اسلام یک آئین جهانی است

آیات مختلف قرآن به خوبى گواهى مى‏ دهد که اسلام یک آئین جهانى است، تعبیراتى مانند «لأنذرکم به و من بلغ؛ هدف من این است که همه شما و کسانى را که سخنم به آنها مى‏رسد با قرآن انذار کنم» (انعام/ 19) و «إن هو إلا ذکرى‏ للعالمین؛ این قرآن وسیله تذکر جهانیان است» (انعام/ 90) و «قل یا أیها الناس إنی رسول الله إلیکم جمیعا؛ بگو اى مردم! من رسول خدا به سوى همه شما هستم» (اعراف/ 158) و امثال آن که در قرآن فراوان است گواه این حقیقت است و جالب اینکه بسیارى از این آیات در مکه یعنى در آن موقع که هنوز اسلام از محیط این شهر تجاوز نکرده بود نازل گردید. ولى با توجه به آیه 92 سوره انعام «و هذا کتاب أنزلناه مبارک مصدق الذی بین یدیه و لتنذر أم القرى‏ و من حولها و الذین یؤمنون بالآخرة یؤمنون به و هم على‏ صلاتهم یحافظون؛ و این کتابى است که آن را نازل کردیم، کتابى است پر برکت که آنچه را پیش از آن آمده تصدیق مى‏کند، (آن را فرستادیم تا مردم را به پاداش هاى الهى بشارت دهى) و براى اینکه (مردم) ام القرى (مکه) و آنها که گرد آن هستند بترسانى، آنها که به آخرت ایمان دارند به آن ایمان مى ‏آورند و مراقب نمازهاى خویش مى‏ باشند.» این سؤال پیش مى‏ آید که چگونه هدف بعثت پیامبر (ص) انذار و هدایت مردم مکه و کسانى که پیرامون آن هستند ذکر شده؟ آیا این با جهانى بودن اسلام منافات ندارد؟
اتفاقا این ایراد از بعضى از یهود و بعضى دیگر از پیروان مذاهب دیگر نقل شده است و به گمان خود حربه محکمى در برابر جهانى بودن اسلام یافته ‏اند که آن را در منطقه خاصى، محدود مى‏ سازد (یعنى مکه و اطراف مکه) پاسخ: این ایراد با توجه به دو نکته کاملا روشن مى‏ شود و نه تنها این آیه منافات با جهانى بودن اسلام ندارد بلکه مى ‏توان گفت یکى از دلایل جهانى بودن آن است:
1- قریه در زبان قرآن، به معنى هر گونه آبادى است، اعم از اینکه شهر بزرگ باشد و یا کوچک و یا روستا، مثلا در سوره یوسف از زبان برادران و در مقابل پدر چنین مى‏ خوانیم: «و سئل القریة التی کنا فیها؛ از قریه‏ اى که در آن بودیم سؤال کن» (یوسف/ 82) و مى‏ دانیم که این سخن را پس از بازگشت از پایتخت مصر و ماجراى توقیف برادر آنها "بنیامین" از طرف دستگاه عزیز مصر بوده است و همچنین مى‏ خوانیم: «و لو أن أهل القرى‏ آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الأرض؛ اگر مردمى که در آبادی هاى روى زمین زندگى مى‏ کنند، ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند برکات از آسمان و زمین بر آنها خواهیم گشود» (اعراف/ 96) بدیهى است منظور در اینجا خصوص روستاها نیست بلکه همه نقاط مسکونى جهان را شامل مى‏ شود. از طرف دیگر در روایات متعددى مى‏ خوانیم خشکی هاى زمین از زیر خانه کعبه گسترده شدند و از آن به نام "دحو الارض" (گسترش زمین) یاد شده است. این را نیز مى‏ دانیم که در آغاز بر اثر باران هاى سیلابى تمام کره زمین از آب پوشیده بود، آب ها تدریجا فرو نشستند و در نقاط پست زمین قرار گرفتند و خشکی ها تدریجا از زیر آب، سر بر آوردند، طبق روایات اسلامى نخستین نقطه ‏اى که از زیر آب سر بر آورد، سرزمین مکه بود و اگر ارتفاع این سرزمین در حال حاضر بلندترین ارتفاع زمین هاى دنیا نیست هیچگونه منافاتى با این سخن ندارد، زیرا از آن روز صدها ملیون سال مى‏ گذرد و تاکنون وضع نقاط روى زمین به کلى دگرگون شده، بعضى از کوه ‏ها در اعماق اقیانوس ها قرار گرفته و بعضى از اعماق اقیانوس ها تبدیل به قله کوه شده است و این‏ از مسلمات علم زمین‏ شناسى و جغرافیاى طبیعى است.
2- کلمه "ام" همانطور که سابق نیز گفتیم به معنى اصل و اساس و ابتداء و آغاز هر چیزى است. با توجه به آنچه گفته شد روشن مى‏ شود که اگر به مکه ام القرى مى‏ گویند به خاطر این است که اصل و آغاز پیدایش تمام خشکی هاى روى زمین است و بنا بر این «و من حولها؛ کسانى که پیرامون آن هستند» تمام مردم روى زمین را شامل مى‏ شود. همچنین نامه ‏هاى فراوانى که پیامبر (ص) براى زمامداران بزرگ دنیا مانند کسرى و قیصر نوشت گواه دیگرى بر جهانی بودن دین اسلام مى‏ باشد.

