پاداش نیکی و نیکوکاری

خیرى که پاداش آن زودتر مى رسد
«عن الحسن بن یزید عن جعفر عن أبیه عن آبائه ع قال قال رسول الله ص إن أسرع الخیر ثوابا البر و إن أسرع الشر عقابا البغی و کفى بالمرء عیبا أن ینظر من الناس إلى ما یعمى عنه من نفسه أو یعیر الناس ما لا یستطیع ترکه أو یؤذی جلیسه بما لا یعنیه؛ حسن بن زید از امام صادق (ع)، و آن حضرت از پدر بزرگوارش (ع) نقل کرده است که رسول خدا (ص) فرمود: خیرى که پاداشش زودتر از خیرهاى دیگر مى رسد، عدل و داد است؛ و شرى که کیفرش زودتر از شرهاى دیگر مى رسد، ستمکارى و تجاوز به حقوق دیگران است. و عیب انسان همین بس که عیوب دیگران را متوجه و عیب خود را نیز در آنها ببیند، یا مردم را به آنچه که خود از ترک آن ناتوان است سرزنش نماید، یا همنشین خود را با سخنانى یا کارى که به او مربوط نیست آزار دهد».

ثواب کسى که در آغاز و پایان هر روز و شب عمل نیکى انجام دهد
«عن جابر عن أبی جعفر ع قال قال رسول الله ص إن الملک ینزل بصحیفة أول النهار و أول اللیل فیکتب فیها عمل ابن آدم فاعملوا فی أولها خیرا و فی آخرها خیرا فإن الله یغفر لکم فیما بین ذلک إن شاء الله فإن الله عز و جل یقول فاذکرونی أذکرکم و یقول و لذکر الله أکبر؛ جابر جعفى از امام باقر (ع) روایت کرده است که رسول خدا (ص) مى فرمود: براستى که فرشته اى در ابتداى روز و شب با نامه اى (از آسمانها) فرود مى آید و اعمال آدمى را در آن ثبت کند، پس اول و آخر آن را با کارهاى پسندیده آغاز و با کارهاى نیک پایان دهید، که در این صورت، خداوند بین این دو را خواهد بخشید ان شاء الله، چرا که خداوند عزوجل (در سوره بقره آیه 152) مى فرماید: «مرا یاد کنید تا من نیز شما را یاد کنم». و نیز (در سوره عنکبوت آیه 45) مى فرماید: «براستى که ذکر خدا بالاتر و بزرگتر (از هر ذکرى) است».

ثواب نیکى کردن
«أبو محمد الوابشی عن أبی عبد الله ع قال إذا أحسن العبد المؤمن ضاعف الله له عمله بکل حسنة سبعمائة ضعف و ذلک قول الله عز و جل و الله یضاعف لمن یشاء؛ ابومحمد وابشى از امام صادق (ع) روایت کرده است که فرمود: اگر بنده مؤمنى در حق دیگران نیکى کند، خداوند عمل نیک او را هفتصد برابر فرماید، و این همان فرموده خداوند است (در سوره بقره آیه 261): «خداوند، (پاداش را) براى هر که بخواهد، چند برابر کند».

ثواب دوستى و دشمنى و دادن و منع نمودن براى خشنودى خدا
«عن سعید الأعرج عن أبی عبد الله ع قال من أوثق عرى الإیمان أن یحب فی الله و یبغض فی الله و یعطی فی الله و یمنع فی الله؛ سعید اعرج از امام صادق (ع) روایت کرده است که فرمود: از محکمترین دستاویزهاى ایمان: به خاطر خدا (دوستان او را) دوست داشته باشى، و براى خشنودى خدا دشمنى کنى، و براى خدا بذل و بخشش کرده و براى خدا مضایقه کنى».

ثواب کافرى که در حق مؤمنى نیکى کند
«عن علی بن یقطین قال قال أبو الحسن موسى بن جعفر ع إنه کان فی بنی إسرائیل رجل مؤمن و کان له جار کافر و کان یرفق بالمؤمن و یولیه المعروف فی الدنیا فلما أن مات الکافر بنى الله له بیتا فی النار من طین فکان یقیه حرها و یأتیه الرزق من غیرها و قیل له هذا بما کنت تدخل على جارک المؤمن فلان بن فلان من الرفق و تولیه من المعروف فی الدنیا؛ على بن یقطین گوید: امام موسى بن جعفر (ع) به من فرمود: در بنى اسرائیل مرد مؤمنى زندگى مى کرد که در همسایگى او مرد کافرى بود، و با او به مهربانى و نیکى رفتار مى کرد؛ هنگامى که آن مرد کافر درگذشت خداوند خانه اى گلین براى او در جهنم بنا کرد تا او را از گرماى آتش نگاه دارد، و روزى وى از جاى دیگرى غیر از جهنم به او مى رسید و به او گفته مى شد: این به خاطر رفتار مهربانانه و ملاطفت آمیزى است که در دنیا نسبت به همسایه مؤمن خود -فلانى- روا مى داشتى».

