برآوردن احتیاجات مردم در نامه امیرالمؤمنین به مالک اشتر

یاری رساندن به یتیمان و بینوایان از خصایل بارز امام علی (ع) است و پرداختن به امور نیازمندان از مسائلی است که امیر مومنان در فرمان خود به مالک نیز به آن اشاره کرده اند. «و منها اصدار حاجات الناس یوم وردها علیک بما تحرج به صدورا اعوانک...؛ و از وظایف اختصاصی تو زمامدار این است که نیازمندی های مردم را در همان روز که به اطلاع می رسد، و درون معاونان تو در برآوردن آن نیازمندی ها تنگ و مختل می گردد، مرتفع بسازی.» چند مطلب مهم را باید در این مورد متذکر شویم:
مطلب یکم: منظور از احتیاجات مردم همه نیازمندیها نیست، زیرا تقسیم کاربرای هر جامعه ای برای اینکه خوب اداره شود، یک امر ضروی است ومحال است که همه کارها را یک نفر عده معدودی ازاشخاص اداره کنند، مخصوصا با نظر به اینکه توجیه ومدیریت جامعه احتیاج به تدبر واندیشه وتعقل عمیق وهمه جانبه دارد. لذا بدیهی است که منظور از احتیاجات مردم که زمامدار به طور مستقیم باید به آنها رسیدگی کند، آن قسمت از نیازمندیها است که پس از بررسی و تحقیق به وسیله کارشناسان و ماموران مربوط و وزراء و کاتبان، باید مورد آگاهی و چاره جویی اختصاصی زمامدار قرار بگیرد.
مطلب دوم: مقصود از وجوب رفع احتیاجات مردم در همان روزی که به اطلاع زمامدار می رسد روز به معنای آن نیست، بلکه مقصود سرع اوقات است، یعنی هر اندازه که ممکن باشد در اولین زمان توانایی بررسی و مرتفع ساختن احتیاجات، باید تدبر و تصمیم گیری شده و اقدام شود. امیرالمومنین (ع) علت وجوب این تعجیل را چنین بیان می فرماید که: معاونان زمامدارن را در برآوردن احتیاجات مردم سیه تنگی و اختلال درونی دارند، لذا همواره می خواهند آن را تاخیر بیندازند. این سینه تنگی و اختلال درونی ممکن است ناشی از آن باشد که آن معاون یا هرصنفی از دستیاران می خواهند برای مردم خودنمایی کنند و قدرت خود را برای بازی دادن مردم نیازمندنشان بدهند!! این کوردلان گویی مجبورند پلیدی و ناتوانی خود را از عمل به قوانین و اصول مردم دارای برای مردم جامعه اثبات کنند، و ممکن است ناشی از توقعاتی باشد که نمی توانند از آن نیازمندها به دست بیاورند مگر در موقع اضطرار که عبارت است از انحصار برآورده شدن حاجت آن نیازمندان به وسیله معاون حاجت را به امان آورده است، برای منافع نامشروع خود مانند رشوه با انواعی که دارد، فرصتی بسیار با ارزش می دانند.
ممکن است این نابکاری علت سومی هم داشته باشد و آن عبارت است از قرار دادن ساعات کار به طور دقیق و ریاضی در برابر حقوقی که می گیرد، خواه در آن ساعات برای جامعه ای در حوزه ماموریت خود کاری مفید انجام بدهد یانه. ولی وقتی که ساعت آخرین دقیقه ساعات کار را اعلان کرد، یک حاجتمندی وارد شود که حاجتش جنبه حیاتی دارد، و آن مامور هیچ مانعی از مرتفع ساختن آن حاجت ندارد مگر اینکه فقط عقربک ساعت مثلا یک دقیقه پس از ساعت 12 یا 2 را که پایان مدت کار است نشان می دهد برآوردن آن را به تاخیر بیندازد. ناگواری این تاخیر در رفع حاجت موقعی بیشتر می شود که مامور مفروض مدتی طولانی پس از آن آخرین ساعت که احتیاج به او عرضه شده است، به محل کارش تولید نیاید خواه به طور قانونی مثلا یک یا چند روز تعطیل خواهد داشت و یا به بهانه و عذر شخصی که مثلا بیمار بودم، یا بیمار داشتم، یا کسی از نزدیکانم مرده بود و غیر ذلک!! با توجه به این گونه مسائل است که امیرالمومنین (ع) تاکید به تسریع مرتفع ساختن احتیاجات مردم جامعه به وسیله معاونان و دستیاران می فرماید:
مطلب سوم: اگر علت و ملاک این وظیفه را در نظر بگیریم، خواهیم دید که همه معاونان و دستیاران و متصدیان مقدمات مدیریت جامعه اعم از زمامدار و دیگران مشمول همین وظیفه می باشد. زیرا علت و ملاک آن عبارت است از سرعت در مرتفع ساختن احتیاجات مردم بدون اختصاص به زمان و مکان و محیط، و مقام و اداره ای مخصوص. و اینکه امیرالمومنین (ع) فقط زمامدار را در این مورد مطرح فرموده اند،برای این است که روشن شود که زمامدار هم مانند دیگر گردانندگان تشکیلات جامعه محل ورود احتیاجات مردم جامعه است، البته خصوصیت مقام خود موجب آن است که احتیاجات مخصوصی بر او عرضه می شود و زمامدار باید در رفع همان احتیاجات کار را دقیقا زیر نظر خود داشته باشد. مبادا که معاونان و دستیاران به عللی که گفته شد مردم نیازمند ذهنیات و تمایلات نفسانی خود قرار بدهند. بنابراین نه تنها مسئولان جامعه اسلامی بلکه هر حکومتی برای به دست آوردن رضایت عامه مردم باید به کارهای آنها رسیدگی کند تا اعتماد شان جلب شود و این چنین دوام دولتش را ضمانت کند.


منابع :

  1. محمدتقی جعفری- حکمت اصول سیاسی اسلام- صفحه 246-247

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/210505