حکمت کثرت پیامبران و تجدید رسالت ها

حکمت یا راز کثرت و تعدی پیامبران بسیار روشن است به طور کلی می تواند دو امر را عامل فزونی رسولان الهی دانست:
1ـ تکامل بشر و دگرگونی شرایط حیات.
2ـ پراکندگی اقوام و جمعیت ها.
بشر در طول تاریخ حیات خود راه تکامل را پیموده و به تدریج سطح تفکر و دانش او بالا رفته است، بشر ابتدایی از فکر و اندیشه ای همانند بشر دوره های بعد، برخوردار نبوده است. این از یک طرف.
از طرف دیگر شرایط زندگی در دوره های تاریخ و نیز نقاط مختلف جغرافیا در یک مقطع تاریخی، مختلف بوده و از نظر اخلاقی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و جهات دیگر تفاوت هایی حکمفرما بوده است و بالطبع حل این مشکلات و مسائل برنامه های خاصی را طلب می کرده است. از این جهت خداوند برای پاسخگویی به مشکلات و مسائل گوناگون جوامع بشری در دوره های متوالی (یا در یک مقطع تاریخی) پیامبران را مبعوث نموده است این یکی از علل تعدد رسولان الهی است.
عامل دیگر تعدد پیامبران در یک مقطع تاریخی و عصر واحد، پراکندگی اقوام و جمعیت های بشری از یک طرف و نبودن وسائل ارتباط جمعی لازم از طرف دیگر است و با توجه به عمومیت دلایل لزوم بعثت می بایست برای همه اقوام و جوامع بشری پیامبرانی مبعوث شوند.
در نتیجه هم در یک دوره و هم در دوره های تاریخی متوالی، پیامبرانی متعدد از جانب خدا برانگیخته شده اند.

