آثار عمل و جاودانگی آن بر زمان و مکان

خدای سبحان در سوره بقره آیه 185 می فرماید: «شهر رمضان الذی أنزل فیه القران هدی للناس و بـــینات من الهدی و الفرقان فمن شهد منکم الشهر فلیصمه...؛ ماه رمضان، ماهی که قرآن در آن نازل گردید تا راهنمای مردم و دلایل هدایت و شناخت حق و باطل باشد. پس، هر که این ماه را دریافت، باید که روزه اش بدارد.»
و در سوره قدر می فرماید: «إنا أ نزلناه فی لیلة القدر* و ما أدریک ما لیلة القدر* لیلة القدر خیر من ألف شهر* تنزل الملئکة و الــروح فیها بإذن ربهم من کل أمر* سلام هی حتی مطلع الفجر؛ ما آن (= قرآن) را در شب قدر نازل کردیم. و چه میدانی شب قدر چیست؟ شب قدر بهتر از هزار ماه است، فرشتگان و روح در آن شب با اذن پروردگارشان و با تقدیر امور فرود می آیند. شبی سلامت و سالم تا طلوع فجر.»
خداوند سبحان «قرآن کریم» را در شبی از شبهای ماه رمضان نازل کرد، و این شب، شب قدری شد که فرشتگان و روح تا ابدالدهر، به اذن الهی، در آن نازل می شوند، و عصر نهم ماه ذی الحجه را به خاطر آمرزش آدم علیه السلام برکت داد و باعث شد تا خداوند برای همیشه در عصر آن روز، در عرفات، گناهان بندگانش را بیامرزد، و بدان خاطر، سرزمین های: عرفات، مشعر و منی نیز در نهم و دهم ماه ذی الحجه بر همه بنی آدم مبارک و میمون شد و آثار آن تا ابدالدهر باقی ماند.
همچنین است، اثر گامهای ابراهیم علیه السلام در خانه خدا، بر پشته گلینی که بر روی آن رفته و دیوار بیت الله را بالا می برد، آن اثر نیز، مبارک گردید و خداوند به ما فرمان داد تا آنجا را برای همیشه دوران، نمازگاه بگیریم، و در سوره بقره آیه 125 فرمود: «واتخذوا من مقام ابراهیم مصلی؛ از مقام ابراهیم نمازگاه بگیرید.»
سرایت و گسترش شومی و نحوست نیز، بدین گونه است. چنانکه رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به هنگام عبور از سرزمین «اصحاب حجر» به سوی تبوک، یاران خود را از آن آگاه کرده است. فشرده داستان بنا بر آنچه در کتابهای سیره و حدیث آمده، چنین است:
هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم در سال نهم هجری به «غزوه تبوک» میرفتند، به نزدیک سرزمین «حجر» محل «قوم ثمود» در «وادی القراء» شام که رسیدند، در آن فرود آمدند. همین که سپاهیان از چاه آنجا آب برداشتند. منادی رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم ندا داد: از آب این محل ننوشید و از آن برای نماز وضو نسازید. مردم آب مشک های خود را خاکی کردند و گفتند: ای رسول خدا! خمیر ساخته ایم. فرمود: «آنها را به شتران بدهید، مبادا مانند آنچه به آنان (= قوم ثمود) رسید به شما هم برسد».
هنگامی که کوچ کردند و به «حجر» رسیدند، آن حضرت جامه خود را بر صورت پوشانید و مرکب خود را برجهانید، سپاهیان نیز چنین کردند و رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: «لاتدخلوا بیوت الذین ظلمو إلا و أنتم باکون؛ داخل خانه های ستمگران نشوید مگر آنکه گریان باشید»
در همین حال، مردی با انگشتری که در خانه «عذاب شدگان» جسته بود نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم آمد. آن حضرت از وی روی گردانید و با دست، صورت خود را پوشانید تا آن را نبیند، و فرمود: «آن را بیفکن!» و او بدورش افکند.
همانند این داستان برای امام علی علیه السلام نیز رخ داد. «نصر بن مزاحم» - و غیر او- در «واقعه صفین» روایت کنند:
«مخنف بن سلیم» با امام علی علیه السلام به سوی «بابل» می رفتند که امام فرمود: «در بابل سرزمینی است نفرین شده و فرورفته، مرکبت را تیزتر بران تا شاید نماز عصر را در بیرون آن بگزاریم.» گوید: امام مرکبش را برجهانید و مردم نیز از پی او شدند و هنگامی که از پل «صراه» گذشت فرود آمد و نماز عصر را با مردم به جای آورد.
و راوی دیگری گوید: با امیرالمومنین از پل «صراه» گذشتیم. عصر بود که فرمود: «این سرزمینی عذاب شده است. برای هیچ نبی یا وصی نبی ای روا نیست که در آن نماز بگزارد.»
بدین گونه، برکت از زمانی که خداوند آن را برای بنده ای از بندگانش مبارک گردانیده گسترش یافت، همان گونه که شوکی و نحوست نیز، از زمانی که خداوند بر بندگان شقی و نکون بختش غضب فرمود، به دیگر زمانها سرایت و ادامه یافت.


منابع :

  1. علامه سیدمرتضی عسگری- بر گستره کتاب و سنت- صفحه 257-259

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/211440