رابطه عرفان و حکمت

علم و عقل با نظر به اصل هویت و نه در حال خدمت به خود طبیعی نه تنها سد راه عرفان نیستند، بلکه از بهترین وسایل تقویت و همه جانبه ساختن عرفان می باشند. حکمت که تعلیم آن یکی از اساسی ترین اهداف رسالت رسولان الهی عنوان شده است، با الویتی بسیار عالی، از اساسی ترین عوامل تقویت و درخشندگی عرفان مثبت خواهد بود. این مقام والا برای حکمت با نظر به تعریفی است که درباره این «خیر کثیر» و نعمت عظمای الهی مطرح شده است: «حکمت عبارت است از معروفیت لازم برای شناخت و دریافت اصول و قواعد کمال در عرصه دنیا و سرای ابدیت به کار بستن آنها در مسیر حیات معقول.»
با تعریفی که مطرح نمودیم قطعی است فلسفه به معنای اصطلاحی آن که عبارت است از جهان شناسی با ابزار و وسایل محدود حواس و ذهن و دیگر آلات شناخت های محدود و هدف گیری معین از «حکمت» کاملا تفکیک می شود. حکمت، فلسفه را در حیطه مخصوص خود رها می کند، و به ارائه طرق معرفت با گرویدن های تکاملی می پردازد. در قلمرو حکمت، تقلید و تکیه بر اصول پیش ساخته کسانی که به فلسفه شهرت پیدا کرده اند، اساسا مطرح نیست، زیرا استکمال نفس که در حکمت هدفی بسیار با اهمیت است. بدون ورود به جاذبه کمال معنایی ندارد، در صورتی که فلسفه به معنای اصطلاحی آن، بیشتر به اصطلاح و مفهوم سازی با بازیگری عالی ذهنی به صورت تماشاگری محض می پردازد. بنابراین، حکمت چه در قلمرو نظری و چه در قلمرو عملی جلوه ای از عرفان مثبت است که حیات آدمی را در امتداد سلوک، منور می سازد. آیات قرآنی، حیات با حکمت را که هدف بعثت پیامبران، تبلیغ آن بوده است از آن خدا دانسته و از آن به «حیات طیبه» تعبیر نموده، فقط آن را «حیات حقیقی» نامیده است. آری، حیات مستند به حکمت، از آن خداوند است: «قل ان صلاتی ونسکی و محیای و ممای لله رب العالمین؛ قطعا نماز من، عبادت من، زندگی و مرگ من، از آن خداوند پرورنده جهانیان است.» (انعام/ 162)
آیه ای که زندگی با حکمت را «حیات طیبه» معرفی می فرماید، عبارت است از: «من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مومن فلنحیینه حیاه طیبه؛ هرکس از مرد و زن عمل صالح انجام بدهد، در حالی که دارای ایمان است، ما به او زندگی با حیات پاکیزه عنایت می کنیم.» (نحل/ 97)
اما آیه ای که زندگی با حکمت را حیات حقیقی می نامد، چنین است: «یا ایها الذین امنوا استجیبوا الله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، خدا و رسول او را اجابت کنید وقتی شما را به چیزی دعوت می کند که شما را حیات می بخشد.» (انفال/ 24)
گرایش به دین، هرگز یک مرده طبیعی را زنده نمی کند، بنابراین مقصود این آیه مبارکه، حیات حقیقی در برابر زندگی طبیعی حیوانی است که «حیات طیبه» نامیده شده و از آن خداوند، پرورنده عالمیان است. بعضی از شعرا و عرفا حکمت را در برابر عرفان طرد می کنند مانند حافظ در بیت زیر:
حدیث از مطرب و می گو و راز دهر کمتر جو ***که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را
منظورشان فلسفه های حرفه ای است که با مقداری اصطلاحات خوشایند، به مثابه مهره هایی زیبا، مغزها را به بازی شطرنج وادار می کنند، نه حکمت به معنایی که رابطه آن را با عرفان مورد توجه قرار دادیم.


منابع :

  1. محمدتقی جعفری- عرفان اسلامی- صفحه 157-158

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/210662