تساوی های 12 گانه و اتحادهای سه گانه بین انسانها

تساوی ها
تساوی ها و اتحاد هایی که با معتبرترین نصوص اسلامی نقل شده است، نه تنها برای اثبات این است که حقوق جهانی بشر در اسلام ریشه حقیقی دارد، بلکه با کمال وضوح اثبات می کند که حقوق جهانی بشر، حرکت تکاملی انسان را هم به طور جدی منظور کرده است. این موضوع، مطلب روشنی است که در علوم انسانی و فرهنگ های مختلف بشری مخصوصا در آثار ادبی ملل و اقوام دنیا پیرامون این که انسان از وحدتی برخوردارند و باید وحدت خود را درک کنند و بر مبنای این درک، همزیستی و زندگی عالانه خود را تنظیم نمایند، مطالبی فراوان گفته شده که بعضی از آن ها زیبا و دلنشین و قابل استناد است. اما در هیچ یک از آن مکتب ها و آثاری که این موضوع حساس در آن ها مطرح شده، مانند اسلام به طور همه جانبه و بر مبنای واقعیات، به آن پرداخته نشده است. از دیدگاه اسلام، دوازده نوع تساوی و سه نوع اتحاد در میان انسان ها وجود دارد:
نوع یکم- تساوی در ارتباط با خالق: همه انسان ها از یک موجود برین که خالق همه کائنات است، به وجود آمده اند: «الله الذی خلقکم ثم رزقکم ثم یمتکم؛ خداوند است که شما را آفریده و سپس روزی به شما می دهد و سپس شما را می میراند و سپس شما را زنده می گرداند.» (روم/ 40)
وجود خدا، با روشن ترین دلایل اثبات شده و استناد وجود همه مخلوقات به او، از بدیهیات معارف بشری تلقی می شود. با رد و پذیرش این تساوی است که افراد انسانی، اشتراک خود را در این که همه آنان مورد فیض و محبت الهی هستند، در می یابند،مگر این که با ارتکاب جنایت و خیانت به خویشتن و یا دیگران، خود را از قابلیت فیض و محبت الهی محروم کنند.
نوع دوم-تساوی در حکمت هدف نهایی: منظور آن حکمت الهی است که ایجاد انسان ها را اقتضا نموده و آنان را در مسیر یک هدف نهایی قرار داده که همه آنان می توانند با تکاپوی صادقانه به آن هدف برسند. حکمت الهی که ایجاد انسان را در این دنیا اقتضا کرده،عبارت است از: گسترش و اشراف نورانی «من انسانی» بر جهان هستی، به جهت قرار گرفتن «من» در جاذبه کمال مطلق به وسیله تکاپوی صادقانه در مسیر حیات معقول که به لقاء الله منتهی می گردد. این است معنای آن عبادی که خداوند در قرآن، آن را هدف خلقت جن و انس معرفی فرموده است: «وما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون؛ و ما جن و انس را نیافریدیم. مگر این که عبادت کنند.» (ذاریات/ 56)
نوع سوم- تساوی در شایستگی دمیده شدن روح الهی: «ثم سواه و نفخ فیه من روحه؛ سپس خلقت آدم را تکمیل کرد و از روح خود در او دمید.» (سجده/ 9)
نوع چهارم- تساوی در کاشته شدن بذرهای معرفت در درون: «و علم آدم الاسماء کلها؛ و همه حقایق را به آدم تعلیم داد.» (بقره/ 31) قطعی است که پاسخ خداوند درباره خلقت آدم (ع) و فرزندان او بوده است، نه درباره خود حضرت آدم، زیرا حتمی است که سوال ملائکه از حکمت خلقت خود آدم (ع) که مرتکب خونریزی نمی گشت. نبوده است، بلکه سوال درباره خلقت فرزندان او بوده که دست های خود را به خون یکدیگر آلوده می کنند.
