بهره اشعار نظامی از قرآن و روایات

نظامی و پنج گنج
آنچه مایه شهرت و گواه استادی و مهارت نظامی شده است پنج گنج یا خمسه او است، که به شیوه مثنوی سروده است، که روی هم رفته حدود بیست و هشت هزار بیت دارد، و شاعر خود در اسکندرنامه ترتیب تألیف و نام آنها را یاد کرده است:
سوی مخزن آوردم اول بسیج *** که سستی نکردم در آن کار هیچ
وز او چرب و شیرینی انگیختم *** به شیرین و خسرو در آویختم
وز آنجا سرا پرده بیرون زدم *** در عشق لیلی و مجنون زدم
وز این قصه چون باز پرداختم *** سوی هفت پیکر فرس تاختم
کنون بر بساط سخن پروری *** زنم کوس اقبال اسکندری

تاثیر قرآن و حدیث بر اشعار نظامی
سروده های نظامی آشکارا نشان می دهد که این شاعر پرمایه با اینکه همه چیز را از عشق می داند و همواره سرود عشق سر می دهد، و مانند همه روشندلان و واصلان عشق را مایه هستی می شمارد و می گوید:
ز سوز عشق بهتر در جهان نیست *** که بی او گل نخندید ابر نگریست
اما همه آن معانی را با چاشنی عرفان خوش نمک ساخته است. در عین حال، و بالاتر از این همه، اقتباس ها، تضمین ها، اشارات و تلمیحاتی است که این شاعر توانا به آیات قرآنی و سخنان پیامبر اکرم (ص) و معصومان و پیشینیان پاک و نیز شاعران تازی بزرگ کرده است. و اینک نمونه هایی از تاثیر قرآن و روایات بر اشعار نظامی:
بسم الله الرحمن الرحیم *** هست کلید در گنج حکیم
(مخزن الاسرار، ج 1، وحید)، که تضمین از بسمله است که در 113 سوره قرآن (به استثنای سوره توبه یا براءت) و یک بار در میانه سوره نمل آیه 30 آمده است: «انه من سلیمان و انه بسم الله الرحمن الرحیم؛ كه از طرف سليمان است و [مضمون آن] اين است به نام خداوند رحمتگر مهربان».
پیش وجود همه آیندگان *** بیش بقای همه پایندگان...
اول و آخر به وجود وحیات *** هست کن و نیست کن کاینات
که تلمیح است به آیه 3 از سوره حدید که می گوید «هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن و هو بکل شیء علیم؛ اوست اول و آخر و ظاهر و باطن و او به هر چيزى داناست».
ای همه هستی زتو پیدا شده *** خاک ضعیف از تو توانا شده
هستی تو صورت و پیوند نی *** تو به کس و کس به تو مانند نی...
که تلمیح است به آیه «لیس کمثله شیء؛ چیزی مانند او نیست» (شوری/ 11).
کیست در این دایره دیر پای *** کو لمن الملک زند جز خدای؟
که اقتباس از آیه کریمه»: «لمن الملک الیوم لله الواحد القهار؛ امروز فرمانروايى از آن كيست از آن خداوند يكتاى قهار است» (غافر/ 16)، و نیز، (ابراهیم/ 48؛ ص/ 65) است.
منزل شب را تو دراز آوری *** روز فرو رفته تو باز آوری
که تلمیح است به «تولج اللیل فی النهار و تولج النهار فی اللیل...؛ شب را به روز در مى‏ آورى و روز را به شب در مى‏ آورى...» (آل عمران/ 27).
مه که نگین دان زبرجد شده است *** خاتم او مهر محمد شده است
که تلمیح به «ما کان محمد ابا احد من رجالکم ولکن رسول الله و خاتم النبیین...؛ محمد پدر هيچ يك از مردان شما نيست ولى فرستاده خدا و خاتم پيامبران است» (احزاب/ 40).
امی گویا به زبان فصیح *** از الف آدم و میم مسیح
