انسان و اشارت های قرآنی

قرآن کریم هر گاه از مجموعه پدیده های هستی به نیکی یاد می کند و اوصافی چون زیبایی، هدفمندی، هویت کلمة اللهی و... را به جهان آفرینش نسبت می دهد، همان صفات نیکو را به گونه ای ویژه برای انسان نیز مطرح می سازد؛ اما عکس این رابطه در قرآن کریم وجود ندارد؛ یعنی چنین نیست که هرچه را به صورت ویژه برای انسان اثبات می کند، برای دیگر پدیده های هستی نیز بیان دارد و این لطیفه زیبا در کنار دیگر اشارت های قرآنی، انسان را به بررسی بیشتر نسبت به جایگاه بلند خود در جهان آفرینش فرا می خواند و او را به اهمیت خودسازی و تربیت الهی آگاه تر می سازد.
در آیات فراوانی از قرآن کریم به حق بودن هستی و آفرینش الهی اشارت رفته و با بیش از ده آیه بر این معنا تصریح شده است؛ مثلا می فرماید: «و ما خلقنا السموت و الارض و ما بینهما إلا بالحق؛ آسمان ها و زمین و موجودات میان آن دو را جز با حق (و به حق) نیافریدیم.» (احقاف/ 3؛ حجر/ 85) و همین قضیه اثباتی، یعنی حق بودن خلقت هستی را با لسان نفی باطل نیز بیان می دارد و می فرماید: «و ما خلقنا السماء و الأرض و ما بینهما بطلا؛ آسمان و زمین و آنچه را میانه آن دو است، باطل و عبث نیافریدیم.» (ص/ 27)
این دو نحوه گفتار، هدفمندی نظام هستی را روشن می سازد و هرگونه لغو و بازیگری را نیز در این زمینه نفی می کند؛ «و ما خلقنا السموت و الأرض و ما بینهما لعبین؛ آسمان و زمین و آنچه را میانه آن دو است، بازیچه و بیهوده نیافریدیم.» (دخان/ 38) از این جهت در کتاب الهی، سخن از حشر و بازگشت موجودات به سوی خدای سبحان نیز فراوان است؛ مثلا خطاب به انسان ها آمده است: «وما من دابة فی الارض ولا طئر یطیر بجناحیه إلا أمم أمثالکم ما فرطنا فی الکتب من شی ء ثم إلی ربهم یحشرون؛ همه جنبنده ها و پرندگان، چون شما امت هایی هستند و همگی به سوی پروردگارشان محشور می شوند.» (انعام/ 38)
گاهی با بیان تسلیم اختیاری و اجباری موجودات زمین و آسمان در برابر خدای سبحان از بازگشت همه آنان به سوی خداوند یاد شده است؛ «و له أسلم من فی السموت و الأرض طوعا و کرها و إلیه یرجعون؛ با آنكه هر كه در آسمانها و زمين است‏ خواه و ناخواه سر به فرمان او نهاده است و به سوى او بازگردانيده مى ‏شويد.» (آل عمران/ 83) «فقال لها و للأرض ائتیا طوعا أو کرها قالتا أتینا طائعین؛ پس به آسمان و به زمين فرمود خواه يا ناخواه بياييد آن دو گفتند فرمان‏پذير آمديم.» (فصلت/ 11) در شش مورد نیز با تعبیر جامع و کلی می فرماید: «و إلی الله ترجع الامور؛ همه امور هستی به سوی خدای سبحان باز می گردد.» (بقره/ 210؛ آل عمران/ 109؛ انفال/ 44؛ حج/ 76؛ فاطر/ 4؛ حدید/ 5) در این آیات، انسان نیز همراه با دیگر پدیده های هستی به گونه عمومی، لحاظشده و نسبت به هدفمندی آفرینش او سخن رفته است؛ اما همین وصف عمومی را قرآن کریم به صورت ویژه و به تنهایی درباره انسان به کار برده با اینکه هیچ یک از پدیده های دیگر را به تنهایی متصف به این وصف نفرموده است.
