استناد و تفقه در متون اسلامی

مراجعه به متون اسلامی باید با دو چیز توأم باشد، تا از نظر دینی و عقلی و وجدانی و تربیتی، قابل قبول و منشأ اثر قرار گیرد.
الف- استناد: باید مراجعه کنندگان به متون، اعم از قرآن کریم و حدیث شریف، از معلومات کافی برای این مراجعه برخوردار باشند؛ و از رشته های دقیق علوم «رجال» و «درایت الحدیث»، و «فقه الحدیث» و دیگر مبانی «حمل حدیث»، آگاهی های لازم را تحصیل کرده باشند و در یک کلمه، در شناخت متون و اسناد و اقوال و مولفات و مشایخ و اجازات و طرق حمل و نقل حدیث، و اتصال طرق روایی، و داشتن فرهنگ حدیثی و فهم محتوای حدیث، در حدی باشند که هرچه برگزینند و نقل کنند مستند باشد و بتواند مورد استناد قرار گیرد. این مسئله ای است که عالمان اسلام همواره به آن توجه داشته اند؛ و در این باره -به منظور حفظ مواریث الاهی اسلام، از نفوذ هرگونه تبدیل و تحریف و جعل و کذب در آنها- دقت بسیار می کرده و زحمات فراوان متحمل می شده اند.
امید است در حوزه های علمیه، درباره تحصیل علوم مربوط به حدیث و اسناد آن و فهم درست و جامع و خالص و غیر التقاطی محتوای آن (فقه الحدیث)، برنامه هایی سودمند در نظر گرفته شود، و رجوع و نقل و استناد به متون بر پایه ملاک های لازم بنا گردد و مسئله «اجازه» و اهلیت حمل و نقل حدیث، به صورت اصلی جدی (همچنان که در پیشینیان و نیز عالمان بزرگ و موثق سده پیش بوده است)، در آید.
ب- تفقه: مسئله مهم دیگر که در مراجعه به قرآن کریم و حدیث شریف باید مورد توجه دقیق -بلکه سرفصل کار- قرار گیرد، موضوع «تفقه» است، یعنی: فهم درست و همه جانبه دقیق و غیر التقاطی و در ارتباط. اینگونه فهمی و برداشتی از آیات احادیث است که می تواند مذاق اسلام و نظر قرآن را برای ما نمودار سازد، نه برداشت های گسیخته، تقطیعی، غیر عمیق و سطحی، یا التقاطی. من تأکید می کنم که مراجعه به متون احادیث هنگامی سودمند و سازنده است و به انسان جهت فکری و دستگاه شناختی و شعور مکتبی و بصیرت اسلامی می دهد و به ویژه انسان را از رموز معارف اهل بیت (ع) آگاه می سازد، که بر پایه فهم درست و خالص و متعقلانه و جامع باشد و در ارتباط با دیگر مبانی اسلامی و مسائل انسانی قرار داشته باشد. اینگونه فهم، در لسان قرآن و حدیث، به «تفقه» تعبیر شده است. تفقه، «دانا شدن» است نه «دانستن» و فرق این دو بسیار است. و راه رسیدن به تفقه تعقل است، لیکن «تعقل قرآنی» و خالص نه جز آن.
شاید لازم نباشد برای این موضوع قطعی، با وجود آن همه آیات و احادیث، که فریادگر استقلال و استغنای معارف قرآنی و تعالیم حدیثیند، به استدلال بپردازیم، لیکن یادآوری سه حدیث مبارک بحتم سودمند خواهد بود و فاضلان و جویندگان معارف را به «خودیابی قرآنی» متوجه خواهد ساخت.
پیامبر اکرم (ص): «من ابتغی العلم فی غیره، أضله الله؛ هرکس علم (به حقایق معارف) را در غیر قرآن بجوید، خداوند (نازل کننده قرآن) او را به گمراهی در اندازد»
امام علی (ع): «یا کمیل! لاتأخذإلاعنا، تکن منا؛ ای کمیل! جز از ما (حقایق معرفت و علم را) فرا مگیر، تا (خالص) از ما (پیرو ما) باشی.»
امام صادق (ع): «کذب من زعم أنه من شیعتنا، و هو متمسک بعروه غیرنا؛ هرکس می پندارد شیعه ماست و از جز ما (در علم و معرفت و سلوک)، دستگیری می طلبد، (و در معرفت نظری و سلوک عملی التقاط می کند)، دروغ می گوید (شیعه خالص نیست).


منابع :

  1. محمدرضا حکیمی- شرف الدین- صفحه 151-154

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/211177