شواهدی بر داعیه جهانی اسلام
برخی از اروپائیان ادعا می کنند که پیامبر اسلام (ص) در ابتدای دعوت خویش تنها در صدد هدایت قریش بود ولی بعدا با پیشرفتی که در کار خود احساس کرد، تصمیم گرفت دعوت خویش را به سایر ملل عرب و غیر عرب تعمیم دهد. اما این سخن بی اساس به هیچ دلیل تاریخی استناد نداشته و اصول و قرائن قرآنی نشان می دهد که پیامبر در همان بدو بعثت، دعوتی جهانی داشت. از جمله شواهدی که در آیات قرآنی بر این امر اشاره دارد، می توان از آیات ذیل نام برد: در سوره تکویر آیه 27 که می فرمایند: «ان هو الا ذکر للعالمین؛ نیست این، مگر یک تذکر برای تمام جهانیان.» لفظ "عالمین" نشان دهنده عمومی بودن و فرا زمانی بودن دعوت پیامبر می باشد. در سوره سبأ آیه 28 می فرمایند: «و ما ارسلناک الا کافة للناس بشیرا و نذیرا ولکن اکثر الناس لایعلمون؛ تو را نفرستادیم مگر آنکه برای همه مردم بشارت دهنده و بازدارنده باشی، ولی بیشتر مردم نادانند.»
در سوره انبیاء آیه 105 می فرمایند: «و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون؛ و نوشتیم در زبور پس از ذکر که زمین به بندگان صالح من خواهد رسید.» در قرآن هیچ جا، خطابی به صورت «یا ایها العرب» یا «یا ایها القریش» نمی یابیم. مطلب دیگر که مؤید جهانی بودن تعلیمات اسلامی و وسعت نظر این دین است آیاتی می باشد که از مفاد آنکه یک نوع «تعزز» و اظهار بی اعتنایی به مردم عرب از نظر قبول دین اسلام استنباط می شود، مفاد آن آیات این است که اسلام نیازی به شما ندارد و فرضا اگر شما اسلام را نپذیرفتید، اقوام دیگری در جهان هستند که از دل و جان اسلام را خواهند پذیرفت، بلکه حتی روحیه آن اقوام را برای پذیرش پیام اسلام، مناسب تر و آماده تر می داند و این آیات نشان دهنده جهانی بودن دعوت اسلام می باشد، به چند آیه از قرآن مجید در خصوص این موضوع اشاره می شود:
در سوره انعام آیه 89 می فرمایند: «فان یکفر بها هولاء فقد و کلنا بها قوما لیسوا بها بکافرین؛ اگر انسان (اعراب) به قرآن کافر شوند همانا ما کسانی را خواهیم گمارد که قدر آن را بدانند و به آن مؤمن باشند.» در سوره نساء آیه 132 می فرمایند: «ان یشاء یذهبکم ایها الناس و یأت بآخرین و کان الله علی ذلک قدیرا؛ اگر خدا بخواهد شما را می برد و دیگران را به جای شما می آورد، خداوند بر هر چیزی تواناست.» در سوره محمد (ص) آیه آخر می فرمایند: «و ان تتولوا یستبدل قوما غیرکم ثم لایکونوا امثالکم؛ اگر شما به قرآن پشت کنید، گروهی دیگر جای شما را خواهند گرفت که مانند شما نباشند.» در ذیل