نظر آیت الله سبحانی درباره معاد مثالی ملاصدرا

آیت الله حاج شیخ جعفر سبحانی تبریزی، عالم فاضل و پرکار، جامع معقول و منقول، و صاحب آثار مفید و فراوان، از جمله شرح حالی منقح برای دو بزرگ تاریخ تشیع و اسلام، جناب شیخ کلینی و جناب صدرالمتأهلین -بعنوان مقدمه بر شرح اصول کافی ملاصدرا- مرقوم داشته اند. در این شرح، که از فیلسوف فاضل ملاصدرا تجلیل کامل بعمل می آورند و به بحث معاد «اسفار» و برخی اصول آن اشاره می کنند، در مقام نتیجه گیری می گویند: أقول إن الحکیم، المؤسس، إنمااختار ما اختار، من تعلق النفس بالبدن المثالی، أو البدن الاخروی، الذی هو أکمل من المثالی، و لکنها غیالبدن العنصری، الذی شهد الکتاب العزیز بعوده و بعثه.
عقیده ی من این است که فیلسوف مؤسس، این نظریه ای را که در باب معاد انتخاب کرده است، یعنی تعلق روح به بدن مثالی –یا بدن اخروی که کاملتر از بدن مثالی است- این بدن غیر از «بدن عنصری» است که قرآن کریم بازگشت آن و بر انگیخته شدن آن از قبر شهادت داده است...
سپس اشاره می کنند به دو شبهه که برای ملاصدرا رخ داده است و او را به آن معاد کشانده است. آنگاه آن دو شبهه را جواب می دهند و مردود می شمارند.
آقای سبحانی می گوید:
البته صدرالمتأهلین خیلی تلاش کرد که بگوید معادی را که آورده عین قرآن است و از قرآن استخراج شده، و آیات را بر آن تطبیق داد [و تأویل کرد]...با این حال معاد مرحوم آخوند (ملاصدرا)، با اکثر آیات قرآنی تطبیق نمی کند... معادی را که مرحوم صدرالمتأهلین گفته، در واقع نوعی معاد برزخی است [نه معاد حصری]، جسم جسم برزخی [یعنی: تمثلی و تخیلی و بدون جرم] است. میوه، میوه ی برزخی است؛ و خلاصه یک سلسله صور غیبیه هستند که ماده ندارند و فقط صورت دارند. مرحوم علامه طباطبائی این معاد را قبول نداشت...
آیت الله سبحانی در تفسیر موضوعی خویش به نام «منشور جاوید» در جلد نهم که مربوط به «معاد» است، مباحثی مفید و لازم در این باره آورده است، و «معاد قرآنی» و «معاد فلسفی» را زیر دو عنوان قرار داده است که کاری است علمی و درست. در این کتاب درباره معاد مثالی «اسفار»، بحثی مفصل آورده شده است. مؤلف پس از نقل نظریه ی فارابی و ابن سینا به نقل نظریه صدرالمتأهلین شیرازی درباره معاد می پردازد، و سرانجام اینچنین می گوید:
یک چنین تصویری از معاد، اگر مقتضای برهان عقلی است [یعنی: این نظریه پردازان و فیلسوفان با عقل فلسفی تا اینجا رسیده اند] سخن در آن نیست، ولی اگر به خاطر جمع بین برهان و شریعت است، بخشی از آیات قرآنی پذیرای چنین معاد نیست، بلکه چشم انداز این بخش از آیات، بدن طبیعی و عنصری است نه مثالی، که از طبیعت فقط صورت آن را دارا باشد نه جرم و ماده ی آن را.


منابع :

  1. مرتضی پویان- معاد جسمانی در حکمت متعالیه- صفحه 230-232

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/211118