آفرینش انسان در قرآن

به طور کلی، انسان از نظر قرآن به عنوان «نوع مستقل» ذکر شده است. پیش از اصل بحث در این جا، آیات قرآنی این موضوع را ذکر می کنیم:
«اذا قال ربک للملائکه انی خالق بشرا من طین* فاذا سویته و نفحت فیه من روحی فقعوا له ساجدین؛ هنگامی که خدای تو به فرشتگان فرمود: من، انسانی را از گل می آفرینم، پس زمانی که او را آفریده و از روح خودم در او دمیدم، پس در مقابلش به سجده درافتید.» (ص/ 71- 72)
«و لقد خلقنا الانسان من صلصال من حمار مسنون* والجان خلقناه من قبل من نار السموم* و اذ قال ربک للملائکه انی بشرا من صلصال من حما مسنون* فاذا سویته و نفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین؛ و به تحقیق، ما انسان را از گل خشکیده و متغیر و قالب بندی شده آفریدیم. قبلا جنیان را از آتش بدون دود آفریده ایم. هنگامی که خداوند تو به ملائکه فرمود: من بشری را از گل خشکیده متغیر آفریده و از روح خود در او دمیدم، پس در مقابل او به سجده در افتید» (حجر/ 26- 29)
«ان مثل عیسی عند الله کمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون؛ به درستی که مثل عیسی در نزد خداوند، مانند آدم است، او را از خاک آفرید و فرمود: "باش" او هم موجود»شد.» (آل عمران/ 59)
«ولقد خلقنا الانسان من سلاله من طین* ثم جعلناه نطفه فی قرار مکین؛ و ما انسان را از ترکیبی از گل آفریدیم. سپس آن را به صورت نطفه در قرارگاهی محفوظ قرار دادیم.» (مومنون/ 12- 13)
«الذی احسن کل شیی خلقه و بدا خلق الانسان من طین* ثم جعل نسله من سلاله من ماء مهین؛ خداوندی که آفرینش هر چیزی را نیکو ساخت و خلقت انسان را از گل شروع کرد و سپس نسل او را از ترکیبی از آب پست قرارداد.» (سجده/ 7- 8)
«خلق الانسان من صلصال کالفخار* و خلق الجان من مارج من نار؛ انسان را از گلی خشکیده و پخته مانند آفریده و جن را از آتش مضطرب خلق کرد.» (رحمن/ 14- 15)
«انا خلقناهم من طین لازب؛ به درستی که ما آنان را از گل چسبنده آفریدیم.»(صافات/ 11)
«یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها و بث منهما رجالا کثیرا ونساء؛ ای مردم! پروا داشته باشید از پروردگارتان، خدایی که شما را از یک نفس آفریده و از آن زوجش را خلق کرد و مردان و زنان فراوانی را از آن دو منتشر ساخت.» (نساء/ 1)
آیاتی که گذشت، درباره اصل آفرینش انسان و ماده اولیه آن در قرآن وارد شده است. در رابطه با آیات مذکور، چند موضوع مهم باید مورد بررسی قرار بگیرد:
اول- از منابع معتبر اسلامی چنین استنباط نمی شود که پیش از آفرینش انسان، جاندار دیگری در روی زمین نبوده است، زیرا نه تاریخ مشخص آفرینش انسان در قرآن و متون معتبر اسلامی معین شده و نه تاریخ دقیق سایر جانداران ذکر شده است. بعضی از روایات اسلامی، تاریخ هبوط و فرود آمدن آدم را بر زمین معین کرده اند، ولی به لحاظ تخصصی و علمی، تصدیق آن ها از ضروریات اسلام محسوب نمی شود. در این موضوع باید از استدلال های قطعی علوم پیروی کرد. از بعضی احادیث نیز چنین بر می آید که پیش از نسل کنونی انسان ها، انسان های دیگری نیز در زمین وجود داشته اند.
