مطالعه ای در آثار سهروردی

تألیفات سهرودی متنوع و برخوردار از تحرک و پویائی است و اغلب از توضیح و تفسیر مبحثی صرفا فلسفی به سراغ داستان با روایتی عمیقا عرفانی می رود. آثار وی به سبکهای متفاوتی نوشته شده است، یعنی مشائی، عرفانی و اشراقی. گرچه در چند دهه اخیر، بسیاری از کارهای سهروردی به همت سید حسین نصر و هانری کربن به مردم معرفی شده، شماری از آثار وی هنوز منتشر نشده مانده است. از جمله آثار منتشر نشده سهروردی، می توان به تألیفات وی درباره علوم طبیعی، ریاضیات و منطق اشاره کرد که قسمتهائی از دو اثر مهم مطارحات و مقاومات است، و نیز کتاب تلویحات. به علاوه، تمام متون عربی الواح عمادی، لمحات، و واردات و تقدیسات در دسترس نیست.

هانری کربن در جبرئیل سرخ بخشهای زیادی از آثار فارسی سهروردی را ترجمه کرده است. به علاوه، ترجمه کربن از تمام حکمة الاشراق جز بخش منطق آن و نیز شرح قطب الدین شیرازی و ملاصدرا بر حکمة الاشراق منابع بسیار خوبی است برای طالبان افکار سهروردی. و.م. تکستن نیز در رسالات عرفانی و مشاهداتی شهاب الدین یحیی سهروردی خود پاره ای از رسالات عرفانی فارسی سهروردی را ترجمه کرده است. کوششی چند برای طبقه بندی آثار سهروردی شده است. طبقه بندی لوئی ماسینیون از کتابهای سهروردی طبق دوره ای که آنها را تألیف کرده، به شرح زیر است:
1- آثار دوره جوانی سهروردی (کارهای اولیه)
2- تألیفات مشائی
3- نوشته هائی که ترکیبی از اندیشه های ابن سینا و پلوتینوس را نشان می دهند.

اشکال این طبقه بندی این است که سهروردی عمر زیادی نکرد و اکثر آثار او زمانی تصنیف شد که او کاملا جوان بود. به علاوه چگونه می توان چرائی تألیفات کتابهائی از قبیل الواح عمادی را که یکی از نخستین کارهای اوست و مع ذلک شامل مطالبی با بار سنگین اشراقی است، توضیح داد؟ این اثر به سلطان عماد که در 581/1181 حکومت می کرده، اهدا شده است، و با توجه به اینکه سهروردی در 587/1181 به قتل رسیده، باید این کتاب را تقریبا همان زمان تألیف کرده باشد که حکمة الاشراق را. سید حسین نصر و هانری کربن بر سر یک طبقه بندی بر اساس ساختار آثار سهروردی کمابیش توافق دارند، و آن به قرار زیر است:
1- سهروردی چهار رساله بزرگ نوشت که حاوی اصول عقاید اوست: تلویحات، مقاومات، مطارحات و بالاخره حکمة الاشراق. سه تألیف اول به شیوه مشائی نوشته شده، هر چند که شامل انتقادهائی بر پاره ای از مفاهیم این مکتب فلسفی است.
2- تألیفات کوتاه تر، که پاره ای از آنمها از نظر مبادی اعتقادی اهمیت دارند اما باید آنها را به عنوان توضیحاتی بیشتر بر مقالات اعتقادی بزرگ تر به شمار آورد. این کتابها عبارتند از:
هیاکل النور، الواح عمادی، پرتونامه، فی اعتقاد الحکماء، لمحات، یزدان شناخت، و بستان القلوب. بعضی از این کتب به عربی و بعضی به فارسی است. آثار فارسی او جزو بهترین تألیفات ادبی در زبان فارسی است. ممکن است سهروردی خود برخی از این رسالات را از عربی به فارسی برگردانده باشد.
3- سهروردی شماری رساله رمزی به فارسی نوشت. این رساله ها دارای زبانی بسیار نمادین است که رموز زرتشتی، هرمسی و اسلامی را تلفیق می کند. این رساله ها شامل نوشته های زیرین است: عقل سرخ، آواز پر جبرئیل، قصه الغربة الغربیه، لغت موران، رساله فی حالة الطفولیه، روزی با جماعت صوفیان، صفیر سیمرغ، رساله فی المعراج، پرتونامه. هدف از این رسالات نشان دادن سفر روح به سوی اتحاد با خدا و شوق فطری انسان برای کسب معرفت است.
4- شماری رساله فلسفی و مربوط به تشرف به فرقه تصوف نیز نوشت، که عبارتند از: ترجمه وی از رسالة الطیر ابن سینا و شرح فارسی او بر اشارات و تنبیهات ابن سینا. رساله ای نیز دارد به نام رسالة فی حقیقة العشق که مبتنی بر رساله فی العشق ابن سیناست و شروحی بر آیاتی از قرآن و پاره ای از احادیث... به علاوه، گفته می شود که ممکن است سهروردی شرحی نیز بر فصوص فارابی نوشته که مفقود شده است.
5- و بالاخره، دسته ای هم مصنفات او در ادعیه، اوراد و اذکار است، که سهروردی آنها را واردات و تقدیسات می نامد.

این تألیفات مهم سهروردی، علی رغم خلاصه های ترجمه شده ای که از آنها در جبرئیل سرخ هانری کربن به چشم می خورد، مورد کمترین عنایت قرار گرفته است. در ذیل این نوشتار بررسی کوتاهی درباره کارهای سهروردی انجام شده است. در این بررسی، تأکید روی رسالات عرفانی سهروردی، اهمیت و جایگاه آنها در مکتب اشراق بوده است. سهروردی اکثر کتابهایش را طی معدود سالهائی نوشت و بنابراین نمی توان آنها را بر حسب قدیم تر و جدیدتر از هم متمایز دانست. افکار او، که بر روی هم الگوی نظری کاملی را تشکیل می دهند، چنانچه جدا از هم مطمح نظر قرار گیرند، نظم و نسقی ندارند. اما اگر در کلیتشان مورد مطالعه قرار گیرند، نظام فلسفی منسجم و به هم پیوسته ای را تشکیل می دهند که در آن ادعاهای مختلف نسبت به این حقیقت و آن حقیقت، اعتبار و معنا پیدا می کنند.

مطالعه ای دقیق در مصنفات فارسی سهروردی، با تأکید بر جنبه معرفت شناختی آنها، وجود یک نظریه علم را، که عموما به علم حضوری معروف است، آشکار می سازد. هدف از نسج در هم تنیده اسطوره و نماد در فلسفه سهروردی بیان روشن نظریه علم حضوری اوست، که موضوعی مهم و بنیادی در مکتب تفکر اشراقی است. سهروردی، که مدعی است نخست حقیقت را کشف کرده و سپس در پی یافتن مبنائی عقلانی برای حکمت تجربی خویش رفته، متفکری بود که برای نزدیک کردن بحث و جدال منطقی و تصفیه باطن تلاش می کرد. بنابراین، تفسیر جامعی از مکتب اشراق سهروردی باید دارای دو بعد متمایز الگوی فلسفی او، یعنی عملی و نظری، باشد.


منابع :

  1. مهدی امین رضوی- سهروردی و مکتب اشراق- ترجمه مجدالدین کیوانی- نشر مرکز 1377- صفحه 31-28 و 55

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/19181