نامه اعمال

هر گونه افعال اختیارى و مبارزاتى که انسانها با دعوت رسولان نموده اند در صحائف اعمال آنان باقى و آشکار است؛ در آن هنگام که آنان هلاک شدند، حساب و جزاى ایشان پایان پیدا نکرد، بلکه آثار وجودى آنان و اعمالشان در صحائف اعمال آنان و شهادت فرشتگان ضبط شده و محفوظ است هم چنانکه در اذهان و خاطرات هر یک از شما نیز سرگذشت آنان ثابت و غیر قابل انکار مى باشد. قرآن به این اصل اساسى اشاره مى کند که با مرگ اقوام پیشین اعمال آنها نابود نشد، بلکه «و کل شی ء فعلوه فی الزبر؛ هر کارى را انجام دادند در نامه هاى اعمالشان ثبت است» (قمر/ 52). «زبر» جمع زبور به معنى کتاب است، و در اینجا اشاره به نامه اعمال آدمیان مى باشد، بعضى نیز احتمال داده اند که منظور از آن لوح محفوظ باشد، ولى این معنى با صیغه جمع سازگار نیست. جبائى گوید: یعنى هر کارى را که کردند در کتب و پرونده اى که فرشتگان نگهبانان نوشته اند خواهد بود، و این اشاره است به اینکه هیچ کارى مغفول و مستور از آنها نیست. و بعضى گویند: یعنى تمام اعمال آنها در کتاب محفوظ بر ایشان نوشته میشود براى آنکه آن از بزرگترین عبرتها و اعتبار نامه هاست در علم به مخلوقات پیش از آنکه بوده باشد، بر تفصیل اعمالشان.
سپس براى تاکید بیشتر مى افزاید: «و کل صغیر و کبیر مستطر؛ و هر کار صغیر و کبیرى بدون استثنا نوشته مى شود» (قمر/ 53). ابن عباس و مجاهد و قتاده و ضحاک گویند: یعنى و آنچه که مقدم داشتند از اعمالشان از کوچک و بزرگ نوشته میشود بر ایشان و بعضى گویند: یعنى هر کوچک و بزرگى از روزیها و اجلها و مرگ و زندگى و مانند آن در لوح محفوظ مکتوب و ثبت است. بنابراین حساب اعمال در آن روز یک حساب جامع و کامل است، چنان که وقتى نامه اعمال مجرمان به دست آنها داده مى شود فریاد برمى آورند: «و یقولون یا ویلتنا ما لهذا الکتاب لا یغادر صغیرة و لا کبیرة إلا أحصاها؛ می گویند اى واى بر ما! این چه کتابى است که هیچ عمل کوچک و بزرگى نیست مگر آن را شماره کرده!» (کهف/ 49). «مستطر» از ماده ی سطر در اصل به معنى صف مى باشد، خواه انسانهایى که در یک صف ایستاده اند، یا درختانى که در یک صف قرار دارند، یا کلماتى که بر صفحه کاغذ در یک صف ردیف شده اند، و از آنجا که بیشتر در معنى اخیر به کار مى رود معمولا این معنى از آن به ذهن مى رسد. و به هر حال این هشدار دیگرى است به این افراد گنهکار و غافل و بی خبر.
کل شیئى فعلوه فى الزبر *** نامها ز اعمالشان گردیده پر
یا که اندر لوح محفوظست و ضبط *** جملگى اعمالشان بی سهو و خبط
هست هر خورد و بزرگى از فعال *** ثبت اندر لوح اندر کل حال
این آیه براى تأکید در اینکه هر یک از اعمال ارادى و افعال اختیارى بشر مورد ضبط و ثبت است زیرا سیر و سلوک و حرکت جهان به سوى هدف و حقیقت انسانى است ناگزیر در نظام عالم که بر اساس حرکت و تکامل است به هدف نائل خواهد آمد و نظام جهان هدفها و مقاصد و اسرار بشرى را به مرحله کمال و ظهور خواهد رسانید و ذره اى از آنها به هدر نرفته و مورد فراموشى قرار نخواهد گرفت. به عبارت دیگر نظام حرکت و تحول بر آن است که همه ذرات و لحظات را به طور لف و پیچیده دربر خواهد داشت همچنین هر چه از سیر جوهرى بشر در آن لحظات به وقوع پیوسته نیز به طور غرض اصیل محفوظ خواهد بود.
آرى همه موجودات ازلا و ابدا در علم حضورى حق تعالى ثابت و محقق خواهند بود اگر چه هر یک محدود به حدى و مقید به زمانى و مکانى و محدود به حدود امکانیه میباشد لکن محدود بودن آنها و مقید بودن هر یک به زمان خاص منافى با علم حضورى حق تعالى نیست زیرا که او جلت عظمته محیط بر هر چیزى است و همه تحت قیومیت اویند و علماى طبیعى با این دقت و تبحرى که در استکشاف حقایق موجودات دارند و از روى همان کشف حقایق اختراعات محیر العقول در جامعه پدیدار نموده اند چون سطح علومشان از محسوسات و علوم طبیعى بالا نمیرود اگر از آنان سؤال شود موجوداتى که على الدوام از نظر ما میگذرد و از نیستى به هستى و از هستى بسوى عدم رهسپار میگردند در کجا موجودند و محل قرارگاه آنها چیست آنان عاجز از جواب مى مانند. و نتوانند بفهمند که عوالم در طول یکدیگرند هر ما دونى تحت تربیت مافوق خود قرار گرفته و سلسله موجودات منتهى میگردد به قیوم کل و مبدأ آفرینش که او موجود به خود و قوام موجودات بسته به اراده و قیومیت او است.
تذکر: این گونه از آیات که ناظر به اصل ضبط اعمال است منافاتی با تعدد کتاب برابر تعداد اصناف عمل ندارد.
این دو آیه ما را به مفهوم و اندیشه مسئولیت رهبرى مى کند، و این که انسان خود کسى است که آینده خویش را شخصا از طریق افعال کوچک و بزرگ خود ترسیم مى کند، و از آن جهت که اعمال گم نمى شود و به سود یا زیان او در نزد خدا به ثبت مى رسد، و آینده اخروى و ابدى او وابسته به زندگى او در دنیا است، پس لازم است که امانت را با راستى و نیرومندى حفظ کند.


منابع :

  1. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- ج‏ 23 صفحه 78

  2. شیخ طبرسی- مجمع البیان- ج‏ 24 صفحه 52

  3. محمد حسینی همدانی- انوار درخشان- ج‏ 16 صفحه 73

  4. محمدتقی مدرسی- تفسیر هدایت- ج‏ 14 صفحه 273

  5. نصرت بیگم امین- مخزن العرفان- ج‏ 13 صفحه 447

  6. صفی علیشاه- تفسیر صفی- صفحه 733

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/117246