نوع پنجم– تساوی در عامل کمال متن کلی ادیان الهی: مسلم است که همه ادیان حقیقی از طرف خداوند متعال برای انسان ها نازل شده و با نظر به وحدت فطرت آنان است که متن کلی دین الهی که همان دین حضرت ابراهیم خلیل (ع) است واحد است: «آمن الرسول بما انزل الیه من ربه و المومنون کل آمن بالله و ملائکته و کتبه و رسله لا نفرق بین احد من رسله و قالوا سمعنا و اطعنا غفرانک ربنا و الیک المصیر؛ پیامبر به آن چه که از پروردگارش به او نازل شده، ایمان آورده است و همه مردم با ایمان به خدا و فرشتگان او و کتاب و رسولان او ایمان آورده اند و ما میان هیچ یک از رسولان الهی فرقی نمی گذاریم [و آن مردم با ایمان می گویند:]ماشنیدیم و اطاعت کردیم و ای پروردگار ما! مغفرت تو را می خواهیم و سرنوشت ما به سوی توست.» (بقره/ 285) «شرع لکم من الدین ما وصی به نوحا و الذی اوحینا الیک و ما وصینا به ابراهیم و موسی و عیسی ان اقیموا الدین و لاتتفرقوا فیه؛ برای شما همان دین را توصیه کرده است که برای نوح مقرر ساخته بود و همان است که به تو وحی کردیم به ابراهیم و موسی و عیسی توصیه نمودیم که دین را بر پا دارید و در آن دین پراکنده نشوید.» (شوری/ 13) این یک حقیقت قابل اثبات است که کتاب الهی (قرآن)، متن کلی دین ابراهیمی را که مطابق با فطرت اصلی انسان ها است، بدون انحراف بیان می دارد.
نوع ششم- تساوی در کرامت ذاتی: این همان کرامت اولی است که خداوند همه انسان ها را با آن مورد عنایت خود قرارداده است.
«و لقد کرمنا بنی آدم و حملنا هم فی البر و البحر و رزقناهم من الطیبات و فضلنا هم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا؛ ما قطعا فرزندان آدم را اکرام نموده و آنان را در خشکی و دریا برای کار و کوشش قرار دادیم و از مواد پاکیزه به آنان روزی دادیم و آنان را بر عده فراوانی از آنچه خلق نمودیم، برتری دادیم.» (اسراء/ 70)
نوع هفتم– تساوی در استعداد تحصیل کرامت ارزشی اکتسابی: «ان اکرمکم عند الله اتقا کم؛ با کرامت ترین شما انسان ها نزد خدا، با تقواترین شماست.» (حجرات/ 13)
نوع هشتم- تساوی در هدف گیری های کلی: هدف هایی که انسان ها در زندگی خود تعقیب می کنند، یا مربوط به حیات طبیعی آنان است و یا مربوط به حیات مطلوبشان، و محور اصلی هر دو نوع حیات، عبارت است از صیانت ذات که با اشکال و عوامل گوناگون، مطلوب همه انسان هاست.
نوع نهم- تساوی مبدا در خلقت انسان ها: خلقت همه انسان ها، از یک نفس شروع شده است. «یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحده؛ ای مردم! به پروردگارتان تقوا بورزید، آن که شما را از نفس آفریده است.» (نساء/ 1)
ظاهر ابیات معروف سعدی در اتحاد انسان ها، این دو نوع هشتم و نهم است که می گوید:
بنی آدم اعضای یکدیگرند *** که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار *** دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی *** نشاید که نامت نهند آدمی
ولی جلال الدین محمد مولوی در دیوان شمس تبریزی منشا وحدت انسان ها را عمیق تر و عالی تر و از جهات متعدد مطرح می کند:
این همه عربده و مستی و ناسازی چیست؟ *** نه همه همرده و هم قافله و همزادند!
