برخورد بنی اسرائیل با حضرت عیسی علیه السلام

خداوند سبحان در سوره مریم آیات 16- 33 می فرماید:
«و اذکر فی الکتاب مریم إذ انتبذت من أهلها مکانا شرقیا* فاتخذت من دونهم حجابا فأرسلنا إلیها روحنا فتمثل لها بشرا سویا* قالت إنی أعوذ بالــرحمن منک إن کنت تقیا* قال إنما أنا رسول ربک لاهب لک غلاما زکیا* قالت أنی یکون لی غلام و لم یمسسنی بشر و لم أک بغیا* قال کذلک ربک هو علی هین و لنجعله آیه للناس و رحمه منا و کان أمرا مقضا* فحملته فانتبذت به مکانا قصیا* فأجاء ها المخاض إلی جذع النخله قالت یا لیتنی مت قبل هذا و کنت نسیا منسیا* فناداها من تحتها ألا تخزنی جعل ربک تحتک سریا* و هزی إلیک بجذع تساقط علیک رطبا* جنیا* فکلی و اشربی و قری عینا فإما ترین من البشر أحدا فقولی إنی نذرت للرحمن صوما فلن أکلم الیوم إنسیا* فأتت به قومها تحمله یا مریم لقد جئت شیئا قریا * یا أخت هارون ما کان أبوک امرا سوء و ما کانت أمک بغیا* فأشارت إلیه قالوا کیف نکلم من کان فی المهد صبیا* قال إنی عبدالله آتانی الکتاب و جعلنی نبیا* و جعلنی مبارکا أین ما کنت و أوصانی بالصلاة و الزکاة مادمت حیا* و برا بوالدتی و لم یجعلنی جبارا شقیا* و السلام علی یوم ولدت و یوم أموت و یوم ابعث حیا؛ در قرآن مریم را یاد کن، آنگاه که از خانواده اش به جایی در قسمت شرق (بیت المقدس) کنار گرفت* و بین خود و آنها پرده ای آویخت. ما روح خود (روح القدس) را به شکل انسانی (زیبا) نزد او فرستادیم * مریم گفت: من از تو به خدا پناه می برم. باشد که تو پارسا باشی*(روح القدس) گفت: همانا من فرستاده پروردگار توام تا تو را پسر پاکی عطا کنم* مریم گفت: چگونه مرا پسری خواهد بود، حال آنکه انسانی به من دست نزده، و زناکار هم نبوده ام؟!* فرشته گفت: چنین است؛ پروردگارت فرموده است که این کار برای من بسیار آسان است. ما این پسر را آیتی برای مردمان و رحمتی از جانب خود قرار می دهیم، و این امر حتمی است* مریم به آن پسر حامله شد، و با او در مکانی دور گوشه گرفت* درد زایمان او را به سوی تنه نخلی کشید. (از شدت حزن و اندوه با خود) گفت: ای کاش پیش از این مرده بودم و فراموش گشته بودم* کودک او را از پایین ندا داد که: محزون مباش، پروردگارت در پایین پایت نهری قرار داده است* تنه خرما را به سوی خودت تکان بده، خرمای تازه بر تو خواهد افکند* بخور و بیاشام و مسرور باش، و اگر از آدمیان کسی را دیدی بگو: من برای خدای رحمن نذر روزه سکوت کرده ام و امروز با کسی سخن نخواهم گفت* (مریم،) عیسی را در حالی که در آغوش داشت پیش قومش آورد. گفتند ای مریم! عجب کار منکری کرده ای!* ای خواهر هارون! پدرت مرد بدی نبود و مادرت هم زناکار نبود* مریم به عیسی اشاره کرد. آنها گفتند: ما چگونه با کودکی که در گهواره است سخن بگوییم؟!* (آن طفل به امر خدا به زبان آمد و) گفت: من بنده خدا هستم و او به من کتاب آسمانی داده و مرا شرف نبوت عطا کرده است* و مرا هر کجا که باشم برای جهانیان مبارک کرده است و مرا به نماز و زکات سفارش نموده مادام که زنده ام* و مرا مقرر داشته که به مادرم نیکی کنم و مرا ستمگر و شقی قرار نداده است* و درود بر من روزی که زاده شدم و روزی که بمیرم و روزی که برای زندگانی ابدی آخرت باز برانگیخته شوم.»
