صراط در قرآن و روایات

صراط در لغت

صراط در لغت به معنای راه است و به وسیله ی "مضاف إلیه" معین می شود و جهت می گیرد؛ مانند "صراط مستقیم"، راه راست، راه کج، راه شیطان، راه رحمان، راه سعادت، راه دین و.... البته برخی بین "صراط" و "سبیل" فرق گذاشتند و صراط را به معنای راه مستقیم دانستند و وصف آن را به استقامت وصف توضیحی اعلام داشتند، بر خلاف سبیل، که به معنای مطلق راه است و مستقیم و منحرف هر دو را شامل می شود. به نظر می رسد این تفکیک با برخی از شواهد صدق همراه باشد. و تحقیق آن در تفسیر تسنیم آمده است. در روایات، این راه چنین وصف شده است که از روی دهانه جهنم می گذرد و به عنوان "پل صراط" نام گرفته است. اما در قرآن آیه ای که به روشنی از آن نام ببرد وجود ندارد و تنها در چند مورد به آن اشاره شده، جز این که روایات متعددی ذیل هر آیه محتوای آن را بازگو می کند.

صراط در آیات

آیاتی که در این باره سخن می گوید عبارت است از:
1ـ «یوم لا یخزی الله النبی و الذین امنوا معه نورهم یسعی بین أیدیهم و بأیمانهم یقولون ربنا أتمم لنا نورنا و اغفر لنا إنک علی کل شیء قدیر؛ در آن روزی که خداوند پیامبر خود و گرویدگان به او را رسوا و خوار نسازد. در آن روز نور ایمان و بندگی آنان در پیش رو و سمت راست ایشان می رود و راه بهشت را می نماید. در آن حال با شوق و نشاط گویند پروردگارا تو نور ما را به حد کمال رسان و ما را به لطف و کرم خود ببخشای که تنها تو بر هر چیز توانایی.» (تحریم/ 8)
ابن عباس در تفسیر آیه گفته است: «"یوم لا یخزی الله النبی"؛ حق تعالی حضرت محمد (ص) را عذاب نمی کند. "والذین امنواعلی بن ابی طالب، فاطمه، حسن و حسین و حمزه و جعفر (ع) را عذاب نمی کند. "نورهم یسعی" بدان معناست که نور آنان که صراط را نورانی می کند، هفتاد بار بیش از نورهای دنیوی است. "بین أیدیهم و بأیمانهم" بدان معناست که کسانی که پیرو آنان هستند در پرتو آن نور گام بر می دارند. از این رو اهل بیت محمد و آل محمد همگی چون برق از صراط می گذرند. سپس گروهی به سرعت باد عبور می کنند. آن گاه دسته ای چون اسب تندرو. سپس گروهی مانند پیادگان می گذرند. سپس قومی با چهار دست و پا و روی شکم از صراط می گذرند و سرانجام گروهی افتان و خیزان چون واماندگان که گاه بر نشیمن گاه راه می روند با زحمت فراوان از صراط عبور می کنند. حق تعالی این راه را بر مؤمنان عریض می کند و بر گنه کاران باریک. می گویند پروردگارا نور کامل به ما عنایت کن تا بتوانیم با آن از صراط عبور کنیم.»
امام باقر (ع) از پیامبر اکرم (ص) چنین نقل می فرماید: «قال رسول الله: یا على إذا کان یوم القیامة أقعد أنا و أنت و جبرئیل علی الصراط فلم یجز أحد إلا من کان معه کتاب فیه برات بولایتک؛ رسول خدا (ص) فرمود: ای علی در روز قیامت من و تو و جبرئیل بر صراط می نشینیم و کسی از صراط نمی گذرد مگر این که نامه ای دارا باشد که در آن اعتقاد وی به ولایت شما نگاشته شده باشد.»