دوم- آیا خلقت اولیه انسان، در روی همین زمین انجام گرفته است؟ در سه مورد از آیات قرآن، بهشت به عنوان منزلگه آدم ابوالبشر معرفی شده است:
«و قلنا یا آدم اسکن انت وزوجک الجنه و کلا منها رغدا حیث شئتما و لا تقربا هذه الشجره فتکونا من الظالمین؛ و گفتیم: ای آدم! تو و همسرت در بهشت ساکن باشید و به خوشی و به فراوانی، هرچه بخواهید از بهشت بخورید و به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران می شوید.» (بقره/ 35)
«و لقد عهدنا الی آدم من قبل فنسی و لم نجد له عزما* واذ قلنا للملائکه اسجدوا لادم فسجدوا الا ابلیس ابی* فقلنا یا آدم ان هذا عدولک و لزوجک فلا یخر جنکما من الجنه فتشقی؛ به تحقیق ما قبلا از آدم پیمان گرفتیم، پس او فراموش کرد، و ما برای او عزمی استوار نیافتیم. و هنگامی که به ملائکه گفتیم: به آدم سجده کنید، همگی سجده کردند، جز شیطان که امتناع ورزید. گفتیم: ای آدم! ای شیطان دشمن تو و همسر توست، مبادا از بهشت بیرونتان کند که به شقت خواهید افتاد.» (طه/ 115- 117)
با توجه به این آیات، چنین به نظر می رسد که محل سکونت اولیه آدم، بهشت بوده است و پس از آن بر روی زمین قرار گرفته، توالد و تناسل کرده است. پیرامون این موضوع، این سوال مطرح است که: چرا خداوند مسکن آدم را ابتدا در بهشت و سپس در روی زمین قرارداد؟ در پاسخ می توان گفت: هدف خداوند این بود که خلیفه الله را در روی زمین ساکن فرماید. این مقصود از آیه زیر به خوبی آشکار است:
«و اذا قال ربک للملائکه انی جا عل فی الارض خلیفه؛ و در آن هنگام که پروردگار تو به فرشتگان گفت: محققا من در روی زمین خلیفه ای قرار خواهم داد.» (بقره/ 30)
در نتیجه می توان گفت: سکونت آدم (ع) در بهشت، به صورت امری موقت و برای آزمایش او بوده است. و در مسیر آفرینش و استقرار انسان ها در یک قرارگاه موقت، آزمایش خوبی برای اثبات این که:
سوال اول: آیا نوع انسانی درجات کمال را باید با کوشش و اختیار و اراده طی نمایند یا به صورت جبری، انجام گرفته است؟ نیز می توان آن را دلیل روشنی برای این معنی در نظر گرفت که خداوند فرموده است: «اگر آدم به آن درخت نزدیک شود، به مشقت خواهد افتاد.»
هم چنین، ممکن بود به نظر آدم چنین برسد که: در همین منزلگاه بهشت (که بدون مشقت و کوشش به دست آورده است) می تواند به زندگی خود ادامه بدهد، و آن بهترین مکان است. خداوند متعال با این آزمایش به آدم (ع) تفهیم می نماید که: عظمت منزلگاه و مسکن، در مقابل درجات با عظمتی که وی پس از آن با کوشش و اختیار به آن نائل خواهد شد، اهمیتی ندارد. اثبات همین معنی، جز با متوجه ساختن انسان به نیروی با عظمت «اختیار» راه، دیگری ندارد، بنابراین خداوند متعال برای متوجه ساختن آدم به قانون مزبور دستوری صادر فرمود و هنگامی که آدم با اغوای شیطان از عهده اجرای دستور بر نیامد، دو نتیجه مهم زیر حاصل شد:
الف- آدم به نیروی اختیار خود (که محور مسئولیت هاست) توجه یافت. از این رو، می بینیم آدم (ع) از کرده خود پشیمان شده است.
ب- مدت اقامت در منزلگاه موقت او سپری شد. اما اگر علت منحصر خروج از بهشت تنها عدم اجرای دستور می بود، می باید پس از توبه حقیقی، به بهشت مراجعت می کرد. پس، این سپری شدن زمان اقامت و شروع سکونت در زمین (که جایگاه کوشش و فعالیت و اختیار است) طبق قانونی بوده که الزامی بوده است. پس از همه این ها، بدین نتیجه می رسیم که: خروج آدم از بهشت و ورود او به روی زمین، یک جریان طبیعی بوده است.
سوال دوم: که در این جا مطرح می شود، این است که، مقصود از «جنت» و بهشت در این آیات شریفه چیست؟ البته با نظر به این که بهشت حقیقی در کتاب های آسمانی (خصوصا در قرآن مجید) به صورت مکرر ذکر شده که جایگاه ابدیت است، پس بهشتی که در مسیر آفرینش آدم قرارگرفته است، نمی تواند بهشت جاودانی باشد، چون هبوط آدم منافی ابدی بودن آن است.