خدای سبحان در سوره آل عمران آیات 42-45 می فرماید:
«إذ قالت الملائکه یا مریم إن الله یبشرک بکلمه منه اسمه المسیح عیسی ابن مریم وجیها فی الدنیا و الآخرة و من المقربین* و یکلم الناس فی المهد و کهلا و من الصالحین* قالت رب أنی یکون لی ولد و لم یمسسنی بشر قال کذلک اله یخلق ما یشاء إذا قضی أمرا فإنما یقول له فیکون* و یعلمه الکتاب و الحکمة والتوراة و الإنجیل* و رسولا إلی بنی إسرائیل أنی قد جئتکم بآیه من ربکم أنی أخلق لکم من الطین کهیئه الطیر فأنفخ فیه فیکون طیرا بـإذن الله و أبری الأکمه و الأبرص و احی الموتی بـإذن الله و أنبئکم بما تأکلون و ما تدخرون فی بیوتکم إن فی ذلک لآیه لکم إن کنتم مومنین* و مصدقا لما بین یدی من التوراة و لاحل بعض الذی حرم علیکم و جئتکم بآیة من ربکم فاتقوا الله و أطیعون* إنالله ربی و ربکم فاعبدوه هذا صراط مستقیم* فلما أحس عیسی منهم الکفر قال من أنصاری إلی الله قال الحواریون نحن أنصار الله آمنا بالله و اشهد بأنا مسلمون؛ آنگاه که فرشتگان به مریم گفتند: ای مریم! خداوند تو را به کلمه ای از خودش، به نام مسیح پسر مریم بشارت می دهد که او در دنیا و آخرت محترم بوده، از مقربان خداست* و در گهواره با مردم سخن می گوید آنگونه که در سنین بزرگی، و از شایستگان است* (مریم) گفت: پروردگارا! چگونه مرا پسری خواهد بود حال آنکه بشری مرا دست نزده است. فرشته گفت: (امر خدا) اینگونه است، خدا هر چه بخواهد می آفریند. هنگامی که چیزی را اراده کند، به او می گوید موجود باش، پس همان دم موجود می شود* و خداوند به عیسی کتاب و حکمت، تورات و انجیل تعلیم فرموده است* و او را به سوی بنی اسرائیل به پیامبری می فرستد (تا بگوید:) من از سوی پروردگارتان برای شما معجزه ای آورده ام. من برای شما از گل، مجسمه مرغی می سازم و در آن می دمم تا به اذن خدا پرنده ای شود، و کور مادرزاد و پیس را به اذن خدا شفا می دهم، و مردگان را به اذن خدا زنده می کنم، و از آنچه می خورید و آنچه را که در خانه هاتان ذخیره می کنید خبر می دهم. این معجزات برای شما دلیلی (بر رسالت من است) اگر مومن باشید* توراتی را که پیش از من بوده است تصدیق می کنم، و برخی از آنچه را که بر شما حلال می کنم و نشانه ای از سوی پروردگارتان برای شما آورده ام. پس (ای بنی اسرائیل! از خدا) بترسید و مرا فرمان برید* خدا، پروردگار من و شماست، پس او را پرستش کنید که راه راست همین است* هنگامی که عیسی از ایشان احساس کفر کرد، گفت: یاران من در راه خدا کیانند؟ حواریون گفتند: ما یاران خداییم و به خدا ایمان آورده ایم. گواه باش که ما تسلیم فرمان اوییم.»