از بارزترین آیات قرآنی که هم از هدفمندی انسان سخن گفته است و هم از بازگشت او به سوی خدای سبحان، آیه ای است که در آن خداوند انسان ها را خطاب کرده، چنین می فرماید: «أفحسبتم أنما خلقنکم عبثا و أنکم إلینا لاترجعون؛ آیا چنین پنداشتید که شما را بیهوده آفریدیم و به سوی ما بازگردانده نمی شوید.» (مؤمنون/ 115) و جز این مورد، در 18 آیه نیز با لفظ ﴿ترجعون﴾ سخن از بازگشت انسان به سوی خدا و هدفمندی اوست که در 13 جا با تعبیر «إلیه ترجعون» (بقره/ 28 و 245؛ یونس/ 56؛ هود/ 34؛ قصص/ 70 و 88؛ عنکبوت/ 17؛ روم/ 11؛ یس/ 22 و 83؛ زمر/ 44؛ فصلت/ 21؛ زخرف/ 85)، و دو جا با تعبیر «إلینا ترجعون» (انبیاء/ 35؛ عنکبوت/ 57) دو مورد با تعبیر «إلی ربکم ترجعون» (سجده/ 11؛ جاثیه/ 15؛ و یک جا نیز با تعبیر «ترجعون فیه إلی الله» (بقره/ 281) از آن یاد شده است.
این در حالی است که با الفاظ دیگر غیر از «ترجعون» نیز هدفمندی انسان و بازگشت او به سوی خدا مطرح شده است که روشن ترین نمونه آن آیه استرجاع است: «إنا لله و إنا إلیه رجعون؛ ما از آن خدا هستيم و به سوى او باز مى‏ گرديم.» (بقره/ 156) و آیات صیرورت نیز چنین است که هدف داری را نسبت به همه هستی عموما و درباره انسان، خصوصا بیان می دارد. نمونه صورت اول آیه «ألا إلی الله تصیر الامور؛ [همه] كارها به خدا بازمى ‏گردد.» (شوری/ 53) و نمونه صورت دوم، آیه «أن اشکر لی و لولدیک إلی المصیر؛ شكرگزار من و پدر و مادرت باش كه بازگشت [همه] به سوى من است.» (لقمان/ 14) است.
وصف دیگری که در قرآن کریم برای همه هستی از یک سو و خصوص انسان از سوی دیگر آمده است، صفت جمال و زیبایی است؛ در حالی که جز انسان، هیچ موجود دیگری به تنهایی بدین وصف متصف نشده است. تعبیر عمومی قرآن از زیبایی همه هستی، حاصل جمع دو آیه شریفه است که در یکی می فرماید: «الله خلق کل شیء؛ خداوند آفریننده همه چیز است.» (رعد/ 16؛ زمر/ 62) و در آیه دیگر می فرماید: «الذی أحسن کل شیء خلقه؛ هر آنچه را خداوند آفرید به زیباترین شکل درآورد.» (سجده/ 7)
نتیجه این دو آیه، آن است که هر شیئی که در نظام هستی یافت می شود، زیباست. این تعبیر درباره هیچ موجودی غیر از انسان، به صورت ویژه نیامده و در سراسر قرآن کریم، هیچ گل و گیاه یا حیوانی به تنهایی با وصف زیبایی ستوده نشده است؛ اما درباره انسان، گاهی می فرماید: «لقد خلقنا الإنسن فی أحسن تقویم؛ انسان را نه تنها زیبا بلکه در زیباترین شکل ممکن آفریدیم.» (تین/ 4) و گاهی با اشاره به سیر آفرینش انسان در دو قلمرو جسم و جان، خود را به وصف زیباترین آفریدگار می ستاید؛ «فتبارک الله أحسن الخلقین؛ آفرين باد بر خدا كه بهترين آفرينندگان است.» (مؤمنون/ 14) و این آیه با مفهوم التزامی، دلالت دارد که انسان، احسن المخلوقین یعنی زیباترین آفریده های خداست. گاهی نیز با اشاره به صورتگری خدا درباره انسان می فرماید: «و صورکم فأحسن صورکم؛ خداوند شما را به زیباترین صورت آراست.» (تغابن/ 3)
نکته: در یکی از آیات قرآن کریم، به وصف «زیبایی» برای چهارپایانی که شامگاهان و بامدادان به سوی آغل ها یا مراتع حرکت می کنند، اشاره شده است؛ «و لکم فیها جمال حین تریحون و حین تسرحون؛ و در آنها براى شما زيبايى است آنگاه كه [آنها را] از چراگاه برمى‏ گردانيد و هنگامى كه [آنها را] به چراگاه مى ‏بريد.» (نحل/ 6) دقت در این آیه نشان می دهد که زیبایی نشاط انگیز این صحنه ها نیز به انسان باز می گردد و برای انسان است و نه چهارپایان؛ پس وصف حسن و زیبایی به تنهایی برای هیچ موجودی غیر از آدمی بیان نشده است.