ثواب کسى که در حق برادر مؤمن خود نیکى کند
«عن حدید أو مرازم قال قال أبو عبد الله ع أیما مؤمن أوصل إلى أخیه المؤمن معروفا فقد أوصل ذلک إلى رسول الله ص؛ حدید -یا مرازم- از امام صادق (ع) روایت کرده است که فرمود: هر مؤمنى که به برادر خود خیرى برساند، به منزله آن است که به رسول خدا (ص) خیرى رسانده باشد».

ثواب نماز و زکات و نیکوکارى و صبر
«عن ابن سنان عن أبی عبد الله ع قال إذا دخل المؤمن من قبره کانت الصلاة عن یمینه و الزکاة عن یساره و البر مظل علیه و ینتحی [یتنحى الصبر ناحیة قال فإذا دخل علیه الملکان اللذان یلیان مساءلته قال الصبر للصلاة و الزکاة و البر دونکم صاحبکم فإن عجزتم عنه فإنا دونه؛ عبدالله بن سنان از امام صادق (ع) روایت کرده است که فرمود: وقتى که مؤمن وارد قبرش مى شود، نماز در سمت راست و زکات در سمت چپ او قرار مى گیرد، و احسان بر او سایه مى افکند، و صبر در کنارى مى ایستد؛ چون دو فرشته مأمور بازخواست (نکیر و منکر) بر او وارد شوند، صبر به نماز و زکات و نیکوکارى خطاب مى کند که: مواظب رفیق خود باشید! و اگر نتوانستید، من به یارى او خواهم شتافت».

ثواب دوستى آل محمد و دشمنى ورزیدن با دشمنانشان براى خشنودى خداوند
«عن صالح بن سهل المدائنی عن أبی عبد الله ع قال من أحبنا و أبغض عدونا فی الله من غیر وتیرة وترها إیاه لشی ء من أمر الدنیا ثم مات على ذلک و علیه من الذنوب مثل زبد البحر غفرها الله له؛ صالح بن سهل مدائنى از امام صادق (ع) روایت کرده است که فرمود: کسى که براى خدا ما را دوست داشته باشد و در حق دشمنان ما (براى خدا) دشمنى بورزد -نه به خاطر ستمى که در رابطه با امور دنیوى بر او وارد شده است- و در این حال بمیرد، خداوند او را مى آمرزد هر چند گناهانش به اندازه کفهاى روى آب دریا باشد».

ثواب سلام کردن به برادر ایمانى براى خشنودى خداوند
«عن أبی جعفر الباقر ع قال إن ملکا من الملائکة مر برجل قائم على باب دار فقال له الملک یا عبد الله ما وقوفک على باب هذه الدار قال فقال له أخ لی فیها أردت أن أسلم علیه فقال له الملک هل بینک و بینه رحم ماسة أو هل ترغبک إلیه حاجة قال فقال لا [ما بینی و بینه قرابة و لا یرغبنی إلیه حاجة إلا أخوة الإسلام و حرمته فإنما أتعهده أسلم علیه فی الله رب العالمین فقال له الملک إنی رسول الله إلیک و هو یقرئک السلام و یقول إنما إیای أردت و تعاهدت و قد أوجبت لک الجنة و أعفیتک من غضبی و أجرتک من النار؛ جابر از امام محمدباقر (ع) روایت کرده است که فرمود: فرشته اى از فرشتگان بر مردى که بر درب خانه اى ایستاده بود گذشت و از او پرسید: اى بنده خدا! چه چیز سبب شده است که بر این درب بایستى؟! گفت: یکى از برادران من در این خانه زندگى مى کند و آمده ام تا به او سلام کنم. فرشته پرسید: آیا در میان تو و او رابطه خویشاوندى برقرار است و یا از او خواهشى دارى؟ گفت: نه، با او خویشاوندى ندارم و هیچ خواهشى مرا به اینجا نکشانده جز اخوت دینى و احترام نهادن به یک برادر ایمانى و من فقط براى خشنودى خداوند به او سلام مى کنم. سپس فرشته به او گفت: من از جانب خدا مى آیم، خداوند تو را سلام مى رساند و مى فرماید: همانا مراد تو (او نبود بلکه) فقط من بودم و (تو با این ملاقاتت نه او بلکه) مرا ملاقات کردى (من هم) بهشت (خود) را براى تو واجب گردانیدم، و تو را از خشم خود رهانیدم، و تو را از آتش (دوزخ) پناه دادم».

ثواب کسى که فروتن و مهربان و نرمخوى و با گذشت باشد
«عن عبد الله بن سنان عن أبی عبد الله ع قال قال رسول الله ص أ لا أخبرکم بمن تحرم علیه النار غدا قالوا بلى یا رسول الله قال الهین القریب اللین السهل؛ عبدالله بن سنان از امام صادق (ع) نقل کرده است که رسول خدا (ص) فرمود: آیا مى خواهید شما را خبر دهم به کسى که فرداى قیامت آتش بر او حرام خواهد بود؟ عرض کردند: آرى اى رسول خدا، فرمود: کسى که فروتن و مهربان و نرمخو و اهل گذشت باشد».

