تقسیم بندی روابط

معنای رابطه به اختصار عبارت است از: قرار گرفتن دو موجود یا چند موجود در حال تأثیر متقابل. البته چنان که روشن است، این تعریف، مفهومی بسیار وسیع در خصوص «رابطه» است که در فارسی از آن به «پیوستگی» تغییر می شود. دامنه این تعریف از تکیه دو اجر به یکدیگر که ایستادگی هر یک را به دیگری می پیوندد، تا ارتباط دو انسان را با یکدیگر شامل می گردد که ممکن است دقیق ترین ارتباط را دارا بوده باشند. مفهوم رابطه، اقسام گوناگونی دارد که همه آن ها را می توان در چهار بخش عمده به اختصار شرح داد:

1- رابطه طبیعی
جهان هستی با اجزاء و پدیده های بی شمار خود، هرگز بدون ارتباط و پیوستگی قوام نمی یابد. موجودات جهان به صورت مستقیم و غیر مستقیم، یا طرق گوناگون با یدیگر در حال رابطه هستند، چه خود بدانند و چه ندانند. حتی ما انسان ها که معمولا به حرکات و سکنات خود آگاهی داریم، به طور طبیعی، هم با انسان و هم با جهان طبیعت در حال ارتباط هستیم. هر اندازه که انسان آگاهی بیش تری به این روابط پیدا کند، به امکان بهره برداری او از هستی افزوده خواهد شد. در حقیقت، علوم گوناگون در صدد کشف این روابط و چگونگی آن هاست.

2- رابطه مصنوعی
انسان ها و نباتات موجودات متکثری را که خود در واقع دارای روابط طبیعی می باشند، برای استفاده در زندگی انتخاب کرده برای ادامه زندگی مطلوب با یکدیگر مربوط می شوند. پرنده ها موادی را انتخاب کرده و برای خود آشیانه می سازند و هم چنین زمین را حفر و جایگاه مناسبی برای تخم گذاری خود درست می کنند. زنبور عسل عصاره گل ها را مکیده و عسل می سازد، و هم چنین است سایر حیوانات. به طور کلی: جانداران برای ادامه زندگی خود، در عوامل طبیعت دست به حذف و انتخاب زده، وسایل زندگی خود را مرتب می سازند. گیاهان برای نمو خود، از زمین و آب و اشعه آفتاب بهره برداری نموده و برای بقای محدود خود، در مواد طبیعت، حذف و انتخاب اعمال می کنند.
تا آن جا که احساس و مشاهدات ما اجازه می دهد بگوییم: حذف و انتخاب در دو جهان نباتات و حیوانات. بدون آگاهی انجام می گیرد، یا دست کم از آن آگاهی که انسان می تواند بهره برداری کند، در دو جهان نبات و حیوان اثری دیده نمی شود. ولی انسان می تواند با تمام آگاهی، جریان عوامل طبیعی را تا آن جا که برایش مقدور است. به نفع خود یا برای دفع آسیب تغییر دهد. او مواد خام را ازطبیعت برداشته، برای زندگی خود کالاهای مصنوعی ایجاد می کند. هم چنین، مواد خام را به صورت مصالح در آورده برای مسکن می سازد و....
البته چنان که مشخص است، رابطه مصنوعی، همیشه روی مواد و پدیده هایی انجام می گیرد که خود فی نفسه دارای خاصیت طبیعی هستند و بتوانند مطالق هدف های انسانی با سایر مواد در حال ارتباط بوده، از این راه هدف انسانی را بر آورده سازند، مانند مقاومت سنگ و آهن برای ساختمان، و فلزات برای ماشین آلات زیرا اگر این خاصیت ها نباشد، انسان به هدف خود دست نخواهد یافت.
اصطلاح دیگری برای روابط مصنوعی می توان در نظر گرفت در بسیار به جاست. بدین معنی، ما آن را رابطه ای تصنعی می نامیم. اگر دو موجود قابلیت تاثیر متقابل با یکدیگر نداشته باشند، آن رابطه تصنعی می باشد، مانند رابطه آهو و پلنگ و گربه و موش که تنها به نابودی ضعیف می انجامد. بدون این گونه که ازگلاویز شدن آن ها موقعیت مفیدی به عنوان سنتز موجودیت پیدا کند و یا این که حداقل بی فایده می باشد.

3- رابطه قراردادی
انسان ها برای امکان زندگی دسته جمعی مجبور تثبیت یک مقدار از روابط قراردادی میان افراد وطبقات خود شده اند، مانند رابطه ازدواج و رابطه مالکیت، و رابطه کارگر و کارفرما. رابطه رئیس و مرئوس و غیر آن. این رابطه نمی تواند از قبیل رابطه طبیعی محسوب شود، زیرا مثلا خاصیت طبیعی زن و مرد این نیست که هنگامی که در مقابل همدیگر قرار گرفتند، خود به خود آثار حقوقی ازدواج را بروز داده و نتوانند از آن ها تخلف کنند. در صورتی که آب به طور قطع در درجه حرارت معین خواهد جوشید و آثار حاصله از جوشش را از خود بروز خواهد داد.
ارتباط جنسی و توالد و تناسل در حدود حیوانی امری طبیعی است، ولی انسان به جهت تشکیل نظام خانوادگی و حفظ شخصیت اجتماعی و دینی و اخلاق، رابطه ازدواج را وسیع ترو عمیق تر از دو نمود رابطه جنسی و توالد و تناسل برقرار می سازد.
هم چنین در رابطه رئیس و مرئوس غیر از تسلط که منشأ طبیعی و رابطه طبیعی آن است گسترش و عمیق بیش تری وجود دارد. مثلا فردی به عنوان فرمانده نظامی انتخاب می شود، در صورتی که ممکن است قدرت شخصی این فرمانده بیش تر از جنبه نظامی او باشد، چرا که شاید در رابطه اجتماعی و حقوقی یا اقتصادی نیز دارای تفکراتی بسیار عالی بوده، و بر عکس ممکن است قدرت نظامی او، از منشأ طبیعی این قرارداد که عبارت است از تسلط به فنون نظامی، کم تر باشد.
این رابطه «قراردادی» تنها مخصوص جوامع انسانی است که برای امکان همزیستی و عدالت اجتماعی و تکامل فردی و اجتماعی تثبیت می گردد، چنان که روابطه موجود در همزیستی حیوانات مانند زنبور عسل موریانه ها و مورچگان از غریزه طبیعی آن ها ناشی می شود و از روش طبیعی معین خود هیچ گونه اختیار و امکان انحراف ندارند. در حالی که برای انسان به علت اختیار و باز بودن راه دوم، همیشه امکان انحراف وجود دارد، از این جهت با روش حیوانات زندگی دسته جمعی تفاوت دارند.

4- رابطه الهی
چنان که ملاحظه کردیم در تفسیر معنای رابطه بدون وجود دو حقیقت هرگز تحقق رابطه امکان پذیر نیست. اگر به اختصار بیان کنیم می توان گفت طرف دیگر رابطه الهی یک فرد نیست بلکه خداوند با جهان طبیعت و انسان در ارتباط است و این رابطه نیازمند بحث و تفضیل بسیار است.


منابع :

  1. محمدتقی جعفری- کتاب آفرینش و انسان- صفحه 154-157

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/210458