وامق مسیحی (چکامه های مسیحیان در ستایش امیرالمؤمنین)

گروهی دیگر از مسیحیان در مدح امیرالمؤمنین (ع) شرکت جسته و اشعاری نغز در مدح آن بزرگوار سروده اند مانند زینبا ابن اسحق رسعنی موصلی مسیحی. اشعار زیر را بیهقی، و زمخشری، و ابوحیان، و ابوالعباس عسقلانی و ابوعبدالله زرقانی مالکی و مقری مالکی و شیخ محمد الصبان از سروده های زینبا پسر اسحق موصلی مسیحی نقل کرده اند:
عدی و تیم لا أحاول ذکرها *** بسوء و لکنی محب لهاشم
و ما تعترینی فی علی و رهطه *** إذا ذکروا فی الله لومة لائم
یقولون ما بال النصاری تحبهم *** و أهل النهی من أعرب و أعاجم
فقلت لهم إنی لأحسب حبهم *** سری فی قلوب الخلق حتی البهائم
ترجمه: «با اینکه مایل نیستم از دودمان تیم و عدی (خاندان عمر و ابابکر) به بدی نام برم ولی من دوستدار هاشمم. عشقی درباره علی و آلش، وقتی یاد شوند در دلم می گذرد که از ملامت هیچ ملامت کننده ای نمی هراسم. می گویند از چیست که مسیحیان آنان را دوست دارند و خردمندان عرب و عجم نیز. به آنها گفتم پندار من اینست که دوستی آنها در دل همه خلائق حتی حیوانات وجود دارد.» خطیب خوارزمی و ابن شهر آشوب و اربلی اشعار زیر را به یکی از مسیحیان نسبت داده اند:
علی أمیر المؤمنین صریمة *** و ما لسواه فی الخلافة مطمع
له النسب الأعلی و إسلامه الذی *** تقدم فیه و الفضائل أجمع
بأن علیا أفضل الناس کلهم *** و أورعهم بعد النبی و أشجع
فلو کنت أهوی ملة غیر ملتی *** لما کنت إلا مسلما أتشیع
ترجمه: «امیرالمؤمنین علی را عزمی راسخ است و جز او دیگری را در خلافت طمع کردن روا نیست. او دارای نسبی برتر، و اسلامی اقدم، و فضائلی است که مسلمانان اجماع کرده اند: به اینکه علی از تمام مردم بعد از پیغمبر برتر، با ورع تر و شجاعتر است. من هر گاه به ملتی غیر از ملت خود گرایم بی تردید مسلمان شیعی خواهم بود.»
استاد عمادالدین طبری اشعار ذیل را به ابی یعقوب مسیحی نسبت داده است:
یا حبذا دوحة فی الخلد نابتة *** ما فی الجنان لها شبه من الشجر
المصطفی أصلها و الفرع فاطمة *** ثم اللقاح علی سید البشر
و الهاشمیان سبطاه لها ثمر*** و الشیعة الورق الملتف بالثمر
هذا مقال رسول الله جاء به *** أهل الروایات فی العالی من الخبر
إنی بحبهم أرجو النجاة غدا *** و الفوز مع زمرة من أحسن الزمر
ترجمه: «آفرین بر درختی که در بهشت برین روئیده هیچ درختی با آن برابری نمی کند. مصطفی ریشه، فاطمه شاخه، آنگاه علی آقای انسانها لقاح آن درختند. و آن دو هاشمی، دو سبط پیغمبر، میوه آن و شیعیان پیچیده به اطراف آنند. این مضمون گفتار پیغمبر است که راویان احادیث به سند عالی نقل کرده اند. من به دوستی آنها آرزو دارم فردا نجات یابم و با گروه برتر محشور شوم.»
این مرد مسیحی در اشعار خود اشاره به حدیثی کرده که حافظان احادیث از پیغمبر اکرم (ص) نقل کرده اند که فرمود: «انا الشجرة و فاطمة فرعها و علی لقاحها و الحسن و الحسین ثمرتها و شیعتنا ورقها و اصل الشجرة فی جنة عدن و سائر ذلک فی سائر الجنة؛ من مانند درختی هستم که فاطمه شاخه آن، علی پیوند آن، حسن و حسین میوه آن، شیعیان ما برگهای آنند، ریشه درخت در بهشت «عدن» و بقیه اش در دگر جاهای بهشت است.»
این عین تعبیر حدیث در کتابهای اهل سنت است، اما نزد علمای ما تعبیر روایات چنین است: «خلق الناس من اشجار شتی و خلقت انا و علی بن ابیطالب من شجرة واحدة فما قولکم فی شجرة انا اصلها، و فاطمة فرعها، و علی لقاحها و الحسن و الحسین ثمارها و شیعتنا اوراقها فمن تعلق بغصن من اغصانها ساقته الی الجنة و من ترکها هوی فی النار؛ مردم هر کدام از درختهای مختلفی آفریده شده اند، من و علی بن ابیطالب از یک درخت آفریده شدیم شما در مورد درختی که من آن را ریشه، و فاطمه آن را شاخه و علی آن را پیوند، و حسن و حسین آن را میوه و شیعیان ما آن را برگهایند، چه می گوئید؟ کسی که به یکی از شاخهای آن بیاویزد او را به بهشت می کشاند و کسی که آن را رها کند در آتش فرو خواهد افتاد.»
یکی از مسیحیان متأخر که علی (ع) را مدح گفته اند عبدالمسیح انطاکی مصری در قصیده علوی مبارک اوست در 5595 بیت از جمله در صفحه 547 در اینباره گوید:
للمرتضی رتبة بعد الرسول لدی *** أهل الیقین تناهت فی تعالیها
ذو العلم یعرفها ذو العدل ینصفها *** ذو الجهل یسرفها ذو الکفر یکمیها
و إن فی ذاک إجماعا بغیر خلا *** ف فی المذاهب مع شتی مناحیها
و إن أقر بها الإسلام لا عجب *** فإنه منذ بدء الوحی داریها
و إن تنادی جموع المسلمین بها *** فقد وعت قدرها من هدی هادیها
بل جاوزتهم إلی الأغیار فانصرفت *** نفوسهم نحوها بالحمد تطریها
و ذی فلاسفة الجحاد معجبة *** بها و قد أکبرت عجبا تسامیها
و رددت بین أهل الأرض مدحتها *** فیه و قد صدقت وصفا و تشبیها
کذا النصاری بحب المرتضی شغفت *** ألبابها و شدت فیه أغانیها
فلست تسمع منها غیر مدحته ال *** غراء ما ذکرته فی نوادیها
فارجع لقسانها بین الکنائس مع *** رهبانها و هی فی الأدیار تأویها
تجد محبته بالاحترام أتت *** نفوسها و له أبدت تصبیها
و انظر إلی الدیلم الشجعان خائضة ال *** حروب و الترک فی شتی مغازیها
تلف استعاذتها بالمرتضی و لقد *** زانت بصورته الحسنا مواضیها
و آمنت أن ترصیع السیوف بصو*** رة الوصی ینیل النصر منضیها
ترجمه: «مرتضی را بعد از پیامبر به عقیده اهل یقین مقامی بی نهایت بلند است. دانشمندان آن مقام را می شناسند و دادگران انصاف می ورزند، نادانها، مسرف و کافران نسبت به آن اختفاء می کنند. در این امر اجماع بلا خلاف در مذهب از نواحی مختلف موجود است. اگر اسلام بدان اعتراف کند جای شگفتی نیست که از آغاز وحی، اسلام می دانست. و هر گاه بخواهی تو گروه مسلمین را اعلام کنی، قبل از این صاحب رسالت آن را اعلام کرده است. بلکه این پذیرش به غیر مسلمین سرایت کرده آنها نیز متوجه حق گزاری علی شده اند. حتی طرفداران فلسفه مادی از مقام علی در شگفتند و بزرگواریش آنان را بیشتر به تعجب آورده. در میان مردم زمین مدح او تکرار می شود و توصیف و تشبیهات نغز در این مورد صادق آمده. همچنین دل مسیحیان شیفته حب علی است و به دوستیش سرود خوانی می کنند. از آنها در هر محفلی که نامش به میان آید جز مدح غرای او را نمی شنوی، نزد کشیشهای مسیحی در میان کلیساها و راهبان آنها در پناه دیرها برو، تا محبت آمیخته باحترام او را بیابی که به دلهای آنها نشسته و با او عشق می ورزند.
شما دلیران دیلم را بنگرید وقتی در بحران جنگ فرو می روند و ترکها را در هر جنگی. می بینی همه به مرتضی پناه می برند و تصویر زیبای او را بر شمشیرهای خود نقش می کنند. و ایمان دارند هرگاه شمشیر خود را به تصویر او مرصع کنند پیروزی آنان تضمین خواهد شد.»
در این اواخر استاد بولس سلامه قاضی مسیحیان در بیروت پس از خواندن کتاب الغدیر ما، قصیده بی نظیر خود را تحت عنوان «عید الغدیر» در 3085 بیت سرود. در این قصیده تحلیل و دقت نظر خاصی به کار رفته، پرده از روی حقایق آشکاری برداشته و با تاریخ صحیح راه می رود.