پرسش در صراط

2ـ «و قفوهم إنهم مسئولون؛ اینان را بازداشت کنید همانا باید مورد سؤال قرار گیرند.»(صافات/ 24) پیامبر اکرم (ص) می فرماید: «إذا کان یوم القیامة و نصب الصراط علی جهنم لم یجز علیه إلا من معه جواز فیه ولایة على بن أبى طالب و ذلک قوله: "و قفوهم إنهم مسئولون"، یعنى عن ولایة على بن أبى طالب (ع)؛ روز قیامت هنگامی که صراط روی دوزخ قرار داده شود تنها کسانی از آن عبور می کنند که برگه عبور ولایت اهل بیت عصمت (ع) را داشته باشند. این است معنای "و قفوهم إنهم مسئولون"؛ یعنی درباره ولایت علی بن ابی طالب از آنان سؤال می شود.»
اساسا در اسلام ناب همه معارف و ارزش های والا به هم پیوسته است؛ مثلا ولایت علی بن ابی طالب از نماز، روزه و حج جدا نیست و هیچ کدام آنها از شناخت خدا و معاد و رسالت و امامت جدا نیست. از این رو امام صادق (ع) درباره صراط می فرماید: «هو الطریق إلی معرفة الله عز و جل و هما صراطان: صراط فى الدنیا و صراط فى الآخرة؛ فأما الصراط الذى فى الدنیا فهو الإمام المفروض الطاعة، من عرفه فى الدنیا و اقتدی بهداه مر علی الصراط الذى هو جسر جهنم فى الآخرة، و من لم یعرفه فى الدنیا زلت قدمه عن الصراط فى الآخرة فتردی فى نار جهنم؛ صراط همان راه و روش شناخت خداست. صراط دوگونه است: صراط دنیا و صراط آخرت. راهی که در دنیاست همان "امام واجب الاطاعه" است. کسی که در دنیا او را شناخت و به راهنمایی های او اقتدا کرد از صراط آخرت که پل دوزخ است گذشته است و هر کس امام را در دنیا نشناخت گامش بر صراط آخرت می لرزد و در آتش دوزخ سقوط می کند.»
بنابر این، در دنیا باید از صراط گذشت تا در آخرت بتوان از آن گذر کرد؛ یعنی انسان همواره روی پل صراط در حال گذر است و لحظه به لحظه در مرصاد و کمین گاه حق تعالی قرار دارد و عقاید و اخلاق و اعمال او در دیدگاه خدا و رسول (ص) است. بنابراین، کسی که روی مرز اسلام گام بر می دارد مانند کسی است که بر چیزی راه می رود که از مو نازکتر و از شمشیر بران تر است. مرحوم فیض کاشانی ذیل حدیث "إن الصراط جسر علی متن جهنم یمر علیه الخلائق" به نقل از مفاتیح الغیب، ص 646 می نویسد: «صراط در دنیا عبارت است از صورت هدایتی از اعمال قلبی که در جانت ایجاد کرده ای، لیکن پس از مردن پرده ها بالا می رود و پل محسوسی بر متن جهنم نمودار می گردد که تا در بهشت امتداد دارد. کسی که آن را ببیند می فهمد که عصاره ی ساخت و ساز دنیوی اوست. بنابراین، صراط و پوینده ی آن یکی است، و نفس آدمی و مسافر به سوی خداست که در ذات خویش مسافرت و طی منازل و مقامات می کند و همه اینها را در ذات خویش و در نفس خود می یابد (یعنی از سنخ اتحاد سالک و مسلک است).

