جایگاه منابع چهارگانه فقه در نظر اخباریون

در تحلیل و شناخت محتوای قرآن نخستین سؤالی که مطرح می شود این است که آیا اساسا قرآن قابل شناخت و بررسی هست؟ آیا می توان در مطالب و مسائل قرآن تفکر و تدبر کرد یا آنکه این کتاب اساسا برای شناختن عرضه نشده بلکه صرفا برای تلاوت و قرائت و یا برای ثواب بردن و تبرک و تیمن است. ممکن است که به ذهن خطور کند که این سؤال مورد ندارد زیرا در این جهت که قرآن کتابی برای شناخت است کسی تردید ندارد. اما نظر به اینکه در دنیای اسلام به علل مختلف جریانهای نامطلوبی در موضوع شناخت قرآن پیش آمد که در انحطاط مسلمین تأثیر بسزایی داشته است و متأسفانه هنوز هم ریشه های آن افکار منحط و خطرناک در جامعه ما وجود دارد، لازم است که در این باره توضیح بدهیم.
در میان علمای شیعه در سه چهار قرن پیش افرادی پیدا شدند که معتقد بودند قرآن حجت نیست. اینها از میان منابع چهارگانه فقه که از طرف علمای اسلام به عنوان معیار شناخت مسائل اسلامی عرضه شده بود، یعنی قرآن کریم و سنت و عقل و اجماع، سه منبع را قبول نداشتند. در مورد اجماع می گفتند این رسم سنی هاست و نمی توان از آن تبعیت کرد. در خصوص عقل می گفتند با این همه خطای عقل اعتماد به آن جایز نیست. اما در مورد قرآن محترمانه ادعا می کردند که قرآن بزرگتر از آن است که ما آدمهای حقیر بتوانیم آن را مطالعه کنیم و در آن بیندیشیم.
فقط پیامبر و ائمه حق دارند در آیات قرآن غور کنند (تفکر عمیق) ما فقط حق تلاوت آیات را داریم. این گروه همان اخباریین هستند. اخباریین تنها مراجعه به اخبار و احادیث را جایز می دانستند. شاید تعجب کنید اگر بدانید در بعضی از تفاسیری که توسط این افراد نوشته شد هر جا در ذیل هر آیه اگر حدیثی بود، آن را ذکر می کردند و اگر حدیثی وجود نداشت از ذکر آیه خودداری می کردند، آنطور که گویی اصلا آن آیه از قرآن نیست. این عمل یک نوع ظلم و جفا بود بر قرآن و پیداست که جامعه ای که کتاب آسمانی خود، آن هم کتابی مانند قرآن را به این شکل طرد کند و آن را بدست فراموشی بسپارد هرگز، در مسیر قرآن حرکت نخواهد کرد.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 1 و 2- صفحه 25-24

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/21125