شرایط فرماندهان ارتش از دیدگاه امام علی علیه السلام

امیرالمومنین (ع) شرایط انتخاب فرماندهان بزرگ را در نامه خود به مالک اشتر که برای حکومت مصر به او نوشته اند چنین می فرماید.


شرط یکم: خیرخواهی و خیراندیشی
کسی یا کسانی باید به فرماندهی انتخاب شوند که در نظر تو خیرخواه ترین آنان نسبت به خدا و رسول او و پیشوایت باشند، اگر علل خیرخواه بودن باشد که حاکم و حکومت به آنان مقرر کرده است، بدیهی است که خیرخواهی آنان به پیروی از همان علل در معرض سقوط خواهد بود، زیرا علتی که عامل قوام و برپا ماندن معلول خویش است، با عروض هرگونه دگرگونی در آن علت، معلول نیز قطعا دگرگون خواهد گشت، به همین جهت است که امیرالمومنین (ع) می فرماید: خیرخواه ترین آنان نسبت به خدا و رسول خدا و امام مفترض الطاعه باشد، یعنی علت اصلی خیرخواهی گرایش و انجذاب به خدا و رسول خدا و امام (ع) باشد که فناء و زوال راهی به آن ندارد. اگر ارتشی در شغل حساسی که دارد تکیه به خدا نداشته باشد و خیرخواهی او مستند به احساس والای تکلیف انسانی- الهی نباشد، قطعی است که اگر دشمن چه از خارج و چه از داخل جامعه، منافع و مقام و لذائذ او را بیشتر تامین کند، او در معرض گریز از صفوف مسلمانان و پیوستن به صفوف دشمن قرار خواهد گرفت، و این گونه گریز در طول تاریخ به طور بیشمار اتفاق افتاده است، لذا یکی از اساسی ترین وظیفه زمامداران این است که هر شکلی است وسائل زندگی لشکریان و آرمانهای روانی آنان را به طوری تنظیم نماید که از ته دل خیرخواه جامعه اسلامی و آماده دفاع و هجوم بر دشمنان باشند.

شرط دوم: پاکدامنی
می توان گفت بدان جهت که پاکدامنی از عالی ترین جلوه های اخلاقی والای انسانی است لذا بیان این جلوه عالی در حقیقت به عنوان بیان مصداقی است که آئینه تمام نمای اخلاق والا محسوب می گردد. شاید دلیل اختصاص پاکدامنی از میان دیگر صفات اخلاق عالی به تذکر، که چون فرماندهان مخصوصا و افراد لشکری عموما در موقع پیروزی احساس قدرت می کنند، این احساس آنان را وادار به ارتکاب انواع زشتی ها و کارهای فاسد بنماید، لذا امیرالمومنین (ع) در انتخاب فرماندهان، پاکدامنی و عفت و نجابت را شرط می نماید و بدیهی است که اگر افراد تحت سلطه فرمانده این صفات والای انسانی را در فرماندهان خود دیدند، آنان نیز اگرچه از روی ترس و هراس باشد از ارتکاب زشتی ها خودداری خواهند کرد.

شرط سوم: بردباری و ظرفیت
شاید بتوان گفت: نتایج بسیار مهمی که مراعات این شرط برای فرماندهان فراهم می آورد، قابل توصیف نباشد، اگرچه شتابزدگی در همه امور زندگی اغلب زیان ها به بار می آورد، ولی در فرماندهان ارتشی این امر ممکن است باعث شکست ها و زیانهای غیر قابل جبران بوده باشد، به عنوان مثال: اگر در جامعه حالتی پیش بیابد که زمامدار مجبور شود که از پلیس یا ارتش استفاده کند، ممکن است جریان آن حالت با نظر به عللی که آن را به وجود آورده است با مقداری مناسب از بردباری و ظرفیت، از بین برود و خشونت مورد نیاز نباشد، در صورتی که شتابزرگی و توسل سریع به اسلحه به اضافه ضررهای مالی و جانی که به بار می آورد، بر مقاومت مخالفین می افزاید، این شرط این دستور از جلوه های آن اصل است که می گوید: بردباری و تحمل به احتمال توفیق یافتن به احیای یک انسان، بهتر و مقدم تر است از غضب و کینه توزی در صورت احتمال به عدم توفیق یافتن به آن است. بنابراین، لشکریان و فرماندهان آنان همواره باید به غضب و هیجان های انتقامی خود مسلط شوند، و عذر پوزش خواهان را تا آنجا که منطق واقعی اجازه می دهد بپذیرند.

