نامه اعمال (گناهان صغیره و کبیره)

حال گناهکاران

از جمله وقایع و سرگذشت صحنه قیامت آن است که هنگامی که بررسى به اعمال و گشودن کتاب اعمال هر یک از افراد بشر فرا مى رسد خواهى مشاهده نمود گناهکاران که بسیار خائف و لرزان هستند از آنچه در کتاب اعمال آنان ضبط و نوشته شده همچنانکه در خود سیرت ننگین اندیشه و اعمال نکبت بار خود را مى یابند؛ «و وضع الکتاب؛ کتابى که نامه اعمال همه انسانها است، در آنجا گذارده مى شود.» (کهف/ 49) "وضع الکتاب" به معناى نصب آن است تا بر طبقش حکم کنند. و کلمه ی "مشفقین" مشتق از "شفقت" است، و اصل شفقت رقت است. راغب در مفردات مى گوید: «اشفاق عنایت آمیخته با ترس را گویند، چون مشفق کسى را گویند که نسبت به مشفق علیه محبت و علاقه دارد، و از آثار سوء عملش نسبت به جانش مى ترسد، و این محبت آمیخته با ترس اشفاق است.»
در آیه «و هم من الساعة مشفقون؛ از قيامت هراسناكند.» (انبیاء/ 49) همین معنا است، و چون با کلمه "من" متعدى شود معناى ترس در آن روشن تر مى شود، مانند آیه مورد بحث و آیه "مشفقون منها" و چون با کلمه" فى" متعدى گردد معناى عنایت در آن روشن تر مى گردد، مانند آیه «إنا کنا قبل فی أهلنا مشفقین؛ ما پيشتر در ميان خانواده خود بيمناك بوديم.» (طور/ 26) کلمه ی "ویل" به معناى هلاکت است، و به طورى که گفته شده اینکه در هنگام مصیبت "ویل" را "یا ویلاه" ندا مى کنند و یا مى گویند "یا ویلتاه" از این باب است که به طور کنایه برسانند که مصیبت وارده آن قدر سخت است که از هلاکت دشوارتر است، لذا در برابر آن "ویل" را مى خواهد و صدا مى زند، و از آن استغاثه مى کند که او وى را از مصیبت وارده نجات دهد. هم چنان که گاهى در هنگام مصیبت، آدمى آرزوى مرگ مى کند، چون آن را از مصیبت وارده آسان تر مى بیند، مانند گفتار مریم که گفت: «یا لیتنی مت قبل هذا؛ اى کاش قبل از این مرده بودم.» (مریم/ 23)