نوع دهم- تساوی در ماده اصلی خلقت: آیات قرآنی و احادیث معتبر، ماده اصلی خلقت همه انسان ها را خاک معرفی می کند: «و لقد خلقنا الا نسان من صلصال من حما مسنون؛ تحقیقا ما انسان را از گل خشکیده سایه و مانده و سخت آفریدیم.» (حجر/ 26)
جریان نسل را درهم به صورت نطفه هایی که در ارحام مادران پرورش می یابند، قرار داده است: «خلق الانسان من نطفه؛ خداوند انسان را از نطفه ای آفرید.» (نحل/ 4)
نوع یازدهم- تساوی در ماهیت و مختصات همه انسان ها: همه افراد انسانی از نظر جسمانی و مغزی و سازمانی روانی و پدیده ها و فعالیت های آن متعددند. یعنی علاوه بر این که انسان در برخورداری از «روح کلی» که خدا در آنان دمیده است. با یکدیگر شریک هستند، ولی در عین حال، با درجات مختلف از تعقل و وجدان، احساسات و عواطف، انواعی فراوان از لذایذ و آلام؛ تعلیم و تربیت پذیری، قدرت اکتشاف، تجرید و تجسیم، اندیشه و اشتیاق به تکامل و فرهنگ گرایی و تمدن سازی و... برخوردارند. تساوی در همه این حقایق، گذشته از این که محسوس و مورد مشاهده و تجربه همگانی است، خداوند سبحان در قرآن مجید برای آگاه ساختن و تکمیل معرفت و عمل بندگانش، همه این امور را که به انسان ها عنایت فرموده، تذکر داده است. تصریح قرآن را در مورد سه حقیقت از حقایق مذکور که دارای بیشترین اهمیت است، متذکر می شویم:
1- این که همه انسان ها در برخورداری از ارتباط با روح الهی مشترکند، در سوره حجر آیه 29 و سوره ص آیه 72 مورد تذکر قرار گرفته است.
2- آیات مربوط به عقل، بیش از چهل مورد در قرآن آمده است، مانند: «قد بینا لکم الایات ان کنتم تعقلون؛ تحقیقا ما آیات را برای شما آشکارا ساختیم، باشد که تعقل کنید.» (حدید/ 17)
3- نمونه ای از آیات مربوط به وجدان: «بل الانسان علی نفسه بصیره و لو القی معا ذیره؛ قطعا انسان به نفس خویشتن بیناست، و اگرچه عذرهای خود را بیاورد.» (قیامت/ 14- 15)
«و لا اقسم بالنفس اللوامه؛ و من سوگند نمی خورم به نفس سرزنش کننده.» (قیامت/ 2)
نوع دوازدهم- تساوی در حقوق: مقصود تساوی در برابر حقوق طبیعی و وضعی و هر قانونی که برای تنظیم زندگی طبیعی و حیات معقول انسان ها ضرورت دارد، می باشد.

اتحادهای سه گانه
نوع یکم– اتحاد فوق وحدت ها و کثرت های طبیعی: این اتحاد فقط در ادیان حقه الهی مطرح شده است و در هیچ یک از مکتب ها و معتقدات بشری، چنین اتحادی وجود ندارد. خداوند سبحان در قرآن مجید می فرماید: «من اجل ذلک کتبنا علی بنی اسرائیل انه من قتل نفسا بغیر نفس او فساد فی الارض فکانما قتل الناس جمیعا و من احیا ها فک نما احیا الناس جمیعا؛ از این جهت است که بر بنی اسرائیل مقرر داشتیم که حقیقت این است که اگر کسی، یک انسان را بدون عنوان قصاص یا ایجاد فساد در روی زمین بکشد، مانند این است که همه انسان ها را کشته است و اگر کسی را احیا کنند، مانند این است که همه انسان ها را احیا نموده است.» (مائده/ 32)
دو مطلب مهم در این آیه شریفه وجود دارد که آن را به طور مختصر متذکر می شویم:
1- معنای این آیه با فرمول ریاضی چنین است: همه = 1و 1= همه. حقیقت این است که تا این فرمول اعجاز انگیز مورد درک و پذیرش بشر قرار نگیرد، هیچ درمانی برای دردهای بشری پیدا نخواهد شد.
