تحلیلی کوتاه بر دوران امامت امام دهم علیه السلام

امام هادی (ع) مانند پدر خود در دوران امامتشان مورد ظلم و ناحقی قرار گرفتند چنانچه مورخان و محدثان نوشته اند امام جماعت حرمین (مکه و مدینه)، از سوی دستگاه خلافت، به متوکل عباسی نوشت: «اگر تو را به مکه و مدینه حاجتی هست، علی بن محمد (هادی) را از این دیار بیرون بر، که بیشتر این ناحیه را مطیع و منقاد خود گردانیده است.»
این را گروه دیگری (از طرفداران حکومت بنی عباس) و از جمله والی مدینه نیز به متوکل نوشتند. ملاحظه می کنید که دیگر موضع موضع تدریس و نشر حدیث نیست. البته نه این معنا که این موضع متروک باشد، این موضع نیز حراست می شده است، به ویژه که در این اوقات فاضلان و عالمان بزرگی در میان شاگردان و اصحاب ائمه بوده اند. این عالمان از طریق سلسله تعلیم و تعلم، و طبقات شاگرد و استاد، نیز، واجد علوم و معارف می شدند، مثلا کسانی در طبقه فضل بن شاذان، شاگردان علمای طبقه پیش بوده اند و به جز درک محضر امام روزگار خویش، از عالمانی که در خود تربیت یافته مکتب امامت بوده اند نیز بهره می گرفته اند، چنانکه در کتاب منتهی الامال باب دهم و فصل هفتم نقل شده که فضل بن شاذان گفته است: «من خلیفه و جانشین جمعی از اکابر و بزرگانم، که از پیش رفته اند، مانند محمد بن ابی عمیر و صفوان بن یحیی و جز آنان. پنجاه سال در خدمت ایشان بودم و از ایشان استفاده می کردم. چون هشام بن حکم درگذشت جانشین او، در رد بر مخالفان، یونس بن عبدالرحمن بود، چون یونس درگذشت جانشین او سکاک بود. و اکنون من جانشین سکاکم.»
بدینگونه روشن است که کار نگاهبانی فرهنگ اصیل اسلام و معارف امامان و نشر ایدئولوژی، تا حد زیادی به وسیله این مردان بزرگ انجام می گرفته است. بعد از پخش شدن شاگردان امام چهارم و امام پنجم، و به ویژه حوزه 4000 نفری امام صادق، و تربیت دیگرانی به دست آنان، نسل به نسل؛ کار تعلیم و تربیت تا اندازه قابل ملاحظه ای به همت اینان سامان می یافته است، و اینان یاوران ائمه در حراست موضع فرهنگی بوده اند، چنان سادات و فرزندان و فرزندزادگان ائمه و یاوران آنان بوده اند در حراست موضع انقلابی. پس امامان شیعه از دوره حضرت رضا (ع) به بعد، از نظر نشر فرهنگ و معرفت، تا اندازه ای خاطر جمع بوده اند. و این مهم را مردان یاد شده، و همانند، آنان عملی می ساخته اند، و در موارد لازم، خود از حضور امام استفاده می کرده اند.
حقیقت این است که این واقعیت، برای حفظ معارف ائمه طاهرین اهمیت بسزایی داشته است، زیرا در این زمانها (از دوره زندانی شدن حضرت موسی بن جعفر به بعد) دیگر فرصت زیادی برای تربیت عالم و دانای مسائل برای ائمه پیش نیامد. اگر در زمان امام صادق آن شاگردان مبرز تربیت نشده بودند و این فرهنگ را نسل به نسل نشر نداده بودند، معلوم نبود سرنوشت این معارف چه می شد و چه می بود. در اینجا یکبار دیگر اهمیت توجه و اقدام امام صادق و استفاده از فرصتی که آن امام به دست آورد و تلاش عظیمی که کرد، رنجهای بسیاری که کشید، برای ما روشن می شود. امام صادق (ع) از جمله پیشبینی می فرمود که در روزگار آینده، موضع درگیرانه ائمه در برابر دستگاه خلافت، آنان را به محدودیتهایی شدید و طولانی دچار خواهد ساخت. ازاین رو چنان کرد که بار تعلیم و تربیت که جز از طریق آزادی و تماس و ارتباط عملی نیست. بر دوش دیگران گذاشته شود و ایادی نشر و حرات این فرهنگ فراوان گردد.
به هر حال امام هادی (ع) به خاطری جمع از ناحیه نشر فرهنگ و فکر، به موضع اقدام اجتماعی و سیاسی گرایید، تا جایی که احتمال انفضال مکه و مدینه از خلافت عباسی به دست آن امام چنان نضج گرفت که والی مدینه و دیگر هواخواهان بنی عباس را نگران ساخت و به چاره جویی واداشت. و این باعث شد تا متوکل، امام را از مدینه به سامرا (مرکز خلافت) ببرد، و ابتدا نزد حاجب خویش زندانی کند، و سپس در محله عسکر سالها نگاه دارد، تا همواره زندگانی امام زیر نظر باشد.
به روایت علامه مجلسی، امام دهم 20 سال در سامرا (به صورت زندانی و تحت) به سربرد، در خانه ای که سرانجام در همان خانه به خاک سپرده شد.
متوکل عباسی، یحیی بن هرثمه را برای حرکت دادن امام از مدینه و آوردن او به سامرا مأمور کرد. وی می گوید: «چون به بغداد آمدم، والی بغداد اسحاق بن ابراهیم طاهری، به من سفارش کرد که اگر از علی بن محمد النقی، چیزی (به هنگام تفتیش خانه او) دیده ای به متوکل مگوی. نیز در سامرا وصیف ترکی (از رجال عهد متوکل) در حق او (امام هادی) سفارش کرد. این امور مرا به تعجب واداشت.»
نوشته اند که نزد متوکل، اینگونه از امام سعایت شد: «اسلحه و اموال بسیار جمع کرده است و داعیه خروج دارد» جمعی از علما و از جمله مسعودی، مورخ معروف نوشته اند که: در باب حضرت امام علی النقی (ع) نزد متوکل سعایت کردند و گفتند که در منزل آن جناب اسلحه بسیار و کاغذهای زیاد است که شیعیان او، از اهل قم، برای او فرستاده اند. و آن جناب عزم آن دارد که بر تو خروج کند. در یکی از بارهایی که چنین سعایتی نزد متوکل کردند، او به سعید حاجب دستور داد تا بیخبر به خانه امام رود و به تفتیش پردازد. واقعه را سعید حاجب نقل کرده است و در تواریخ ضبظ است. این واقعه (مانند بسیاری از وقایع زندگی امامان) قابل دقت و تأمل بسیار است، به ویژه دلیلی که برای وقوع معجزه ای که در آن حادثه اتفاق افتاده نقل شده است و هچنین کیفیت نماز شب امام.
در این دوره 20 ساله (به تقریب) که امام در سامرا به سر می برد، حضور جماعتی از بنی عباس در مراسم و وقایعی چند، از جمله به هنگام فوت فرزند امام دهم حضرت سید محمد که حرم مطهر وی در نزدیکی سامرا در محلی به نام «بلد» معروف و مزار است، در تاریخ یاد شده است این نکته نیز می رساند که افردی از بستگان و ماموران خلافت، همواره به منزل امام سر می زده اند.


منابع :

  1. محمدرضا حکیمی- امام در عینیت جامعه- صفحه 68- 72

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/210415