ورود همه به جهنم

3ـ «و إن منکم إلا واردها کان علی ربک حتما مقضیا* ثم ننجی الذین اتقوا و نذر الظالمین فیها جثیا؛ همانا همه شما بدون استثنا وارد دوزخ می شوید این امری است حتمی و قطعی از ناحیه پروردگار. سپس تقوا پیشگان را از آن نجات می بخشیم، و ستمگران را در حالی که به زانو درآمده و بیچاره شده اند در آن رها می کنیم.» (مریم/ 71- 72)
بنابراین، همه انسان ها باید از این گذرگاه بگذرند، نهایت آن که، دسته ای چون برق از آن خواهند گذشت و گروهی هم با وضع دیگری می گذرند و دسته ای نیز سقوط کرده داخل دوزخ می گردند. امام صادق (ع) می فرماید: «الناس یمرون علی الصراط طبقات و الصراط أدق من الشعر و من حد السیف. فمنهم من یمر مثل البرق و منهم من یمر مثل عدو الفرس و منهم من یمر حبوا و منهم من یمر مشیا و منهم من یمر متعلقا قد تأخذ النار منه شیئا و تترک شیئا؛ مردمی که بر صراط می گذرند چند دسته اند و صراط از مو باریکتر و از شمشیر برنده تر است؛ برخی مانند برق از آن می گذرند و بعضی مانند اسب تیز پا، پاره ای چهار دست و پا، گروهی چون پیادگان و دسته ای به آن آویخته اند و عبور می کنند و این در حالی است که آتش دوزخ چیزی از آنان را می گیرد و چیزی را وا می گذارد.»
4- «إن ربک لبالمرصاد؛ تحقیقا پروردگارت در کمینگاه است.» (فجر/ 14) خداوند در راه بندگان قرار دارد. هیچ یک از گفتار و کردارشان از او پنهان نمی ماند و از دست نمی رود. امام صادق (ع) درباره "مرصاد" می فرماید: «المرصاد قنطرة علی الصراط لا یجوزها عبد بمظلمة؛ مرصاد پلی است بر صراط. هر کس حق مظلومی را از بین برده باشد از آن نمی گذرد.»
ابن عباس درباره ی این آیه می گوید: «بر جهنم هفت جایگاه بازرسی است؛ در نخستین آنها از شهادت "لا إله إلا الله" پرسیده می شود. اگر انسان از عهده این کلمه طیبه خارج شد به جایگاه دوم می رسد. در این محل از "نماز" پرسیده می شود. اگر از عهده ی آن برآمد به سومین جایگاه می رسد که از "زکات" می پرسند. اگر از عهده آن کاملا برآمد به چهارمین جایگاه که از "روزه" می پرسند می رسد. اگر از عهده پاسخ کامل آن برآمد به ایستگاه پنجم می رسد که درباره ی "حج" سؤال می شود و در صورت از عهده برآمدن آن به جایگاه ششم می رسد که از "عمره" سؤال می گردد. اگر توانست پاسخ کامل بدهد به زندان گونه هفتم می رسد. در این جا به "مظالم و حقوق بندگان" می رسد. اگر توانست از عهده آنها برآید که خوشا به حالش و اگر نتوانست گویند: او را نگهدارید. چنانچه کارهای نیکی انجام داده اعمالش را با آنها کامل می سازند و آن گاه که از همه فارغ گشت به سوی بهشت روان خواهد شد.»

اشاره:
1ـ راه زمینی یا هوایی و دریایی گرچه غیر از رونده است، لیکن راه اعتقادی و اخلاقی بیرون از منطقه هویت رونده نیست؛ یعنی وجود لفظی و کتبی صراط گرچه خارج از هستی انسان سالک است، ولی وجود عینی آن، یعنی وجود خارجی دین غیر از عقیده صائب و عمل صالح که در محدوده هویت انسان معتقد و متعبد است نخواهد بود.
2ـ دین به دو بخش علمی و عملی تقسیم می شود: قسم علمی آن به جزم مبرهن و قسم عملی آن به عزم راسخ متکی است و تشخیص معارف ناب آن دشوارتر از دیدن موهای باریک است و استقامت عملی آن سخت تر از حرکت بر لبه تیز شمشیر است و این می تواند معنای "أدق من الشعر و أحد من السیف" باشد.


منابع :

  1. عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 4 صفحه 211

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/119147