2- این اتحاد، یک حقیقت فوق طبیعی است نه طبیعی، و به همین جهت، نمی تواند به عنوان یک اصل حقوقی معمولی مطرح گردد، ولی می تواند به عنوان بهترین عامل تنظیم حقوق جهانی و اخلاق جهانی بشر، وارد معارف جدی ما انسان شود.
نوع دوم- اتحاد ناشی ازجاذبه کرامت ارزشی اکتسابی: «انما المومنون اخوه؛ جز این نیست که مردم با ایمان با یکدیگر برادرند.» (حجرات/ 10)
«ان الذین امنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن ودا؛ تحقیقا کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام می دهند، خداوند بخشاینده برای آنان وداد (مهر شدیدی) قرار می دهد.» (مریم/ 96)
در حدیثی بسیار معروف در اصول کافی آمده است که «ابوبصیر» می گوید: امام صادق (ع) فرمود: «المومن اخو المومن کالجسد الواحد ان اشتکی شیئا منه وجد الم ذالک فی سائر جسده و ا رواحهما من روح واحده و ان روح المومن لا شد اتصالا بروح الله من اتصال شعاع الشمس بها؛ مومن،برادر مومن است مانند اعضای جسد واحد، اگر عضوی ناله کند، درد آن عضو را در سایر اعضای جسدش در می یابد. و ارواح مومنان از یک روح هستند و روح و مومن به روح خداوند، از اتصال شعاع خورشید به خورشید، متصل تر است.»
این اتحاد، عالی ترین و با ارزش ترین همه انواع اتحادها است، زیرا ناشی از انجذاب ارواح رشد یافته به یکدیگر است. همان گونه که در بالا اشاره شد، این اتحاد، اکتسابی و اختیاری است، نه مانند کرامت ذاتی که اکتسابی و اختیاری نیست، بلکه واقعیتی است که از قانون نفس الامریب ملکوتی، ناشی شده است.
نوع سوم– تشکل گروهی: سومین نوع اتحاد انسان ها، تشکل گروهی جامعه ای است که هریک از آنان در آن جامعه، جزئی از یک مجموعه متشکل به شمار می رود که در تحقیق کل مجموعی دخالت می ورزد. این همان وحدت است که مختصات کل جامعه در چگونگی های ابتدایی و علت پذیری هر یک از اجزای خود اثر می گذارد، یعنی صلاح و فساد آنان کاملا به هم پیوسته است. در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) آمده است: «ان قوما رکبوا سفینه فاقتسموها فصار لکل رجل منهم موضع فنقر رجل منهم موضعه بفاس فقالوا له ما تصنع؟ قال هو مکانی اصنع فیه ما اشاء! فان اخذوا علی یده نجاو نجوا و ان ترکوه هلک و هلکوا؛ جمعی سوار کشتی شدند و هر یک از آنان جای خود را گرفت. یکی از آنان با تبر یا با هر وسیله ای که در دست داشت جای اختصاصی خود را سوراخ می کرد به او گفتند: چه می کنی؟ پاسخ گفت: جای خودم است و هر کاری که بخواهم می توانم در جای خود انجام بدهم. اگر آن کشتی نشینان دست آن شخص را گرفته، مانع سوراخ کردن کشتی شوند، هم او نجات پیدا می کند و هم سایر کشتی نشینان. و اگر او را رها کنند تا خواسته خود را عملی کند، هم او به هلاک می رسد و هم سایر کشتی نشینان.»
با نظر به این تساوی و اتحادها از دیدگاه اسلام بود که وحدت حقیقی انسان ها نه وحدت تخیلی و احساساتی محض و اضطراری و جبری که در طول تاریخ در میان جوامع و ملل به طور فراوان دیده می شود از ریگزار شبه جزیره عربستان بروز کرد.


منابع :

  1. محمدتقی جعفری- عرفان اسلامی- صفحه 118-126

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/210655