که تلمیح و اشاره است به «هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم...؛ اوست آن كس كه در ميان بی‏سوادان فرستاده ‏اى از خودشان برانگيخت» (جمعه/ 2).
سر رشته غیب ناپدید است *** بس قفل چو بنگری کلید است
هر چه آن طلبی اگر نباشد *** از مصلحتی به در نباشد
هر نیک و بدی که در شمار است *** چون درنگری صلاح کار است
بس یافته کان بساز بینی *** نا یافته به چو باز بینی
که تلمیح بسیار لطیفی است به دو آیه با معنای مشابه: «و عسی ان تکرهوا شیئا فهو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم...؛ و بسا چيزى را خوش نمی‏داريد و آن براى شما خوب است و بسا چيزى را دوست می‏داريد و آن براى شما بد است...» (بقره/ 216) و «و عسی ان تکرهوا شیئا و یجعل الله فیه خیرا کثیرا؛ پس چه بسا چيزى را خوش نمیداريد و خدا در آن مصلحت فراوان قرار می‏دهد» (نساء/ 19)
ببخش و بخور با زمان اندکی *** که از این سه باشد بجا هر یکی
بازمان: واگذار، بنه، ذخیره کن.
چو دادی و خوردی و ماندی به جای *** جهان را تویی بهترین کد خدای
که تلمیح است به «ولا تجعل یدیک مغلولة الی عنقک ولا تبسطها کل البسط فتعقد ملوما محسورا؛ و دستت را به گردنت زنجير مكن و بسيار [هم] گشاده ‏دستى منما تا ملامت ‏شده و حسرت‏ زده بر جاى مانى» (اسراء/ 29).
طبیعی در یکی نکته نهفته است *** خدا آن نکته را با خلق گفته است
بیاشام و بخور خوردی که خواهی *** کم و، بسیار نه کارد تباهی
ز بسیار و ز کم بگذر که خام است *** نگهدار اعتدال کآنت تمام است
آنگاه در این معنی تمثیلی لطیف پرداخته گوید:
دو زیرک خوانده ام کاندر دیاری *** رسیدند از قضا بر چشمه ساری
یکی کم خورد کاین جان می گزاید *** یکی پر خورد کاین جان می فزاید
چو بر حد عدالت ره نبردند *** ز محرومی و سیری هر دو مردند!
که تلمیح به کریمه «... کلوا و اشربوا ولا تسرفوا انه لا یحب المسرفین؛ بخوريد و بياشاميد و[لى] زياده‏ روى مكنيد كه او اسرافكاران را دوست نمی‏دارد» (اعراف/ 31)، و همچنین آیه سوره مبارکه فرقان که می فرماید: «الذین اذا انفقوا لم یسرفوا و لم یقطروا و کان بین ذلک قواما؛ کسانی که می بخشند نه بخل به خرج می دهند و نه زیاده روی می کنند بلکه میانه روی را حفظ کرده و راهی میانه بر می گزینند» (فرقان/ 67).
در صنع تو کآمد از عدد بیش *** عاجز شده عقل علت اندیش
تربیت جهان چنانکه بایست *** کردی بمثابتی که شایست...
حرفی به غلط رها نکردی *** یک نکته در او خطا نکردی
در عالم عالم آفریدن *** به زین نتوان رقم کشیدن
که تلمیح است به «ربنا ما خلقت هذا باطلا؛ پروردگارا اینها را بیهوده نیافریده ای» (آل عمران/ 191) و «وما خلقنا السماء و الارض و ما بینهما باطلا؛ آسمان و زمين و آنچه را كه ميان اين دو است به باطل نیافریدیم» (ص/ 27)؛ و قاعده کلامی معروف که می گوید «لیس فی الامکان ابدع مما کان؛ در عالم امکان بهتر از آنچه هست نباشد».


منابع :

  1. دکتر علی اصغر حلبی- تاثیر قرآن و حدیث در ادبیات فارسی- انتشارات اساطیر 1374

  2. امام محمد غزالی- احیاءالعلوم

  3. ابوالفتح رازی- تفسیر روض الجنان و روح الجنان

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/117803