علت تجدید نبوت ها
سؤال دیگری که مطرح است اینکه چرا در گذشته نبوت ها تجدید می شد و پیامبران یکی پس از دیگری می آمدند، هر چند همه آن پیامبران صاحب قانون و شریعت نبودند و غالبا برای اجرای شریعت موجود مبعوث می شده اند؟ و چرا پس از حضرت خاتم النبیین، این جریان پایان یافت و نه تنها پیامبر تشریعی (صاحب شریعت) نیامده و نخواهد آمد، حتی پیامبر تبلیغی نیز نیامده و نخواهد آمد؟ چرا؟ در اینجا مختصری به علل تجدید نبوت ها می پردازیم.
با اینکه نبوت یک جریان پیوسته است و پیام خدا یعنی دین یک حقیقت بیشتر نیست، علل تجدید نبوت های تشریعی و تبلیغی و ظهور پیامبران پیاپی و متوقف شدن همه آنها بعد از ظهور خاتم الانبیاء این است که:
اولا بشر قدیم به علت عدم رشد و عدم بلوغ فکری قادر به حفظ کتاب آسمانی خود نبود؛ معمولا کتب آسمانی مورد تحریف و تبدیل قرار می‏ گرفت و یا به کلی از بین می‏ رفت، از این رو لازم می‏شد که این‏ پیام تجدید شود.
در سوره حجر آیه 9 چنین آمده است: «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون؛ ما خود این کتاب را فرود آوردیم و هم البته خود نگهبان آن هستیم.»
در این آیه با قاطعیت کم نظیری از محفوظ ماندن قرآن از تحریف و تغییر و نابودی سخن رفته است.
یکی از علل تجدید رسالت و ظهور پیامبران جدید تحریف و تبدیل هایی است‏ که در تعلیمات و کتب مقدس پیامبران رخ می‏داده است و به همین جهت آن‏ کتاب ها و تعلیمات، صلاحیت خود را برای هدایت مردم از دست می ‏داده ‏اند.
غالبا پیامبران احیا کننده سنن فراموش شده و اصلاح کننده تعلیمات تحریف‏ یافته پیشینیان خود بوده ‏اند.
گذشته از انبیایی که صاحب کتاب و شریعت و قانون نبوده و تابع یک‏ پیغمبر صاحب کتاب و شریعت بوده ‏اند، مانند همه پیامبران بعد از ابراهیم تا زمان موسی و همه پیامبران بعد از موسی تا عیسی، پیامبران‏ صاحب قانون و شریعت نیز بیشتر مقررات پیامبر پیشین را تأیید می‏ کرده ‏اند. ظهور پیاپی پیامبران تنها معلول تغییر و تکامل شرایط زندگی و نیازمندی‏ بشر به پیام نوین و رهنمایی نوین نیست، بیشتر معلول نابودی ها و تحریف‏ و تبدیل‏ های کتب و تعلیمات آسمانی بوده است.
زمان نزول قرآن یعنی چهارده قرن پیش مقارن است با دوره‏ ای که بشریت کودکی خود را پشت سر گذاشته و مواریث علمی و دینی خود را می‏تواند حفظ کند و لهذا در آخرین کتاب مقدس آسمانی یعنی قرآن تحریفی رخ‏ نداده مسلمین از ساعت نزول هر آیه عموما آن را در دل ها و در نوشته ها حفظ می‏ کردند به گونه ای که امکان هر گونه تغییر و تبدیل و تحریف و حذف‏ و اضافه از بین می‏رفت، لهذا دیگر تحریف و نابودی در کتاب آسمانی رخ‏ نداد و این علت که یکی از علل تجدید نبوت بود منتفی گشت.
بشر چند هزار سال پیش نسبت به حفظ مواریث علمی و دینی ناتوان بوده‏ است، و از او جز این انتظاری نمی‏توان داشت. آنگاه که بشر می‏ رسد به‏ مرحله‏ ای از تکامل که می ‏تواند مواریث دینی خود را دست نخورده نگهداری‏ کند، علت عمده تجدید پیام و ظهور پیامبر جدید منتفی می ‏گردد و شرط لازم (نه شرط کافی) جاوید ماندن یک دین، موجود می‏شود.
ثانیا در دوره های پیش، بشریت به واسطه عدم بلوغ و رشد قادر نبود که‏ یک نقشه کلی برای مسیر خود دریافت کند و با راهنمایی آن نقشه، راه‏ خویش را ادامه دهد، لازم بود مرحله به مرحله و منزل به منزل راهنمایی‏ شود و راهنمایانی همیشه او را همراهی کنند ولی مقارن با دوره رسالت‏ ختمیه و از آن به بعد، این توانایی که نقشه کلی دریافت کند برای بشر پیدا شده است و برنامه دریافت راهنمایی های منزل به منزل و مرحله به‏ مرحله متوقف گشت علت تجدید شریعت ها علاوه بر علت پیشین نابودی یا وقوع‏ تحریف در کتب آسمانی این بود که بشر قادر نبود برنامه کلی و طرح جامع‏ خود را دریافت نماید با پیدایش این امکان و این استعداد، طرح کلی و جامع در اختیار بشر قرار گرفت و این علت تجدید نبوت ها و شرایع نیز منتفی گشت علمای امت متخصصانی هستند که با استفاده از نقشه کلی‏ راهنمایی که اسلام به دست می ‏دهد و با تدوین و تنظیم آیین نامه ها و تاکتیک های موقت، راه را می‏ نمایانند.
ثالثا غالب پیامبران، بلکه اکثریت قریب به اتفاق آنها پیامبر تبلیغی بوده اند نه تشریعی، پیامبران تشریعی شاید از انگشتان یک دست‏ تجاوز نکنند کار پیامبران تبلیغی، ترویج و تبلیغ و اجرا و تفسیر شریعتی‏ بود که حاکم بر زمان آنها بوده است علمای امت در عصر خاتمیت که عصر علم است، قادرند با معرفت به اصول کلی اسلام و شناخت شرایط زمان و مکان، آن کلیات را با شرایط و مقتضیات زمانی و مکانی تطبیق دهند و حکم‏ الهی را استخراج و استنباط نمایند نام این عمل "اجتهاد" است علمای‏ شایسته امت اسلامی بسیاری از وظایفی را که پیامبران تبلیغی (انجام‏ می‏ دادند) و قسمتی از وظایف پیامبران تشریعی را (بدون آنکه خود مشرع‏ باشند) با عمل اجتهاد و با وظیفه خاص رهبری امت انجام می ‏دهند، از این‏ رو در عین اینکه نیاز به دین همواره باقی است و بلکه هر چه بشریت به‏ سوی تمدن پیش رود نیاز به دین فزونی می ‏یابد، نیاز به تجدید نبوت و آمدن کتاب آسمانی جدید و پیامبر جدید برای همیشه منتفی گشت و پیامبری‏ پایان یافت.


منابع :

  1. جعفر سبحانی- منشور جاوید جلد 10- صفحه 131

  2. مرتضی مطهری- وحی و نبوت- صفحه 40-41

  3. مرتضی مطهری- ختم نبوت- صفحه 11-13

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/19012