مفهوم حق در دین

یکی از موضوعات مورد بحث که جزء مبادی تصوریه به شمار می آید، معنای حق در قرآن است. در قرآن کریم حق به معنای عام به کار رفته است که به برخی از آنها اشاره می شود:
الف- حق در مقابل باطل، مانند «جاء الحق و زهق الباطل؛ حق آمد و باطل نابود شد» (اسرا/ 81) «قل جاء الحق و ما بیدی الباطل و ما یعید؛ بگو: حق آمد و باطل از سر نمی گیرد و بر نمی گردد.» (سبا/ 49)
ب- حق در مقابل ضلالت و گمراهی: «فماذا بعد الحق الا الضلال؛ پس بعد از حقیقت جز گمراهی جیست؟» (یونس/ 32)
ج- حق در مقابل سحر که زیر مجموعه باطل است؛ نظیر سحر در داستان حضرت موسی (ع) که فرمود: من آنچه را آورده ام حق است، نه سحر ولی آنچه را شما به میان آوردید سحر است و باطل: «قال موسی ما جئتم به السحر؛ موسی گفت: آنچه شما آوردید سحر است.» (یونس/ 82)
د- حق در مقابل هوا. قرآن کریم گاهی حق را در مقابل هوا به کار برده است؛ مانند: «ولو ابتع الحق اهوائهم لفسدت السموات و الارض؛ و اگر حق از هوس های آنان پیروی می کرد، قطعا آسمان و زمین تباه می شد.» (مومنون/ 71) در برخی از آیات حق بر ذات اقدس باری تعالی نیز اطلاق شده است. پس آنچه را که قرآن کریم از معنای حق تبیین کرده و مفهوم اعمی است که شایید جامع همه مفاهیمی باشد که در علوم مختلف به کار رفته است و این از امتیازات قرآن کریم است که صرفا کتابی علمی نیست، بلکه نور است: «قد جاءکم من الله نور و کتاب مبین» (مائده/ 15) و از خصوصیات نور و کتاب مبین بودن همین است که هیچ نکته ابهامی را باقی نمی گدارد.
در فرهنگ دین و نگاه معصومان (ع) حق از مفهوم و ویژگی خاص برخوردار است که شاید در اصطلاح علوم متعدد نامانوس باشد؛ یعنی حق در قاموس دین بر اساس استوار است که مباین با معنای متعارف آن است. امام صادق (ع) در تبیین حق و باطل چنین می فرماید: «اتق الله و کن حیث شئت و من ای قوم شئت فانه لا خلاف لاحد فی التقوی و المتقی محبوب عند کل فریق و فیه جماع کل خیر و رشد و هو میزان کل علم و حکمه و اساس کل طاعه مقبوله و التقوای ما ینفجر من عین المعرفه بالله یحتاج الیه کل فن العلم و هو لا یحتاج الا الی تصحیح المعرفه بالخمود تحت هیبه الله و سلطانه و مزید التقوی یکون من اصل اطلاع الله عزوجل علی سر العبد بلطفه فهذا اصل کل حق و اما الباطل فهوما یقطعک عن الله متفق علیه ایضا عند کل فریق، فاجتنب عنه و افرد سرک لله تعالی بلافلاقه».
در مکتب امام صادق (ع) پایه و اساس همه حقوق انسانی ارتباط به ذات حق است که در تقوا و معرفت شخص نهفته است و باطل در قطع ارتباط انسان با خداست. همه خیرات و برکات و انوار در حیات فردی وا جتماعی انسان ها از احقاق حقوق سریان پیدا می کند که بنیان آن معرفت و محبت الهی و کمال ارتباط به ذات ربوبی است: «الهی هب لی کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک»، پس حق محض و بحث و بسیط اوست و نشانه حقانیت هر کسی اتصال با اوست: «الحق من ربک» (آل عمران/ 60)


منابع :

  1. عبدالله جوادی آملی- حق و تکلیف در اسلام- صفحه 28-30

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/211270