و در سوره صف آیه 6 می فرماید:
«و إذ قال عیسی ابن مریم یا بنی إسرائیل أنی رسول الله إلیکم مصدقا لما بین یدی من التوراة و مبشرا برسول یأتی من بعدی اسمه أحمد فلما جاءهم بالبینات قالوا هذا سحر مبین؛ و یاد آر هنگامی که عیسی بن مریم گفت: ای بنی اسرائیل! من پیامبر خدا به سوی شما هستم و توراتی را که پیش من است تصدیق می کنم، و بشارت می دهم به آمدن پیامبری بعد از من که نامش احمد است. پس چون آن پیامبر (رسول خدا حضرت محمد مصطفی (ص)) با معجزات و آیات به سوی خلق آمد، گفتند: این (معجزات و قرآن او) سحری آشکار است»
و در سوره نساء آیات 155 -158 می فرماید:
«فبما نقضهم میثاقهم و کفرهم بآیات الله و قتلهم الأنبیاء بغیر حق و قولهم قلوبنا غلف بل طبع الله علیها بکفر هم فلا یومنون إلا قلیلا* و بکفرهم و قولهم علی مریم بهتانا عظیما* و قولهم إنا قتلنا المسیح عیسی ابن مریم رسول الله و ما قتلوه و ما صلبوه و لکن شـبه لهم و إن الذین اختلفوا فیه لفی شک منه ما لهم به من علم إلا اتباع الظن و ما قتلوه یقینا* بل رفعه الله إلیه و کان الله عزیزا حکیما؛ پس به خاطر پیمان شکنی و کفرشان به آیات خدا، و ناحق کشتن پیامبران (خدا آنان را به کیفر رسانید) و می گفتند: دلهای ما پوشیده و مستور است، بلکه خداوند به خاطر کفرشان بر آنها مهر نهاده است که به جز اندکی ایمان نیاوردند* و به خاطر کفرشان، و اینکه به مریم بهتانی عظیم زده اند* و اینکه گفتند: ما مسیح عیسی بن مریم پیامبر خد را کشتیم، در صورتی که او را نکشتند و به دارش نکشیدند ولی امر بر آنها مشتبه شد، و کسانی که درباره قتل او اختلاف کردند، از آن در شک و تردید هستند و علمی جز پیروی گمان ندارند؛ و به یقین او را نکشتند* بلکه خداوند او را به سوی خود بالا برد، و خدا عزیز و حکیم است.»

شرح کلمات
1- کلمه:
در اینجا معنای مخلوقی است که خداوند تعالی به کلمه کن (= باش) و همانند آن و بدون دخالت دادن اسباب و وسایط عادی آفرینش، او را آفریده است.
2- أنتبذت:
کناره گرفت، دور شده به گوشه ای رفت.
3- زکیا:
طاهر، پاک شده از هر نون آلودگی.
4- سریا:
رود کوچک، نهر آب
5- جنی:
میوه تازه چیده شده.
6- فریا:
امری شگفت انگیز و ناشناخته.
7- اکمه:
کور مادرزاد
8- مصدقا:
از آنجا که بشارت آمدنش در تورات آمده، و آمدنش با همان صفاتی بوده که در تورات آمده پس وجود حضرت رسول مصدق و تصدیق کننده تورات است.
9- بغیا:
زن بدکاره ای که به وسیله زناکاری کسب درآمد می کند.

تفسیر آیاتی که گذشت
داستان حضرت عیسی، آخرین پیامبر بنی اسرائیل، و مادرش حضرت مریم در قرآن مجید چنین آمده است:
فرشتگان حضرت مریم را ندا داده و مژده خدا را دایر بر ولادت حضرت مسیح به او رسانیدند که حضرت باری او را به کلمه خودش کن (= باش) و بدون وسیله و اسباب مألوف آدمیان می آفریند؛ و او کلام خدا را هم در گهواره و هم در بزرگسالی به مردمان ابلاغ می کند.
حضرت مریم با شنیدن چنین خطابی گفت: بار پروردگارا! من چگونه فرزندی به دنیا می آورم درحالی که انسانی مرا دست نزده است؟
جبرئیل سخن خدا را به وی اینگونه ابلاغ می کند: خدای تعالی هر چه را که بخواهد بدون اسباب و وسیله ای، تنها با کلمه «کن» می آفریند و آن موجود در همان لحظه آفریده می شود عینا همانگونه که آنها را با اسباب و وسایط آفریده است.
سپس جبرئیل از جلو گردن، در چاک پیراهن مریم دمید و آنچه را که حضرت باری اراده فرموده بود صورت تحقق به خود گرفت و مریم باردار شد.