سوال سوم: آیا شیطان که آدم را به عدم اجرای دستور اغوا کرد، این اغوا او را مجبور ساخته است که از بهشت به زمین فرود آید؟ پاسخ این است که: اولا، بدون شک، از ناحیه شیطان اجباری برای آدم نبوده است، زیرا همین شیطان اکنون نیز در روی زمین در حال اغوای فرزندان آدم می باشد. آیا اجباری در کار مشاهده می شود؟ ثانیا، اگر آدم مجبورشده بود، پشیمانی چه معنای دارد که آدم به آن مبتلا شود؟
سوال چهارم: ماده خلقت آدم چیست؟ چنان که از آیات قرانی و فصل دوم از سفر اول (که سفر تکوین تورات است) بر می آید،خداوند به طور صریح خلقت انسان را نوع مستقل معرفی نموده است. و این که: انسان از یک نوع قبلی و دارای سابقه تحول پیدا نکرده است. در این موضوع دو مساله قابل بررسی است:
الف- چگونگی جریان طبیعی خلقت آدم
ب- سازگار نبودن جریان آفرینش مستقل انسان با مکتب تحول.
مسأله دوم با استناد به اقوال دانشمندان گوناگون این نتیجه را به دست می دهد که نظریه به ثبوت قطعی نرسیده است، بلکه تنها عده ای از دانشمندان طبیعی هستند که تبدل انسان را از میمون امکان ناپذیر می دانند همچنین ملاحظه می شود که تعداد دانشمندان طبیعی که به تحول انسان از میمون اعتراض کرده اند، کمتر از ارباب ادیان نبوده است. پس به لحاظ علمی، قرآن درباره آفرینش، مطلبی که با یک مساله علمی محسوس و قطعی مخالفت داشته باشد، بیان نکرده است.
چگونگی جریان طبیعی خلقت آدم عبارت از این است که: اگر ما به نظر دقیق به جریان انفجار کرات فضایی و نیروی با عظمتی که آن ها را به حالت سیستماتیک نگه داشته است، توجه کنیم، هم چنین به کره زمین و شروع و حیات اولین موجود زنده بر روی آن و تقسیم شدن آن به نر و ماده دقت کافی مبذول بداریم، قبول امکان چنین خلقتی برای ما دشوار نخواهد بود. هنگامی که به جریان منظم نظام فعلی طبیعت توجه می نماییم، فراموش می کنیم که تعریف های موجود درباره «ماده» و «طبیعت» هنوز آن اندازه رسا و متقن نیست که پدیده های غیر مسبوق طبیعت را تفسیر کند. به عنوان مثال، موارد زیر را در نظر بگیریم:
الف- کرات فضایی: چنان که از محاسبه انفجار آن ها برمی آید دارای یک حالت انبوه و فشرده بوده اند. پس چرا منفجر شده اند و این انفجار به چه منظوری رخ داده است؟ ممکن است بگوییم: به جهت شدت تراکم گازها. اکنون سوال این است: شدت تراکم گازها از چه زمانی و برای چه منظوری شروع شده است؟ باز پاسخ می دهیم: از فضای بیکران بوده، انبوه و متراکم شده است. بسیار خوب، خود این تراکم از چه علتی ناشی شده است؟ و آیا این گازها نخست حالت دیگری داشته اند و سپس به حالت گازی در آمده اند؟
آیا می توانیم پاسخ قانع کننده ای به این سوالات حقیقی بدهیم؟ مسلما چنین امری از حدود تفکرات ما ساخته نیست. از این رو،کسانی مانند پروفسور آ. ای اپارین (Oparin) و فسنکوف (Fessenkov) معتقدند: ما در ستاره شناسی، همان اندازه مجهولات داریم که در مورد پیدایش حیات مجهولات ما در علم کیهان شناسی، بسیار فراوان است.
ب- آیا ماده اولیه کرات فضایی، توام با حرکت بوده است یا سکون و یا هر دو صورت؟! به چه علت و چرا؟
ج- اولین موجود زنده روی زمین، چگونه ایجاد شد و احساس برای اولین بار از ترکیب کدامین مواد به وجود آمد؟
د- تقسیم و تکثیر شدن موجودات زنده به نر و ماده، با کدامین جریان طبیعی ایجاد شده است؟
هـ- اگر چنین توانایی را برای طبیعت و نوامیس آن قبول کنیم مبنی بر این که تمامی عملیات مذکور را انجام داده و جهش ها کرده است، چرا این طبیعت از قابلیت مقداری گل به شکل آدم سرپیچی می کند؟ و اگر قوانین و نوامیس طبیعت تحت سلطه یک موجود برتر قرار دارد (که ما آن را خدا معرفی می کنیم) چه استحاله ای در این جا وجود دارد؟
کوتاه سخن این که: نمی توان با معلومات محدود و گسیخته ای که در دسترس ما قرار دارد، چنین حادثه ای را منکر شد که موجودی به نام «انسان» یه صورت مستقل، به قدرت خداوند بزرگ، پا به عرضه هستی گذاشته است.


منابع :

  1. محمدتقی جعفری- آفرینش و انسان- صفحه69- 75

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/210444