حسان بن ثابت (مدح امیرالمؤمنین)

آیات

«و العصر* إن الإنسان لفی خسر* إلا الذین آمنوا و عملوا الصالحات؛ سوگند به عصر! انسان زیانکار است جز کسانی که ایمان آورده و رفتاری شایسته دارند و عمل صالح انجام می دهند.» (والعصر/ 1- 3) جلال الدین سیوطی در «الدرالمنثور» جلد ششم ص 396 گوید: ابن مردویه از ابن عباس روایت نموده درباره این آیه قرآن: «والعصر* إن الإنسان لفی خسر» که مقصود از انسان زیانکار ابوجهل است و مقصود از "إلا الذین آمنوا و عملوا الصالحات" علی بن ابیطالب و سلمان فارسی می باشند.

شعری از حسان بن ثابت درباره امیرالمؤمنین (ع)

ابا حسن تفدیک نفسی و مهجتی *** و کل بطی ء فی الهدی و مسارع
ترجمه: «ای ابوالحسن جان و دل من فدای تو باد، و جان و دل هر رهسپار راه هدایت، چه به کندی پیش رود و چه به تندی.»
ایذهب مدحی و المحبین ضایعا؟ *** و ما المدح فی ذات الاله بضایع
ترجمه: «آیا ستایش من و دوستانت از بین می رود، و حال اینکه ستایش ذات پروردگار از بین رفتنی نیست.»
فانت الذی اعطیت اذ انت راکع *** فدتک نفوس القوم یا خیر راکع
ترجمه: «پس تو بودی که در حال رکوع دادی، فدای تو جان همه ای بهترین رکوع کنندگان.»
بخاتمک المیمون یا خیر سید *** و یا خیر شار ثم یا خیر بایع
ترجمه: «انگشتر با میمنت خویش را دادی، ای بهترین آقاها و ای بهترین خریداران و ای بهترین فروشندگان.»
فأنزل فیک الله خیر ولایة *** و بینها فی محکمات الشرایع
ترجمه: «خداوند درباره تو بهترین ولایت و حکمفرمائی را نازل کرد و در آیات محکمات قرآن ولایت تو را توضیح داد و بیان فرمود.»
حسان در این اشعارش داستان تصدق انگشتری را به سائل در حال رکوع و نزول آیه «إنما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة و هم راکعون؛ ولى شما تنها خدا و پيامبر اوست و كسانى كه ايمان آورده ‏اند همان كسانى كه نماز برپا مى‏ دارند و در حال ركوع زكات مى‏ دهند.» (مائده/ 55) را به شعر درآورده است.
سراینده این اشعار را خطیب خوارزمی در «المناقب» ص 178 و شیخ الاسلام حموئی در فرائد در باب سی و نهم و صدرالحفاظ گنجی در «الکفایة» ص 107، و سبط ابن جوزی در تذکره ص 10 حسان بن ثابت و همچنین جمال الدین زرندی در نظم «دررالسمطین» دانسته اند.

شعر دیگری از حسان در مدح علی (ع)