زمانی که مریم در درون خود جنینی را احساس کرد، به جایی دور از خانواده اش رهسپار شد. درد زایمان او را به جانب تنه درخت خشکیده خرمای کشید، او پشت به آن داد و گفت: ای کاش پیش از این مرده، و نیست و نابود شده بودم؛ که در آن حال از پایین وی عیسی یا جبرئیل ندایش داد که: اندوهگین مباش. خداوند در زیر پایت نهر کوچکی جاری ساخته است. تنه خشک خرما را تکان بده تا خرمای تازه بر تو بریزد. آنگاه از آن خرما بخور و از آن بیاشام و شادمان و مسرور باش و چون کسی از مردم را دیدی به او بگو: من برای خدا نذر روزه سکوت کرده ام و ابدا امروز با کسی سخن نمی گویم.
مریم نوزاد را برداشت و نزد قومش برد. آنها چهره در هم کشیده، آن را ناخوش داشتند و گفتند: ای خواهر هارون کاری بسیار پلید و زشت مرتکب شده ای. نه پدرت زناکار بود و نه مادرت بدکاره!
حضرت مریم اشاره به عیسی کرد که با او سخن بگویید، او به شما پاسخ می دهد. گفتند: ما با نوزاد خوابیده در گهواره چگونه سخن بگوییم؟! که خدای سبحان عیسی را به سخن درآورد و گفت: من بنده خدا هستم، او به من کتاب انجیل داده است، و مرا هر کجا که باشم پیامبری مبارک و معلمی به کارهای خیر و نیکو قرار داده است، و مادام که زنده هستم به برپا داشتن نماز و پرداختن زکات و نیکی در حق مادرم سفارشم فرموده است.
خداوند، حضرت عیسی را به رسالت به سوی بنی اسرائیل فرستاد و معجزاتی چند به وی عطا کرد تا گواهی بر صدق رسالتش باشد.
او با گل صورت مرغی می ساخت و در آن دمید، که آن مجسمه به اذن خدا مرغی می شد و پر و بال می گشود؛ و نیز کور مادرزاد و پیس را به اذن خدا شفا می داد و مرده را به اذن خدا زنده می کرد؛ و از آنچه که در خانه های خود می خوردند و ذخیره می کردند خبر می داد.
در ضمن آنچه را که درباره او و پیش از وی در تورات آمده بود در او کاملا صدق می کرد و مطابقت داشت. او همچنین به بعثت حضرت خاتم پیامبران، احمد (ص) خبر می داد.
سرانجام بنی اسرائیل به او ایمان نیاوردند و تکفیرش کردند و گفتند: این سحری واضح و آشکار است.
عاقبت چون عیسی کفر و عنادشان را احساس فرمود گفت: چه کسانی با من دین خدا را یاری خواهند داد؟ حواریون به وی پاسخ دادند: ما یاران خدا خواهیم بود به خداوند ایمان آورده ایم، و تو گواه باش که ما مسلمانیم.
و بدین سان بنی اسرائیل عهد و پیمانی را که با خدا به دست حضرت موسی بسته بودند (مبنی براینکه به آنچه در تورات آمده مومن باشند و به عیسی و بعد از او به حضرت خاتم پیامبران ایمان آورند) شکستند، و راه کفر و عناد در پیش گرفتند.
آنان همچنین به حضرت مریم بهتان و تهمتی بس بزرگ زده گفتند: او از مردی نجار، به نام یوسف حامله شده و عیسی را زاده است!
آنگاه در مقام کشتن و به دار کشیدن عیسی برآمدند که خداوند، همان مرد یهودی را که راهنمای دشمنان به سوی حضرت عیسی شده بود، او را به شکل و قیافه عیسی درآورد و بنی اسرائیل نیز همو را به دار کشیدند، و چنین پنداشتند که عیسی بن مریم را به دار کشیده اند؛ در حالی که خداوند او را به سوی خود بالا برده بود.


منابع :

  1. سیدمرتضی عسگری- عقاید اسلام در قرآن- صفحه 823-830

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/211414