خروج لشگر مسلمین به سمت احد

پس از آنکه مقرر شد مسلمین در بیرون شهر بجنگند، کم کم آماده شده و منتظر دستور رسول خدا (ص) ماندند.
پیامبر وارد خانه خود شده بعد از پوشیدن زره و بستن شمشیر، سپری بر پشت انداخته، کمان بر شانه و نیزه به دست از منزل بیرون آمد. دیدن این منظره شور و هیجان خاصی در مردم ایجاد کرد. البته برخی از مسلمین نیز گمان کردند رسول گرامی (ص) از اصرار ایشان آزرده خاطر شده و بدین جهت است که حضرت با آن هیئت از منزل بیرون آمده. از این رو نزدیک پیامبر (ص) رفته و گفتند: «ما در شیوه دفاع تابع شما هستیم، اگر جنگ در خارج شهر صلاح نیست در همین جا می مانیم». پیامبر (ص) فرمود: «ما ینبغی لنبی اذا لبس لامته ان یضعها حتی یقاتل»؛ «بر هیچ پیامبری شایسته نیست هنگامی که زره پوشید آنرا از تن بیرون آورد مگر اینکه با دشمن، بجنگد».
پس از برگزاری نماز جمعه لشکر مسلمانان که حدود 1000 نفر بودند به سمت احد حرکت کرد در میان سپاهیان دو نوجوان که حدود 15 سال سن داشتند جلب توجه می نمودند، با آنکه پیامبر (ص) مانع از شرکت نوجوانان کم سن و سال مانند اسامه و زیدبن حارثه می شد اما از حضور این دو نفر جلوگیری نفرموده بود، زیرا آن دو، در تیراندازی مهارتی خاص داشته و کمک حال مسلمین بودند.

تصمیم یهودیان بر حضور در جنگ:
در هنگام خروج گروهی از یهودیان، مدینه تصمیم به شرکت در جنگ و یاری مسلمانان گرفتند، به همین منظور نزد رسول الله (ص) رفته و اجازه خواستند اما پیامبر روی مصالحی اجازه نفرمود. این گروه یهودی از هم پیمانان عبدالله ابی بوده و ظاهرا به خاطر همین پیمان قصد شرکت در جنگ را داشتند.

خروج مسلمانان از مدینه:
به هر ترتیب سپاه اسلام حرکت کرده و راه احد را در پیش گرفت، در میان راه وقتی به نقطه ای به نام «شوط» رسید، عبدالله ابی و حدود 300 تن از یارانش، به بهانه اینکه رسول خدا (ص) در مشورت خواهی نظر جوانان را پیروی کرده و دستور به جنگ در خارج از شهر را صادر فرموده و نظر برخی سالخوردگان را عملی نکرده از حضور در نبرد کناره گیری کردند (شاید علت ممانعت پیامبر (ص) از شرکت یهودیان هم پیمان با عبدالله ابی در سپاه اسلام نیز همین باشد زیرا اگر یهودیانی که با عبدالله ابی هم پیمان بودند در صف سپاه اسلام درآمده و به سمت احد حرکت می کردند و آنگاه با کناره گیری عبدالله ابی ایشان نیز کنار می کشیدند این عملکرد ایشان اثر بسیار بدی در روحیه مسلمانان می گذاشت و ممکن بود دیگر مسلمین نیز از نبرد در خارج شهر دلسرد شوند.) بدین ترتیب پای یهودیان و مسلمانان سست عنصر از حضور در جنگ بسته شد.

عبور از باغ مربع:
در راه احد سپاه اسلام مجبور بود برای جلوگیری از اطاله مسیر از باغ منافقی به نام مربع عبور کند. وقتی لشکریان به باغ مربع رسیدند او با لجاجت هر چه تمام تر از ورود سپاه مسلمین جلوگیری نموده و به ساحت مقدس پیامبر اعظم (ص) جسارت نمود. اطرافیان خواستند به او آسیب زنند اما حضرت فرمود: با این مرد لجوج و کوردل کاری نداشته باشید. پس یاران پیامبر (ص) او را رها کرده و دست از او برداشتند.

ورود مسلمین به منطقه احد:
بامداد روز هفتم شوال سال سوم هجری فرا رسید، نیروی مسلمین در برابر کفار قریش که حدود 30000 نفر بوده و 3000 شتر و 200 اسب به همراه داشته حاضر شد. موقعیت مسلمین به گونه ای بود که کوه احد مانند محافظی طبیعی در پشت ایشان قرار داشته و کوه عینین که بعدها به کوه تیراندازان (جبل الرماه)، مشهور شد در سمت چپ محل استقرار مسلمین و مدینه از روبروی سپاه اسلام به چشم می خورد. در وسط کوه احد دهلیز و شکافی وجود داشت که هرچند تنگ و باریک بود اما عبور نظامیان دشمن از آنجا ممکن بوده و به عنوان نقطه ضعفی برای اردوگاه مسلمانان به حساب می آمد از این رو پیامبر گرامی اسلام (ص) برای دفع این احتمال گروهی تیرانداز را به سرکردگی «عبدالله ابن جبیر» روی تپه عینین که مشرف بر شکاف مذکور بود مستقر نمود (طبق نقل واقدی پیامبر اکرم (ص) 50 تیرانداز را برای حفاظت از تنگه عینین قرار داده بود.) و به عبدالله فرمود: «شما با پرتاب کردن تیر، دشمن را برانید و نگذارید از پشت سر وارد جبهه جنگ شده و ما را غافلگیر کند... و اگر چه ما در جنگ پیروز یا مغلوب شدم شما این نقطه را خالی نکنید.

خطبه پیامبر:
وقتی سپاه هفتصد نفری مسلمین در برابر جمعیت 3000 نفری مشرکین صف کشید پیامبر اکرم (ص) پس از تنظیم صفوف یاران خود، رو به ایشان کرده و فرمود: «من شما را به آنچه خدا مرا بدان امر کرده تذکر می دهم»، فرمان خدا را اطاعت کنید و از مخالفت او پرهیز نمایید. مبارزه با دشمن مشکل و پر زحمت است و کمتر کسی است که در برابر آن مقاومت کند مگر کسانی که خداوند آنها را راهنمایی و تقویت نموده؛ زیرا خدا با اطاعت کنندگان فرمان اوست و شیطان همراه کسانی است که خدا را نافرمانی کنند. بیش از هر چیز در جهاد استقامت داشته باشید و از این طریق سعادت هایی که خداوند به شما وعده داده برای خود فراهم کنید. پیک وحی جبرئیل امین به من گفته است: «هیچ کسی در این جهان نمی میرد مگر آنکه آخرین ذره روزی خود را می خورد...» و سپس در ادامه فرمود: «تا لحظه ای که فرمان نبرد صادر نشده کسی دست به حمله نزند».


منابع :

  1. علی محمد محمدالصلابی- السیره النبویه- دروس و عبرفی تربیه الامه

  2. محمد عبدالملک ابن هشام- سیره ابن هشام ج 2

  3. حمد بن عمر واقدی - مغازی واقدی- جلد 1

  4. محمد اسدی گرمارودی- محمد راز آفرینش

  5. کارن آرمسترانگ- زندگانی حضرت محمد

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/117981