جبریل نادی معلنا *** و النقع لیس بمنجلی
ترجمه: «جبرئیل با صدای بلند فریاد زد در حالی که گرد و غبار میدان جنگ پر نشده بود.»
و المسلمون قد احدقوا *** حول النبی المرسل
ترجمه: «و در حالی که مسلمانها حلقه زده بود در پیرامون پیامبر مرسل.»
لا سیف الا ذو الفقار *** و لا فتی الا علی
ترجمه: «شمشیری غیر از ذوالفقار نیست. و جوانمردی هم چون علی وجود ندارد.»
در این اشعارش حسان به داستان فریاد جبرئیل در روز احد درباره علی و شمشیرش اشاره می کند.
1- طبری در ص 17 جلد سوم تاریخش از ابی رافع این روایت را نقل کرده: در روز احد هنگامی که علی (ع) پرچمداران سپاه قریش را کشت و به زمین افکند رسول خدا عده ای از مشرکان قریش را دید، به علی دستور داد به آنان حمله کند حضرت به آنان حمله نمود و آنان را پراکنده کرد و شیبة بن مالک را کشت، سپس جبرئیل گفت: «ای رسول خدا! این است معنای برابری و برادری.» پیغمبر فرمود «علی از من است و من از او هستم.» جبرئیل گفت: «من هم از شما هستم.» ابی رافع گوید: در این هنگام مردم صدائی را شنیدند که می گفت: «لا فتی الا علی لا سیف الا ذو الفقار.»
2- این روایت را احمد بن حنبل در کتاب «الفضائل» از ابن عباس نقل کرده.
3- ابن هشام در جلد سوم سیره ص 52 این جریان را از ابن ابی نجیح روایت کرده است.
4- خثعمی در «الروض الانف» جلد دوم ص 143.
5- ابن ابی الحدید در «شرح النهج» جلد یکم ص 9 این روایت را نقل کرده است و گوید این روایت مشهور است و در جلد دوم ص 236 گوید که رسول خدا (ص) وقتی این صدا را شنید فرمود: «این صدای جبرئیل است.» در ج 3 ص 281 نیز این روایت را آورده است.
6- خوارزمی در «المناقب» ص 104 از محمد بن اسحاق بن یسار روایت کند که وی گوید: در روز جنگ احد باد سختی وزیدن گرفت صدائی به گوش همه رسید که می گفت:
لا سیف الا ذو الفقار *** و لا فتی الا علی
ترجمه: «شمشیری جز ذو الفقار نیست و جوانمردی غیر از علی نیست.»
فاذا ندبتم هالکا *** فابکوا الوفی اخا الوفی
ترجمه: «هر گاه خواستید بر مرده ای بگریید بر مرد وفاداری که برادر وفادار است بگریید.»
7- حموئی مثل همین را در باب چهل و نهم فرائدش روایت کرده و از راه های مختلفی به اسنادش از حافظ بیهقی تا علی بن ابیطالب سلسله سند را آورده است که حضرت علی (ع) فرمود: جبرئیل به حضور پیامبر اکرم مشرف شد و گفت: «بتی در یمن وجود دارد که در آهن پوشیده شده است کسی را بفرست تا آن را درهم کوبد و خرد کند و آهن آن را ضبط کن.» علی (ع) گوید وقتی جبرئیل این دستور را به رسول اکرم (ص) داد، پیغمبر مرا احضار کرد و این مأموریت را به من داد، من بت را درهم کوبیدم و آهن را گرفتم و به حضور پیامبر آوردم دو شمشیر از آن ساختم یکی را ذوالفقار نامیدم و دیگری را مجذم. رسول خدا ذوالفقار را خود به کمر بست و مجذم را به من داد و بعدها ذوالفقار را نیز به من بخشید، در آن هنگام که پیش روی رسول خدا در روز احد می جنگیدم و شمشیر می زدم، چشم پیغمبر به من افتاد و فرمود: «لاسیف الا ذوالفقار و لافتی الا علی.»
8- در ص 16 تذکره سبط ابن جوزی مذکور است: احمد حنبل در الفضائل متذکر شده که آنان در آن روز صدای تکبیری را از آسمان شنیدند که می گفت: «لاسیف الا ذوالفقار و لافتی الا علی.»
سپس حسان بن ثابت از رسول خدا اجازه گرفت، تا در این باره شعری بسراید پیامبر به او اجازه داد و حسان هم شعرش را سرود و با این بیت آغاز کرد: "جبریل نادی معلنا" تا آخر ابیاتی که ذکر شد. ابن جوزی در این زمینه گفتاری دارد که خلاصه اش اینست که: واقعه در روز احد اتفاق افتاد آنچنانکه احمد بن حنبل از ابن عباس روایت کرده است و گفته شده که در روز بدر بوده ولی صحیح تر آنست که در روز فتح خیبر اتفاق افتاده است. و هیچ یک از دانشمندان در این سخن آخری (که روز فتح خیبر باشد) نکوهشی ننموده و ایرادی نکرده است. (پایان کلام سبط ابن جوزی).
امینی گوید: «احادیث متعددی که در این باره وارد شده است به ما می فهماند که جریان چندین مرتبه واقع شده و منادی در روز احد جبرئیل بوده است ولی منادی روز بدر ملک دیگری بوده به نام رضوان و پیشوایان علم حدیث بر نقل این داستان اجماع دارند چنانکه گنجی ادعای اجماع کرد و در ص 144 کتاب کفایه اش از طریق ابی الغنائم نقل کرد، و ابن جوزی 2، و سلفیابن الجوالیقی 4، و ابن ابی الوفاء بغدادیابن الولیدابن ابی الفهممفتی عبدالکریم موصلیمحمد بن قاسم عدلحافظ محمد بن محمود 10. ابن ابی البدر 11، فقیه عبدالغنی بن احمد 12، صدقة بن الحسین 13 یوسف بن شروان مقری 14، صاحب بن ابی المعالی دوامی 15، ابن بطة 16، شیخ الشیوخ عبدالرحمن بن اللطیف 17، علی بن محمد مقری 18، ابن بکروس 19، حافظ ابن المعالی 20 و ابی عبدالله محمد بن عمر 21 به اسناد ایشان از سعد بن طریف حنظلی از ابی جعفر محمد بن علی الباقر (ع) که آن حضرت فرمود: «در روز بدر ملکی که نامش رضوان بود فریاد زد: لا سیف الا ذوالفقار و لافتی الا علی.»
سپس امینی گوید: «من گفتم پیشوایان علم حدیث بر نقل این قسمت داستان و روایت اجماع کرده و بزرگان از یکدیگر نقل کرده اند، همانطوری که ما با سپاس پروردگار حدیث را همچون آبی خوشگوار به بهترین وجه و عالی ترین نحوه اسناد از عده بسیاری، در کام خود فرو ریختم و آن را در کتاب خود آوردیم.»
این روایت را حاکم به طور مرفوع نقل کرده و بیهقی در «مناقب» در سلسله سند بررسی نموده و از حاکم نقل کرده و گوید: «این روایت را حافظ ابن نجار و او از طوسی (تا آخر سند) از جابر بن عبدالله به ما خبر داده است که پیامبر در روز جنگ بدر فرمود این رضوان است که فرشته ای از فرشتگان خدا است و صدا می زند: لا سیف الا ذو الفقار و لا فتی الا علی.»
محب الدین الطبری در ص 190 «ریاض» و ص 74 ذخائرالعقبی روایت را با همین عبارات نقل کرده است. خوارزمی در ص 101 «مناقب» حدیث جابر را نقل کرده. و نصر بن مزاحم در ص 257 کتاب صفین (در چاپ مصر ص 546) از جابربن نمیر (صحیح عمیر است) انصاری روایت کرده: که گوید: «شنیدم از رسول خدا (ص) که بارها این بیت را می خواند: لاسیف الا ذوالفقار و لافتی الا علی.»

