رابطه عرفان و حقیقت

در تعاریف می گویند: عرفان یعنی راه و مقصد حقیقت. حقیقتی که می توان آن را جاذبه حق سبحانه و تعالی معرفی نمود، بدون عرفان مثبت قابل وصول نیست، چنان که اگر عرفان نتواند انسان سالک را به حقیقت نائل سازد، معرفت و عرفان نمی باشد. آیا این حقیقت، همان است که برخی از متفکران می گویند: «احکام و وظایف اخلاقیات و شریعت، مقدمه ای است که سالک باید به انجام آن ها مقید باشد و آنها را برای خود طریقی اتخاذ کند، تا به حقیقت برسد و وقتی که به حقیقت رسید، دیگر نیازی به شریعت و طریقت نخواهد ماند!»
به نظر می رسد، برای این دسته از صاحب نظران، حقیقت به درستی روشن نشده است، زیرا اگر چیستی و مفهوم حقیقت برای آنها آشکار شده بود، کمترین عمل به حکم و شرع را موجی از حقیقت می دانستند که سالک آن را در درون خود در می یابند. زمانی که بیداری از خواب و رویای طبیعی (یقظه) برای یک سالک به وجود آید، او وارد دریای حقیقت می شود، هر چند این دریا کرانه محدودی ندارد. البته گسترش بیکران حقیقت و عظمت آن که تکاپوی نامحدود را ایجاب می کند، غیر از آن است که سالک، سالیان زیادی از عمر خود را در خشکی های عمل به احکام شریعت سپری کند، و آن گاه با اجازه یک دریا نورد (مراد) وارد دریای حقیقت شود! این نکته بدیهی است که خداوند از رگ گردن به انسان نزدیکتر است. پس اگر قصد قرار گرفتن در جاذبه ربوبی را داشته باشد، بدون نیاز به طی مسافتی خاص به مقصد خود می رسد. همان گونه که وقتی موسی (ع) از خدا پرسید: خداوندا، چگونه به تو برسم؟ خداوند فرمود: «قصدک لی وصلک؛ قصد کردنت همان و به من رسیدنت همان.» از این روست که عرفان مثبت می کوشد تصفیه ای در درون سالکان خود ایجاد کند. که بتوانتد به این قصد بزرگ توفیق یابند. شرط اساسی این قصد، یقظه و بیدار شدن از خواب سنگین طبیعت است که خداوند استعداد آن را در نهاد همگان قرار داده است. از وقتی که قصد تشرف به حضور خداوندی تحقق یافت، اقامت در آن حضور بارگاه شروع می شود، نهایت امر این است که مراتب تشرف و اقامت تا بی نهایت امتداد می یابد:
ای مقیمان درت را عالمی در هر دمی*** رهروان کوی عشقت هر دمی در عالمی «خواجوی کرمانی»
هر نظرم که بگذرد جلوه رویش از نظر *** بار دگر نکوترش بینم از آن که دیده ام
هر دم از روی تو نقشی زندم راه خیال*** با که گویم که درین پرده چه ها می بینم «حافظ»
مراتب حضور و تشرف به بارگاه الهی، به قدری متنوع بوده و مستمر است که گویی انسان هر لحظه در حضور و بارگاه خدا از قبل قرار گرفته و می گیرد:
بیزارم از آن کهنه خدایی که تو داری *** هر لحظه مرا تازه خدای دگر ستی
در نتیجه، هر یک لحظه ای را که سالک در انجام اعمال عبادی و حرکات اخلاقی و انجام تکالیف فردی و اجتماعی سپری کند، چنین است که گویا در دریای حقیقت حرکت می نماید. گفتن «الله اکبر» برای نماز، موجی از حقیقت است که در دل سالک سر می کشد و گذشتن از جان در راه حفظ کرامت و حیثیت انسانی، موجی دیگر از همان حقیقت است. هر سخنی که از روی صدق صادر شود، و هر عملی که با نیت عمل به تعهد برین صورت پذیرد، و برداشتن هر خاری که در سر راه انسان ها قرار گرفته، و لبیک گفتن برای ورود به اعمال شریف حج، و پرستاری از یک بیمار، و هر سخن و عمل و تفکر کوچک و بزرگی که پس از آن بیداری و قصد والا از سالک ظاهر شود،امواجی از حقیقت است، نه این که شریعت و طریقتی باشند که سالک را به حقیقتی برساند که فعلا از آن محروم است. این است داستان واقعی شریعت و طریقت و حقیقت که جدا کردن آن ها از یکدیگر، نتایج ناشایستی را نصیب انسان های سالک نموده است که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1- محروم ساختن انسان های عاشق حقیقت از وصول به خود حقیقت، با این تصور که: شریعت مطلوب بالذات نیست، بلکه عمل به آن، وسیله و طریقتی است برای وصول به حقیقت! این تلقین نا به جا، مزایا و عظمت های شریعت و اخلاق عالیه انسانی را از مردم حقیقت جو گرفته و با نشان دادن دور نمایی از یک سراب حقیقت نما، آنان را از برخورداری از حقیقت محروم کرده است.
2- بین علم و عقل که از بهترین دلایل حقیقت یابی می باشند، از یک طرف، و عشق و عرفان از طرف دیگر، یک پیکار تصنعی در گرفته است، پیکاری که به اختلال هر دو منتهی شده است.
3- پیکار تصنعی دیگری نیز بین ماده و معنی حادث شده است، غافل از این که بین این موضوع، اساسا نزاعی وجود ندارد، بلکه این ناتوانی شخصیت سالک است که نمی تواند مدیریت این دو موضوع را در عرصه طبیعت که جلوه ای از حقیقت است به طور کامل به انجام برساند. نجات یافتن از این نتایج ناشایست،جز با فهم عالی حقیقت و درک روح انسانی که هر لحظه می تواند خود را با آن حقیقت در ارتباط قرار بدهد، امکان پذیر نیست. بنابراین عرفانی که به حقیقت نرسد، عرفان مثبت نبوده، و کمالی برای عارف نخواهد داشت.


منابع :

  1. محمدتقی جعفری- عرفان اسلامی- صفحه 177-179

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/210665