بیم از کتاب اعمال

کتابى که هیچ صغیره و کبیره اى را فرو گذار نکرده و مجرمان از آن بیمناکند. از ظاهر سیاق استفاده مى شود که "کتاب" در جمله "و وضع الکتاب" کتاب واحدى است که اعمال تمامى خلایق در آن ضبط شده، و آن را براى حساب نصب مى کنند، نه اینکه هر یک نفر یک کتاب جداگانه اى داشته باشد، و این با آیاتى که براى هر انسانى و هر امتى کتابى جداگانه اى سراغ مى دهد منافات ندارد، مانند آیه «کل إنسان ألزمناه طائره فی عنقه و نخرج له یوم القیامة کتابا؛ كارنامه هر انسانى را به گردن او بسته‏ ايم و روز قيامت براى او نامه‏ اى كه آن را گشاده مى ‏بيند بيرون مى‏ آوريم.» (اسراء/ 13) که در محل خودش تفسیرش گذشت. و نیز مانند آیه «کل أمة تدعى إلى کتابها؛ هر امتى به سوى کتاب خودش خوانده مى شود.» (جاثیه/ 28) و آیه «هذا کتابنا ینطق علیکم بالحق؛ این کتاب ما است که علیه شما به حق گویایى دارد.» (جاثیه/ 29) بعضى گفته اند: مراد از "کتاب" نامه هاى اعمال است، و الف و لام در "الکتاب" براى استغراق است (یعنى تمامى کتابها) ولیکن سیاق آیه مساعد آن نیست.
«فترى المجرمین مشفقین مما فیه؛ گنهکاران هنگامى که از محتواى آن آگاه مى شوند وحشتزده خواهند شد به گونه اى که آثار وحشت را در چهره هاشان مى بینى.» (کهف/ 49) این جمله تفریع بر وضع کتاب و نصب آن است، و این تفریع و همچنین ذکر اشفاق آنان خود دلیل بر این است که مقصود از کتاب، کتاب اعمال است، و یا کتابى است که اعمال در آن است. و اگر از آنان به "مجرم" تعبیر کرده براى اشاره به علت حکم است، و اینکه اشفاقشان از آن حالى که به خود گرفته اند به خاطر این است که مجرم بودند. پس این حال و روزگار مخصوص به آنان نیست، هر کس در هر زمانى مجرم باشد هر چند که مشرک نباشد چنین روزگارى خواهد داشت.
در این هنگام فریاد برمى آورند و مى گویند اى واى بر ما این چه کتابى است؟! هیچ عمل کوچک و بزرگى نیست مگر اینکه آن را احصا و شماره کرده است؛ «و یقولون یا ویلتنا ما لهذا الکتاب لا یغادر صغیرة و لا کبیرة إلا أحصاها» (کهف/ 49) دو کلمه ی "صغیرة" و "کبیرة" وصفند که در جاى موصوف خود که همان خطیئه و یا معصیت و یا زشتکارى و امثال آن است نشسته اند. و اینکه گفتند: "واى بر ما این چه کتابى است که هیچ کوچک و بزرگى را فروگذار نکرده و همه را شمرده است" خود اظهار وحشت و فزع از تسلط کتاب در احصاء و شمردن گناهان و یا تسلطش بر مطلق حوادث و از آن جمله گناهان است، که این اظهار وحشت را به صورت استفهام تعجبى اداء کرده اند، و از آن به دست مى آید که چرا اول صغیره را گفتند بعد کبیره را با اینکه جا داشت بگویند: "هیچ گناه بزرگ و هیچ گناه کوچکى را هم فروگذار نکرده" چون در کلام مثبت وقتى مطلب را ترقى مى دهند از بزرگ گرفته به کوچک ختم مى کنند. و وجه آن این مى باشد (و خدا داناتر است) که هیچ گناه کوچکى را به خاطر اینکه کوچک است، و مهم نیست، از قلم نینداخته، و هیچ گناه بزرگى را به خاطر اینکه واضح است، و همه مى دانند فروگذار نکرده. و چون مقام، مقام تعجب است مناسب این است که از کوچکتر شروع شود.
همگى را مو به مو به حساب آورده، ضبط کرده، و چیزى را فروگذار ننموده است، راستى چه وحشتناک است؟ ما همه این اعمال را به دست فراموشى سپرده بودیم، آن چنان که گاهى فکر مى کردیم اصلا خلافى از ما سر نزده، اما امروز مى بینیم بار مسئولیتمان بسیار سنگین، و سرنوشتمان تاریک است!. علاوه بر این سند کتبى اصولا «و وجدوا ما عملوا حاضرا؛ همه اعمال خود را حاضر مى بینید!» خوبیها و بدیها، ظلمها و عدلها، هرزگیها و خیانتها، همه و همه در برابر آنها تجسم مى یابد! در واقع آنها گرفتار اعمال خودشان هستند: «و لا یظلم ربک أحدا؛ و پروردگار تو به احدى ظلم نمى کند.» (کهف/ 49)
از ظاهر سیاق برمى آید که جمله ی "و وجدوا ما عملوا حاضرا"، مطلب تازه اى باشد نه عطف تفسیر براى جمله "لا یغادر صغیرة و لا کبیرة". و بنابراین، از آن برمى آید که آنچه را حاضر نزد خود مى یابند خود اعمال است، که هر یک به صورت مناسب خود مجسم مى شود نه کتاب اعمال و نوشته شده آنها، هم چنان که از امثال آیه «یا أیها الذین کفروا لا تعتذروا الیوم إنما تجزون ما کنتم تعملون؛ اى کسانى که کفر ورزیدید امروز عذرخواهى مکنید که کیفر آنچه کردید خود آن کرده هاى شماست.» (تحریم/ 7) نیز همین معنا استفاده مى شود، و جمله "و لا یظلم ربک أحدا" نیز که در ذیل آیه مورد بحث است همین معنا را تایید مى کند چون ظلم نکردن بنابر تجسم اعمال روشنتر است، زیرا وقتى پاداش انسان خود کرده هاى او باشد و احدى در آن دخالت نداشته باشد دیگر ظلم معنا ندارد. دقت فرمائید.