آیه فوق حضرت امام محمد باقر (ع) می فرماید: منظور از قوم دیگر موالی (ایرانیان) هستند. امام صادق (ع) نیز می فرمایند: این امر یعنی پشت کردن بر قرآن تحقق پیدا کرد و خداوند به جای آنها موالی یعنی ایرانیان را فرستاد و آنها از جان و دل اسلام را پذیرفتند. پس روشن می شود که از نظر اسلام قوم عرب و غیر عرب از نظر قبول یا رد اسلام مساوی هستند زیرا اسلام دینی است که تنها برای قوم مخصوصی آمده باشد. فرا مرزی بودن دعوت ادیان دلیلی بر غیر نژادی بودن آن ادیان:
دلیل دیگر بر قومی نبودن دعوت دین اسلام این مطلب می باشد که خروج یک عقیده، فکر، دین و مسلک از مرزهای محدود و نفوذ در مرزها و مردم دور دست اختصاص به اسلام ندارد، زیرا این قضیه در خصوص دین های بزرگ دیگر جهان و حتی مسلک های بشری دنیای متجدد نیز صادق است. به عنوان مثال: حضرت مسیح در فلسطین به دنیا آمد ولی دین او در غرب بیشترین مقبولیت و پیرو را پیدا کرد، در حالی که در زادگاه وی یعنی فلسطین بیشتر مردم یا مسلمانند و یا یهودی و تعداد مسیحیان بسیار اندک می باشد. بودا نیز در هند متولد شد، اما میلیون ها نفر از مردم چین و سرزمین های دیگر به آئین وی گرویدند. زرتشت هر چند در آذربایجان ظهور کرد ولی مذهبش در شرق یعنی در بلخ بیشتر رواج پیدا کرد. مکه نیز هر چند زادگاه و محل ظهور دین اسلام بود ولی استقبال اصلی از مدینه آغاز شد. کمونیسم که محصول فکری «کارل مارکس» و «فردریک انگلس» آلمانی بود و هر چند پیش بینی مارکس این بود که مردم انگلستان قبل از سایر ملت ها به کمونیسم خواهند گروید، ولی ملت آلمان و انگلستان زیر بار این مردم نرفتند و مردم روسیه و شوروی و سپس چین آن را پذیرفتند. این موضوع که آیین و یا مرامی از محل خودش خارج شود و در جای دیگر اهمیت و نفوذ بیشتر پیدا کند، مسئله تازه ای نیست و اسلام در همان آغاز کار این مسئله را پیش بینی کرد و با طعن زدن به اعرابی که به قرآن کافر بودند، آینده دنیای پر شکوه خود را در میان ملل دیگر به همگان نوید داد. شاهد بر این ادعا این مطلب است که غیر از همان یکی دو قرن اول، هیچگاه حجاز بزرگترین مرکز اسلامی نبود، بلکه از آن تاریخ به بعد همیشه حوزه های بزرگ اسلامی در مصر، بغداد، نیشابور و ماوراء النهر و مراکز دیگر تشکیل شد و همیشه ملت های غیر عرب پرچم داران اسلام بوده اند.


منابع :

  1. ناصر مکارم شیرازی- تفسير نمونه جلد‏5- صفحه 345-346

  2. مرتضی مطهری- خدمات متقابل ایران و اسلام- صفحه 68-72

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/18584