شعر دیگری از حسان

و ان مریم احصنت فرجها *** و جاءت بعیسی کبدر الدجی
فقد احصنت فاطم بعدها *** و جاءت بسبطی نبی الهدی
ترجمه: «گرچه مریم با پاکدامنی زیست و عیسی را همچون ماهی که در تاریکی بدرخشد به دنیا آورد. بعد از او فاطمه نیز با پاکدامنی دو سبط و نواده پیامبر و راهنمای راه راستین را به جهانیان تقدیم داشت.»
در این دو بیت حسان اشاره می کند به روایت صحیحی که از پیامبر اکرم در باره پاره تنش زهراء مرضیه فاطمه (ع) وارد شده است که پیغمبر فرمود: «ان فاطمة احصنت فرجها فحرم الله ذریتها علی النار؛ همانا فاطمه دامنش را پاک نگهداشت و آلوده نساخت لذا خداوند ذریه و اولاد او را بر آتش جهنم حرام ساخت.»
1- این روایت را حاکم در جلد سوم المستدرک ص 152 نقل کرده و گوید: این حدیثی است که اسنادش صحیح است.
2- خطیب خوارزمی در تاریخش جلد سوم ص 54.
3- محب الدین طبری در «ذخائرالعقبی» ص 48 از ابی تمام در فوائد.
4- صدرالحفاظ گنجی شافعی در کتاب «الکفایة» ص 222 به اسنادش از حذیفة بن الیمان که گوید: رسول خدا فرمود: «ان فاطمة احصنت فرجها فحرمها الله و ذریتها علی النار»، و در ص 223 به سند دیگری از ابن مسعود به عبارات حذیفه این روایت را نقل کرده است.
5- جلال الدین سیوطی در ص 257 کتاب «احیاء المیت» این روایت را از ابن مسعود از طریق بزار و ابی یعلی و عقیلی و طبرانی و ابن شاهین آورده است ولی در «جمع الجوامع» از طریق البزار و العقیلی و طبرانی و حاکم با عبارت حذیفه یمانی نقل نموده است.
6- متقی هندی در بخش اکمال کتاب «کنزالعمال» جلد ششم ص 219 از طریق طبرانی با این عبارت روایت کرده است: «ان فاطمة احصنت فرجها و ان الله ادخلها باحصان فرجها و ذریتها الجنة؛ فاطمه پاکدامنی داشت و خداوند به واسطه عفت و پاکیش او را با ذریه اش داخل بهشت گرداند.»
7- ابن حجر در «صواعق» از طریق ابی تمام و البزار و طبرانی و ابی نعیم به همین عبارت روایت نموده و بعد گوید: در روایت دیگری با این عبارت آمده است: «فحرمها الله و ذریتها علی النار» و در ص 112 از طریق البزار و ابی یعلی و طبرانی و حاکم با لفظ دوم روایت را نقل نموده است.
8- شبلنجی در ص 45 نورالابصار با هر دو لفظ روایت نموده است.
 


منابع :

  1. عبدالحسین امینی نجفی- الغدیر- جلد 3 صفحه 98

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/118215