نامه ی اعمال

در تفسیر المیزان در ذیل آیات فوق مى خوانیم: از مجموع آیات قرآن استفاده مى شود که در عالم قیامت سه نوع کتاب (نامه اعمال) براى انسانها وجود دارد: نخست کتاب واحدى است که براى حساب اعمال همگان گذارده مى شود، و در واقع همه اعمال اولین و آخرین در آن ثبت است، همانگونه که در آیات فوق خواندیم و وضع الکتاب که ظاهر آن این است کتاب واحدى براى حساب همه انسانها قرار داده مى شود. دوم کتابى است که هر امتى دارد یعنى اعمال یک امت در آن درج است همانگونه که در سوره جاثیه آیه 28 آمده است «کل أمة تدعى إلى کتابها؛ هر امتى به کتاب و نامه اعمالش خوانده مى شود.» سوم کتابى است که براى هر انسانى جداگانه وجود دارد، آن چنان که در سوره اسراء آیه 13 مى خوانیم «و کل إنسان ألزمناه طائره فی عنقه و نخرج له یوم القیامة کتابا؛ هر انسانى مسئولیت اعمالش را به گردن خودش افکنده ایم، و براى او در روز قیامت کتاب و نامه عملى بیرون مى آوریم.» بدیهى است هیچگونه منافاتى در میان این آیات نیست چرا که هیچ مانعى ندارد که اعمال آدمى در کتب مختلف ثبت گردد، همانگونه که در برنامه هاى دنیا امروز نیز نظیر آن را مى بینیم، که براى سازماندهى دقیق به تشکیلات یک کشور، براى هر واحد، نظام و حساب و سپس آن واحدها در واحدهاى بزرگتر، حساب جدیدى پیدا مى کنند.
اما با توجه به این نکته که نامه اعمال انسانها در قیامت شبیه دفتر و کتاب معمولى این جهان نیست، مجموعه اى است گویا، غیر قابل انکار که شاید محصول طبیعى خود اعمال آدمى باشد. و به هر حال آیات مورد بحث نشان مى دهد که علاوه بر ثبت اعمال انسانى در کتب ویژه، خود اعمال نیز در آنجا تجسم مى یابند و حضور پیدا مى کنند "و وجدوا ما عملوا حاضرا" (کهف/ 49) اعمالى که به صورت انرژیهاى پراکنده در این جهان از نظرها محو و نابود شده اند در حقیقت از بین نرفته اند (و علم امروز نیز ثابت کرده که هیچ ماده و انرژى هرگز از میان نخواهد رفت، بلکه دائما تغییر شکل مى دهد). آن روز این انرژیهاى گم شده، به فرمان خداوند، تبدیل به ماده مى شوند، و به صورتهاى مناسبى تجسم مى یابند، اعمال نیک به صورتهاى جالب و زیبا، و اعمال بد در چهره هاى زشت و ننگین ظاهر مى گردند، و این اعمال با ما خواهند بود، و به همین دلیل در آخرین جمله آیات فوق مى فرماید «و لا یظلم ربک أحدا: و خداوند به بندگانش ستم نمى کند.» چرا که پاداشها و کیفرها محصول اعمال خودشان است.
البته بعضى از مفسران جمله ی "و وجدوا ما عملوا حاضرا" را تاکیدى بر مساله نامه اعمال دانسته اند، و گفته اند مفهوم جمله این است که در آن کتاب همه کارهاى خود را حاضر و ثبت شده مى یابند. بعضى دیگر در این آیه کلمه "جزاء" را در تقدیر گرفته اند، و گفته اند مفهومش این است که در آن روز "جزاى اعمال خود را حاضر مى بینند". ولى تفسیر اول با ظاهر آیات مساعدتر است.