سومین وصفی که قرآن کریم برای همه هستی عموما و برای انسان، خصوصا بیان فرموده است، وصف «کلمة الله» است. نسبت به همه هستی در دو بخش از قرآن کریم تعبیر کلمات الهی به کار رفته است. در یک بخش، خطاب به پیامبر اکرم (ص) می فرماید: «قل لو کان البحر مدادا لکلمت ربی لنفد البحر قبل أن تنفد کلمت ربی و لو جئنا بمثله مددا؛ بگو: برای شمارش کلمات پروردگارم اگر دریای پهناور را مرکب قرار داده بودیم، باز هم بسنده نبود و دریاها پیش از شمارش کلمه ها به پایان می رسید.» (کهف/ 109)
در بخش دیگر با تمثیل گسترده تری می فرماید: «ولو أنما فی الأرض من شجرة أقلم والبحر یمده من بعده سبعة أبحر ما نفدت کلمت الله إن الله عزیز حکیم؛ اگر همه درختان زمین قلم و دریا به مدد هفت دریای دیگر، مرکب شده بود، باز هم شمارش کلمات خدای عزیز حکیم نامیسر می بود.» (لقمان/ 27) زیرا درختان و دریاها و... همه از شمار چیزهایی است که در قلمرو امکان و نزد ماست؛ ولی کلمات خدا حقیقت های عند اللهی و مربوط به منطقه وجوب است و براساس آیه «ما عندکم ینفد وما عندالله باق؛ آنچه پيش شماست تمام مى ‏شود و آنچه پيش خداست پايدار است.» (نحل/ 96) آنچه پیش ماست، پایان یافتنی و آنچه پیش خداست، تمام ناشدنی است.
در کنار این وصف عمومی، تنها انسان است که به صورت ویژه بدین صفت متصف گشته و هیچ یک از پدیده های گسترده ای چون زمین و دریا و آسمان و کهکشان و...، به تنهایی با این وصف، ستوده نشده است. عیسای مسیح، نمونه برجسته ای از انسان هاست که فرشتگان الهی در آستانه میلادش از او به عنوان کلمه ای الهی یاد کرده و در پی مژده تولد او به مریم (ع)، مسیح را آبرومند دنیا و آخرت و از مقربان درگاه خدای سبحان خوانده اند؛ «إذ قالت الملئکة یمریم إن الله یبشرک بکلمة منه اسمه المسیح عیسی ابن مریم وجیها فی الدنیا و الاخرة و من المقربین؛ [ياد كن] هنگامى [را] كه فرشتگان گفتند اى مريم خداوند تو را به كلمه ‏اى از جانب خود كه نامش مسيح عيسى ‏بن‏ مريم است مژده مى ‏دهد در حالى كه [او] در دنيا و آخرت آبرومند و از مقربان [درگاه خدا] است.» (آل عمران/ 45) همچنین قرآن کریم با رد اندیشه مشرکانه و ناروای اهل کتاب نسبت به عیسی بن مریم (ع) در کنار اوصافی چون رسول الله، روح الله و عطیه خدا به مریم، او را با وصف «کلمة الله» بزرگ می شمارد؛ «إنما المسیح عیسی ابن مریم رسول الله و کلمته ألقیها إلی مریم و روح منه؛ مسيح عيسى بن مريم فقط پيامبر خدا و كلمه اوست كه آن را به سوى مريم افكنده و روحى از جانب اوست.» (نساء/ 171)


منابع :

  1. عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 15 صفحه 248

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/117089