مجاز نیست. همانند این آیه، آیه 55 سوره عنکبوت است که مى گوید: «یوم یغشاهم العذاب من فوقهم و من تحت أرجلهم و یقول ذوقوا ما کنتم تعملون؛ آن روز که عذاب الهى از بالاى سر و از زیر پا (از هر سو) آنها را مى پوشاند و به آنها مى گوید: بچشید آنچه را عمل مى کردید.» این در حقیقت تجسمى از حالات دنیاى آنها است که جهل و کفر و ظلم به تمام وجودشان احاطه کرده بود، و از هر سو آنها را مى پوشاند. و مانند همین است آیاتی دیگر که می فرماید: «لهم من جهنم مهاد و من فوقهم غواش و کذلک نجزی الظالمین؛ براى آنان بسترى از دوزخ و برفرازشان پوشش هایى از آتش است، و ما این گونه ستمکاران را پاداش مى دهیم.» (اعراف/ 41) و قوله: «أحاط بهم سرادقها؛ که سراپرده هایش بر آنان احاطه دارد.» (کهف/ 29) و قوله: «انطلقوا إلى ظل ذی ثلاث شعب؛ و [نیز] به سوى سایه اى [از دود متراکم و آتش زا] که داراى سه شاخه است، بروید.» (مرسلات/ 30)
سپس براى تاکید و عبرت مى افزاید: «ذلک یخوف الله به عباده یا عباد فاتقون؛ این چیزى است که خداوند بندگانش را از آن بر حذر مى دارد، اکنون که چنین است اى بندگان من از نافرمانى من بپرهیزید.» (زمر/ 16) تعبیر به "عباد" (بندگان) و اضافه آن به "خدا" آن هم به طور مکرر، در این آیه، اشاره به این است که اگر خداوند تهدیدى به عذاب مى کند آن هم به خاطر لطف و رحمت او است، تا بندگان حق گرفتار چنین سرنوشت شومى نشوند، و از اینجا روشن مى شود که لزومى ندارد "عباد" را در این آیه به خصوص مؤمنان تفسیر کنیم، بلکه شامل همگان مى شود چرا که هیچکس نباید خود را از عذاب الهى در امان بداند.
منظور از این سایبانها پرده هاى آتشین مى باشد. نه سایبانى که جلو خورشید را بگیرد. معلوم مى شود اینگونه افراد، در مکانى از دوزخ وارد مى شوند که آتش از همه طرف، آنان را محاصره خواهد کرد. جالب اینکه سایبان معمولا براى برطرف کردن حرات ساخته و آماده مى شود. اما بر عکس براى دوزخیان باعث حرارت خواهد شد! جالب اینکه سایبان را معمولا بالاى سر قرار مى دهند. ولى آیه مورد بحث مى فرماید: سایبان دوزخیان از زیر پاهایشان نیز برقرار خواهد بود. شاید بتوان این معنى را اینگونه تصور کرد که قرآن مى فرماید: «جهنم داراى هفت طبقه است.» بر پایه این مقال به این نتیجه مى رسیم که هر سایبانى از سایبانهاى جهنم مى تواند از جهنمى بر فراز سر آن افرادى باشد که در طبقه پائین باشند و در عین حال زیر پاى آن گروهى باشد که در طبقه بالا هستند.
آرى این یک نوع عذابى از عذابهاى دوزخ است که خداى مهربان بندگان مؤمن خود را از آن برحذر مى دارد، و مى فرماید: مبادا مرتکب معصیتى شوید و مستوجب یک چنین عذابى گردید! اى بندگان باتقوا و با اخلاص من! از عذاب من بپرهیزید زیرا من دوست ندارم شما گرفتار یک چنین عذاب و آتشى شوید! قرآن در آیات فراوانى همانند یک چنین عذابى را براى دوزخیان خاطر نشان مى کند. از جمله در سوره ی واقعه آیه 40 تا 44، که درباره ی عذاب اصحاب شمال مى فرماید: اصحاب شمال یعنى کافران چپ گرا، چه اصحاب شمالى! غرق در آتشى سوزنده و غرق در آبى جوشانند و در زیر سایه اى از دود سیاه خواهند بود. دود سیاهى که نه خنک است و نه گرامى.

حقیقت خسران و زیان؟
خسران چنان که "راغب" در "مفردات" مى گوید در اصل به معنى از دست دادن سرمایه و کمبود آن است که گاه به انسان نسبت داده مى شود و گفته مى شود "فلان کس زیان کرد" و گاه به خود عمل نسبت مى دهند و مى گویند: "تجارتش زیان کرد". از سوى دیگر گاه "خسران" در مورد سرمایه هاى ظاهر به کار مى رود مانند مال و مقام دنیوى، و گاه در سرمایه هاى معنوى مانند صحت و سلامت و عقل و ایمان و ثواب، و این همان چیزى است که خداوند آن را "خسران مبین" نام نهاده است... و هر خسرانى که خداوند در قرآن بیان کرده اشاره به معنى دوم است نه آنچه مربوط به سرمایه هاى دنیوى و تجارتهاى معمولى است. قرآن در حقیقت انسانها را به تجارت پیشگانى تشبیه کرده که با سرمایه هاى سنگین قدم به تجارتخانه این جهان مى گذارند، بعضى سود کلانى مى برند، و گروهى سخت زیان مى بینند.
آیات زیادى در قرآن مجید است که این تعبیر و تشبیه در آن منعکس مى باشد، و در واقع بیانگر این حقیقت است که براى نجات در قیامت نباید در انتظار این و آن نشست تنها راه آن، بهره گیرى از سرمایه هاى موجود، و تلاش و کوشش در این تجارت بزرگ است که در آنجا "همه چیز را به بها مى دهند، به بهانه نمى دهند!" و اما چرا زیان مشرکان و گنهکاران را "خسران مبین" توصیف کرده؟ براى اینکه اولا: آنها برترین سرمایه یعنى سرمایه عمر و عقل و خرد و عواطف و زندگانى را از دست داده اند بى آنکه در مقابل آن چیزى به دست آورند.
ثانیا: اگر فقط این سرمایه را از دست داده بودند بى آنکه عذاب و مجازاتى خریدارى کنند باز مطلبى بود، بدبختى اینجاست که در برابر از دست دادن این سرمایه هاى عظیم سخت ترین و دردناکترین عذاب را براى خود فراهم ساخته اند.
ثالثا: این خسرانى است که قابل جبران نمى باشد، و این از همه دردناکتر است، آرى این است "خسران مبین".


منابع :

  1. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد ‏19 صفحه 409

  2. عبدالحسين طیب- أطیب البیان- جلد ‏11 صفحه 297

  3. میرزا ابوالحسن شعرانی- روض الجنان و روح الجنان- جلد ‏16 صفحه 310

  4. محمدتقی مدرسی- تفسیر هدایت- جلد ‏11 صفحه 444

  5. محمدجواد نجفی- تفسیر آسان- جلد ‏17 صفحه 117

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/115901