ثواب نیکى کردن به مؤمن
«عن میسر عن أبی عبد الله ع قال إن المؤمن منکم یوم القیامة لیمر به الرجل له المعرفة به فی الدنیا و قد أمر به إلى النار و الملک ینطلق به قال فیقول یا فلان أغثنی فقد کنت أصنع إلیک المعروف فی الدنیا و أسعفک فی الحاجة تطلبها منی فهل من عندک الیوم مکافاة فیقول المؤمن للملک الموکل به خل سبیله قال فلیسمع [فیسمع الله قول المؤمن فیأمر الملک أن یجیز قول المؤمن فیخلی سبیله؛ میسر از امام صادق (ع) روایت کرده است که فرمود: در روز قیامت، کسى که به آتش محکوم شده و فرشته او را به طرف دوزخ مى برد، در مسیر خود به مؤمنى از شما -که در دنیا با او سابقه آشنایى داشته است- بر مى خورد و مى گوید: اى فلانى! به داد من برس که من در دنیا در حق تو نیکى و احسان کردم و هر خواسته اى که از من داشتى، برآوردم، آیا امروز پاداش مرا خواهى داد؟ پس آن مؤمن به فرشته مأمور به وى مى گوید: او را آزاد کن! و خداوند که سخن آن مؤمن را مى شنود به فرشته فرمان دهد که دستور او را اطاعت کن، و فرشته او را رها مى کند».

ثواب گمان نیک به خدا داشتن
«عن عبد الرحمن بن الحجاج عن أبی عبد الله ع قال إن آخر عبد یؤمر به إلى النار فیلتفت فیقول الله عز و جل أعجلوه فإذا أتی به قال له عبدی لم التفت فیقول یا رب ما کان ظنی بک هذا فیقول الله جل جلاله عبدی و ما کان ظنک بی فیقول یا رب کان ظنی بک أن تغفر لی خطیئتی و تدخلنی جنتک فیقول الله ملائکتی و عزتی و جلالی و بلائی و ارتفاع مکانی ما ظن بی هذا ساعة من حیاته خیرا قط و لو ظن بی ساعة من حیاته خیرا ما روعته بالنار أجیزوا له کذبه و أدخلوه الجنة ثم قال أبو عبد الله ع ما ظن عبد بالله خیرا إلا کان عند ظنه به و ذلک قوله عز و جل و ذلکم ظنکم الذی ظننتم بربکم أرداکم فأصبحتم من الخاسرین؛ عبدالرحمن بن حجاج از امام صادق (ع) روایت کرده است که فرمود: (در روز قیامت) آخرین بنده اى که فرمان آتش در مى یابد و به سوى دوزخ روانه مى گردد، روى خود را به عقب برمى گرداند، پس خداوند (به فرشتگان خود) فرمان مى دهد که او را بازگردانید، و سپس از او مى پرسد: بنده من! چرا چنین کردى؟! بنده پاسخ مى دهد: پروردگارا! چنین گمانى نسبت به تو نداشتم! خداوند بزرگ از او مى پرسد: بنده من! درباره من چه گمان مى کردى؟! مى گوید: گمان مى کردم که از گناهم درگذرى و مرا در بهشت خود جاى دهى! پس خداوند فرماید: اى فرشتگان من! به عزت و جلال و نعمتها و بلاها و والائى مقام سوگند که این بنده هیچ گاه در طول زندگى خود نسبت به من گمان خیرى نداشت، و اگر ساعتى در تمام عمرش نسبت به من گمان خیر داشت، او را به آتش دوزخ هراسناک نمى کردم، (اینک) از سخن دروغ درگذرید و او را وارد بهشت کنید؛ سپس امام صادق (ع) فرمود: هیچ بنده اى نیست که به خدا گمان خیر داشته باشد (به لطف الهى امیدوار باشد) مگر آنکه خداوند همان گونه که گمان کرده رفتار مى نماید، و اگر بنده اى به خدا گمان بد داشته باشد (از لطف الهى ناامید باشد) خداوند به همان گونه که خیال مى کرده است، با وى رفتار خواهد کرد، و این کلام خداى بزرگ است که مى فرماید (در سوره فصلت آیه 23): «و این، همان گمانى است که شما درباره پروردگار خویش داشتید، که مایه بدبختى و نابودى شما شد، و در زمره زیانکاران درآمدید».


منابع :

  1. شیخ صدوق- ثواب الأعمال و عقاب الأعمال- صفحه 166-173

  2. مححمدبن علی ابن بابویه- پاداش نیکیها و کیفر گناهان- صفحه 422-438

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/117487