منابع :

  1. عبدالحسین امینی نجفی- الغدیر- جلد 3 صفحه 19، جلد 5 صفحه 33

  2. احمد بن محمد مقری- نفح الطیب- جلد 1 صفحه 505 [3/ 135 رقم 169] جلد 3 صفحه 137 رقم 169، 137

  3. حاکم نیشابوری- الحاکم فی المستدرک- جلد 3 صفحه 160 [3/ 174 ح 4755]

  4. ابن شهرآشوب- المناقب- جلد 10صفحه 48، جلد 2 صفحه 237 [4/ 144]، 201- 202

  5. فتال نیشابوری- روضة الواعظین- صفحه 143[ص 167]

  6. ابن عساکر- تاریخ ابن عساکر- جلد 4 صفحه 318، جلد 5 صفحه 43

  7. ابن منظور- مختصر تاریخ دمشق- جلد 7 صفحه 123

  8. تجلیل تبریزی- المحاسن و المساوئ- صفحه 69

  9. حر عاملی- الفصول- صفحه 11 [ص 25]

  10. عمادالدین طبری آملی- بشارة المصطفى- صفحه 41

  11. زرقانی- المواهب اللدنیّة- جلد 3 صفحه 366

  12. عبدالرحمن صفوری شافعی- نزهة المجالس- جلد 2 صفحه 222

  13. زمخشری- ربیع الأبرار- جلد 1 صفحه 487

  14. محدث اربلي- کشف الغمّة- جلد 1 صفحه 65

  15. سید علی بن محمد طباطبایی حائری- الریاض- جلد 2 صفحه 253

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/118380