وحی تکوینی یا قانونمندی جهان آفرینش

از مواردی که قرآن کلمه وحی را به کار برده است همان مورد آسمان ها است. شکی نیست که جهان بالا در پرتو نظام ویژه و قانونمندی خاصی بر پاست و اگر این اصول و سنن از آن گرفته شود، نظام آن فرو ریخته و خلقت نابود می شود. خداوند، قوانین حاکم بر آسمان‌ ها و زمین را که موجب نظم دقیق عالمانه و گردش منظم و بهره‌ وری شایسته از آن‌هاست، در آیاتی چند خاطرنشان ساخته است؛ مانند: «ثم استوی إلی السماء و هی دخان فقال لها و للأرض ائتیا طوعا أو کرها قالتا أتینا طائعین * فقضیهن سبع سموات فی یومین و أوحی فی کل سماء أمرها و زینا السماء الدنیا بمصابیح و حفظا ذلک تقدیر العزیز العلیم؛ سپس آهنگ آفرینش آسمان کرد و آن بخاری بود. پس به آن و به زمین فرمود: خواه ناخواه بیایید. آن دو گفتند: با میل و رغبت آمدیم. پس آن‌ ها را به صورت هفت آسمان در دو روز، مقرر داشت و در هر آسمانی کار مربوط به آن را وحی فرمود و آسمان این دنیا را به چراغ‌ ها آذین کردیم و آن را نیک نگاه داشتیم؛ این است اندازه‌ گیری آن نیرومند دانا.» (فصلت/ 11-12) اکنون باید دید مقصود از وحی در این آیه چیست؟ در این جا می توان دو گونه سخن گفت که هر یک می تواند مکمل دیگری باشد.
1- مقصود از وحی در آسمان ها پدید آوردن سنن و قوانینی در آن است که به طور خودکار وظایف خود را انجام دهد، به گواه این که در آخر آیه می گوید: «ذلک تقدیر العزیز العلیم؛ این است اندازه گیری خداوند قدرتمند و دانا. به طور مسلم اسم اشاره (ذلک) به مجموع سه جمله (وحی به آسمان ها، زینت دادن آسمان ها با ستارگان، حفظ آسمان ها به وسیله شهاب از استراق سمع شیاطین) که یکی از آنها همان وحی به آسمان ها است، بر می گردد، در این صورت حقیقت وحی در آسمان ها این است که جهان بالا را به گونه ای اندازه گیری کرده و در آن نظم و قانون خاصی پدید آورده که در پرتو آن سنن و قوانین پایدار و باقی است ابتکار قرآن در به کار بردن لفظ وحی در این است که این مورد را برای ما کشف کرده و آن را مناسب این دانسته که لفظ وحی در آن به کار رود، گویی این جهان نا آگاه در پرتو تقدیر عالمانه و قدرتمندانه آفریدگار، به گونه ای آفریده شده است که بسان جهان آگاه، هر موجودی وظیفه و مأموریت ویژه ای را بر دوش گرفته و انجام می دهد.
2- ممکن است در این جا نظر دیگری را مطرح کرد که بالاتر از نظر پیشین باشد و آن این که جهان محسوس به طور مطلق آگاه و بینا و شنوا است. این ما هستیم که آنها را نا آگاه و نابینا و ناشنوا می اندیشیم به گواه این که می گوید: «وان من شیء الا یسبح بحمده ولکن لا تفقهون تسبیحهم؛ هیچ موجودی نیست مگر این که خدا را با ستایش از هر نقص و عیب، تنزیه می کند ولی شما، تسبیح آنها را نمی فهمید.» (اسراء/ 44) بنابراین، جهان آگاه و بینا و شنوا با آموزش مخفی و سریع، تکالیف لازم را از غیب گرفته و انجام وظیفه می کند. در این صورت، ابتکار قرآن در این است که نمونه هایی از هستی ها را ارائه می کند که از نظر او آگاه و بینا است، هر چند از نظر انسان، فاقد درک و شعور است (تفاوت این دو نظریه این است که استعمال لفظ وحی در صورت اول یک نوع استعمال مجازی ولی استعمال دوم آن، استعمال حقیقی است، زیرا وحی در لغت عرب به معنای آموزش آگاهانه است و در نظر نخست آموزش آگاهانه نیست، بلکه تقدیر خلقت است که او را تسخیر نموده است مانند حرکت های مکانیکی که معلول اندازه گیری های مهندسین است در حالی که در نظریه دوم حرکت از نوعی آگاهی و شعور سرچشمه می گیرد.). آسمان و زمین، وحی و شعور مرموز خود را در آغاز پیدایش به سرعت گرفته‌ اند و همچنان به سیر تکاملی خویش ادامه می‌دهند و روزی خواهد رسید که آنچه را بر آن‌ ها گذشته باز گویند؛ چنان که فرمود: «إذا زلزلت الأرض زلزالها * و أخرجت الأرض أثقالها * و قال الإنسان مالها * یومئذ تحدث أخبارها * بأن ربک أوحی لها؛ آن‌گاه که زمین به لرزش شدید خود، لرزانیده شود و بارهای سنگین خود را برون افکند و انسان گوید: زمین را چه شده است؟ آن روز است که زمین خبرهای خود را بازگوید؛ همان‌گونه که پروردگارت بدان وحی کرده است، (در چنین روزی زمین خبرهای خود را گزارش می دهد)» (زلزال/ 1- 5)
1- زمین از اموری که در آن انجام گرفته است گزارش می دهد.
2- علت این گزارش این است که خداوند به آن وحی نموده است.
از آنجا که آیه، مربوط به روز قیامت و جهان جزا و پاداش و کیفر اعمال است، مقصود از اخبار زمین، کارهای نیک و بدی است که انسان ها روی آن انجام داده اند و زمین این گزارش ها را از طریق وحی آموخته است. اگر بخواهیم ظاهر آیه را حفظ کنیم، این آیات با نظر دوم بیشتر تطبیق می کند، و ارتباطی به مسئله تقدیر آفرینش و مسئله نظم و سنن تکوینی و تسخیری ندارد و آن اینکه خداوند همه جهان را از نوعی درک و شعور برخوردار نموده که می تواند چیزهایی را درک کند و از ان جمله اعمال و افعال انسان می باشد و آگاهی آناز اعمال انسان، در پرتو آموزش خاصی به نام وحی بوده است، گویی خدا زمین را به نوعی آفریده است که این اخبار را به تدریج در خود ضبط کرده تا روزی تحویل دهد، و مصحح و مجوز به کار بردن لفظ وحی همان پنهان بودن آموزش و سرعت آن می باشد. گفتنی‌است: گرچه در پرتو دانش روز و اکتشافات جدید، بسیاری از وحی‌ های دریافتی آسمان‌ها و زمین (قوانین حاکم بر آن‌ها) آشکار شده است، لیکن تا رسیدن به همه‌ آن‌ ها فاصله بسیار است. این کتابی است که پژوهش در اطراف او، هزاران هزار سال، تلاش پی‌گیر و همه سویه می‌طلبد؛ زیرا برخی از مطالب آن طبیعی و بعضی از معارف آن فرا طبیعی است.


منابع :

  1. جعفر سبحانی- منشور جاوید جلد10- صفحه 82

  2. عبد الله جوادی آملی- تفسیر موضوعی جلد3- صفحه 61

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/18258