ایمان به معاد و نقش آن در تربیت انسانها

به راستى قرآن کتاب تربیتى عجیبى است، هنگامى که صحنه قیامت را براى انسانها ترسیم مى کند، مى گوید، روزى که همه مردم در صفوف منظم به دادگاه عدل پروردگار عرضه مى شوند، در حالى که هماهنگى عقائد و اعمالشان معیار تقسیم آنها در صفوف مختلف است. دستهاى آنها از همه چیز تهى، تمام تعلقات دنیا را پشت سر افکنده اند، در عین جمعیت، تنها، و در عین تنهایى جمعند، نامه هاى اعمال، گسترده مى شود. همه چیز به زبان مى آید و اعمال کوچک و بزرگ آدمیان را بازگو مى کند، و از آن بالاتر خود اعمال و افکار جان مى گیرند، تجسم مى یابند، اطراف هر کسى را اعمال تجسم یافته اش احاطه مى کند، آن چنان مردم به خود مشغولند که مادر فرزند را، و فرزند پدر و مادر را به کلى فراموش مى کنند. سایه سنگین وحشت از این دادگاه عدل الهى و کیفرهاى بزرگى که در انتظار بدکاران است همه را فرا مى گیرد، نفسها در سینه ها حبس مى شود، و چشمها از گردش بازمى ماند. راستى ایمان به چنین دادگاهى چقدر در تربیت انسان و کنترل شهوات او مؤثر است؟ و چقدر آگاهى و بیدارى و توجه به مسئولیتها به انسان مى بخشد؟
در حدیثى از امام صادق (ع) مى خوانیم: «اذا کان یوم القیامة دفع للانسان کتاب ثم قیل له اقرء -قلت فیعرف ما فیه- فقال انه یذکره فما من لحظة و لا کلمة و لا نقل قدم و لا شى ء فعله الا ذکره، کانه فعله تلک الساعة، و لذلک قالوا یا ویلتنا ما لهذا الکتاب لا یغادر صغیرة و لا کبیرة إلا أحصاها؛ هنگامى که روز قیامت مى شود، نامه اعمال آدمى را به دست او مى دهند، سپس گفته مى شود بخوان -راوى این خبر مى گوید از امام پرسیدم آیا آنچه را که در این نامه است مى شناسد و به خاطر مى آورد؟- امام فرمود: همه را به خاطر مى آورد، هر چشم بر هم زدنى، کلمه اى، جا به جا کردن قدمى، و خلاصه هر کارى را که انجام داده است آن چنان به خاطر مى آورد که گویى همان ساعت انجام داده است! و لذا فریادشان بلند مى شود و مى گویند: اى واى بر ما این چه کتابى است که هیچ کار کوچک و بزرگى نیست مگر آنکه آن را احصا و شماره کرده است؟!» نقش مؤثر تربیتى ایمان به چنین واقعیتى ناگفته پیداست، راستى ممکن است انسان به چنین صحنه اى ایمان قاطع داشته باشد باز هم گناه کند؟!


منابع :

  1. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد ‏12 صفحه 453- 459

  2. سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد ‏13 صفحه 450

  3. سيد محمدحسين‏ حسينى همدانى- انوار درخشان- جلد 10 صفحه 297

  4. عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 4 صفحه 425

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/117231