شرط چهارم: روحیه والای ترحم و رافت بر ناتوانان
روحیه والای ترحم و رافت بر ناتوانان و مقاومت و تاثیری پذیری از اقویاء، طبق همه تواریخ این روحیه در حد اعلا در وجود مقدس خود امیر المومنین (ع)، تحقق داشته است به طوری که عربده و نعره های گوش خراش مستانه اقویاء کمترین تاثیری در وی نداشته است، در صورتی که ناله ضعیف یک ناتوان او را از پای درمی آورد، در داستان حمله «غامدی» به شهر انبار که از شهرهای عراق است، در خطبه 27 چنین می فرماید:
«و لقد بلغنی ان الرجل منهم کان یدخل علی المراه المسلمه و الاخری المعاهده فینتزع حجلها و قلبها و قلائدها و رعثها ما تمـتنع الا بالا ستر جاع و الا سترحام!؛ و این خبر به من رسیده است که از لشکریان غامدی کسی به طرف زنها چه مسلمانان و چه کسی که با جامعه مسلمین معاهده همزیستی داشته است هجوم می برد و خلخال و دست بند و گردن بند و گوشواره آنان را می کند و آنان نمی توانستند دفاعی از خود داشته باشند مگر با ناله هایی که در گلویشان می پیچید (یا مگر با گفتن «انا لله و انا الیه راجعون) و مگر با طلب رحم و دلسوزی از دشمن!» سپس می فرماید: «فلو ان امرء مسلما مات من بعد هذا اسفاما کان به ملوما بل کان به عندی جدیرا؛ اگر یک مرد مسلمان پس از اطلاع از این حادثه جانگذار به جهت تاسف بمیرد، در نزد من مورد ملامت نبوده بلکه من این مرگ را شایسته می بینم.»
امیر المومنین (ع) در همین فرمان از پیامبر اکرم (ص) چنین نقل می کند: من بارها از آن حضرت شنیده ام که فرمود: «لن تقدس امه لا یوخذ للضعیف فیها حقه من القوی غیر متعتع؛ هرگز امتی به قداست نائل نخواهد گشت مادامی که حق ناتوان در آن امت از قدرتمندش بدون نقص گرفته نشود.»

شرط پنجم: کنترل خشم و هیجان
خشونت او را به هیجان در نیاورد و ناتوانی زمین گیرش نسازد. جمله اولی در شرط سوم (بردباری و ظرفیت) توضیخ داده شد، اما جمله دوم که از اهمیت خاصی برخوردار است، این شرط را در بر دارد که فرمانده نباید به سبب ناتوانی از قدم اقدام به موقع و تغییر دادن وضعیت ها عاجز بماند. این گونه ناتوانی ها چه بسا که به متلاشی شدن لشکر بیانجامد و موجب شکست و ضررهای جبران ناپذیر گردد.

شرط ششم- حیثیت وشرف وتربیت درخانواده های صالح
تاثیر وراثت نسلی و تربیت های خانوادگی که از صلاحیت برخوردارند، در اصالت و شرف و کرامت و حیثیت انسان ها به قدری واضح است که هیچ کس نمی تواند منکر آن باشد. البته ما نمی گوئیم: پدیده وراثت به قدری کلیت دارد که سرنوشت کامل فرزند را تعیین می کند، ولی زمینه ای را در نهاد فرزند فراهم می سازد که اگر تعلیم و تربیت ها به طو رشایسته آن زمینه را به فعلیت پسندیده درآورد، صفات مزبور یا حداقل تمایل ذاتی به آنها در انسان به وجود می آید.

شرط هفتم: حسن سابقه
تردیدی نیست در اینکه داشتن سوء سابقه غیر از داشتن حسن سابقه است، بدان جهت که مسئله فرماندهی خیلی حساس و با اهمیت است، لذا کافی نیست که در انتخاب فرماندهان فقط نبودن سوء سابقه ملاک قرار بگیرد، بلکه باید برای اطمینان خاطر زمامدار، دارای سابقه ای درخشان باشند، جای تردید نیست هر اندازه که مقام فرماندهی حساس تر مراعات شروطی که تا به حال گفتیم و شروطی که بعد از این خواهیم گفت موکدتر و حتمی تر خواهد بود.

شرط هشتم: داشتن شخصیت دلاور با عظمت
و این شرط غیر از شجاعت است که پس از کلمه نجده آمده است یعنی فرمانده به اضافه اتصاف به شجاعت، باید اصالتا دلاور باشد. به نظر می رسد نجده همان شجاعت است که مقرون به رای و اطلاع و اشراف به امور است.

شرط نهم: سخاوت
نیاز لشکریان به مواد و وسائل معیشت یک پدیده دائمی است چون در هنگام اشتغال به سربازی نمی توانند برای تهیه آنها دست به کار دیگری بزنند، زیرا چه بسا که حقوق مقرری کفاف او را ندهد. لذا فرمانده باید معیشت سرباز را تامین نماید. این موارد شرایط فرماندهان و ارتشیان است وجود آن در ارتش که برای نیل به سعادت مردم یک جامعه اسلامی ضرورت دارد.


منابع :

  1. محمدتقی جعفری- حکمت اصول سیاسی اسلام- صفحه 441-445

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/210543